پسر پرتکنیک برزیلی، از روپایی زدن در کوچه‌های کوتیا تا رسیدن به آژاکس

به علت کمبود‌ها و مشکلات اجتماعی در جوامع، چیرگیِ فقر و بینوایی در اقصی نقاط دنیا، شهر‌ها و محله‌هایی پدید آمدند که نمادی از تنگدستی و اعتیاد هستند. هزاران کیلومتر دورتر، در بزرگترین شهر آمریکای جنوبی، یعنی سائو پائولو، اختلاف طبقاتی بیداد می‌کند. شهری چشم‌نواز با آسمان‌خراش‌های مدرن، جاذبه‌های گردشگری فراوان و آب و هوایی معتدل که گردشگران را مجاب می‌کند تا سر کیسه را شل کرده و از نظر اقتصادی به نیمه مرفه شهر سود برسانند. در مقابل، نیمه تاریک ماجرا مردمی هستند که درد و رنج به عضوی جدانشدنی از زندگی‌شان تبدیل شده است. مردمی که تلاش و روزمرگی‌شان نه برای در رفاه بودن، بلکه تنها برای زنده ماندن است. در کوچه پس‌کوچه‌های فاولا، شرایط ایده‌آلی برای موادفروشان و جنایتکاران مهیاست. نیرو‌های پلیس تا جای ممکن از دخالت و ورود به این محل‌ها اجتناب می‌کنند. به همین دلیل، حل‌وفصل مشکلات محله به عهده ساکنین است. در این شرایط، ساکنین فاولا، زندگی بهتر در آینده را جست‌وجو می‌کنند.

در همین هیاهو پسری بیش فعال به نام "آنتونی ماتئوس دوس سانتوس" در روز‌های ابتدایی قرن جدید چشم به دنیا گشود. نامش نشان از نفوذ فرهنگ پرتغالی، در خاک و ریشه برزیل دارد.

"ماتئوس" از نام خانوادگی مادرش و "دوس سانتوس" از پدرش گرفته شده است. او فرزند آخر خانواده‌ای است که قشر ضعیف و طبقه کارگر جامعه را تشکیل می‌دهد. در همان سنین کودکی استعدادش در فوتبال نمایان شد و والدینش جهت دوران تحصیلِ آنتونی، مدرسه‌ای را انتخاب کردند که بتواند به صورت منظم، فوتبال نیز بازی کند. شاید اگر خانواده آنتونی در آن زمان دغدغه‌ای بابت توانایی پسرشان نداشتند، هیچگاه آلفرد شرودر و مدیران آژاکس به مبلغ پیشنهادی و دیوانه‌وار یونایتد که ۸۰ میلیون یورو بود، بی‌توجهی نمی‌کردند. به راستی به این پی می‌بریم که همین انتخاب‌های به ظاهر کوچک و جزئی، چه تاثیر شگفتی در شکوفایی استعدادهایمان دارد. پس از سال‌های ابتدایی تحصیلی، او به عنوان یکی از بهترین فوتبالیست‌های سائو پائولو شناخته می‌شد. نوجوانی، دوران فورانِ شور و اشتیاق او برای ادامه فوتبال بود. شبیه به شوق یک کودک برای راه رفتن، ذوق یک بچه روی پله‌برقی یا هیجان کامبکی شیرین در فرگی تایم روی سکو‌های الدترافورد. آنتونیِ سختکوش، در ۱۰ سالگی تصمیم گرفت تا به صورت حرفه‌ای فوتبال را دنبال کند و چه جایی بهتر از باشگاه فوتبال سائو پائولو؟! باشگاهی که از دل آن بازیکنانی نظیر کاکا، دنی آلوز و گابریل ژسوس پدید آمدند. ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸ نقطه عطفی در زندگی پسر خوش‌تکنیک برزیلی بود و توانست در ۱۸ سالگی خودش را بین بزرگسالان باشگاه سائوپائولو ببیند. هدف آنتونی، کمک به تیم برای دستیابی به جام‌ها بود و در راستای آن رویای شناسایی شدن توسط تیم‌های اروپایی را در سر داشت. رویایی که از رنج‌های دوران کودکی، در سرش شکل گرفته بود.

محل زندگی آنتونی در زاغه‌های کوچک و نفس‌گیرِ برزیلی بود و فاصله‌اش با توزیع‌کنندگان مواد مخدر را می‌توان با طول دریبل‌های سرپایش در آمستردام تخمین زد. به گفته خودش، بسیاری از شب‌ها را با گریه به سر می‌کرده، اما با این وجود، لبخند عضوی جداناپذیر از میمیک صورتش بوده است. وینگر ویرانگر و چپ‌پای سائو پائولو تنها یک سال بعد، نامش در برزیل به صدا درآمد و به عنوان ستاره‌ای نوظهور به تیم ملی زیر ۲۳ سال دعوت شد. در المپیک تابستانی ۲۰۲۰ ژاپن، موفق شد در کنار بازیکنانی نظیر دنی آلوز، ماتئوس کُنیا، ریچارلیسون و برونو گیمارش فاتح المپیک شود تا مدال طلا بر گردنش نقش ببندد.

سپس با شروع اپیدمی کرونا، اریک تن هاگ با زیر نظر گرفتن آنتونی، او را به تحقق رویای دیرینه‌اش رساند و با مبلغ ۱۳ میلیون یورو به آژاکس آورد. پسر خوش‌نقش برزیلی در اولین بازی‌اش برای آمستردامی‌ها گل‌زنی کرد و از همان ابتدا با چابکی، سرعت عمل، قدرت حفظ توپ و مهارت بالای دریبل‌زنی خودش را به رخ کشید و با میزان خلاقیت در ساق پاهایش به عضوی کلیدی از تیم تنهاخ تبدیل شد.

بدون شک بیشترین نقش در پیشرفت آنتونی را تنهاخ ایفا کرده است. به همین دلیل با جدایی پروفسور هلندی از آژاکس و پیوستنش به یونایتد، قناری زرد برزیلی خودش را در قفس محبوس می‌دید. مشخصا آنتونی دیوانه کار کردن با تنهاخ است و‌ای نبار دست سرنوشت آن‌ها را در سرمای منچستر به یکدیگر رساند. علاقه و اعتمادی که این دو به یکدیگر دارند یادآور اعتماد الکس فرگوسن به جواهر پرتغالی‌اش، کریس رونالدو است. پس از رد پیشنهاد ۸۰ میلیون یوروییِ سران یونایتد به آژاکس، تنهاخ بیمی از ارسال مبلغ هنگفت ۱۰۰ میلیون یورویی نداشت. در نهایت طبق انتظار همگان، این مبلغ وسوسه‌کننده پذیرفته شد و حالا یونایتد پس از سال‌ها یک وینگر راست با استعداد و خوش‌نقش را در ترکیب خود می‌‎بیند.

پسر پرتکنیک برزیلی، از روپایی زدن در کوچه‌های کوتیا تا رسیدن به آژاکس، همواره در سینه‌اش یک آتش قرمز پررنگ را نگاه داشته بود و چه کسی است که نداند جای آتش دقیقا در خود جهنم است و اولدترافورد معبدگاهی ایده‌آل برای ظهور یک شیطان جدید خواهد بود.

باشگاه خبرنگاران جوان ورزشی فوتبال و فوتسال

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: پسر پرتکنیک برزیلی، از روپایی زدن در کوچه‌های کوتیا تا رسیدن به آژاکس