برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار ـ بخش ششم: آغاز بحران در حکومت فردی، علی شاکری زند - Gooya News

بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آیندهی ایران

مشی و رفتار سرآمدان ملی

طبیعی است که کسانی که در دوران گسترش نیروی فاشیست‌ها در ایتالیا و بخصوص به قدرت رسیدن نازی‌ها در آلمان این دو پدیده‌ی سیاسی را از نزدیک و با دقت نظاره کرده‌بودند برای فهم خطرات ظهور و صعود چنین نیروهایی ورزیده‌تر و از لحاظ منش شخصی نیز آماده‌تر بودند. شاپور بختیار چنین شخصیتی بود. او با حساسیتی که نسبت به آزادی و دموکراسی داشت در تمام مدت تحصیل در فرانسه از دور و نزدیک پیدایش و صعود نازیسم در آلمان، و خشونت‌ها و تبهکاری‌های این فرقه را که به نام ناسیونالیسم افراطی و نژاد پرستی رخ‌می‌داد دنبال کرده‌بود. دکتر غلامحسین صدیقی که از دانش وسیعی درباره تاریخ جهان و جنبش‌های مذهبی در ایران و جهان برخوردار‌بود یکی دیگر از معدود فرهیختگان سرشناسی بود که این خطر را احساس کرده‌بود. و، چنانکه خواهیم‌دید، از میان مردان سیاسی مخالف دیکتاتوری تنها این دو شخصیت بودند که، با اعلام خطری جدی به کشور لزوم تشکیل یک دولت ملی را تشخیص‌دادند و به مردم اطلاع‌دادند؛ یکی از آن دو از همان مهرماه و دیگری در ماه آذر. با بررسی اظهارنظرها و مقالات دیگر سرآمدان شناخته شده‌ی کشور در آن دوران جز نام زنده یاد دکتر مصطفی رحیمی، که تاوان مواضع روشن و صریحش درباره جمهوری اسلامی آقای خمینی را با زندان و مرگ مشکوک پس از آزادی از زندان داد، به نام دیگری برنمی‌خوریم.

در چنین اوضاع کاملاً نوینی که حوادث هر روز حادتری بر وجود یک خطر حیاتی در افق کشور گواهی‌می‌داد و نشانه‌های ناتوانی و درماندگی دیکتاتور نیز هر دم نمایان‌تر می‌شد وظیفه‌ی ایراندوستان و آزادیخواهان شناخته شده این بود که خود را به سرعت برای در دست گرفتن مسئولیت سیاسی آماده سازند و با تکیه بر اعتبار ملی و تجارب خود در کشورداری این آمادگی را اعلام‌دارند، بل، با تمام نیرو و بدون هیچ ملاحظه از کسی بر حق تاریخی خود در ایفای چنین نقشی پافشاری‌کنند. در ابتدای کار نیز سخنان سخنگویان جبهه ملی در ماه مهر ١٣۵٧ می‌توانست نشان‌دهنده‌ی چنین چشم‌اندازی شمرده شود.

در ماههای شهریور و مهر اظهارات و مصاحبه‌های زیادی از سوی سران جبهه ملی صورت می‌گرفت که بازگشت به همه‌ی آنها اگرچه بسیار آموزنده‌است اما اینجا میسر نیست. شاید بتوان به دو یا سه مورد آنها اشاره کرد.

در روز ششم شهریورماه، دو روز پس از استعفای آموزگار و حدود پنج هفته پیش از تماس دکتر بختیار با وی، که در زیر به آن خواهیم‌رسید، جبهه ملی خواست‌های دوازده‌گانه‌ی خود را اعلام‌کرده‌بود.

روز دوشنبه ششم شهریور ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر بیست و هشتم اوت ۱۹۷۸ میلادی مطبوعات کشور از قول سران جبهه ملی نوشتندجبهه ملی ایران، پس از مذاکرات طولانی میان رهبران جبهه، نظرات خود درباره شرایط جاری و خواست‌های خود را اعلام کرد.

«این اطلاعیه دولت شریف‌امامی را نیز محکوم‌کرد. خواست‌های دوازده‌گانه جبهه ملی به این شرح است:
ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور منحل‌شود.

ـ صلاحیت دادرسی ارتش برای رسیدگی به اتهامات غیرارتشیان بکلی لغو‌شود.

ـ استقلال قوه قضایی به معنای واقعی کلمه به‌وجود‌آید.

ـ آزادی همه زندانیان سیاسی با هر مرام و صرف نظر از نوع و میزان محکومیت.

ـ همه‌ی تبعیدشدگان سیاسی خارج و داخل کشور به شهرها و روستاهای خود بازگردند.

ـ دادن اجازه‌ی بازگشت به کلیه‌ی رانده‌شدگان سیاسی به خارج از کشور.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار ـ بخش ششم: آغاز بحران در حکومت فردی، علی شاکری زند - Gooya News