ساقی آمریکایی و آخرین جام زهر - Gooya News

 ساقی آمریکایی و آخرین جام زهر - Gooya News
گویا

جمهوری اسلامی بر اساس «از این ستون به آن ستون فرج است» جام‌های زهر متعددی را نوشیده اما زمانی فراخواهد رسید که آخرین جام زهر کار خود را خواهد کرد

امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی

هشدار! زمزمه‌هایی که این روزها در تهران شنیده می‌شود نشان می‌دهد که رهبران جمهوری اسلامی خود را برای آنچه باید «خیانت مضاعف» خواند آماده می‌کنند. تصویب کنوانسیون حقوقی دریای مازندران یکی از دو جنبه این خیانت مضاعف است. این کنوانسیون، در عمل‌، دریای مازندران را به یک دریاچه روسی تبدیل خواهد کرد- چیزی که ایران حتی در ضعیف‌ترین موقعیت خود در دوران قاجار نپذیرفت.

جنبه دوم این خیانت مضاعف پذیرفتن نسخه‌ای جدید از «برجام» است به این دید که با دسترسی به بخشی از دارایی‌های منجمد شده ایران، می‌توان جمهوری آشفته‌سر را از سقوط محتمل نجات داد.

آقای حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه اسلامی، می‌گوید: «توافق با آژانس (اتمی بین‌المللی) باید بر مبنای اخذ تضمین و اطمینان درباره عدم تکرار سیاست‌های گذشته باشد.» اما او نمی‌گوید منظورش از تضمین و اطمینان چیست و چه کسی باید آن دو شرط را برآورده کند. او همچنین توضیحی درباره «سیاست‌های گذشته» ارائه نمی‌دهد.

در همان حال دستگاه تبلیغاتی اسلامی از یک توافق نامعلوم با آژانس بین‌المللی خبر می‌دهد و می‌افزاید: «همین توافق برای پایان یافتن جدایی میان سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس بین‌المللی اتمی باید به هموار شدن راه ازسرگیری مذاکرات برای احیای برجام بیانجامد.»

در اینجا نیز با یک سلسله ابهام‌ها روبرو می‌شویم. کدام توافق؟ اگر برجام مرده است و باید احیا شود، چگونه می‌توان ادعا کرد که جمهوری اسلامی همواره به آن وفادار بوده است؟ تنها ساده‌لوحان ممکن است باور کنند که «جدال» مورد بحث بین آژانس بین‌المللی و آژانس ایرانی است نه بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده و متفقان آن.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

ابهام‌های مذکور در بالا با این جملات از خبرگزاری سپاه پاسداران، غلیظ‌تر می‌شود: «بازگشت به قرارداد دوجانبه‌ای که در ازای برخی محدودیت‌ها، نفع ملموس اقتصادی برای ایران به همراه داشته باشد.»

طراحان این ادعا ظاهرا فراموش کرده‌اند که «برجام» هرگز یک قرارداد یا معاهده به معنای حقوقی و متعارف نبود و هرگز به‌طور رسمی امضا نشد و در هیچ‌یک از پارلمان‌های کشورهای گروه ۱+۵ به تصویب نرسید. برجام کلاه بزرگی بود که ایالات متحده، با بهره‌گیری از انزوا و ضعف جمهوری اسلامی، با کمک گروه «بچه‌های نیویورک» و تایید «رهبری آیت‌الله علی خامنه‌ای» بر سر ایران گذاشت.

«برجام» یک زدوبند بود، نه یک معاهده و گروه ۱+۵ هرگز تضمین و اطمینان موردنظر آقای امیرعبداللهیان را عرضه نکرد. آقای جواد ظریف، سلف آقای امیرعبداللهیان، با این ادعای مضحک که «قول جان کری ضمانت است» هم خود را فریب داد و هم کوشید تا دیگران را بفریبد. حجت‌الاسلام حسن روحانی، رئیس‌جمهوری وقت، این فریبکاری را با عرضه ادعاهایی مانند «دیوار تحریم‌ها فروریخت» و «آمریکا حق ما را برای غنی‌سازی اورانیوم پذیرفت»‌ گسترش داد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: ساقی آمریکایی و آخرین جام زهر - Gooya News