«خب که چی؟» در واکنش به یک طرح

«خب که چی؟» در واکنش به یک طرح
ایسنا

«خب که چی؟» حرفی است که بلافاصله پس از پرسشم درباره طرح اتحادیه کتاب‌فروشان مستقل از اتحایه ناشران و کتاب‌فروشان تحویلم می‌دهند؛ تعدادی از کتاب‌فروشان از این طرح بی‌طلاع‌اند و برخی هم آن را بی‌فایده می‌دانند و یا ضرورتی برای آن نمی‌بینند.

به گزارش ایسنا، حدود دو هفته پیش تنها چند ساعت مانده به انتخابات پانزدهمین دوره اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران، از قول یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقل قول کوتاهی در سایت خانه کتاب منتشر شد مبنی بر این‌که پیرو درخواست کتاب‌فروشان در تهران، زمینه تفکیک کتاب‌فروشان از اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان فراهم شده و به زودی اتحادیه مستقل کتاب‌فروشان تشکیل می‌شود.

این موضوع چالشی در انتخابات اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران شد و در نهایت انتخاب در دروه اول به حد نصاب نرسید.


اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران به‌عنوان یک تشکل صنفی فراگیر، از سال ۱۳۳۷ تشکیل شده است. دلیل این‌ را که ناشران و کتاب‌فروشان ذیل یک چتر و در یک اتحادیه فعالیت صنفی می‌کند، این‌گونه عنوان کرده‌اند که اکثریت ناشران به رسم سنت دیرینه و روابط و مناسبات بازار، در کنار فعالیت‌های انتشاراتی، کتاب‌فروشی هم دایر کرده‌اند. بر  اساس آمار اتحادیه، تعداد اعضای آن از مرز ۱۳۰۰ عضو گذشته است و  نکته مهم اینکه کتاب‌فروشان بخش عمده اعضا اتحادیه را تشکیل می‌دهند.

البته خود طرح یعنی طرح اتحادیه‌ای جدا از ناشران برای کتاب‌فروشان موضوع جدیدی نبوده و پیش‌تر هم گاه توسط برخی از ناشران  و کتاب‌فروشان منتقد اتحادیه مطرح می‌شد که برخی به خاطر منافع گره‌خورده ناشران و کتاب‌فروشان آن را عملی نمی‌دانند و می‌گویند این دو در کنار هم اهمیت دارند و برخی دیگر معتقدند تفکیک این موضوع به نفع دو رسته یادشده است و هرکدام دغدغه‌های صنف خودشان را به صورت تخصصی و متمرکز  پی می‌گیرند و در مواردی هم که منافع مشترک در میان است با تشکیل کارگروه‌هایی می‌توانند آن را حل کنند.

کاظم عابدینی، مدیر انتشارات آفرینش می‌گوید: این پیشنهاد، اتفاق خوبی است زیرا منافع ناشران با منافع کتاب‌فروشان گاه تعارض دارد؛ در بسیاری از موارد. به اضافه این‌که باندبازی‌ها و غیره هم در نشر و شیوه توزیع صورت می‌پذیرد بهتر است که اتحادیه‌هاشان جدا باشد.

 مرتضی اشراقی، مدیر نشر موج هم در این زمینه می‌گوید: کتاب‌فروشی از شغل‌های کاملاً تخصصی است، در شرایط حاضر اگر فرض کنیم یک کتاب‌فروشی در یک محله، منطقه معمولی بخواهد شروع به کار کند برای اجاره یا خرید ملک، ارقام سرسام‌آوری باید بپردازد، قفسه‌بندی مغازه، داشتن حداقل دوتا فروشنده مجرب، حدود چند میلیاردی سرمایه برای کتاب در گردش، سیستم حسابداری، اطلاع و آگاهی از کتاب‌های روز، پیگیری بیمه، مالیات، شهرداری و ادارات دیگر، خرید کتاب باید با دقت مستمر انتخاب شود که در آن موقعیت چه کتاب‌هایی فروش دارد، حداقل ساعت ۹ صبح فروشگاه باز شود تا ساعت ۲۰ یکسره فروشگاه آماده خدمت‌رسانی به مشتری‌هایش باشد. این را نگویم که وقتی این کتاب‌فروشی عزیز سرمایه تمام عمرش، کتاب‌ها را بخواهد بفروشد، با یک‌چهارم قیمت هم ممکن است کسی حاضر به خرید کتاب‌هایش نشود. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. دو رسته متفاوت، اولی کتاب‌فروش، به عنوان فروشگاه کتاب، دوم ناشر به عنوان تولیدکننده.

 او سپس با اشاره به اعضای صنف می‌گوید:  تعداد کتاب‌فروشان ۶۴۵ اعلام شده که این تعداد نزدیک به واقع است، چرا چون برای فعالیت کتاب‌فروشی حتماً باید از اتحادیه مربوطه جواز کسب گرفته شود. تعداد ناشران عضو اتحادیه ۴۹۹ اعلام شده که این تعداد، حدودا ۱۰٪ تعداد ناشران است. (این ارقام مربوط به تهران است) از آمار بالا می‌توان نتیجه گرفت که کتاب‌فروشان قریب به اتفاق عضو اتحادیه شده‌اند اما ناشران با ۱۰٪ عضو توانسته‌اند «به استناد گفته‌های کتاب‌فروشان» روند اتحادیه را در دست بگیرند و این موجب نارضایتی کتاب‌فروشان شده است. ۱۳۲ ناشر کتاب‌فروش داریم که آن‌ها هم دغدغه دارند که اگر اتحادیه‌ها مستقل شوند، چه کار کنند؟ همه آن ها پروانه نشر دارند، گرفتن پروانه کتاب‌فروشی هم به جهت داشتن سابقه، به راحتی می‌تواند انجام شود.  این دو رسته با ویژگی‌های شغلی متفاوت و خواسته‌های متفاوت، و حضور نامتناسب عضوهایشان در اتحادیه، چطور می‌توانند به خواسته‌های مشترک برسند؟

این ناشر خاطرنشان می‌کند: تعداد ناشران حدود ۵۰۰۰ است اما حدود ۴۹۹ نفر عضو اتحادیه هستند، اگر اتحادیه یکدست شود، این تعداد به اتحادیه‌شان می‌پیوندند و آن «قدرت چانه‌زنی» در پیش‌برد حقوق ناشران در ادارات مختلف، بیشتر نخواهد شد؟ اتحادیه کتاب‌فروشان مستقل شود، تعداد ۷+۱ کامل از خود کتاب‌فروشان در اتحادیه خودشان، کارها را بهتر و تخصصی‌تر پیش نمی‌برد؟ از طرف دیگر ناشران هم تعداد ۷+۱ همه از هم‌رسته‌های خودشان به اداره اتحادیه راه پیدا کنند، در واقع ۱۶ نفر پیگیر مسائل صنفی خواهند شد. اتحادیه از این شرایط به شرایط بهتر ارتقا پیدا نمی‌کند؟ این دلسردی در پیوستن به اتحادیه کمتر نمی‌شود و جایش را شور و حال پیوستن نمی‌گیرد؟ به‌نظر برای رسیدن به نتیجه مطلوب، کارگروهی، مثلاً با عنوان «همدلی» در اتحادیه‌مان ایجاد شود که حداقل مرکب از پنج نفر نماینده کتابفروش و پنج نفر نماینده ناشر، در آن‌جا به وحدت رویه برسند. 

 علی محمدپور، دبیر ناشران دیجیتال نیز بیان می‌کند:  بیشتر اعضای اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان را کتاب‌فروشان تشکیل می‌دهند که آن‌ها هم تحت تأثیر برخی از ناشران عمومی هستند. در این بین گروهی از ناشران بزرگ عمومی که توان هدایت و مدیریت این گروه کتاب‌فروشان را دارند، با رای‌شان اتحادیه را در دست می‌گیرند. در واقع عده‌ای از ناشران بر اساس منافع خود می‌توانند رای کتاب‌فروشان را مدیریت کنند. می‌توان گفت بیشتر اعضای اتحادیه کتاب‌فروشان هستند و بازیگران تأثیرگذار آن تعداد از ناشران که برآیند کل بازار نیستند و کسانی که می‌بینند نمی‌توانند تأثیر بگذارند، کنار می‌کشند. امیدوارم  اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تخصصی‌تر شود؛ یعنی اتحادیه ناشران از اتحادیه کتاب‌فروشان جدا شده و هرکدام به مسائل خود بپردازند. بیشتر اعضای اتحادیه را کتاب‌فروشان تشکیل می‌دهند اما چقدر دغدغه‌های آن‌ها پیگیری شد؟ بسیار کم. بیشتر اعضای هیئت مدیره هم ناشران بودند و گاه اتفاق افتاده که صد در صد اعضای هیئت مدیره ناشر بودند. شاید یکی از راه‌کارها تخصصی شدن اتحادیه باشد تا به صورت تخصصی به موضوعات بپردازد و موضوعات مشترک هم با نشست‌ها و گارگروه‌های مشترک حل شود و با هم به همکاری بپردازند که الان این‌گونه نیست.

 برای به میان گذاشتن موضوع جدا شدن اتحادیه کتاب‌فروشان از ناشران به کتاب‌فروشی‌های انقلاب که یکی از راسته‌های کتابفروشی در تهران است سری می‌زنیم، برخی با این‌ توضیح که مدیرشان در کتابفروشی نیست و خودشان یک کارمند ساده هستند و اطلاعی از مسائل صنفی ندارند، به همکاران دیگران ارجاع می‌دهند.

تعدادی هم نمی‌خواهند و علاقه‌ای ندارند مصاحبه کنند، با تأکید بر این که هر موضوعی که می‌خواهد باشد. اگر هم تمایلی به حرف زدن درباره اتحادیه نشان دهند، با گفتن این‌که «این کار فایده‌ای برایشان ندارد» و اشاره به بساطی‌های کتاب در مقابل کتاب‌فروشی‌شان، از ادامه صحبت پشیمان شده  و به بهانه راه انداختن مشتری دیگر حرفی نمی‌زنند.

تعدادی از آن‌ها هم به نشر وابسته‌اند و می‌گویند این‌ها را از دفتر نشر بپرسید زیرا اطلاعی از امورات صنف نداریم و تمرکزمان بر بخش فروش کتاب است یا بلافاصله می‌گویند بهتر است از کتاب‌فروشی‌های مستقل از نشر بپرسید زیرا فرقی به حال ما نمی‌کند، دفتر نشر پیگیر مسائل کتاب‌فروشی در صنف است و داشتن یا نداشتن اتحادیه‌ای جدا برایمان توفیری ندارد حتی شاید زحمت مضاعف هم باشد. البته یادآور می‌شوند کتاب‌فروشی مستقل از نشر در راسته انقلاب کم است.

برخی از کتاب‌فروشان نیز برای نخستین‌بار است که این طرح را می‌شنوند و واکنش‌شان «خب که چه؟» برای توضیحاتی است که به آن‌ها می‌دهم. یکی از کتاب‌فروشان می‌گوید: «در مسیر که آمدید، بساطی‌ها را دیدید؟ اگر ندیدید از همین شیشه بیرون را نگاه کنید، جلو مغازه‌ام بساط کرده‌اند. چند سال است برایمان کاری نمی‌کنند. اگر اتحادیه مستقل هم باشد، باز هم کاری از پیش نمی‌رود. خب مشتری می‌بیند نوشته‌اند ۵۰ درصد تخفیف، آن‌جا راه دست‌تر است، از همان‌جا می‌خرند، وارد کتاب‌فروشی نمی‌شوند و  اصلا نمی‌دانند همان کتابی که من ۲۰۰ تومان دارم می‌فروشم، ۵۰۰ تومان قیمت زده‌اند و مثلا با تخفیف ۵۰ درصد می‌دهند. کو اتحادیه؟ چه کاری از دستش برمی‌آید؟ مگر اتحادیه می‌تواند کاری کند که حالا در اتحادیه‌ای جداگانه دردی از من دوا کند؟ خانم همه این‌ها حرف است. کتاب مرده است و باید فاتحه‌اش را بخوانیم. در این گرانی کسی به کتاب فکر نمی‌کند. اصلا شمای نوعی، کتاب بخری و بخوانی که چی بشود؟ آگاهی پیدا کنی؟ انسان هرچقدر بیشتر آگاه شود، رنج بیشتری می‌کشد. همان بهتر که کتاب نخوانند.»

کتاب‌فروشی دیگری با کمی تأمل روی پرسش‌مان می‌پرسد، «یعنی اتحادیه دولتی در مقابل اتحادیه خصوصی داشته باشیم؟» با توضیح این‌که اتحادیه‌ها زیر نظر اتاق اصناف است. می‌گوید: «خب قرار است چه کار اضافه‌تری نسبت به اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان انجام دهند؟ هدفشان چیست؟ خب در همین اتحادیه با جدیت پیگیری کنند؟» در پاسخ به این‌که شاید معتقدند اتحادیه کارآمدی لازم را در پیگیری مسائل صنفی کتاب‌فروشان نداشته است. می‌گوید: «از کجا معلوم اتحادیه جدید داشته باشد؟ همه کسانی دنبال این‌ کارها هستند در واقع می‌خواهند، منافع خود را تأمین کنند، اگر پای منفعت نباشد، کاری نمی‌کنند. اصلا کسانی که پیشنهاد داده‌اند چه کسانی هستند و دقیقا به دنبال چه چیزی هستند؟ کسانی که الان وارد هیئت مدیره اتحادیه می‌شوند معمولا رانت دارند و پیگیر منافع خودشان هستند.»

او در ادامه به رمانی که با ترجمه سروش حبیبی در دست دارد، اشاره می‌کند: «چرا باید یک رمان ۳۸۰ تومان قیمت بخورد؟ مشتری احتمالا تعریف کتاب را شنیده و آمده که بخرد اما زمانی که کتاب را آوردم و قیمت را گفتم، کتاب را نخواست. حق هم دارد. مگر چقدر درآمد دارد که بخواهد ۳۸۰ تومان هم به یک کتاب بدهد. مشکل ما این‌هاست.» 

کتاب‌فروشی بعدی سرخورده از این‌که  دنبال کتاب به مغاره‌اش پا نگذاشته‌ام با بی‌حوصلگی هرچه تمام‌تر می‌گوید: «ببینید مشکل ما خیلی ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست که بخواهیم یک اتحادیه جدا داشته باشیم. شاید این موضوع در ردیف آخر خواسته‌های ما باشد. الان مشکل اصلی ما همین بساطی‌ها هستند. رسیدگی نمی‌شود. این کارها فایده‌ای ندارد.»

«فایده‌ای برای ما ندارد» جمله‌ای است که از کتاب‌فروشی‌های دیگری هم می‌شنوم و به نظر چندان امیدی به پیگیری مسائل صنفی‌شان در قالب اتحادیه ندارند، شاید حتی بود و نبود اتحادیه برایشان فرقی نکند چون معتقدند در این سال‌ها کسی به یکی از اصلی‌ترین و عیان‌ترین مشکلاتشان یعنی بساطی‌های کنار خیابان رسیدگی نکرده است.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: «خب که چی؟» در واکنش به یک طرح