دوران نظم جهانی مبتنی بر هژمونی آمریکا به سر رسیده است
خبرگزاری مهر؛ گروه بین الملل: آمریکا با این تصور که میتواند باعث فرسایش توانمندیهای روسیه و غرق آن در باتلاق اوکراین شود، تمام تلاش خود را برای رسیدن اوکراین به اوضاع کنونی انجام داد، به این امید که بتواند از پیدایش یک قطب جدید در نظام بین الملل جلوگیری کند و به تک روی خود در عرصه تصمیم گیری جهانی ادامه دهد. این در حالی است که روسیه معتقد است که عملیات ویژه نظامی این کشور در اوکراین، آمریکا را مجبور کرده است تا در محاسبات خود تجدیدنظر کند و کشورهای عضو ناتو را از تهدید مسکو در حوزه حیاتی ژئوپلیتیک آن باز دارد.
این به معنای فراهم کردن محیط مورد نیاز برای فرمول بندی مجدد نظم جهانی مبتنی بر مبانی جدیدی است که در آن جایی برای تک قطبی گرایی وجود ندارد. به عبارت دیگر، هدف واقعی روسیه بسیار فراتر از الحاق مناطق جدید جغرافیایی به فدراسیون روسیه است.
در همین راستا خبرنگار خبرگزاری مهر با «محمد حسن سویدان» محقق و پژوهشگر مسائل بین الملل گفتگویی انجام داده که متن آن به شرح زیر است:
*بحران اوکراین در حال ورود به نقطه عطف جدیدی است که نشان دهنده افزایش پمپاژ تسلیحات غربی برای کی یف و مجهز کردن ارتش آن به پدافند هوایی و موشکی به ویژه تانکهای مدرن آلمانی، آمریکایی و انگلیسی است؛ آیا این روند واقعیتهای میدانی را تغییر داده و باعث شکست ارتش روسیه میشود یا تلاشی برای جلوگیری از فروپاشی رژیم زلنسکی است؟
از آنجایی که اولین بمب هستهای در دهه چهل قرن میلادی گذشته آزمایش شد و سپس سلاح هستهای به مسابقه تسلیحاتی بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده پیوست، هدف این دو قطب تأمین بیشترین میزان بازدارندگی بود که مانع تهاجم یک نیرو به نیروی دیگر شود. امروز، پس از یک سال از جنگ در اوکراین، بازدارندگی هستهای همچنان عامل اصلی است که از گسترش درگیری در خارج از مرزهای اوکراین جلوگیری میکند. از آغاز جنگ اوکراین، غرب با این مشکل بزرگ روبرو بوده که نمیتواند هزینه شکست دادن یک قدرت هستهای در حد و اندازه روسیه را تحمل کند.
از آغاز جنگ اوکراین، غرب با این مشکل بزرگ روبرو بوده که نمیتواند هزینه شکست دادن یک قدرت هستهای در حد و اندازه روسیه را تحمل کند
غرب به خوبی میداند که نبرد کنونی برای ولادیمیر پوتین یک نبرد وجودی است و نتایج آن مستقیماً با کشور روسیه و آینده آن مرتبط است. این واقعیت از روز اول برای مدیریت مناقشه با روسیه با هدف جلوگیری از پیروزی این کشور، بر غرب تحمیل شد و هدف غربیها هرگز شکست روسیه نبود، زیرا خطرات شکست قدرتی که آماده استفاده از سلاحهای هستهای خود است، بسیار زیاد است. از این رو میتوان گفت که هدف از افزایش شتاب حمایت نظامی از اوکراین، ممانعت از پیشرفت میدانی روسیه و جلوگیری از پیروزی این کشور و تحمیل هزینه بسیار بالا در این جنگ بر مسکو است. علاوه بر این، غرب میخواهد از طریق افزایش حمایت نظامی، به جنگ ادامه دهد، به این امید که بتواند به پیشرفت نظامی دست یابد و در مذاکرات آینده با روسیه از آن استفاده کند.
* ناظران درباره ورود قوی آلمان به درگیری اوکراین، چه از طریق تانکهای لئوپارد و چه از طریق دستور آمریکا به برلین برای رهبری اروپا برای مقابله با روسیه، سخن گفتهاند؛ آیا فکر میکنید که این نشان دهنده گسترش درگیری در اروپا است؟ حضور سنگین آلمان تا چه اندازه نگرانی روسیه و اروپا را در مورد جنگهای قبلی آلمان زنده میکند؟
غرب بسیار مشتاق است اطمینان حاصل کند که درگیری فقط به اوکراین محدود میشود و به کشورهای دیگر سرایت نمیکند. هزینه گسترش درگیری بسیار زیاد است و بنابراین دو طرف درگیری، روسیه و غرب، از تشدید مستقیم در مواجهه با یکدیگر اجتناب میکنند. این امر پس از اصابت موشک به خاک لهستان در ماه نوامبر گذشته مشهود بود. واکنش اولیه غرب این بود که این موضوع را کنترل و اطمینان حاصل کند که هیچ تشدید تنش ایجاد نخواهد شد، حتی اگر موشکی که به خاک لسهتان اصابت کرد، روسی باشد.
بنابراین هر دو طرف خسته هستند و جنگ مستقیم به نفع هیچ طرفی نیست. تنها موردی که ممکن است منجر به درگیری مستقیم شود این است که پوتین احساس کند در آستانه شکستی قرار دارد که آینده روسیه را تهدید میکند. در این صورت ممکن است گسترش درگیری را انتخاب کند، اما این سناریو در شرایط فعلی تقریباً غیرممکن است.
مجموعهای از اهداف پشت اصرار آمریکا برای ارسال تانکهای آلمان به اوکراین وجود دارد. نخست، واشنگتن میخواهد حمایت مستمر اروپا از اوکراین را تضمین کند و این یعنی تضمین ادامه مشارکت اروپای خسته در جنگ. دوم، آمریکا میخواهد از هر نوع تماس بین آلمان و روسیه در آینده جلوگیری کند. چرا که در سالهای گذشته، آلمان دروازهای برای رسیدن گاز روسیه به اروپا بود که باعث افزایش قابل توجه نفوذ روسیه در بخش انرژی در اروپا شد. در همین راستا، «برژینسکی» مشاور سابق امنیت ملی آمریکا اعلام کرد که توافق روسیه و آلمان یک کابوس برای ایالات متحده است. بنابراین، مشارکت آلمان در درگیری اوکراین از طریق حمایت نظامی، در خدمت آسیب رساندن به روابط روسیه و آلمان و افزایش شکاف بین دو کشور است.
با پیگیری اظهارات، سخنرانیها و نوشتههای «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان، میتوان دریافت که او میخواهد اروپا را تحت رهبری آمریکا قرار دهد. البته موانع زیادی در مقابل شولتز وجود دارد تا بتواند با آنچه فکر میکند پیش برود، زیرا این امر مستلزم تواناییهای مادی و نظامی و توجه به موازنههای داخلی در آلمان است. همه اروپاییها متقاعد شدهاند که ضعف آمریکا به معنای ضعف کل غرب است و بنابراین آمادهاند تا در مبارزهای که بقای قوی ایالات متحده را تضمین میکند، پیش بروند. همچنین با توجه به پیشینه تاریخی مربوط به جنگ جهانی و تاریخ آلمان به عنوان یک قدرت، پذیرش ایده مجوز دادن به آلمان برای رهبری اروپا برای ذهن آمریکایی دشوار است.
در نهایت، شکی نیست که رهبری روسیه در تلاش برای بسیج افکار عمومی این کشور علیه غرب، به دنبال یادآوری جنگ علیه آلمان نازی است. این گونه بود که رسانههای روسی با هدف احیای ملی گرایی روسیه و بسیج افکار عمومی در حمایت از انتخابهای رهبری روسیه در جنگ، بر مقایسه ارسال فعلی تانکهای آلمان به اوکراین با تانکهای نبرد «استالینگراد» متمرکز شدند.
*آیا به نظر شما با وجود هزینههای سنگین جنگ اوکراین، غرب همچنان به دنبال شکست روسیه در میدان است یا روند کنونی تلاش برای تغییر توازن قوا به گونهای است که اجازه حل و فصلی را فراهم میکند که در آن شکست غرب آمریکایی مشهود نباشد؟ به عبارت دیگر، این جنگ به کجا میرود: حل و فصل نظامی یا سیاسی؟
شکی نیست که هزینه جنگ برای همه بسیار زیاد است. تاکنون بیشترین هزینه را اروپاییها در این مناقشه پرداختهاند و دلیل اصلی آن اصرار آنها بر ادامه سیاست تحریمها علیه روسیه است که به نظر میرسد نادرست بوده است. به عنوان مثال، مرکز بروگل Bruegel در ۱۳ فوریه گزارشی را منتشر کرد که در آن اعلام کرد از سپتامبر ۲۰۲۱ تا ژانویه ۲۰۲۳، اروپاییها تقریباً ۷۶۸ میلیارد یورو برای محافظت از مصرف کنندگان در برابر افزایش قیمت انرژی پرداخت کردند. یکی از مهمترین دلایل این افزایش قیمتها، سیاستها و تحریمهای غرب علیه روسیه است. البته پرداخت صدها میلیارد برای حمایت از خانوادههای اروپایی برای غلبه بر بحران انرژی عامل اصلی فرسودگی اقتصاد اروپا است.
تاکنون بیشترین هزینه جنگ اوکراین را اروپاییها پرداختهاند و دلیل اصلی آن، اصرار آنها بر پیروی از آمریکا و ادامه سیاست تحریمها علیه روسیه است
مشکل اصلی امروز این است که هر دو طرف درگیری، غرب و روسیه، بر این باورند که قادر به دستیابی به یک پیروزی نظامی میدانی هستند. روسیه متقاعد شده است که پیروزی نظامی اجتناب ناپذیر است، اما به زمان بیشتری نیاز دارد. از سوی دیگر، غرب متقاعد شده است که میتواند روسیه را از دستیابی به این پیروزی باز دارد. این اعتقاد دو طرف حرکت به سمت راه حل سیاسی درگیری را دشوار میکند.
با این حال، پس از نزدیک به یک سال از آغاز درگیری اوکراین، ویژگیهای این میدان آشکارتر شده و واضح است که دونباس، دونتسک و لوهانسک، هدف اصلی مسکو در تلاش برای تشدید کنترل بر کل دونباس است. اما اهمیت زاپروژیا و خرسون، یعنی دو استانی که روسیه به قلمرو خود ضمیمه کرد، از دونباس کمتر است و احتمالاً مسکو به کنترل بخشی از دو استانی که در آن واقع شده، راضی باشد. پیشرویهای روسیه بدون متقاعد کردن غرب برای رفتن به سمت مذاکره، به معنای ادامه روند صعودی جنگ است. بنابراین، با توجه به واگرایی زیاد در دیدگاه دو طرف مناقشه برای راهحل، گزینه نظامی همچنان مناسبترین گزینه در کوتاهمدت و میانمدت است و تلاش هر طرف، دستیابی به بیشترین میزان دستاوردهای میدانی است که در مذاکرات برای پایان دادن به جنگ از آن استفاده کند.
در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که غرب در آغاز جنگ معتقد بود که سلاح تحریم علیه روسیه مؤثر خواهد بود و فشار بر رهبری روسیه را افزایش خواهد داد. اما تقریباً یک سال پس از جنگ، غرب از اینکه تحریمها وظیفه لازم را انجام نداده و کسانی که تحریمها را اعمال کردند، بیشترین هزینه را پرداخت میکنند، غافلگیر شد. در گزارشی که بانک جهانی در اکتبر گذشته منتشر کرد، آمده است که «روسیه در برابر طوفان تحریمها به گونهای مقاومت کرده است که هیچکس انتظارش را نداشت».
* روسیه در پشت جنگ اوکراین شعارهای راهبردی مطرح و به صراحت اعلام کرد که پایان دادن به نظم جهانی تک قطبی و انتقال به جهان چند قطبی ضروری است. امروز، نزدیک به یک سال پس از جنگ اوکراین، امکان دستیابی به این هدف تا چه اندازه فراهم شده است؟
برای پاسخ به این سوال ذکر دو اظهارنظر مهم است، نخست صدراعظم آلمان و دوم وزیر امور خارجه آمریکا. شولتز در مقالهای که اوایل سال جاری منتشر کرد، گفت: «جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین به یک دوران پایان داد. من معتقدم آنچه ما شاهدش هستیم، پایان مرحله جهانی شدن است. ما شاهد ظهور قدرتهای جدید یا احیای قدرتهای قدیمی هستیم، از جمله چین که به لحاظ اقتصادی و سیاسی قدرتمند است. در این دنیای چندقطبی جدید، کشورها و مدلهای حکومتی مختلف برای قدرت و نفوذ با هم رقابت میکنند».
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم در اکتبر گذشته در کنفرانسی در واشنگتن گفت: «اکنون لحظهای است که دوران پس از جنگ سرد به پایان میرسد و رقابت برای تعیین آینده شکل میگیرد». به این معنا که نظم جهانی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر هژمونی آمریکا مبتنی بود، به پایان رسیده است. جنگ در اوکراین یکی از نتایج فروپاشی نظم جهانی است که پس از جنگ سرد به وجود آمد. تمام غرب درک میکند که رقابت فعلی برای تعریف نظم نوین جهانی است و هدف قدرتهای در حال ظهور، جلوگیری از تشکیل مجدد نظم جهانی جدید بر اساس هژمونی غربی است.
پیروزی غرب در جنگ اوکراین به معنای پیروزی هژمونی آمریکاست و پیروزی روسیه، پیروزی قدرتهای در حال ظهور است که به دنبال جایی برای خود در نظم نوین جهانی هستند
نتیجه جنگ در اوکراین رابطه مستقیمی با شکل گیری نظم جهانی دارد. شکست روسیه در این جنگ به معنای تحکیم غرب به عنوان یک نیروی شکست ناپذیر و احیای هژمونی آمریکاست و این یعنی عقب نشینی همه قدرتهای در حال ظهور مانند چین و نه فقط روسیه. اما پیروزی روسیه به معنای این است که قدرتهای در حال ظهور میتوانند تغییر ایجاد کرده و موقعیتهای نفوذ را در نظم جدید جهانی اشغال کنند. بنابراین به نفع همه قدرتهای در حال ظهور مانند ایران و چین است که روسیه در این جنگ شکست نخورد. پیروزی غرب در این جنگ پیروزی هژمونی آمریکاست و پیروزی روسیه، پیروزی قدرتهای در حال ظهور است که به دنبال جایی برای خود در نظم نوین جهانی هستند.
* رئیس جمهور اوکراین روسیه را به بمباران نیروگاههای برق در اوکراین متهم میکند، در حالی که اروپا توانست ترس از کمبود گاز روسیه را در زمستان سرد خود کنترل کند. جنگ انرژی در رویارویی کنونی غرب و روسیه به نفع چه کسانی است؟ آیا غرب میتواند روسیه را به طور کامل از بازارهای انرژی منزوی کند؟
بیشترین آسیب پذیری از جنگ انرژی متعلق به اروپا و از سوی دیگر، بیشترین ذینفع این جنگ، ایالات متحده است. پس از تصمیم اروپاییها مبنی بر توقف وابستگی به گاز روسیه، واشنگتن خود را به عنوان جایگزین گاز روسیه برای اروپاییها معرفی کرد. آمریکا به ناگاه خود را در مقابل یک فرصت بزرگ یعنی شانس جایگزینی روسیه به عنوان تأمین کننده اصلی گاز طبیعی اروپا یافت. بنابراین آمریکا از نیاز اروپا استفاده و مقادیر زیادی گاز مایع را با چند برابر قیمت گاز روسیه به اروپا صادر کرد که به آن امکان داد تا سود زیادی را از فروش گاز مایع به زیان متحد اروپایی برای خود انباشته کند. مقادیر زیاد گاز که آمریکا به اروپا فرستاد، به اروپاییها کمک کرد تا زمستان جاری را پشت سر بگذارند، اما عبور از این زمستان به علت هزینه بسیار بالای گاز آمریکا به نسبت گاز روسیه، برای اروپا بسیار هزینه بردار بود.
یک سال پس از جنگ اوکراین، غرب از اینکه تحریمها علیه روسیه کارآیی لازم را نداشته و تحریم کننده ها بیشترین هزینه را پرداخت کردند، غافلگیر شد
از سوی دیگر، روسیه توانست صادرات خود را از اروپا به آسیای تشنه انرژی سوق دهد و و توافق نامههایی را برای تأمین زیرساختهای لازم برای افزایش مقادیر گاز روسیه به آسیا امضا کرد. به عنوان مثال، قراردادهای امضا شده بین چین و روسیه نشان میدهد که روسیه ظرف ۳ سال میتواند ۴۸ میلیارد متر مکعب یا ۳۰ درصد گازی را که اروپا از روسیه وارد میکند، پمپاژ کند. در سال ۲۰۳۰، روسیه قادر خواهد بود نزدیک به ۱۰۰ میلیارد متر مکعب به چین پمپاژ کند که معادل ۶۵ درصد واردات اروپا از روسیه است. همچنین خط لوله Power of Siberia 2 که گاز روسیه را به چین منتقل میکند، میتواند به اندازه خط لوله نورد استریم ۲، ۵۵ میلیارد متر مکعب پمپاژ کند و ساخت آن در سال ۲۰۲۴ آغاز میشود. این علاوه بر افزایش مقادیری است که روسیه به هند، پاکستان و سایر کشورهای آسیایی ارسال میکند. این بدان معناست که اروپا یک بازار ضروری برای روسیه باقی نخواهد ماند، در حالی که جایگزینی پرهزینه گاز روسیه، به شدت به اقتصاد اروپا آسیب میرساند.
در مورد نفت نیز روسیه دومین صادرکننده بزرگ نفت در جهان پس از عربستان سعودی است و در سال ۲۰۲۰، ۱۱.۶ درصد از صادرات جهانی را به خود اختصاص داده که درصد زیادی است و به راحتی قابل جایگزینی نیست. با توجه به تلاش غرب برای توقف خرید نفت روسیه، روسیه این نفت را به سمت آسیا هدایت کرد. غرب با تعیین سقف قیمت نفت و گاز روسیه، سعی کرد صادرات منابع انرژی روسیه را محدود کند. اما آنچه غرب همیشه پنهان میکند این است که اروپا در واقع هنوز انرژی روسیه را با واسطه و نه مستقیم خریداری میکند.
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: دوران نظم جهانی مبتنی بر هژمونی آمریکا به سر رسیده است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران