روزهای پر از عبرت ایران؛ روایاتی از دهشتناکترین شکنجههای تاریخ
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، دکتر سعید جلیلی، نماینده رهبر انقلاب در شورایعالی امنیت ملی، در محل موزه عبرت ایران واقع در خیابان امامخمینی (ره) تهران، حضور یافته تا هم بازدیدی از آن داشته باشد و هم پای روایت شاهدان عینی یکی از جنایات تاریخ بنشیند. موزهای که در عصر پهلوی و حکومت محمدرضا پهلوی یکی از مخوفترین بازداشتگاههای کشور بشمار میرفت. بازداشتگاهی که از رووسای آن پرویز ثابتی بوده، شخصی که امروز مدعی آزادی است و تمام حوادث هولناک آن روزهای این زندان را انکار میکند.
در بدو ورود به این بازداشتگاه اسامی کسانی که روزی در آن محبوس بودند بر روی دیوار ثبت شده است. میهمانان لحظاتی استراحت میکنند تا بقیه هم حضور بهم برسانند. لحظاتی بعد عزتالله مطهری (شاهی) عصا بهدست وارد میشود که با استقبال گرم دکتر جلیلی و بقیه حضار روبرو میشود. عزت شاهی که یکی از زندانیان همین بازداشتگاه است همان شخصیست که در داستانها و روایتهای این بازداشتگاه ششماه توسط ساواک به یک تخت بسته شده بود و فقط روزی یکبار دستان او برای مواقع ضرور باز میشد. وی در ابتدای حرفهای خود از حال خود میگوید، از عوارضی که شکنجهها در بلندمدت برای او داشته است. سپس وی بههمراه نماینده رهبر انقلاب در شورایعالی امنیت ملی و دیگر حضار راهی بازدید از موزه عبرت ایران شدند.
عزت شاهی در مسیر از شکنجههای ساواک میگوید که حتی پوشش مناسبی برای زندانیان هم موجود نبود. به محلی میرسیم که ماکتی به نردهها آویزان است، از آویزان کردن زندانیان میگفت تا به اتاقی رسیدیم که گویا خاطرات تلخی برای آقا عزت زنده میشود، اتاق شلاق خوردن زندانیان.
با دیدن ماکت آنجا نام شخص شکنجهگر را میبرد، ملقب به حسینی بود. از اوین به زندان کمیته مشترک آمده بود. آقا عزت اینگونه نقل میکرد که حتی دیدن روی این شخص هم عذابآور بود. بعدها دکتر حسینی لقب گرفت. با خنده میگوید البته واقعا هم دکتر بود، چرا که در شکنجهگری با انواع شلاقها مهارت داشت. به صندلی که آنجا قرار گرفته بود اشاره کرد که چگونه تختگونه پاها را صاف برروی خود نگه میداشت تا شلاق به راحتی به پای زندانیان بخورد. از نحوه شلاق زدن میگفت که چگونه گوشت و ناخن را از پا جدا میکرد و از صف طولانی زندانیانی که در راهرو بازداشتگاه منتظر بودند تا نوبت شکنجه و شلاق خوردنشان برسد. البته یک شی فلزی متصل به برق هم بود که روی سر قرار میگرفت که از روایات معلوم بود برای اینکه صدای فریاد زندانی به بیرون نرسد و گاهی هم برای شوک الکتریکی به بدن زندانیان استفاده میشد. به اینجا که میرسد یکی از حضار به عزت شاهی میگوید که پرویز ثابتی همه شکنجههای زندانیان را انکار کرده است، آقا عزت حرفش را ناتمام میگذارد: «دروغ میگوید، از سران همین بازداشتگاه بود اتاقش همین بالا بود، مگر میشود از شکنجههای نیروهای تحت امرش اطلاع نداشته باشد.» دکتر سعید جلیلی لبخندی میزند و میگوید: «انتظار تحریف تاریخ را داشتیم، اما نه به این زودی».
آقای بازرگانی که خود یکی از زندانیان شکنجهدیده همین بازداشتگاه بشمار میرفت، میگوید: «ثابتی بیاید تا هرکس در زندانهای ساواک شکنجه شده را روبروی او حاضر کنیم.» با ورود او برگ دیگری از بازگویی جنایات این برهه تاریخ ورق میخورد از تختی میگوید که با قرار گرفتن اجاق زیر آن، بدن زندانیان را میسوزاندند. جلوتر که میرویم در اتاق دیگر از قفس کوچکی که آنجا بود میگوید که زندانی را بهزور در آن قفس جا میدادند و محبوس میکردند و بعد با هیتر آن را به حرارت و سوختگی میرساند و با اشیا فلزی به سر قفس میزدند تا یکی از سختترین و تلخترین لحظات زندان برای او رقم بخورد.
جلوتر و در اتاق دیگر از قپانی گفت که چگونه دو دست زندانی را از پشت سر و از بالا و پایین بهم بند میکردند تا قفسه سینه او تحت فشار سنگین قرار گیرد. جلوتر میرویم و آقایان عزت شاهی و رضوی و بازرگانی یک به یک خاطرات و شکنجهها را میگویند. به محل خاطرات ثبت شده زندانیان میرویم.
راویان ماجرا از همبندیانی میگویند که چگونه تحت سختترین شکنجهها به شهادت رسیدند، همچون شهید نانکلی. به عکس یک دختر میرسیم، آقای رضوی ماجرا را نقل میکند و میگوید چگونه چند دختر زیر ۱۵سال را رژیم پهلوی بازداشت و در همین بازداشتگاه تحت شکنجه قرار داده بود. از آمار تقریبی بازداشتیهای زن در بازداشتگاه مدعیان زن-زندگی-آزادی میگوید، قریب به ۷۰۰نفر فقط در همین بازداشتگاه!
به سلولهای زندانیها میرسیم، سلولها خیلی کوچکی که راویان میگویند بعضی محل بازداشت دهها نفر بوده و به سلول مشاهیر انقلاب، از شهید مفتح و شهید مطهری تا شهید رجایی و شهید محمد کچویی؛ و یکی از معروفترین سلولهای این بازداشتگاه که محل بازداشت رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای بوده است.
به طبقه همکف بازمیگردیم. جایی که تختی آنجاست، تختی مشابه آنکه عزتالله شاهی شش ماه به حالت خوابیده به آن بسته شده بود و فقط روزی یکبار برای کارهای ضرور از آن رهایی مییافت. خاطرات برای آقا عزت تازه میشود. از حالوروز تلخ آن روزگارانش نقل میکند که به مرحلهای رسیده بود، مرگ را به زندگی ترجیح میداد؛ و بعد به مکان دایره شکل معروف موزه میرسیم که صندلیهایی در آن چیده شده تا حضار کمی استراحت کنند و بعد دکتر سعید جلیلی و راویان شکنجهدیده ماجرا در یک مصاحبه جمعی یک به یک ادعاهای پوچ بانیان استبداد را رد میکنند و جوانان را به مرور حافظه تاریخی دعوت میکنند.
دیگر وقت پایان یافته و حضار آرام آرام به سمت مسیر خروج میروند. در راه خوشوبشهایی شکل میگیرد و از تاثیر جلسه میگویند. حاضران دیگر جلسه همه جوانهایی بودند که این جنایات را فقط در کتابها خوانده بودند حال که این صحنههای بازسازی شده را دیدند و روایت شاهدان عینی را شنیدند، مبهوت از اعمال دیکتاتوری که در تاریخ معاصرشان، در دورهی پهلوی، رقم خورده به آزادی این روزهای خود میبالند.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: روزهای پر از عبرت ایران؛ روایاتی از دهشتناکترین شکنجههای تاریخ
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران