برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی، علی شاکری زند - Gooya News

بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران

از این زمان دیگر رسماً چیزی بنام جبهه ملی ایران وجود نداشت؛ نه رسماً و نه حتی در عمل. آن عده که از جهت روح و منش خود برای مبارزه آمادگی داشتند از هیچگونه پشتوانه‌ی سازمانی برخوردار نبودند و اگر هم کسانی بودند که در آن شرایط سخت مبارزه را برای خود کاری دشوار و بیهوده می‌دانستند بهترین دستاویز را در دست داشتند. شاپور بختیار به گروه نخست تعلق داشت. او می‌گفت اگر قرار بر بی برنامگی و نشستن به انتظار حوادث باشد من نمی‌پذیرم. اگر مبارزه برای آزادی سختی و گرفتاری در پی نداشت مبارزه نبود و هرچند که باز هم زندان و محرومیت در پی داشته باشد اما بدون آن نمی‌توان به آزادی دست یافت و دست روی دست گذاشت و در انتظار روزهای بهتر نشست. «اجازه بدهید من هم بروم در خانه‌ام بنشینم؛... نه اینکه بخواهم بروم یک دکانی باز کنم؛ می‌خواهم در میدان بمانم تا زمانی که یک رهبری بیاید، یک اقدام دیگری بخواهیم بکنیم. ۱» این وضع همچنان برقرار بود تا از نخستین سالهای دهه‌ی پنجاه عواملی چند نشانه هایی از بحران در رژیم را نمایان کرد.
نخست اینکه، ابتدا درآمد نفت که به علت افرایش بهای آن به سرعت صعود کرده بود غرور بیجای همیشگی در پادشاه را تشدید می‌کرد؛ هرچند کُندی این افزایش در ابتدا دگرگونی‌های شدیدی در وضع جامعه برنیانگیخت اما شتاب گرفتن بیشتر آن در سالهای بعد رفته رفته کار را به پیدایش درآمد‌های غیرعادی و تورم شدید کشانید و این عوارض از آغاز اوضاع نوینی در اقتصاد کشور و در رفتار دیکتاتور در آینده‌ی نزدیک خبر می‌داد.
بدین ترتیب بود که در اواسط سالهای پنجاه وضع نظام رفته رفته رو به سوی بحران گذاشت. با ورشکستگی دهقانانی که مختصر زمینی دریافت کرده بودند اما از لوازم و امکانات دیگر کار خود محروم مانده بودند، و در نتیجه با سرازیر شدن آنان به سوی شهرها، آثار منفی اصلاحات ارضیِ نمایشی و غلط هر روز بیشتر هویدا می‌شد. ایران که تا آن زمان صادر کننده‌ی تولیدات کشاورزی بود به وارد کننده‌ی گندم و محصولات دیگر غذایی از آمریکا که ارز آن از محل درآمد نفت تأمین می‌شد، تبدیل شده بود۲. درآمدهای بادآورده‌ی نفت نیز که به افزایش فعالیت اقتصادی در زمینه‌های گوناگون و غالباً امور ساختمانی بی برنامه اما سودبخش برای نوعی خاصی از بخش خصوصی دامن زده بود هر روز بر وسعت مهاجرت روستایی به سوی شهرها می‌افزود؛ شهرهایی که در آنها از هیچگونه حیات سیاسی، بویژه زندگی اجتماعی و صنفی برای اقشار زحمتکش، خبری نبود، و تراکم سریع جمعیت تازه آنها را به انبار باروت عظیمی برای آینده‌های سخت تر تبدیل می‌کرد.
برگذاری جشن‌های دوهزاروپانصدسالگی سلطنت کورش، با هزینه‌های سرسام آور آن در کشوری که مردم آن به محرومیت‌های تلخی دچار بودند، اثری بسیار زننده در جامعه ببار آورده بود. کار جوانانی ناشکیبا و خواستار دموکراسی اما فاقد فرهنگ ان که با نومیدی از مبارزه‌ی قانونی به سوی درگیری مسلحانه با دیکتاتوری روی آورده بودند، با آنکه نمی‌توانست مستقیماً به برانداختن نظام بیانجامد، به موقعیت آن در نظر مردم و در انظار جهانی لطمه‌ای انکارناپذیر وارد کرده بود. یکی دیگر از اعمال تحریک آمیز حکومت فردی که در این زمینه‌ی اجتماعی از لحاظ نمادین اثری بسیار منفی بجای گذاشت تغییر مبداءِ تقویم سنتی ایران، موسوم به تقویم جلالی و تبدیل آن به مبداءِ باصطلاح «شاهنشاهی» بود که طول آن را به ۲۵۳۶ سال می‌رسانید، بطوری که همه‌ی اسناد رسمی کشور می‌بایست از آن زمان به این تاریخ نوشته می‌شد. این کار نیز موج بزرگی از مخالفت و اعتراض برانگیخت.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی، علی شاکری زند - Gooya News