۷ سوال و پاسخ درباره زمین لرزه مهیب ترکیه و سوریه
ویرانگرترین آنها دو زلزلهای بود که بسیاری از مردم دو کشور را زیر ساختمانها و بین آنها له کرد: یک زمین لرزه ۷.۸ ریشتری و مدت کوتاهی بعد از آن یک زلزله ۷.۵ ریشتری و البته پس لرزههای بعدی که طی چند روز بعد رخ دادند. مقامات رسمی ترکیه تعداد کشته شدگان را نزدیک به ۵۰،۰۰۰ نفر اعلام کرده اند، اما انتظار میرود که با پایان ماموریتهای امداد و شروع خاکبرداری ها، تعداد اجساد بیرون آمده از زیر آوار باعث بالا رفتن تعداد تلفات شود.
زلزله چگونه به وجود میآید؟ چرا زلزلهها بیشتر در زمستان رخ میدهند؟
در حالی که زلزله ترکیه و سوریه همه جهان را شوکه کرد، اما زمین شناسانی که زلزلهها را بررسی میکردند میدانستند که دیر یا زود، زلزلهای بزرگ در این منطقه رخ خواهد داد. این بدان خار است که این منطقه از ترکیه و سوریه روی سه صفحه تکتونیک (زمین ساختی) در حال درگیری در پوسته زمین واقع شده اند: صفحه عربستان، آفریقا و آناتولی که با گذشت زمان به همدیگر ساییده میشوند. وقتی تنش کافی در این صفحههای بسیار نزدیک و در حال ساییده شدن به هم ایجاد شود، یکی از آنها یا با سرعت و شدت از رو یا کنار دیگری عبور کرده یا به زیر صفحه دیگر میرود که مقدار زیادی انرژی تولید میکند، که در ادامه لرزیدن زمین بالای خود را در پی دارد.
تنها در قرن بیستم، ۴۲ زلزله در ترکیه رخ داده است؛ آخرین زلزله بزرگ در ترکیه در سال ۱۹۳۹ به قدرت ۷.۸ ریشتر رخ داد که حدود ۳۲،۷۰۰ نفر را به کام مرگ کشید. اسناد تاریخی و تاریخچه صفحات تکتونیکی (paleoseismology) ترکیه و مناطق مجاور از زلزلههای مختلف در این مناطق در قرون مختلف خبر میدهد که تاریخچه آن به سال ۱۷ پس از میلاد مسیح باز میگردد. در تاریخ اخیر، از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیش از ۱۷ زلزله در این منطقه رخ داده است.
بدنبال زلزله مرگبار در غرب ترکیه در سال ۱۹۹۹، این کشور قوانین ساخت و ساز سختگیرانه تری را پیاده سازی کرد تا ساختمانهایی ساخته شوند که توانایی مقاومت در برابر زلزلههای بزرگ را داشته باشند، اگر چه گزارشها و شواهد مختلف موجود نشان میدهند که این قوانین به درستی و به طور کامل اجرا نشده اند.
برای یادگیری بیشتر در مورد زلزلههای اخیر در ترکیه و سوریه، از نظرات یک کارشناس اقیانوس شناسی از دانشگاه ایالتی اوریگون به نام کریس گلدفینگر استفاده کرده ایم که یکی از کارشناسان پیشگام جهان در زمینه زمین لرزههای مناطق فرورانش است. او در مورد چیزهایی که دانشمندان از این زلزلهها یاد میگیرند و اینکه چطور چنین مناطق زلزله خیزی میتوانند بهتر خود را برای زلزلههایی مشابه در آینده آماده کنند، صحبت خواهد کرد.
چرا این زلزله اینقدر بزرگ بود؟ اتفاقی که زیر زمین افتاد چه بود؟
کریس گلدفینگر: جایی که شوک اصلی رخ داد، مکانی است که با نام تقاطع سه گانه شناخته میشود، جایی که سه صفحه زمین شناختی به هم میرسند؛ و تقاطعهای سه گانه بسیاری در سراسر جهان وجود دارد. اما بسیار معمول است که این تقاطعها به شدت آشفته و بی نظم باشند. یک بخش از این تقاطع سه گانه، در واقع یک منطقه تصادم کمربند کوهستانی است. دو قطعه دیگر به هم ساییده میشوند و با هم حرکت میکنند؛ و البته نرخ زلزلهها در چنین نقاطی به شدت بالاست.
چه ترکیبی از عوامل باعث این میزان از ویرانی در ترکیه و سوریه شد؟
زیرساختهای قدیمی در ترکیب با نبود رعایت قوانین. زیرساختهای جدید نیز فرو ریخته اند که غیرمنتظره بود؛ و البته این نشان میدهد که این سازهها نیز مطابق با قوانین ضد زلزله ساخته نشده اند، دلیل هر چه که بوده باشد. این اتفاق رخ میدهد و منحصر به ترکیه نیست. عدم رعایت استانداردهای ضد زلزله سازی سازهها در ایالات متحده نیز در مواردی رخ داده است. برای مثال، برخی از جوشکاریها با بی دقتی انجام شده بود و در صدمات وارد شده در زمین لرزه نورث ریج در جنوب کالیفرنیا در سال ۱۹۹۴ نقش داشتند. اما این موضوع در مقایسه با آن چه در ترکیه رخ داد در مقیاس بسیار کوچکتری بود، در حالی که در ترکیه تمام ساختمانها فرو ریختند.
از این رو در مورد ترکیه، یکی از بسیاری فاکتورهایی که در ویرانی نقش داشت این بود که سازههای بنایی آنها مستحکم سازی نشده بود، بتنها قابلیت انبساط نداشتند و فولاد تقویت کننده کمی در آنها استفاده شده بود. در ترکیه، مردم نه تنها در چنین ساختمانهایی کار میکنند بلکه در آنها زندگی نیز میکنند. شما نمیتوانید برنده باشید، زیرا هم خانهها و هم محلهای کار ویران شده اند.
چقدر به پیش بینی زلزلهها نزدیک شده ایم؟
خب، اصلاً نزدیک نیستیم. در حوزه ما و دیگر حوزه ها، دریایی از تفاوت بین پیش بینی اتفاقی در آیندهای بسیار نزدیک (چند دقیقه یا چند ساعت) و پیش بینی کلی (مثلا چند سال) وجود دارد. بیایید بگوییم که میدانید احتمال زیادی برای یک زلزله وجود دارد. این درست مانند این است که بگوییم احتمال باریدن باران در زمستان زیاد است. در مقابل، پیش بینی دقیق، یعنی اینکه بگوییم روز پنج شنبه یا جمعه در این نقطه زلزلهای با قدرتی فلان ریشتری رخ میدهد. پیش بینی زلزله اصلاً وجود ندارد.
مشکل اصلی با این واقعیت آغاز میشود که تا سال ۱۹۶۴ هیچ تئوری در مورد شیوه کارکرد زمین- در مورد صفحات زمین و گسلها و حرکت گسل ها- نداریم. اولین مورد مطرح کردن چیزی که امروزی به نام تکتونیک صفحهای شناخته میشود در سال ۱۹۱۲ بود، اما برای دههها توسط زمین شناسان در سراسر جهان رد شد. دیگر علوم دارای ریشههایی هستند که صدها سال قدمت دارند. از این رو هنوز هم داریم درسهای بزرگی میگیریم و شوربختانه، به بدترین و دشوارترین شکل ممکن داریم درس میگیریم، زیرا زلزلههای بزرگ اغلب غیرمنتظره هستند- کجا رخ میدهند، چطور رخ میدهند، چقدر بزرگ هستند؛ و بعد از آن است که بر اساس تاریخچه گذشته و آمار، بگوییم که در این منطقه احتمال وقوع زمین لرزه بالا، متوسط یا کم است.
آیا تاکنون زلزلهای به درستی پیش بینی شده است؟
تا جایی که من میدانم تنها دو بار پیش بینی صورت گرفته است. یکی در چین در سال ۱۹۷۵ بود، وقتی تعداد زیادی پیش لرزه کوچک بود و همه حیوانات دیوانه شدند… آنها یک شهر را در چین تخلیه کردند؛ و درست روز بعد، شهر ویران شده بود و جان بیش از ۱۰۰،۵۰۰ نفر نجات یافت.
تنها مثال دیگر که نوعی پیش بینی دقیقتر بود در زمین لرزه لوما پریتا در منطقه خلیج سانفرانسیسکو در سال ۱۹۸۹ رخ داد. ایده یک زمین شناس این بود که اگر بتواند آماری (به شکل غیرمنتظره و عجیبی بالا) مانند آگهیهای روزنامهها در مورد یک حیوان خانگی گمشده و دیگر شواهد و آمار از دیوانه شدن حیوانات را پیدا کند، بدین ترتیب میتواند پیش بینی یک زلزله باشد (در کنار دیگر فاکتورها مانند بالا آمدن سطح آب). یک زمین شناس توانست به همین روش زلزله لوما پریتا را چند روز قبلتر از وقوع زلزله پیش بینی کند. اما این موضوع به ندرت توسط جامعه علمی مورد اشاره قرار گرفته است و بیشتر یک اتفاق همزمان بود تا یک پیش بینی واقعی.
بعد از زلزله لوما پریتا، مشخص شد که زمین پیش از وقوع لرزه اصلی، امواج رادیویی با فرکانس بسیار پایین تولید میکند… این موضوع تا حدودی منطقی است، زیرا امواج رادیویی توسط کریستالهای کوارتز تولید میشوند در حالی که زمین مملو از کوارتز است.
چه باید کرد تا پیش بینی بهتری در مورد زلزلهها انجام داد و حتی شروع به پیش بینی دقیق کرد؟
چنین چیزی امکان پذیر است. افرادی سعی کرده اند این کار را انجام دهند، اما هنوز موفق نبوده اند. آزمایش مشهوری در پارکفیلد، کالیفرنیا انجام شد که در آن یک سری زمین لرزها رخ داد که با فاصله زمانی منظمی در قرن بیستم رخ داده بودند. آنها بر این باور بودند که با تمام سنسورهایی که میتوانستیم تصورش را بکنیم این گسل را بررسی و تحت نظر داشته باشیم و سپس تمام علائم اولیه را ضبط کنیم…، اما زلزله بعدی، بر طبق برنامه رخ نداد و هرگز آن علائم اولیهای که آن افراد انتظار داشتند رخ نداد. از این رو شکست بسیار پر هزینهای بود.
از طرف دیگر، بعد از زلزله چیزهای دیگری را کشف کرده ایم، مانند اینکه شیمی آب تغییر میکند که پیش از زلزله کوبه در ژاپن در سال ۱۹۹۵ رخ داد، چیزهایی که هیچ کس هنوز رشتهای از سنسورها برای شناسایی آنها پیش از وقوع زلزله کار نگذاشته بود. اما فکر میکنم که چنین چیزی در راه است و به همین خاطر به طور کامل ناامید نیستیم. اما از کجا شروع میکنید، کجا میروید و با چه سنسورهایی؟
کدام بخش از جهان به بهترین شکل برای مواجهه با زلزلهها تجهیز شده است؟
ژاپن. شکی در آن نیست. ژاپن، در اصطلاح، حدود ۱،۰۰۰ سال از بقیه جلوتر است، زیرا آنها تاریخچه مستند شدهای از زلزلههای فراوان دارند. هر باری که قلعه یک شوگان فرو میریخت، آنها آن را کمی بهتر از نو میساختند؛ و زمانی که به روزگار کنونی میرسید، همه چیز در شرایط بسیار خوبی قرار دارد.
تنها کاری که باید بکنیم این است که از ژاپن تقلید کنیم، زیرا از قبل این کار را انجام داده اند. شیلی نیز در واقع به همان اندازه خوب است… برای مثال، جایی را دیدم که یک پل عابر پیاده را روی یک بزرگراه و خط راه آهن از پایه جداسازی کرده بودند تا وقتی که قطارها بدنبال یک زمین لرزه بزرگ در حرکت نبودند، مردم بتوانند همچنان از روی پل عبور کنند تا به خانه هایشان برسند. بعد از زلزله سال ۲۰۱۱، هزاران کارمند ژاپنی به صورت پیاده به خانه هایشان بازگشتند… ساختمانهایی در توکیو هستند که شیشههایی با قابلیت از بین بردن سروصدا دارند، شبیه همان هدستهایی که کارد مشابهی دارند. این پنجرهها سیگنال لرزشی را گرفته و پنجره را در جهت مخالف میلرزانند تا لرزشهای زلزله را از بین برده و از خرد شدن و ریختن شیشهها در خیابانها جلوگیری کنند، حتی اگر ساختمانها بلرزند… در سال ۲۰۱۱ زلزلهای به قدرت ۹ ریشتر رخ داد که تست خوبی برای این ساختمانها و پنجره هایشان بود.
رویکرد ژاپنیها یک مزیت دیگر نیز دارد: اصلاً مهم نیست که چه روزی در هفته یا چه سال یا چه ماهی باشد که زلزله در آن رخ میدهد؛ اگر جامعه انعطاف پذیر باشد، تفاوت زیادی نمیکند.
مناطق زلزله خیز چکار باید بکنند تا از آسیبهای گسترده جلوگیری کرده و از مردم محافظت کنند؟
این سختترین سوال است. یک جمله قدیمی و مشهور است که میگوید زلزلهها مردم را نمیکشند، ساختمانها هستند که مردم را میکشند. اگر بیرون باشید و زلزله رخ دهد، هیچ اتفاقی نمیافتد غیر از یک روز هیجان انگیز… پس موضوع واکنش جامعه به این خطرات است که نتیجه را تعیین میکند. وقتی از پایه شروع به ساختن یک چیز میکنید (همان چیزی که ژاپن در تاریخ خود مجبور به انجام آن بوده)، اصلاً پرهزینه نیست که مواد مقاوم و انعطاف پذیر در مقابل زلزله را به آن اضافه کنید. حدود ۳ تا ۵ درصد از هزینه ساخت سازههای جدید کافی است تا آن را به استانداردهای ضد زلزله برسانید، جایی که نه تنها فرو نمیریزد بلکه میتوان دوباره از آن استفاده نمود که هدفی مفید است.
نباید به ترکیه به چشم یک ناهنجاری نگاه کنیم. آنها استانداردهای ساخت و ساز بین المللی خوبی دارند. در واقع آنها داشتن پایه جدا برای بیمارستانها به منظور داشتن ثبات را الزامی کرده اند. این الزامی است که تا جایی که میدانم در هیچ کشور دیگری وجود ندارد، غیر از ژاپن. مشکل این است که آنها هزاران سال ساختمانهای قدیمی داشته اند و نیازی به بروزرسانی آنها نیست. ایده بازسازی تمام کشور و حتی یک شهر تنها چنان باورنکردنی و ترسناک است که هیچ کسی در هیچ جایی به آن فکر نمیکند.
اکنون به لایهای دیگر از مشکل میرسیم که رعایت نکردن استانداردهای ساخت و ساز است و اینطور دستورالعمل فاجعه را آماده کرده اید… چین این مشکل را در زلزله ونچوآن در سال ۲۰۰۸ داشت؛ آنها یک منطقه داشتند که فساد بسیاری در آن جریان داشت… تمامی مناطق همسایه که چنین مشکلی نداشتند، از این زلزله جان سالم به در بردند.
منبع: روزیاتو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع خبر: باشگاه خبرنگاران
اخبار مرتبط: ۷ سوال و پاسخ درباره زمین لرزه مهیب ترکیه و سوریه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران