جان و جهان شعر انتظار «عدالت» است
رضا اسماعیلی با بیان اینکه شعر انتظار، دعوت به اصلاحگری و عزیمت از «وضع موجود» به سمت «وضع موعود» است میگوید: جان و جهان شعر انتظار در «عدالت» خلاصه میشود.
این شاعر آیینی در گفتوگویی مکتوب با ایسنا درباره شعر انتظار و ویژگیهای آن سخن گفت. متن این گفتوگو در پی میآید:
نیمه شعبان و تولد امام مهدی (عج) با کلیدواژههایی چون انتظار گره خورده است. یکی از جاهایی که این موضوع در آن نمود دارد، شعر است. به نظر شما شعر باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتوانیم آن را شعر انتظار بخوانیم؟
با مرور گنجینه هزارساله شعر و ادب پارسی درخواهیم یافت که شاعران پارسیزبان مسلمان از آغاز تاکنون، با استناد به آیات و روایات بر این باور بودهاند که سرانجام شب فراق به پایان میرسد و چشم منتظران به نور جمال انسان کامل روشن میشود.
بدیهی است که ما به عنوان یک «انسان مسلمان» به آینده موعود چشم دوختهایم. آیندهای که خورشید مهدویت در آسمان جهان میدرخشد و مستضعفان به وراثت زمین برگزیده میشوند؛ بنابراین هنر و ادبیات ما باید از هماکنون چشم به افق این آینده موعود بدوزد و هنرمندان ما برای رسیدن به قاف کمال چنین آینده روشنی، کمر همت ببندند.
در حوزه شعر و ادبیات، استفاده از ظرفیت های والای شعر آیینی، راهکاری مناسب برای تحقق این آرمان بزرگ و متعالی است. «موعودیه» یا «شعر مهدوی» یکی از شاخههای باطراوت و پربار شجره طیبه شعر آیینی است.
شعر انتظار، شعر عدالت، اصلاح، امید، حرکت، تکاپو، بیداری و راستی و رستگاری است. شعر انتظار ترجمان صریح و فصیح «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِل» است. شعر انتظار، شعر بشارت پیروزی نور بر ظلمت و حق بر باطل است.
شعر انتظار، دعوت به اصلاحگری و عزیمت از «وضع موجود» به سمت «وضع موعود» است. شاعران شیعی انتظار را نه در نشستن و ایستایی، بلکه در برخاستن و پویایی معنا میکنند. شعر انتظار، شعر مُردگی و بازدارندگی نیست، شعر زندگی و زایندگی است. چنان که زندهیاد طاهره صفارزاده در انتظار سرودهای به این دقیقه اشاره کرده و گفته است:
«همیشه منتظرت هستم/بی آن که در رکود نشستن باشم/همیشه منتظرت هستم/چونان که من/همیشه در راهم/همیشه در حرکت هستم/همیشه در مقابله...»
شاخصههای شعر انتظار چیست؟
یکی از شاخصترین ویژگی های شعر انتظار «عدالت» است و می توان گفت که جان و جهان آن در «عدالت» خلاصه می شود. شعری است که داعیه پیکار با ظلم و بیعدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بسترسازی برای استقرار حاکمیت «الله» بر جهان و بنیانگذاری «جامعه توحیدی» است.
اما لازمه اعتراض به وضع موجود، ترسیم آینده موعود است. این که ما بدانیم اکنون در چه نقطهای قرار داریم و مطلوب ما رسیدن به کدامین نقطه و فتح کدامین قله است؟ مسلما رسیدن به چنین بصیرتی، نیازمند نقد و آسیب شناسی دین و جامعه است.
شاعران رسالتمدار شیعی همواره در طول تاریخ این دغدغه خجسته را داشتهاند و شاخکهای حساس آنان نسبت به انحراف حاکمان و دولتمردان و خارج شدن آنان از دایره عدالت واکنش نشان داده است. وقتی میگوییم «عدالت» معنای عام و گسترده آن مورد نظر است، یعنی عدالت در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، دینی و اقتصادی، از این منظر فاصله گرفتن از ارزشهای اخلاقی و فرو غلتیدن در باتلاق عفن «زهد ریایی» و ابتلا به بیماری ایمان کش «نفاق و تزویر» از نظر شاعران شیعی خطرناکترین آفتی است که یک جامعه دینی را تهدید میکند. آفتی که حتی از بیماریهایی چون «وبا»، «طاعون» و «سرطان» نیز خطرناکتر و مرگ آفرینتر است
البته نباید فراموش کرد که اعتراض برآمده از بطن مکتب انتظار، باید اعتراضی ایجابی و سازنده باشد، نه اعتراضی تخریبی و بازدارنده. در واقع اعتراضی که در «انتظار» ریشه دارد، اعتراضی از جنس «امر به معروف و نهی از منکر» است و هدف غایی و نهایی آن «افزایش ظرفیت نقدپذیری» جامعه برای حرکت به سمت اصلاحات اصیل اسلامی.
چنان که حضرت امام خمینی با تاکید بر این نکته می فرمایند: «تمام انبیاء از صدر بشر و بشریت، از آن وقتی که آدم(ع) آمده تا خاتم انبیاء(ص)، تمام انبیاء برای این بوده است که جامعه را اصلاح کنند... غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلم ها از بین برود، ستمگری ها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی شود، قیام به قسط شود.»
ماهیت شعر انتظار چیست؛ در واقع شعر انتظار در شعرهای آیینی مربوط به تولد امام زمان (عج) خلاصه میشود یا ساحتهای دیگری را هم در بر میگیرد؟
شعر اصیل دینی و آیینی که «شعر انتظار» هم یکی از زیرشاخه های آن است، تنها مدح و منقبت، سوگ و مرثیه و تحریک احساسات نیست. اگر شعر آیینی را به دو گونه اصلی «شعر مذهبی» و «شعر معنوی» تقسیم کنیم، شعر اصیل انتظار در شمار «شعر معنوی» قرار میگیرد که رسالتی فراتر از مدح و منقبت دارد.
شعر مذهبی شعری است که با رویکردی تجلیلی، توصیفی، اسطورهای و فرقهای به بزرگان دین میپردازد و موضوع اصلی آن «مدح و منقبت» و «سوگ و مرثیه» است. شعری سهل الوصول و سفارشی که برای جلب رضایت مشتری از بزرگان دین به جای «تندیس عزت»، «تندیس مصیبت» میسازد! شعری یک بار مصرف که عمود خیمه آن شورآفرینی با دامن زدن به عصبیتهای مذهبی - شیعه و سنی - است. شعر مذهبی نوعی معامله و دادوستد با خداست. مُحرک شاعر مذهبی برای سرودن در اکثر موارد ثواب و پاداش است.
و اما در شعر معنوی انتظار که منبعث از جهان بینی توحیدی و روح معنویت است، شاعر با نگاهی «فرامذهبی» و رویکردی تحلیلی و معرفت شناسانه - به قصد اسوهسازی - به بازنمایی سیمای بزرگان دین می پردازد. رمزگشایی از حقیقت دین با بازخوانی تفکر اصیل دینی، ترسیم سیمای «انسان کامل» و تبیین مولفههای «سبک زندگی اسلامی» هدف غایی و نهایی شعر معنوی است. دیگر این که شعر معنوی بر خلاف شعر مذهبی که مشاطهگر «صورت» است، سخنگوی سیرت، آینهدار حقیقت و سرچشمه بصیرت است. جانمایه «شعر معنوی»، «ایمان و اخلاص» و محصول آن «عمل صالح» است، چرا که «قربه الیالله» ، بدون چشم داشت و بر اساس یک انگیزه و نیاز درونی سروده میشود.
با عنایت به مطالبی که گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که رسالت اصلی و اصیل و هدف غایی و نهایی شاعران دینی و آیینی – بخصوص شاعران مهدوی - پیش و بیش از آن که مداحی و مرثیهخوانی باشد، تبلیغ و تبیین آموزههای وحیانی و قرآنی - بخصوص توحید و یکتاپرستی - نشر و ترویج فضایل اخلاقی و کرامتهای انسانی، مقابله با جهل و خرافه و گزافه، نقد سلوک دینی، و تقویت گفتمان اصلاحگرانه است. همچنان که در آیه 39 سوره مبارکه احزاب بر این مهم تاکید شده است:«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ». همچنین در فرازی از زیارت اربعین میخوانیم:«و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیرهالظلاله» امام حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.» در آثار شاعران بزرگی چون سنایی، عطار، فردوسی، مولانا، نظامی، ناصرخسرو، سعدی، حافظ، بیدل، اقبال، و پروین اعتصامی نیز پیش و بیش از مدح و منقبت و سوگ و مرثیه با «تحمیدیه» روبهرو هستیم. اشعاری که در ستایش و تسبیح ذات اقدس پروردگار و تکریم «یکتاپرستی» سروده شده اند.
جایگاه شعر انتظار در ادبیات ما چیست؟
شعر انتظار در ادبیات پارسی جایگاه ارجمند و بسیار رفیعی دارد. انتظار فرج، ریشه در فرهنگ بالنده اسلامی دارد و از قرآن و سنت سرچشمه می گیرد. بدیهی است که شاعران شیعی نیز که پرورش یافته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) هستند، کلید سعادت و رستگاری را در چنین انتظار خجسته ای جست وجو می کنند، انتظاری سبز و سازنده که انسان را به حرکت، مبارزه و تکاپو وامی دارد و او را از گرفتار آمدن در تارهای عنکبوتی نومیدی و انفعال حفظ می کند. چنین انتظاری در آیین انسان ساز اسلام جزء برترین اعمال شمرده شده است، چنان که پیامبر اکرم(ص) میفرماید : «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز و جل: بهترین اعمال امت من، انتظار فرج از سوی خداوند عزوجل است.»
با مرور گنجینه هزار ساله شعر و ادب پارسی، به روشنی درخواهیم یافت که شاعران پارسی زبان مسلمان از آغاز تا کنون، با استناد به آیات و روایات بر این اعتقاد و باور بودهاند که سرانجام «شبِ فراق» به پایان میرسد و در «سپیده وصل» و جمعه موعود، چشم منتظران به نور جمال و جلال «انسان کامل» و عدالت مجسم «حضرت قائم» روشن میشود. از همین رو، همواره در ترانهها و عاشقانههای مهدوی خود، با دادن «بشارت ظهور» به منتظران دلشده و مشتاق، روح عشق و امید را در کالبد زخم خورده مغضوبین زمین دمیده و آنان را به رستگاری و آینده روشن جهان امیدوار ساخته اند، همچنان که حضرت لسان الغیب حافظ شیراز بشارت میدهد:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان، غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
و باز در عاشقانه دیگری دست افشان و پایکوبان فریاد میکند:
زهی خجسته زمانی که یار باز آید
به کام غمزدگان، غمگسار باز آید
چه آسیبهایی این گونه شعری را تهدید میکند؟
شعر انتظار نیز همچون سایر زیرشاخههای شعر دینی و آیینی از آسیبهای فراوانی رنج میبرد که این آسیبها ریشه در کج فهمی فلسفه انتظار دارد.
برای دریافت حقیقت «انتظار»، باید گزارههای غلط را از ذهن و زبان مان پاک کنیم و بر باورهای غیر دینی با قلم «معرفت» خط بُطلان بکشیم. یادمان باشد که حضرت موعود(عج) یک قهرمان افسانهای با قدرت مافوق بشری نیست، بلکه پیش و بیش از هر چیز دیگر «اسوه حسنه» و «معلم اخلاق» است. معلمی که اساس کارش بر تزکیه نفس و تعلیم و تربیت استوار است
پیش تر در یادداشتی به صورت مبسوط به آسیب های شعر انتظار و گزارههای غلطی که باعث استحاله مفهوم انتظار می شود اشاره کرده ام که مطالعه آن یادداشت برای دغدغه مندان این حوزه خالی از لطف نیست.
شایسته است با ارتقاء معرفت دینی، باورهای غلط را از چهره دین پاک کنیم و سیمای امام زمان(عج) را به درستی بر بوم شعر به تصویر بکشیم. انتظار سازنده، انتظاری است که ما را از رکود و رخوت دور، و به حرکت و بیداری دعوت کند.
گاهی بعضی از شاعران شعرهای عاشقانه خود را در شمار اشعار مهدوی قرار می دهند، به نظر شما شعر عاشقانه و شعر مهدوی چه وجوه تمایزی دارند؟
بله، متاسفانه گاهی خط و مرزی بین شعر عاشقانه و مهدوی دیده نمیشود و این دو گونه ادبی در کنار هم قرار میگیرند. برای پیشگیری از این آسیب، ضروری است به تعریف، تبیین و تحلیل وجوه تمایزی که بین شعر عاشقانه و مهدوی وجود دارد، بپردازیم. هر چند صورت مسئله بسیار روشن است و هر شاعر اهل معرفتی بر این امر وقوف دارد که معشوق زمینی و محبوب الهی، هرگز با هم قابل قیاس نیستند و بین آنها فاصلهای از زمین تا آسمان است و وجوه تمایز آنها اظهر من الشمس، ولی وقتی به شعر شاعران مراجعه میکنیم، میبینیم که در بسیاری از موارد این تفاوتهای روشن و آشکار نادیده گرفته شده و متاسفانه مرزی میان شعر عاشقانه و مهدوی نیست. تا به آنجا که گاهی به اشتباه بر پیشانی اشعار عاشقانه، مُهر شعر مهدوی میزنند. در این گونه از شعرها، به معشوق زمینی و حضرت حجت (عج) به یک چشم نگریسته میشود و هر دو با یک لحن و لهجه مورد ستایش قرار میگیرند. از همین رو، ناگزیر به بیان وجوه تمایز شعر «عاشقانه و مهدوی» و تعریف، تبیین و تحلیل این دو گونه ادبی هستیم.
بی هیچ شکی شعر مهدوی از جنس و تبار دیگری است که نباید آن را با شعر عاشقانه اشتباه گرفت و در یک تراز و ترازو قرار داد. مهمترین مولفه مضمونی شعر مهدوی رعایت «ادب کلام» است. این که بدانیم مخاطب ما چه کسی است و در چشم دوستداران و پیروانش چه جایگاه و پایگاهی دارد. آری، کسب معرفت به حضرت اولین گام در راه مهدوی سرایی است که صد البته این شناخت و معرفت باید مبتنی بر آیات و روایات محکم قرآنی و وحیانی باشد. شناخت امام و رعایت ادب کلام در حوزه و موضع شعر مهدوی ضرورتی است که غفلت از آن ما را به برزخ عاشقانه گوییهای زرد میکشاند و مخاطب ما را نیز به کژراهههای خرافه و گزافه گویی راهنمون میشود. در شعر مهدوی آنچه پیش و بیش از هر چیز دیگر باید بدانیم این است که مقام «معشوق» با «محبوب» یکی نیست. شعر عاشقانه محل جلوه گری و جلوه فروشی «معشوق» است، حال آن که در شعر مهدوی با محبوبی الهی سروکار داریم که «اسوه حسنه» و جمیع همه فضایل و کمالات انسانی است. برای مصون ماندن از این خبط و خطا، تفکیک و تشخیص جنس شعر عاشقانه و مهدوی ضروری است.
جان کلام آن که در شعر مهدوی - با نگاه متعالی و معنوی – باید به دنبال تبیین هنرمندانه مولفههای جامعه مهدوی و ترسیم سیمای تمام نمای «انسان کامل» باشیم و پیش و بیش از «صورت» و زیباییهای صورتی حضرت موعود (عج)، به سیره و سنت آن امام همام بپردازیم. به فضایل الهی، انسانی و معنوی منادی یکتاپرستی، پرچمدار عدالت، مُصلح جهانی و انسان کامل. انسان کاملی که «اسوه حسنه» است و هموارکننده راه سعادت و رستگاری انسان - اینچنین باد.
انتهای پیام
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: جان و جهان شعر انتظار «عدالت» است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران