هم‌نشینی ظرافت و خلاقیت‌ در دوخت‌های سنتی

هم‌نشینی ظرافت و خلاقیت‌ در دوخت‌های سنتی
ایسنا

ایسنا/اصفهان اهدای حدود ۱۷ اثر به موزه منسوجات آستان قدس رضوی، تألیف بیش از ۱۰ جلد کتاب هنری و همچنین تدوین استانداردهای آموزشی، تنها بخشی از فعالیت‌های هنرمند و پژوهشگری است که سال‌هاست در زمینه دوخت‌های سنتی ایران می‌سازد و می‌پردازد و به انواع رشته‌های مختلف آن تسلط دارد.

صحبت از نسرین کاردانی اصفهانی، هنرمند و پژوهشگر صنایع‌دستی در رشته دوخت‌های سنتی ایران است. او که سال ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شد و آموزشگاهش با نام صنایع‌دستی «هما» در خیابان احمدآباد، نقطه خلق آثار بدیع و خلاقانه او بوده است. میهمانش شدیم و از علاقه ریشه‌دار خود به هنر سخن گفت. از زمانی که در کارگاه خانگی مادرش، گلدوزی با چرخ را آشنای نزدیکی یافت تا علاقه‌اش به نقاشی و عکاسی و انجام فعالیت‌های مختلف هنری در مدرسه و درنهایت، آرام یافتن با هنر.

همراه با نسرین کاردانی به دوران جوانی و بزرگسالی او رسیدیم و ازدواجش و سپس تأسیس آموزشگاه صنایع‌دستی هما و بازهم تداوم هنر. اشراف او به انواع مختلف دوخت‌های سنتی و تدوین استانداردهای این رشته‌ها، تألیف بیش از ۱۰ جلد کتاب در این زمینه و دریافت عنوان‌های مختلفی مانند مربی و مدیر نمونه،کارآفرین نمونه و مربی پژوهنده، او را در سال ۱۳۹۵ به‌حق شایسته دریافت عنوان درجه‌یک هنری در رشته رودوزی‌های سنتی کرد؛ اما متوقف نشد و دستان پرتوان و چشمان بینا و ذهن ایده‌پردازش همچنان به خلق بدیع‌ترین آثار در زمینه دوخت‌های سنتی می‌پردازند.

در ادامه، گفت‌وگوی خبرنگار ایسنا با این هنرمند را می‌خوانید.

متولد کدام محله اصفهان هستید؟

خیابان ملک، منزل مادربزرگم آنجا بود. یک خانه سنتی بود که آن موقع مادرم با مادربزرگم زندگی می‌کرد و سال‌ها بعد متأسفانه خانه تخریب و ساختمان‌سازی شد.

کدام مدارس تحصیل کردید؟

دوره ابتدایی در دبستان مهر، دوره راهنمایی در مدرسه گوهرشاد که بعد نامش به مدرسه نعمت‌بخش تغییر پیدا کرد و سپس مدرسه نعمت‌بخش به دبیرستان تبدیل شد و دو سال دبیرستان در این مدرسه بودم و دو سال آخر هم به دبیرستان خواجه نظام الملک رفتم. کلاس دوم اقتصاد بودم که در مسابقه نقاشی در سطح استان شرکت کردم و رتبه اول را به دست آوردم و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان توافق کرد که من تحصیلاتم را در رشته نقاشی در هنرستان هنرهای تجسمی معتمد ادامه دهم، ولی با مخالفت خانواده روبه‌رو شدم و مجبور شدم در همان رشته اقتصاد ادامه تحصیل دهم؛ البته در سالیان بعد از بعضی دروس این رشته نیز در مسیر زندگی‌ام بهره بردم.

مخالفت خانواده به چه دلیل بود؟

چون هنرستان هنرهای تجسمی معتمد به لحاظ مسافت از منزل ما دور بود و در نزدیکی پل فلزی قرار داشت، شرایط حمل‌ونقل مانند امروز فراهم نبود.

دانشگاه در چه رشته‌ای و کجا تحصیل کردید؟

تا مقطع کاردانی در رشته طراحی لباس در دانشگاه علمی کاربردی آموزش فنی و حرفه‌ای تحصیل کردم.

در خانواده شما سابقه هنری به‌خصوص در زمینه دوخت‌های ستی وجود داشت؟

بله، اغلب افراد خانواده پدری در حرفه‌های هنری فعال بودند، همانند بافت گیوه ملکی، سکمه‌دوزی و قلاب‌دوزی، خیاطی، بافتنی و گل‌سازی و...، این موارد از ابتدای کودکی در رشد من بی‌تأثیر نبود.

خواهر و برادرتان چطور؟

برادرم در بعضی از رشته‌های هنری همانند قلم‌زنی و نقاشی روی شیشه و یا همچنین در رشته تعمیرات ساعت به‌صورت تخصصی فعالیت داشت و خواهرم نیز در رشته خوشنویسی فعال بود.

بنابراین شما از کودکی در محیط هنری قرار داشتید؟

بله، کلاس سوم دبستان بودم و مادرم کارگاه خانگی داشت و افراد مختلفی برای آشنایی با کارهای گلدوزی با چرخ می‌آمدند. یادم هست که خانم‌ها ازلحاظ طراحی و نقش و نگار کشیدن بسیار ضعیف بودند و من برای آن‌ها طرح‌های مختلف را می‌کشیدم، تعدادی دفتر هم تهیه‌کرده بودم که در برخی از آن‌ها طرح‌ها به‌صورت مدادی و بدون رنگ بود و در برخی نیز طرح‌ها رنگ‌آمیزی شده بود. باآنکه سنم بسیار پایین بود اما با توجه به جذابیت نمونه دفاتر، بانوان در همان کارگاه مادرم از این دفترها استقبال و خریداری می‌کردند. وقتی ۱۱ ساله شدم از مادرم گلدوزی با چرخ ژانومه را یاد گرفتم و موقع خرید البسه سعی می‌کردم لباس را ساده انتخاب کنم و خودم بر روی آن تزئینات انجام دهم که اتفاقاً موردتوجه افراد مختلفی از دوستان و آشنایان قرار می‌گرفت و باعث گرفتن سفارش کار در مقاطع مختلف سنی مخصوصاً در طول تابستان می‌شد. تقریباً از ۱۴ سالگی سفارش کار داشتم و خودم قیمت‌گذاری می‌کردم و جالب این بود که قیمت‌ها پذیرفته می‌شد و به یاد ندارم کسی تخفیف بگیرد و بگوید عدد بالا یا پایین است.

یکی از علاقه‌مندی‌های دیگر من در سنین پایین داشتن دوربین عکاسی بود که در ۱۲ سالگی تهیه کردم چون علاقه وافری به عکاسی داشتم. البته آن زمان رشد فرهنگی اقشار مردم بدین گونه نبود که علاقه من مورد تشویق باشد و داشتن دوربین در بین مردم مرسوم نبود، به‌ویژه اینکه یک دختر در سنین پایین نسبت به خرید دوربین عکاسی اقدام کند. بدین ترتیب اجازه استفاده آن در هر زمان و موقعیتی یک امر طبیعی بشمار نمی‌رفت، ولی من نیز نمی‌توانستم آنچه در ذهنم گذشته بود را رها کنم، به‌گونه‌ای که به‌عنوان‌مثال تا زمانی که یک نقاشی نمی‌کشیدم خواندن دروس مدرسه برایم ثقیل بود و آرامش ذهنی خود را با هنر به دست می‌آوردم. الآن که به گذشته خود نگاه می‌کنم می‌بینم که من از زمان و بعضی از حرکت‌های فرهنگی جلوتر بوده و حاضر نبودم این موضوع را بپذیرم که جلوی کاری که به نظرم صحیح می‌آمد، گرفته شود. این پافشاری‌ها در سالیان بعد و در گذر زمان باعث پیشرفت‌های بعدی من و کسانی می‌شد که در کنارم بودند. من در حوزه‌های مختلف فعالیت می‌کردم، از نشریه‌نویسی در مدرسه تا عکاسی و نقاشی و... بعد از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به آموزشگاه خیاطی نگین زیر نظر سرکار خانم طیبه آصفی رفتم، همین‌طور کلاس‌هایی مانند هلال‌احمر را خواندم و یا دو ترم در رشته حوزوی را نزد حاجیه‌خانم همایونی از شاگردان حاجیه‌خانم امین گذراندم.

بعد از ازدواج چه شد؟

در همین سالیان یعنی یکی دو سال بعد از فارغ‌التحصیلی دبیرستان ازدواج کردم که منجر به قطع بسیاری از فعالیت‌های گذشته‌ام شد، چون همسرم علاوه بر مخالفت، هیچ‌گونه علاقه‌مندی به این‌گونه فعالیت‌ها نیز نداشت؛ البته من به جهت گذراندن ساعت‌های بیکاری، از انواع کارهایی که می‌دانستم در زندگی بهره می‌گرفتم تا بتوانم علاوه بر پر کردن وقت‌های بیکاری، برای همسرم علاقه‌مندی ایجاد کنم اما این نوع گذراندن برای من بسیار کوچک بود.

باوجود مخالفت همسرتان، آموزشگاه شما چگونه تأسیس شد؟

تقریباً بعد از به دنیا آمدن پسر دومم به بیماری کولیت روده مبتلا شدم و در مدت مداوا پزشکان صحبتی نداشتند به‌جز آنکه سرگرمی بیشتری برای خودم مهیا کنم. به پیشنهاد مادرم به یکی از آموزشگاه‌های گلدوزی اصفهان که مدیر آن آموزشگاه از دوستان مادرم بودند راهنمایی شدم و طی ۴۰ روز بر آنچه از هنرهای دستی نمی‌دانستم توسط سرکار خانم مینا نصیری افزوده شد و توانستم در آزمون مربیگری و مدیریت آموزشگاه فائق شده و در یکی از طبقات منزل‌مان آموزشگاه صنایع‌دستی را ایجاد کردم. آرام‌آرام همسرم به حمایت‌های ویژه پرداختند و با همراهی خانواده‌ مخصوصاً مادرم توانستم در کنار زندگی به یک شغل حرفه‌ای بپردازم. به‌این‌ترتیب فعالیت آموزشگاه شروع شد و تقریباً تا سال ۸۸ فعالیت‌های آموزشگاهم به دلیل کوچک بودن سن فرزندانم و همچنین شرایط رسیدگی به وضعیت تحصیلی آن‌ها آرام پیش رفتم، اما به‌مرور حرکت‌های اجتماعی بیشتری را در سالیان بعد از خود به اجرا گذاشتم.

علت مخالفت همسرتان چه بود؟

ایشان با انجام کارهای هنری در حدی که ساعتی از زندگی‌ام را پر کند مخالف نبودند، ولی کلاً دوست نداشتند کار اضافه داشته باشم و می‌گفتند همین میزان که یک زن به امورات خانه و تربیت بچه برسد کافی است. البته پذیرفتن این صحبت‌ها برای من سخت بود، چون اعتقاد داشتم هر بشری در این دنیا یک رسالتی دارد و باید آن را باز یابد و تلاش کند که بازتاب خوبی‌ها را در زندگی خود و دیگران آشکار سازد. خداوند را شاکرم تاکنون در حد توانم توانسته‌ام نگرش خود را در جامعه پیاده‌سازی کنم.

نام آموزشگاه شما چیست؟

صنایع‌دستی «هما» که در خیابان احمدآباد قرار دارد.

جزو اولین کسانی بودید که در زمینه هنری وب‌سایت هم راه‌اندازی کردید، چرا به این سمت رفتید؟

بله سال ۷۹ و ۸۰ موضوع وب‌سایت‌ها تااندازه‌ای بین بعضی از شرکت‌ها برای فعالیت‌های گسترده‌تر و بهتر بازشده بود و نمایشگاهی در پل شهرستان زده شد و من هم به همراه دو فرزندم برای خرید کامپیوتر به آنجا رفتیم. همین موضوع عاملی شد که طی صحبت با یکی از شرکت‌های طراحی وب راهنمایی شدم که سایت آموزشگاه را در سال ۷۹ بارگذاری کنم. درواقع علی‌رغم اینکه علم چندانی به این کار نداشتم، ولی احساس خوبی برایم به وجود آمده بود که راه‌اندازی این فعالیت مطمئناً تأثیر مثبتی در باز شدن فکر من در جهت خلاقیت و نوآوری خواهد داشت و وجود آن برای رشد فرزندانم نیز لازم است. این همان مطلبی است که در صحبت‌های قبلی به آن اشاره کردم (کمی جلوتر از زمان عادی اجتماع اطرافم حرکت می‌کردم) و یکی دیگر از دلایل ذهنی من این بود که اگر بخواهم همان با روش‌های سنتی پیش ‌بروم، مطمئناً بعد از مدت کوتاهی وضعیت آموزشگاه برای خودم و مخاطبین خسته‌کننده و تکراری شده و باعث ایجاد رکود در آموزشگاهم خواهد شد.

آیا تألیف کتاب هم داشتید؟

بله، از اوان کودکی دوست داشتم که بتوانم به‌عنوان نویسنده هم باشم، به‌این‌ترتیب اولین نسخه تألیف کتابم در سال ۱۳۸۲ به چاپ رسید که کلیات گلدوزی ماشینی است و سپس کتاب کلیات نقاشی روی پارچه را تألیف کردم. البته تاکنون بیش از ۱۰ جلد کتاب هنری تألیف کرده‌ام و همچنین جزوات هنری را نوشته‌ام که ارائه آن‌ها به سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای باعث شد که در فراخوان تدوین استانداردهای آموزشی شرکت کنم و برای تدوین قدم بگذارم. در سال ۱۳۸۸ به‌طور جدی و با تلاش وافر، بازنگری و یا تدوین جدیدِ اغلب حرفه‌های صنایع‌دستی مثل نقاشی روی صدف، مهره‌های تزیینی، پولک و منجوق، نقاشی روی پارچه و ... را شروع کردم که تاکنون به نزدیک به ۲۰۰ استانداردهای آموزشی و شاید بیشتر منجرشده است. البته در مورد این استانداردهای بین‌المللی  نمی‌شود نام یک نفر به‌عنوان تدوینگر یا بازنگر در فهرست آن قرار گیرد و ازاین‌رو در ذیل فهرست، اسامی بسیاری از دوستان و همکاران نیز مندرج است و چه بسیار از دوستان در این راستا همراه بوده و همکاری گسترده این عزیزان از سراسر ایران سبب ادامه فعالیت من تاکنون شده است.

درباره تدوین استانداردها بیشتر توضیح دهید؟

آموزشگاه‌های تحت پوشش آموزش فنی و حرفه‌ای به‌منظور تدریس در کلاس‌های آموزشی به یک محتوای درسی واحد و نظام‌یافته نیاز دارند، بر این اساس تعدادی از افرادی که به آن حرفه تسلط دارند طی جلسات متعدد گرد هم آمده و یک استاندارد تدوین می‌شود. البته مراحل تدوین یک نسخه بسیار سخت و وقت‌گیر است، اما هنگامی‌که آن استاندارد به مرحله تأیید نهایی می‌رسد و شماره و کد می‌گیرد و بر سامانه ملی استاندارد مهارت بارگذاری می‌شود و یا در آموزشگاه‌های مختلف تدریس می‌شود و یا هنگامی‌که می‌شنویم شخصی کارت مهارتی خود را دریافت کرده و می‌تواند توسط این حرفه به امرارمعاش بپردازد و یا شغلی برای اشخاصی پایه‌گذاری شده، تمام لحظات پرحجم گذشته به لبخند و شادابی روح و روان تبدیل می‌شود. این کارت‌های مهارتی قابلیت ترجمه نیز دارد و در بسیاری از کشورها قابل ارائه است.

به کدام‌یک از حرفه‌هایی که تاکنون کار کرده‌اید علاقه‌مندی بیشتری دارید؟

با نقاشی شروع کردم و علاقه‌مندی بیشتری به نقاشی داشته و دارم و احساس می‌کنم که این حرفه زیرساخت وجودی منبوده که توانسته‌ام به‌صورت تخصصی رشته دوخت‌های سنتی را پیگیری کنم.

چه زیرشاخه‌هایی در رشته دوخت‌های سنتی وجود دارد؟

دوخت‌های سنتی توسط مرحوم سرکار خانم منتخب صبا گردآوری‌شده که مجموعه این رشته توسط ایشان به ۱۱۵ حرفه معرفی‌شده است. ایشان در کتاب نگرشی بر روند سوزن‌دوزی‌های سنتی ایران، این تعداد سوزن‌دوزی را معرفی کرده‌اند.

آیا شما به همه دوخت‌های سنتی اشراف دارید؟

خوشبختانه باید عرض کنم بله. در سال ۱۳۹۵ موفق به اخذ درجه‌یک هنری در رشته رودوزی‌های سنتی شدم، البته فکر کنم تا اکنون در رشته رودوزی‌های سنتی شاید به تعداد انگشتان دودست هم موفق به دریافت درجه‌یک هنری ننشده‌اند. ما افراد شاخص بسیاری را در این رشته داریم، ولی اینکه فرد بتواند کل مجموعه نمرات را بگیرد تا بتواند درجه‌یک را به‌دست آورد باید رزومه قویِ تجربی و آکادمیک ارائه کند.

آیا صادرات هم دارید؟

صادرات نه به شکل داشتن کارت بازرگانی، ولی به‌صورت دادوستدهای مسافرین داشته‌ام. همچنین به دلیل شرکت در بیش از ۱۵ نمایشگاه خارج کشور توانسته‌ام ارز آوری داشته باشم، مثلاً در کشور رومانی در دو شهر بخارست و براشو نمایشگاه خوبی داشتم و یا در مالزی، لبنان، عراق، گرجستان، چین، دبی، فرانسه و... به‌نوعی ارز آوری داشته‌ام، یا در بعضی از نمایشگاه‌ها حتی ارائه مباحث آموزشی نیز داشته‌ام.

آقایان هم متقاضی رشته دوخت‌های سنتی هستند؟

در بعضی از حرفه‌ها بله متقاضی آقایان هم داریم، مثل گلدوزی ماشینی، مهره‌های تزئینی، پولک و منجوق و...

با توجه به فعالیت‌های بسیار، موفق به کسب چه عناوینی شده‌اید؟

خوشبختانه عناوینی همچون مربی نمونه،کارآفرین نمونه، مدیر نمونه، بانوی قران پژوه، مربی پژوهنده، عضو کمسیون تخصصی برنامه‌ریزی درسی رشته صنایع‌دستی (دوخت‌های سنتی)...که بسیاری را نیز گاهی فراموش می‌کنم.

در محیط آموزشگاهِ شما فقط بحث آموزش اتفاق می‌افتد؟

خیر، به دلیل تجارب کاری و همکاری با نهادهای مختلف، در قسمت‌هایی مثل مشاوره هنری و شغلی نیز همراهی می‌کنم، همچنین در زمینه‌های مختلفِ سفارش‌های کار نیز عموماً همکاری داریم و یا در زمینه‌های پژوهشی و یا همکاری در زمینه پایان‌نامه‌های دانشجویی فعالیت دارم.

دلایل منحصربه‌فرد بودن آموزشگاه شما چیست؟

آموزشگاه من اولین آموزشگاه هنری در سال ۱۳۸۰ و در سطح ایران بود که به دیتاشو مجهز شد و می‌توانستم با فیلم و یا عکس در امر آموزش بهره‌وری بهتری داشته باشم، همچنین به دلیل مجموعه‌داری در زمره ابزار و ملزومات تخصصی دوخت‌های سنتی تقریباً موزه‌ای از انواع قیچی، انگشتانه، سوزن، پارچه‌های طبیعی و سنتی، یراق، مهره‌ها و سنگ‌های تزئینی و ... را در این آموزشگاه ایجاد کردم که داشتن نمایشگاهی تخصصی و دائمی در آن  برای مخاطبین این رشته کشش و جذابیت دارد.

همه حرفه‌های مختلف دوخت‌های سنتی را خودتان آموزش می‌دهید؟

یکی از علاقه‌مندی‌های مخاطبین و ارباب‌رجوع آموزشگاهم که گرایش بیشتری به آموزشگاه من نشان می‌دهند این مورد است که به‌طور مستقیم یا تحت نظارت خودم آموزش ببینند، البته بعضی از هنرجویان باسابقه‌ام نیز در آموزشگاه با من همکاری‌های ویژه‌ای در امر آموزش دارند

در پذیرش هنرجو شرایط سنی دارید؟

خیر، عموماً پذیرش ما با مصاحبه و مشاوره صورت می‌پذیرد، این امر باعث می‌شود هنرجو راسخ‌تر و باانگیزه‌ی بهتر به آموزش بپردازد

آیا هر آنچه می‌دانید به هنرجویان آموزش می‌دهید یا یک مهارت را برای خود نگه می‌دارید؟

خیر، در امر آموزش بهتراست برای پربارتر شدن هنرآموز هر آنچه می‌دانیم را بیاموزیم، این باعث پربرکت شدن این سفره می‌شود و قطعاً ذهنیت من هم در کنار این امر بازتر می‌شود و بیشتر توانمند می‌شوم.

چه تلاشی انجام دادید که دوخت‌های سنتی در زندگی روزمره کاربردی شود؟

با توجه به مراجعین و انجام کارهای خدماتی و ایجاد شغل برای هنرجویان، باید در کنار آموزش به نوآوری و خلاقیت بپردازیم تا مخاطبین علاوه بر یادگیری بتوانند برای خود اشتغال ایجاد کنند. پس این راه فقط با کاربردی کردن هنر میسر می‌شود و من در این مسیر همچنان تلاش دارم.

کسانی که سفارش می‌دهند فقط از اصفهان هستند؟

خیر، به دلیل وجود وب‌سایت و دیگر شبکه‌های اجتماعی که سال‌هاست راه‌اندازی شده، این سفارش‌ها از سایر استان‌ها و حتی از کشورهای خارجی نیز وجود دارد.

شناسایی بازار در مورد کشورهای خارجی را انجام دادید؟ یعنی هر یک از کشورهای خارجی کدام دوخت‌های ایران را می‌پسندند؟

تاکنون برای نمایشگاه به اغلب کشورها که سفر کردم، البته دفعه نخست بر اساس پیش‌زمینه‌ها و با توجه به تجارب قبلی من و به رقم پژوهش و تحقیقات قبلی صورت گرفت. گاهی به‌صورت اتفاقی بعضی از شانس‌ها حاصل‌شده مثلاً در بیروت نمونه کار دادیم و چند مخاطب ویژه پیدا کرد و مجبور می‌شدم شب‌ها نمونه کار را در محل اسکان به سایر دوستان آموزش دهم و دوستانم در ارائه سفارش‌های مشتریان کمک کنند.

آیا کارهای ویژه در حد نمونه آثار موزه‌ای دارید؟

خوشبختانه بله، حدود ۱۷ اثر من از حدود سال ۱۳۸۷ در موزه منسوجات استان قدس رضوی در حال نگهداری است که ثبت اثر نیز شده است.

در کدام قسمت‌های زندگی هنری خود احساس بهتری دارید؟

زمانی که مدیریت دوخت لوح حضرت فاطمه (س) و یا روکش مرقدهای امامین عسگرین (ع) و حضرت حکیمه خاتون (س) و حضرت نرجس خاتون (س) را به عهده داشتم، قطعاً حس خوب‌تری داشتم و هنگام تدوین استانداردها و یا تألیف کتب و بازهم زمان آموزش چه در آموزشگاه و چه دانشگاه، همچنین هنگام مشاوره و اینکه مخاطبین نتیجه گرفته بودند و یا ایجاد نمایشگاه‌ها برای بانوان همه و همه تمامی لحظات مملو از انرژی و حس خوب بوده است.

جوان‌های امروز نسبت به آموختن، علاقه‌مندی نشان می‌دهند؟

علاقه‌مندی جوان‌ها خوب است، ولی اینکه چطور می‌توانیم آن‌ها را جذب کنیم و بفهمیم یک مقدار مشکل است. یک مثال ساده می‌زنم، وقتی فرزند من دست‌نوشته‌های خود را تایپ کند و من هنوز با قلم بر کاغذ بنویسم ناخودآگاه این فاصله لمس می‌شود. به‌هرحال اختلاف بین نسل‌ها وجود دارد و هرکدام علاقه‌مندی خود و برداشت‌های متفاوتی دارند، اما اینکه من چطور تمایلات نسل جدید را بشناسم و فضای کاری را برای او بازکنم اهمیت بسیاری دارد که می‌تواند در پیشرفت کار من نیز مثمر ثمر باشد و یا باعث ثابت ماندن کار من شود.

اینکه اصفهان شهر جهانی صنایع‌دستی است چقدر در توسعه صنایع‌دستی مؤثر است؟

اصفهان در زمینه صنایع‌دستی باید جایگاهی را به لحاظ موضوع کیفیت آثار داشته باشد، به این معنا که اگر اکتفا کنیم به‌عنوان اصفهان شهر صنایع‌دستی یا شهر خلاق، بی‌فایده است و باید واحدی داشته باشیم که کیفیت تولید را تعیین کند. این موضوع لازم است و می‌طلبد که آثار درجه‌بندی و قیمت‌گذاری شوند، البته به کارشناسان فنی نیاز داریم ولی فعلاً متأسفانه فقط یدک‌کش بعضی از عناوین هستیم؛ درحالی‌که به آموزش‌های متعدد و یا برگزاری تورهای ویژه علمی و تخصصی و... نیاز داریم تا بعضی از موارد اصلاح شود. البته صحبت‌های بسیاری در این زمینه‌ها شده، ولی از ذهن و از گوش کنار می‌رود و دوباره به نقطه اول می‌رویم.

در کدام شهرها نمایشگاه داخلی داشتید؟

نمایشگاه داخلی بی‌شمار در اصفهان به‌صورت شخصی، گروهی و یا مدیریت جمعی بسیار داشته‌ام و سپس در چندین نمایشگاه تهران شرکت مستقیم داشته‌ام، ولی در بعضی از شهرها نمایشگاه به‌صورت غیرمستقیم با ارسال تولیدات نمایشگاه داشته‌ام.

نمایشگاه‌های خارجی شما در چه کشورهایی بوده است؟

اولین نمایشگاه در مالزی و در شهر پوتراجایا برگزار شد و بعد در بیروت و کربلا و کاظمین و نیز در رومانی و... نمایشگاه‌هایی داشتم که خوشبختانه باآنکه در هر یک برای اولین بار بود شرکت می‌کردم اما با توجه به تحقیقاتی که در سالیان متمادی داشته و دارم با موفقیت در فروش تولیدات روبرو بودم.

این مورد که درارتباط با نمایشگاه در بخش مدیریت جمعی داشته‌اید چگونه بوده است؟

من به دلیل ارتباطات اجتماعی که داشته‌ام در حوزه‌های مختلف سعی می‌کردم که بتوانم در جایگاه‌های مختلف و در حمایت جمعی کوشا باشم، بدین لحاظ قبل و بعد از اینکه مسئولیت رئیس انجمن صنفی آموزشگاه‌های صنایع‌دستی را به‌عهده داشتم در مکان‌های مختلف سرپرستی این‌گونه نمایشگاه‌ها را به‌صورت جمعی مهیا می‌کردم و یا در زمره هنرجویان و افرادی که فعالیت تولیدی داشتند و نمی توانستند برای فروش تولیدات خود اقدام ویژه‌ای داشته باشند، از شهرداری و دیگر نهادها در ارتباط با تشکیل نمایشگاه حمایت می‌گرفتم تا نمایشگاه به‌صورت کوتاه‌مدت هفتگی و یا حتی طویل مدت به‌صورت روزانه گشایش یابد، یکی از این نمایشگاه‌ها که در دوران کرونا مورد استقبال زیادی قرار داشت پنجشنبه‌های هنری بود که حدود یک سال و نیم دوام داشت.

در زمینه اشتغال بانوان فعالیت خاص دیگری هم داشته‌اید؟

بله، علاوه بر ایجاد نمایشگاه برای فروش تولیداتشان، به بسیاری از هنرجویان و یا دانشجویان و حتی دیگر بانوان در زمینه اشتغال کمک می‌کردم یا حتی سعی می‌کردم که در گرفتن سفارش‌های مختلف از ارباب‌رجوع پرتوان‌تر شوند که کماکان منجر به اشتغالشان در زمینه‌های هنری می‌شد. برای ایجاد زمینه‌های اشتغال نیز موفق به برگزاری بیش از ۱۳ همایش ملی شدم با هدف اینکه بتوانم تأثیری در ارتقاء سطح علمی و عملی آموزشگاه‌های کل ایران داشته باشم. از طرفی نیز چون این همایش‌ها در سطح ملی در اصفهان برگزار می‌شد و این اتفاق برای اولین بار روی می‌داد پس نتیجه آن منجر به ارتباط بیشتر همکاران رشته دوخت‌های سنتی در سطح کشوری و نیز شناسایی این عزیزان می‌شد. این گستره طی سه سال به طول انجامید و خوشبختانه اهداف و پیامدهای ضمن کار را نیز از رسالت‌های خود برای دوستان و همکارانم می‌دانم.

شما به‌عنوان کارآفرین نمونه چند بار انتخاب‌شده‌اید دراین‌باره نیز توضیح دهید؟

بله تاکنون چهار بار موفق به گرفتن این عنوان ‌شده‌ام؛ یک‌بار از طرف آموزش فنی و حرفه‌ای و ۳ بار از سوی اتاق بازرگانی که در سال ۱۳۹۵ که تعداد ۳۵ نفر از بانوان کارآفرین کشوری در حرفه‌های مختلف انتخاب و به فرانسه اعزام شدند که خوشبختانه من در رشته دوخت‌های سنتی نیز یکی از اعضای این گروه سی‌وپنج نفره بودم.

در میان صحبت‌هایتان از انجمن صنفی نام بردید، چطوربه فکر ایجاد این تشکل افتادید و آیا تشکل‌های دیگری هم ایجاد کردید؟

در زمینه انجمن صنایع‌دستی حدوداً از سال ۷۸ یا ۷۹ و طی جلسات متعدد با مدیران آموزشگاه‌ها دوست داشتیم که این گردهمایی‌ها به‌صورت منسجم‌تر پایه‌ریزی شود، کماکان این جلسات ادامه‌دار بود تا سال ۱۳۹۳ که منجر به تشکیل انجمن صنفی شد. البته من در طی این دوران در انجمن دیگری که گردهمایی بزرگ‌تری داشت یکی از اعضا هیئت‌مدیره بودم و تجارب آن انجمن مسلماً در ایجاد انجمن صنایع‌دستی بی‌تأثیر نبود. سپس با چند نفر از دوستان و همکاران یک شرکت سهامی خاص و یک شرکت تعاونی نیز تشکیل دادیم و انشا الله بتوانیم در آینده فعالیت بهتر و مثمر ثمر تری از گذشته داشته باشیم.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: هم‌نشینی ظرافت و خلاقیت‌ در دوخت‌های سنتی