قرار بود که خارج نشینان صدای ملت ایران را به گوش جهانیان برسانند و نه اینکه آقا بالا سر آنها باشند، محمد جعفری - Gooya News

اگر اکنون که موقع گفتن حقیقت است - مانند بسیار از احزاب باد به دنبال نان به نرخ روز خوردن و کیسه دوختن برای خود - ساکت باشیم، خیانت به ملت ایران و نسلها و کسانی است که در جستجوی حق و حقیقت و تعالی هستند:

در مقاله قبلی (1) آمده بود که «با کمی دقت کاملاً آشکار است که در این « من وکالت می دهم» نه تنها دیکتاتوری بلکه تجزیه طلبی بفرمان هم عیان و نهفته است. و خوب مشاهده شد که هدف این «وکالت میدهم» برای مشروعیت بخشی و همکاری آنها با بیگانگان است که یکی از آنها که بزبان آقای رضا پهلوی در نشست جهارنفره بیان کرد اسرائیل است (کارشناسان متخصص در آب و زمین)و نه ملت ایران و حتی در این خیمه شب بازی برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» و مبارزین داخل کشور کمترین حقّی در نظر گرفته نشد. در اول این کارزار «من وکالت میدهم» وقتی این کارزار در فضای مجازی راه افتاد، فکر کردند، که تا این کارزار راه بیفتد، ناگهان میلیون، میلیون مردم شتابان بدان خواهند پیوست و با وجود اینکه دراین رابطه فضای مجازی و بویژه رادیو و تلویزیونهای بیگانه پرست هم در تبلیغ و ستایش این خیمه شب بازی کم نگذاشتند و فضای خارج از کشور را پر کرد، با تمامی تبلیغات و مانورهای انجام شده روی آن کمی بیشتر و یا کمتر از سیسصد هزار نفر را در بر نگرفت که این بسیار شکننده و تحقیر آمیز بود.(تبلیغاتچیهای آنها مثل ایران اینترنشنال مدعی است 500 هزار نفر!)

و به جای اینکه به خود بیایند و اشتباه بزرگ خود را بپذیرند، دست به ترفند تازه زده شد و باز تلویزیون ها به راه افتاد و این بار همگام با مصاحبه آقای رضا پهلوی با اسکای نیوز، بی بی سی فارسی در 6 بهمن 1401 در برنامه خود گفت: « شاهزاده پهلوی ولیعهد پیشین ایران در مصاحبه با شبکه اسکای نیوز از برنامه اش برای مذاکره با چهره های سیاسی چند کشور خبر داد. "در روزهای گذشته کارزاری بنام من وکالت می دهم در شبکه های اجتماعی به راه افتاده و در آن از آقای رضا پهلوی خواسته اند که رهبری دوره گذار از جمهوری اسلامی را بر عهده بگیرد". مجری نامه از آقای شایان سمیعی پرسید: آقای سمیعی چقدر این کمپین «من وکالت می دهم» در چشم دولتهای غریی مشروعیت می دهد به آقای پهلوی» وی چنین پاسخ داد: در این زمینه ما باید چند امر را بررسی کنیم. 1- شاهزاده رضا پهلوی بعنوان یک چهره شناخته شده سیاسی در بین دولت های غربی شناخته شده هستند و ایشان را می شناسند. و این کارزار فقط کمکی که کرد به این دولتمردان غربی این پیام را رساند که شاهزاده رضا پهلوی صدای مردمی هستند که در حال حاضر صدائی ندارند. البته بحث و گفتگو همیشه سر اینکه آرا چقدر بوده و یا چقدر نبوده هست ولی آن هیچ اهمیتی ندارد. موضوعی که اهمیت دارد این است که در این فرصت کوتاه از اینکه این کارزار آغاز شد، خود ایشان هم گفته بودند که من یکی از افرادی هستم که این کار را انجام می دهیم. این سفر ها شکل می گیرد و نشانگر این هست دولت های غربی واقعاً دارند این فکر را می کنند در دوران گذار از جمهوری اسلامی چه باید بکنند. » (2) اکنون نمی خواهم وارد ماهیت این مقوله«من وکالت می دهم» - چون دیگران حق مطلب را ادا کرده اند - بشوم(3) که سیسصد هزار وکالت آن هم در هم فضای مجازی، در برابر ملتی 85 میلیونی چقدر با ارزش و با اعتبار است که شخصی با یک چنین شعبده ای بتواند به جای ملت ایران با دولتهای بیگانه طرف معامله و گفتگو بشود؟ کی چنین اجازه ای با ایشان داده است؟ خدا داند، حتماً خواب نما شده است.

جالب این است که آقای شایان سمیعی کارشناس می گوید: « اینکه آرا چقدر بوده و یا چقدر نبوده هست ولی آن هیچ اهمیتی ندارد.» بنازم به این کارشناس بی بی سی فارسی. خوب اگر تعداد آرا اهمیت ندارد، پس چه چیزی اهمیت دارد و آقای پهلوی بر چه مبنایی می خواهد از مردم نمایندگی کند؟

دوم: مهم فقط این است که آقای پهلوی با غربی ها گفتگو کند که « در دوران گذار از جمهوری اسلامی چه باید بکنند.» این آقای سمیعی فراموش کرده که اگرگفتگو است که متناوباً آقای پهلوی با سناتورهای آمریکا و کاخ سفید بارها و بارها گفتگو کرده و حتی از "جان مکین" می خواهد که بگوید با سپاه پاسداران چه بکند (4) اینکه این خیمه شب بازی و شعبده بازی«من وکالت می دهم» نیاز به آن نداشت و ندارد.

سوم: جالب تر و مهمتر این است که مجری بی بی سی فارسی از کار شناس می پرسد: «آقای سمیعی چقدر این کمپین «من وکالت می دهم» در چشم دولتهای غریی ها مشروعیت می دهد به آقای پهلوی» و نه در چشم ملت ایران. ملاحظه می شود که هم تلویزیون بی بی سی و هم کارشناس تلویزیون، آنچه برایشان از اهمیت برخوردار است، غربی ها هستند و نه ملت ایران ! گوئی که آن ملت ایران قاق هستند. اینجانب با اطلاعاتی که داشتم قبلاً متذکر شدم که « بسیار محتمل است که لابی ها و نفوذی های جمهوری اسلامی در او رخنه کرده و این خط و خطوط که می دانستند دلخواه او است را به او القا کرده اند. آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان شما مقصر بخش مهمی از خوابانیدن جنبش انقلابی «انقلاب زن، زندگی، آزادی» هستید. من باز به شما می گویم که از این حرکات خود دست بردارید و کاری نکنید که سومین نفر از این خاندان در تاریخ خائن به ملت و مملکت شناخته شوید.» (5) بعد هم معلوم شد که دیگرانی و از جمله آقای حسین لاجوردی هم با اطلاعات و نظرات خود تحلیل کرده اند که این خیمه شب بازی چه اثرات منفی روی جنبش «زن، زندگی، آزادی» گذاشته است. آقای لاجوردی در مقاله خود مخافین جمهوری اسلامی را دسته بندی کرده و آورده است:

«...گروه سوم فرصت طلبان و دانه چینانی هستند که در داخل و بیشتر در خارج از کشور در انتظارند که این جنبش به پیروزی برسد، این رژیم سرنگون گردد و آنها با یک هواپیمای اختصاصی به ایران برگردند و برایشان فرش قرمزی پهن کنند تا آنها بر اسب قدرت سوار شده و چرخه استبداد را دوباره فعال کنند.

با همین انگیزه است که گروه سوم برای دست یابی به اهداف خود تا رسیدن به عُمق دیدگاه هایشان بدون در نظر گرفتن هزینه با ایجاد «تفرقه» تلاش بر مانع تراشی در راه جنبشی متحد که خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم است می کنند و خواسته و یا ناخواسته اهداف حکومت اسلامی را تامین میکنند که همان تفرقه و توقف پیشرفت انقلاب مردم است.

هدف این نوشتار بیشتر از گروهای دیگر بر گروه سوم استوار است و بر محور این گروه شکل می گیرد که با امکانات گسترده مالی و مهمتر رسانه ای و با توجه به نگرانی های مردم در داخل کشور دست به اقداماتی می زنند که بسیار ناپخته و نسنجیده و عاری از حداقل های فهم سیاسی است.

موفقیت روزافزون انقلاب «زن زندگی آزادی» که بیشتر از هر چیز دیگری دل نگرانی حامیان حکومت را فراهم آورده بود، به باور من باعث شد تا «من وکالت می دهم» مطرح شود، آگاه به این که با تفرقه ای که بوجود می آورد می تواند به حرکت انقلاب ژینا لطمه بزند که همینطور هم شد. » (6) حرکت میدانی هم همین را حکایت می کند.

همیشه افرادی بوده و هستند که برای مطرح کردن خود دست به شو منشی یا خود را به هر آب و آتشی میزنند. و یا اینکه وقتی غربی ها و در رأس آن آمریکائی برای اینکه در آینده بر بکشند و جزو اقمار خود کنند با چه امکانات و وسایلی او را حمایت و پشتیبانی می کنند. من هم نمونه های قبل و هم بعد از انقلاب سال 57 را که آمریکائی برای آینده آنها را لانسه کرده تجربه کرده ام که چگونه نیروی جانشین تراشی می کنند. اخیراً هم دیده شد که غربی ها با دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ای خود چگونه سعی در نیروی جانشین رژیم مطلقه غارتگر به رهبری آقای رضا پهلوی و خانم مسیح علینژاد هستند، بدون اینکه من قضاوتی در مورد خانم مسیح علینژاد داشته باشم به دو مورد که ف.م. سخن، ( یعنی آقای فرهاد مشرق زمينى) (7) آورده را یادآور می شود. ف.م. سخن، در مطلبی تحت عنوان « توصیه به خانم مسیح علی نژاد؛» نوشته: «قطعا، دستگاه تبلیغات جمهوری نکبت، با اشاره به مواردی که قبلا برای ترور خانم علی نژاد مطرح شد و مورد اثبات قرار نگرفت... لذا در چنین مواردی باید تصویر بزرگ را در نظر گرفت و نه جزییات تصویر را.» (8) باز در مطلبی دیگر تحت عنوان

« آش زهر آلودی که موضوع وکالت به شاهزاده، دیگ آن را بر گرداند» آورده است که « علنی شدن موضوع پختن آش مسموم با باد کردن مصنوعی خانم مسیح علی نژاد آغاز شد. مطرح شدن توطئه های سینمایی ترویستی علیه ایشان (که هنوز هم بررسی های پلیسی-جنایی-قضایی آن در امریکا به نتیجه نرسیده) و به دنبال آن ملاقات با مسوولان عالی رتبه ی امریکایی و فرانسوی و در ادامه ی فعالیت های گسترده ایشان، که با گفت و گویی با آقای عبدالله مهتدی در تلویزیون ایران اینترنشنال و قربان صدقه رفتن خلاف عادت او از این رهبر حزب کومه له که به طرز ناجوانمردانه ای خط تجزیه طلبی این حزب را از مردم ایران پنهان می کند و با شیوه ای سخن گفتن مزورانه و خمینی وار، می خواهد مردم را دور بزند، همراه بود، ... و انعکاس تمام خبرهای ریز و درشت مربوط به این بانو، در تلویزیون ایران اینترنشنال (که آخرین آن خبر غش کردن خانم علی نژاد در کنفرانس داووس به خاطر بی خوابی اش بود) همه ی این ها وقتی در ارتباط با موضوع بسیار ساده و غیر طراحی شده از قبلِ «وکالت» به شاهزاده رضا پهلوی قرار گرفت و جمع 8 نفره ای که پیام سال نوی میلادی را به کمک رسانه های ایران اینترنشنالی با عنوان مسخره ی «اتحاد» و «ائتلاف» می خواست لانسه کند» (9)

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: قرار بود که خارج نشینان صدای ملت ایران را به گوش جهانیان برسانند و نه اینکه آقا بالا سر آنها باشند، محمد جعفری - Gooya News