مخالفان حکومت در کنار سیاستمداران اروپایی؛ آیا دیدارها چاره سازند؟
از اولین روزهای جنبش زن، زندگی، آزادی بسیاری از سیاستمداران و رهبران جهان، به آن واکنش نشان دادند و حمایت خود را از معترضان در خیابان های تهران اعلام کردند.
با وجود آرام شدن نسبی خیابانهای ایران پس از پنج ماه، همچنان برخی از احزاب و گروه های سیاسی اروپایی پرداختن به جنبش زن، زندگی، آزادی و حمایت از چهره ها و گروههای اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور را اولویت خود قرارداده اند.
در همین راستا، هفته گذشته شاهد دیدار و گفت و گوی برخی از چهره ها و رهبران احزاب مخالف جمهوری اسلامی با سیاستمداران اروپایی و آمریکایی بوده ایم. با مروری بر این دیدارها، خصوصا در هفته های اخیر، شاهدیم که چهره های شناخته شده اپوزیسیون غالبا با سیاستمداران راست و راست افراطی اروپایی دیدار می کنند. اهمیت این دیدارها در چیست؟ آیا جهت گیری سیاسی این احزاب غربی بر آینده جنبش زن، زندگی، آزادی تاثیر خواهد داشت؟ دیدار و گفتگو با سیاستمداران اروپایی چه تاثیری بر جنبش حال حاضر ایران خواهد گذاشت؟
آرش سرکوهی، استاد دانشگاه و مشاور حقوق بشر در بوندستاگ، پارلمان آلمان در گفتگو با یورونیوز می گوید: «ما دهها دولت غربی داریم با احزاب مختلف در قدرت. دولتهای راستگرا و دولتهای چپگرا و دولتهای میانه رو و معتدل. چیزی که خیلی در غرب مهم است و شاید برای برخی از ایرانیان قابل حس کردن نباشد این است که زمانی که یک حزب، چه راست چه چپ در قدرت است، بخاطر سیستم توازن قوایی که در غرب وجود دارد، نمی تواند به تنهایی سیاست کشور را به جلو ببرد.»
آقای سرکوهی با مثال زدن از آلمان فدرال و یا آمریکایی که توسط تنها دو حزب جمهوری خواه و دموکرات اداره می شود، می گوید که سیاستهای غرب یک استراتژی راهبردی مشترک را دنبال نمی کند و این موضوع «ساختار احزاب غربی را بسیار پیچیده می کند.»
اهمیت دیدارها با سیاستمداران اروپایی
در هفته های اخیر شاهد دیدار و گفتگوی راست های افراطی سوئد با رضا پهلوی بودیم، یا اینکه در همان هفته های اول آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه به عنوان یک راست میانه رو مسیح علی نژاد و چند فعال سیاسی زن را به کاخ الیزه دعوت کرد. در همین مدت شاهد دیدار گروه های از جمهوریخواهان آمریکا با مریم رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق بودیم. در هفته جاری، سنای ایتالیا میزبان مسیح علی نژاد و حامد اسماعیلیون بود.
از نظر آرش سرکوهی تمام این دیدارها با هم متفاوت هستند. او می گوید: «لزوما نتیجه این دیدارها صرفا مثبت و یا منفی و یا حتی اهمیت دار بر جریان خیزش اعتراضی ایران نیست.»
در واقع این دیدارها به این معنا نیست که این سیاستمداران پس از دیدار با فعالان ایرانی «همه حرفها را قبول کرده و از فردا به آنها عمل می کنند.» به گفته سرکوهی، یکی از مهم ترین دلایل این دیدارها نه «حساسیت این سیاستمداران بر روی موضوع ایران» بلکه صرفا بخاطر افکار عمومی است.
سرکوهی می گوید که حضور رضا پهلوی و مسیح علی نژاد در کنفرانس امنیتی مونیخ تاثیر بیشتری در مقایسه با دیدارهای رسمی با سیاستمداران دارد. آرش سرکوهی می گوید: « به صرف اینکه کسی با چند سناتور و یا حتی رئیس جمهوری فرانسه دیدار می کند به این معنا نیست که این سیاستمداران طرفدار حرفهای شما هستند و یا اینکه مثلا در آینده ایران شما را به عنوان یک نیروی اپوزیسیون به رسمت خواهند شناخت.» به گفته این مشاور در پارلمان آلمان، سیاستمداران اروپایی تنها به حرف یک نفر از جبهه مخالفان و یا حامیان حکومت ایران گوش نمی دهند. آنها نظرات دهها نفر را می شنوند و در همفکری با مشاوران خود، استراتژیهای آینده را می چینند.
این دیدارها حتی می تواند در اثر یک بازی با افکار عمومی و «روابط عمومی» و نه صرفا دلسوزی برای وضعیت مخالفان حکومت جمهوری اسلامی صورت گیرد.
گلشیفته فراهانیAP Photoآیا نسبتی بین حمایت احزاب اروپایی و جهت گیری سیاسی چهره های مخالف ایرانی وجود دارد؟
در میان احزاب اروپایی هستند احزابی که برخی از چهره های اپوزیسیون ایرانی را مطلوب چشم اندازهای سیاسی خود می بینند و از آنها حمایت می کنند.
به گفته آرش سرکوهی یکی از آنها رضا پهلوی است که از سوی گروه های راست افراطی مورد حمایت قرار گرفته است. پسر شاه سابق ایران، هفته آینده به دعوت چارلز وایمر، نماینده راست افراطی و سوئدی پارلمان اروپا به سخنرانی در این نهاد مهم تصمیم گیری اتحادیه اروپا نیز دعوت شده است.
به گفته سرکوهی «عجیب نیست که گروه های راستگرای افراطی از کسی چون پهلوی حمایت می کنند، چرا که رضا پهلوی نماد گروه های راست و راست افراطی ایرانی است.»
به گفته او، احزاب راستگرا بر اساس مطالبات و خواست و ارزشهای رضا پهلوی بی تردید او را بهترین نماینده برای ایران پسا جمهوری اسلامی می دانند.
ترجیح احزاب غربی برای ارتباط با چهره ها و احزاب شناسنامه دار
احزاب و گروه های اروپایی بیش از دیگر گروه ها، با مجاهدین خلق و یا این اواخر با رضا پهلوی دیدار و گفتگو می کنند.
آرش سرکوهی معتقد است که این احزاب در درجه اول بدنبال رهبران و چهره های سیاسی می گردند که «تاریخ مبارزاتی و پیشینه مشخص در کارنامه آنها باشد. مثلا سازمان مجاهدین که یکی از معدود گروهها و احزاب ایرانی است که با یک ایدئولوژی مشخص و چارت سازمانی معین ۴۴ سال است که در خارج از کشور فعالیت سیاسی می کند.»
سازمان مجاهدین هرچند مخالفان زیادی در بین ایرانیان داخل و خارج از کشور دارد، اما بنوعی ساختار یک سازمان و تشکل منسجم از دید غربی را بدرستی معنا می کنند. بی دلیل نیست که مثلا جمهوریخواهان آمریکا سالهاست با رهبران و اعضای این گروه دیدار و گفتگو می کنند.
به گفته آرش سرکوهی رضا پهلوی هم هرچند تاریخ مبارزاتی مجاهدین را در رزومه ندارد و تشکیلات سازماندهی شدهای را هم در دهههای اخیر تشکیل نداده اما «نماینده یک جریان شناخته شده در اپوزیسیون جمهوری اسلامی است.»
اما در میان سازمان و گروه های چپ ایرانی، «می بینیم که نه تشکل و سازماندهی چون مجاهدین خلق وجود دارد و نه افرادی که بتوانیم بگوییم که نماد یک جریان فکری خاص هستند.»
آرش سرکوهی معتقد است که حامد اسماعیلیون، چند صباحی است که «توانسته کمی این نقش را در جبهه چپ های میانه رو و معتدل بازی کند اما هنوز بسیار دورتر از این است که بتواند از خود یک چهره صرف سیاسی بسازد.»
آیا احزاب چپ اروپایی کمتر از بقیه حامی جنبش زن، زندگی، آزادی هستند؟
برخی از فعالان ایرانی داخل و خارج می گویند بدلیل اینکه گروه های چپ اروپایی برسر مساله حجاب حساسیت های ویژه ای دارند، نمی توانند و یا اینکه نخواستند با خیزش اعتراضی اخیر ایران که از مخالفت با حجاب اجباری آغاز شد، همداستان شوند چرا که صراحتا مساله حجاب در قیام اخیر به زیرسوال رفته است.
دلیل آن هم حضور گروه های اسلام ستیز راستگرا و تبعیض هایی است که از لحاظ تاریخی به مسلمانان در اروپا روا داشته شده است. آرش سرکوهی می گوید این تفسیر که احزاب چپ به این دلیل از جنبش زن زندگی آزادی در ایران دفاع نمی کنند اعتقادی ندارد، چراکه حرف اصلی احزاب چپ همانی است که زنان در ایران می گویند: «حق آزادی پوشش.»
آقای سرکوهی با نام بردن از سوسیال دموکرات های آلمان، که یک حزب چپ به حساب میآید می گوید شعار اصلی این حزب «حق خود تبیینی» زنان است.
این حزب متنفذ در سیاست آلمان می گوید بر این باور است که «این زنان هستند که تصمیم می گیرند حجاب داشته باشند یا نه». احزاب چپ برخلاف بسیاری از گروههای راست افراطی، حق آزادی پوشش را به رسمیت می شناسند. در حالی که گروههای راست افراطی از «اتحاد ملی» به رهبری مارین لوپن در فرانسه گرفته تا حزب «برادران ایتالیا» معتقدند که حجاب به تنهایی نشانه تحقیر و تبعیض و بندگی مطلق زنان است و در این باره هیچ «توازن و اصلاحی» را نمی پذیرند.
تغییر حکومت ها یا «رژیم چنج»
در پنج ماه گذشته اغلب مخالفان حکومت جمهوری اسلامی در سراسر اروپا و ایالات متحده اعلام کرده اند که در یک هدف مشترک هم نظرند: سرنگونی و تغییر نظام جمهوری اسلامی.
هدفی که شاید بسیاری از احزاب چپ و راست اروپایی با آن هم نظر نباشند. موضوع «تغییر رژیمها» در دهه اول قرن جاری، اهمیت و طرفدارانی زیادی دست کم در میان احزاب راست غربی داشت اما به گفته آرش سرکوهی، پس از مداخله های متعدد و ناموفق در لیبی و افغانستان و عراق در دو دهه اخیر مساله «تغییر حکومت ها» حامیان کمتری حتی در میان راستگرایان اروپایی پیدا کرده است، چه رسد به چپها و احزاب میانهرو و محافظه کار.
پیچیدگیهای صحنه سیاست
یکی از مسایلی که گروه های مخالف و اپوزیسیون جمهوری اسلامی در هفته های اخیر پیگیری کرده اند طرح موضوع تحریم سپاه و قرار دادن آن در فهرست گروه های تروریستی است.
پیگیری ها تا اندازه ای موثر بود و اغلب نمایندگان پارلمان اروپا را مجاب کرد تا به تروریستی بودن سپاه رای بدهند.
با این حال ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در دستور کار قرار دادن و اجرایی کردن مصوبه پارلمان اروپا را معلق کرده اند.
جوزپ بورل به تازگی درباره عدم توافق جامع کشورهای عضو اتحادیه اروپا برسر تروریستی خواندن سپاه پاسداران گفت تا زمانی که «یک دادگاه رسمی اروپایی حکم به تروریستی بودن اروپا نداده است، اتحادیه اروپا نمی تواند سرخود چنین تصمیمی بگیرد.»
البته بسیاری می دانند که در پس این سخنان جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نگرانی ها از ایران هسته ای و خواست اروپا برای ادامه مذاکرات پسابرجامی وجود دارد. در واقع برخلاف خواست و مطالبه گروه ها و رهبران مخالف جمهوری اسلامی، بسیاری از سیاستمداران اروپایی همچنان می خواهند با مقامات تهران بر سر بحران هسته ای و دیگر مسائل بحث و گفتگو کنند.
آرش سرکوهی می گوید نوع دیگری از مذاکرات و گفتگوهایی غیررسمی هم از سوی سیاستمداران اروپایی در جریان است. به گفته او «ماهها پیش از آغاز قیام ژینا و پس از انتخاب ابراهیم رئیسی در مقام رئیس جمهوری، دولت های غربی به این نتیجه رسیدند که دیگر حکومت ایران از داخل اصلاح نخواهد شد و دیر یازود سقوط خواهد کرد.»
سرکوهی معتقد است که کشورهای غربی بی تردید در هفته ها و ماه های گذشته بدنبال آلترناتیو مطمئنی برای جانشینی جمهوری اسلامی بوده اند. او به یورونیوز می گوید: « مسلما احزاب پیشرو و چپ اروپایی ترجیح می دهند که این آلترناتیو، سازمان مجاهدین خلق و یا سلطنت طلبان نباشند.» با این حال به گفته مشاور بوندستاگ، تردیدی نیست که احزاب چپ بدنبال نیروهای مترقی در میان مخالفان ایرانی می گردند.
آرش سرکوهی تاکید می کند که «تلاشهای احزاب چپ در شناسایی نیروهای مترقی ایرانی و چگونگی شکل گیری این گروه ها در خارج از کشور در جریان است که البته نمی توان آنها را در عموم بیان کرد. اما از حرفهای سیاستمداران غربی مشخص است که آنها چنین ایدههایی دارند.»
حمایت «عجیب» راست افراطی اروپا از جنبش زن، زندگی، آزادی
هفتههای اول پس از آغاز خیزش مهسا امینی، بسیاری از گروه ها و احزاب اروپایی آنرا جنبش تاریخی و پیشرو در خاورمیانه و حتی در جهان خواندند. فرانسوی ها به آن لقب «انقلاب زنانه» دادند و بسیاری از شخصیت های سیاسی و هنری فمینیست در سراسر جهان از این جنبش حمایت کردند.
اما هر چه از آن هفته های اول فاصله می گیریم، از حمایت گروه های چپ گرا کم شده و شاهد پشتیبانی بسیاری از گروه های راست و راست افراطی از اعتراضات پیش رو در ایران هستیم.
گروه های راست افراطی از لحاظ تاریخی، همواره از جنبش های فمینیستی و پیشرو و مترقی دوری کرده اند.
همچنین این احزاب و گروه ها، هرچند اسلام هراس و مهاجرستیز هستند اما غالبا مخالف هرگونه مداخله در امور کشورهای مسلمان هستند پس دلیل حمایت های آنها از جنبش زن، زندگی، آزادی ایران چیست؟
آرش سرکوهی می گوید مهم ترین دلیل حمایت برخی از احزاب راست افراطی، تنها منافع ملی و درون حزبی است. سرکوهی می گوید: «بخش بیشتری از این حمایت ها برای این گروه ها کاربرد داخلی دارد. مثلا حزب محافظه کار آلمان که در زمینه سیاست های زنان و سیاست خارجی نظرات بسیار محافظه کارانهای دارد، به قوی ترین شکل ممکن از انقلاب ایران دفاع می کند و دولت آلمان را نقد میکند که چرا بیشتر دراین زمینه کاری انجام نمی دهد.»
همه اینها در حالی است که محافظه کاران آلمان که در جایگاه اپوزیسیون بزرگترین رقیب حزب سبز، موئتلف در دولت هستند با شعارهای سبزهای آلمان از جمله «سیاست خارجی کاملا فمینیستی» مشکل داشته و آنرا نقد کردهاند. اما، امروز رهبران محافظه کاران از سبزها ایراد می گیرند که چرا طبق سیاستهای خود، از «انقلاب فمینیستی در ایران» حمایت بیشتری صورت نمیگیرد.
منبع خبر: یورو نیوز
اخبار مرتبط: مخالفان حکومت در کنار سیاستمداران اروپایی؛ آیا دیدارها چاره سازند؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران