«بلند بالا» از بسیاری کتاب‌ها سرتر است

خاطره‌نویسی، جذاب است
محمدصادق علیزاده، منتقد ادبی در این نشست گفت: ما که اینجا نشسته‌ایم و درباره اثری مثل این کتاب صحبت می‌کنیم، راحت‌ترین کار را انجام می‌دهیم، در نسبت با کسانی مثل خانم نیکبخت که با واقعیت‌هایی دست‌وپنجه نرم کردند و اثری را ساختند و ما رنگ و لعاب این کتاب را می‌بینیم.  خاطره‌نویسی، ژانری است که به‌شدت محبوب و جذاب است. یک‌سری نکاتی وجود دارد که ممکن است رعایت نکردن آنها منجر به مخدوش شدن خاطره شود، بزرگ شدنی در آن به وجود آمده یا فراموشی پیش بیاید. در حوزه تاریخ معاصر، دفاع‌مقدس مشهورترین و محبوب‌ترین بخش را دارد و مخاطب عام بیشترین نسبت را به محصولاتی دارد که در حوزه دفاع‌مقدس قرار می‌گیرد. ژانر خاطره‌نگاری دفاع‌مقدس، حداقل بعد از پایان جنگ، به زعم بنده دو دوره را سپری کرده‌است؛ یک دوره‌ای بود که به صرف تاریخ‌نگاری و استنادنگاری و مستندکردن اتفاقات بود که ما در هشت سال دفاع‌مقدس با آنها درگیر بودیم. به صرف این‌که آنها در اذهان و سیما فراموش نشود. حالا به دلیل فوت، درگذشت یا شهادت افراد، زیر خاک برود. 

 تنه به تنه ادبیات عامه‌پسند
علیزاده با بیان این‌که این آثار از حیطه یک اثر مستند واقعه تاریخی را بیان می‌کند، افزود: خاطره‌نگاری در یک مقطعی از تاریخ اجتماعی و سیاسی مردم ایران، یک پله جلوتر بود. آن را از یک ماده و متریال سخت، تغییر داد و قدری بیان را نرم‌تر کرد و آرام‌آرام در پی این بود آنچه روانه بازار می‌کند، یک محصول برون آمده از چرخه صنعت فرهنگ باشد، با همان مشخصاتی که در صنعت فرهنگ با آن مواجه هستیم. صنعت فرهنگ اولین ویژگی‌اش، چه بپذیریم و چه نپذیریم، سرگرمی است. این اتفاق به مرور و تقریبا از اوایل دهه 80 در ادبیات و خاطره‌نگاری دفاع‌مقدس روی داد؛ یعنی برخی آثار، تنه به تنه رمان و ادبیات عامه‌پسند می‌زدند. 
 
خاطره‌نگاری به کدام معنا؟
این منتقد ادبی توضیح داد: در حال حاضر، می‌خواهیم درباره نقش خاطره‌نگاری جنگ صحبت کنیم، باید این سوال را بپرسیم که خاطره‌نگاری و مستندکردن جنگ و آدم‌های مربوط به جنگ و زنان و مردانی که مرتبط با این رویداد بودند، به کدام معناست؟ معنایی که ما در دهه 70 می‌بینیم یا معنایی که در سال‌های متأخر و به طور خاص، شش هفت سال اخیر می‌بینیم؟! اگر در معنای اول نگاه کنیم، طبیعتا اولین نقشی که پیدا می‌کند این است که شما هم بخشی از تاریخ معاصر مردم و بخشی از اتفاقاتی را که بر مردم رفته، از سینه و شفاهیات بیرون کشیدید و مکتوب کردید و اکنون بایگانی و آرشیو شده‌است. حالا یک پژوهشگری از آن مستند می‌سازد، یکی فیلم می‌سازد، اصلا مهم نیست. مهم این است آن واقعه مستند شده و تا صدسال، دویست سال دیگر وجود دارد. اگر به این مفهوم نگاه کنیم، یک معنا و نقشی دارد. طبیعتا یک نقش ابتدایی‌تری دارد. اگر به مفهوم متأخرتر نگاه کنیم، این یک محصول خلاق و سرگرم‌کننده‌ای را برای مردم عصر فعلی فراهم می‌کند که از قضا داستانش در بستری می‌گذرد که با ذهن و زبان و فرهنگ و تاریخ عموم مردم آشناست و تفاهم دارد. 
 
«بلند بالا» سرگرمی ندارد
علیزاده گفت: خیلی کار سختی است این‌که شما از یک سو متعهد به تاریخ و واقعیتی که اتفاق افتاده هستید و از یک سو می‌خواهید داستان بگویید. خیلی از کارهایی که زندگی‌نامه‌ها و چیزهایی که سرگرمی دارند، با همین نیت است که ببینند تجربه بقیه چه بوده. واقعیت این است که بعد سرگرمی در این اثر ضعیف است. منِ نوعی، هیچ نسبتی با سوژه کتاب ندارم؛ یعنی نه سوژه این کتاب، نه آدمش برای من مطرح بوده و فرهنگش هم با من متفاوت است. به‌رغم همه ارزشی که برای اثر قائلم، در «بلند بالا» فارغ از نقدها، سرگرمی ندیدیم.
 
سوژه‌ای با حداقل‌های سرگرم‌کننده
علیزاده با اشاره به این‌که کتاب بلند بالا یک تاریخی را می‌گوید و شخص یک برهه‌ای از تاریخ را ثبت می‌کند، افزود: نگاه به یک اثر و یک محصول که قرار است در سبد محصول فرهنگی خانوار باشد، باید متفاوت باشد. آنجا وقتی به این شکل به این پدیده نگاه می‌کنیم یعنی این اثر دارد می‌رود، باید ببینیم رقیبش کیست. شما وقتی دست روی یک سوژه می‌گذارید و می‌خواهید آن را تولید کنید، باید ببینید سوژه انتخاب شده از حداقل‌های سرگرم‌کننده برخوردار است یا نه؟ 
 
غفلت از ادبیات جنگ‌زده‌ها
این منتقد گفت: جنگ یکی از مهم‌ترین واقعیت‌های تاریخ معاصر ماست که مثل یک قالیچه هر گره آن را یک بخشی از مردم این سرزمین زده‌اند و همه هم در آن سهم دارند. همان اندازه که جنگ در تهران را ببینیم، جنگ در شیراز را هم ببینیم. مثلا یکی از چیزهایی که برای من خیلی سؤال است و خلأ آن را در ادبیات پایداری می‌بینم، ادبیات جنگ‌زده‌هاست. هزاران نفر از مردم خوزستان، از مردم ایلام با شروع جنگ، از خانه و زندگی رانده شدند، تعدادی از آنها تهران بودند و در حاشیه شهرها به آنها مسکن داده شد. تعدادی از آنها مشهد  و تعدادی هم شیراز بودند. ما از آنها چیزی نداریم. رنج جنگ برای آنها خیلی مضاعف بوده، چرا؟ چون همان صدمه‌ای که به مردم ایران وارد شده‌بود، به آنها هم وارد شد، در کنارش آنها از خانه و زندگی‌شان هم رانده شده‌بودند. چرا اینها را  نمی‌بینیم؟ یکی از دلایلش این است که نمونه خانم نیکبخت یک دانه است. اگر از این افراد در هر استانی 10 نفر بودند، شاید ادبیات جنگ‌زده‌ها نوشته شده‌بود. 
 
این کتاب از بسیاری از کتاب‌های قدیمی سرتر است
منتقد کتاب بلند بالا بیان کرد: جنگ تنها لشکر ۲۷ محمدرسول‌ا... و شهید همت و سردارهای دیگر نیست. همه اینها جنگ است. تلخی‌هایی داشته، شیرینی‌هایی هم داشته و واقعیت را باید به طور کامل روایت کرد. اگر ما اینجا می‌نشینیم و کتاب‌ها را نقد می‌کنیم، حتما در جهت این است که اینها شایسته نقد شدن و حرف‌زدن هستند. این کتاب از بسیاری از کتاب‌های قدیمی این حوزه سرتر است. 

منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جام‌جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: «بلند بالا» از بسیاری کتاب‌ها سرتر است