درس‌های حملۀ نظامی آمریکا به عراق پس از گذشت بیست سال

تبلیغ بازرگانی

اما کشور عراق پس از نخستین انتخابات دموکراتیک به صحنۀ جنگ داخلی میان سنی‌ها و شیعیان تبدیل شد. آمریکا که برای مقابله با تروریسم آمده بود، نیروهایش را در سال ۲۰۱۱ از عراق بیرون بُرد و آن کشور عرصۀ تاخت و تاز جنگجویان داعش شد. بیست سال پس از آن حملۀ نظامی، عراق به کشوری ویران و زندگی برای ۴۴ میلیون عراقی به کابوسی پایان ناپذیر تبدیل شده است.

می‌گویند ایالات متحد آمریکا هنوز سایۀ سنگینِ آن حملۀ نظامی‌ را بر فراز سر خود حس می‌کند. بیست سالِ پیش دولت آمریکا تصمیم به آن حمله گرفت بی‌آنکه پیامدهایش را حتی برای خود آمریکا پیش‌بینی کرده باشد. به گفتۀ کارشناسان، آن جنگ نگرش سیاستمداران و به طور کلی افکار عمومی آمریکا را دگرگون کرد. پژوهشگرانِ علوم اجتماعی هم‌چنان دربارۀ آثار و پیامدهای آن جنگ تحقیق می‌کنند. بسیاری از آنان معتقدند که برای نوشتن تاریخ جامع جنگ عراق هنوز باید صبر کرد.

سیاست خارجی سه دولت پیاپی آمریکا که پس از جنگ عراق زمام امور آن کشور را به دست گرفتند، زیر تأثیر آن جنگ بود. سایۀ آن جنگ بر سیاست خارجی دولت بایدن نیز سنگینی می‌کند. بسیاری از کارشناسان پیروزی اوباما را در انتخابات ۲۰۰۸ و پیروزی ترامپ را در انتخابات ۲۰۱۶ از نتایج آن جنگ می‌دانند.

خودداری اوباما از مداخلۀ نظامی در سوریه، عقب‌نشینی سربازان آمریکایی در برابر طالبان و خروج ناگهانی آنان از افغانستان در اوت ۲۰۲۱ و رویگردانی دولت بایدن از سیاست «تغییر رژیم» یا «رژیم چنج» از جمله درس‌هایی هستند که آمریکاییان از جنگ عراق گرفته‌اند. می‌گویند آن جنگ در حیات سیاسی آمریکا بیش از همه بر سیاست‌های حزب جموری‌خواه اثر گذاشته است. در دوران جنگ سرد آمریکایی‌ها سیاست «تغییر رژیم» یا «رژیم چنج» را بارها در گوشه و کنار جهان آزموده بودند.

پژوهشگران آمریکایی دربارۀ انگیزه‌های جنگ عراق هم‌رأی نیستند، اما همگی بر این عقیده‌اند که رهنمونِ سیاست خارجی جرج بوشِ پسر ایدئولوژی «نومحافظه‌کار» بود که آبشخور آن نیز دیدگاه‌های ساموئل هانتینگتون و نظریه‌های «صلح دموکراتیک» بود. یکی از پایه‌های آن ایدئولوژی، سیاست «تغییر رژیم» یا «رژیم چنج» بود که دولت جرج بوشِ پسر آن را پس از حمله‌های تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و هول و هراسی که بر اثر آن حمله‌ها ایجاد شده بود، با هدف مبارزه با تروریسم و برچیدن رژیم‌های مجهز به سلاح‌های کشتار جمعی به کار ‌بست.

نومحافظه‌کاران با استفاده از فرصتی که فروپاشی شوروی پدید آورده بود و آمریکا را به یکه تاز جهان تبدیل کرده بود، در پی ایجاد نظم نوین جهانی بودند که قرار بود در آن، ابرقدرت آمریکا حرف آخر را بزند. جرج دبلیو بوش در سخنرانی سالانه‌اش در کنگرۀ آمریکا در ۲۹ ژانویۀ ۲۰۰۲ از سه کشور زیر عنوان «محور شرارت» یاد کرد که به گفتۀ او از تروریسم حمایت می‌کردند و در پی دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی بودند. آن سه کشور عراق و ایران و کرۀ شمالی بودند.

نخستین مرحله در ایجاد نظم نوین جهانی، برچیدن رژیم صدام حسین و برقراری دموکراسی در کشورهای خاورمیانه بود. اما آمریکایی‌ها خیلی زود متوجه خطای خود شدند. سقوط صدام حسین به جنگ داخلی در عراق انجامید و به جمهوری اسلامی فرصتی طلایی داد تا با پشتیبانی از جریان‌های شیعی بر نفوذ خود نه تنها در عراق بلکه در چندین کشور خاور میانه بیفزاید.

ماجراجویی آمریکایی‌ها در عراق سرآغاز مرحلۀ تازه‌ای از جهادگرایی بین‌المللی شد که نه تنها کشورهای خاورمیانه بلکه کشورهای اروپایی نیز از کشتارها و آسیب‌های آن برکنار نماندند. در مدتی که عراق در اشغال ارتش آمریکا و متحدان آن بود دست کم ۲۳۵۰۰۰ غیرنظامی عراقی کشته و بیش از ۹ میلیون نفر آواره شدند.

دولت جرج دبلیو بوش برای توجیه حملۀ نظامی به عراق نه تنها به آمریکاییان بلکه به جهانیان نیز دروغ گفت و سبب‌ساز بی‌اعتمادیِ حتی دولت‌های هم‌پیمان آمریکا شد. چنان که بیست سال پس از آن ماجراجویی، هنگامی که سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا از تدارک حملۀ روسیه به اوکراین در زمستان سال ۲۰۲۱ پرده برداشتند، بسیاری از دولت‌ها در درستی آن خبر شک کردند.

به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان، حملۀ آمریکا به عراق بهانه به دست دو قدرت روسیه و چین داد تا بر نیروی نظامی و تسلیحاتی خود هرچه بیشتر بیفزایند. از زمانی که روس‌ها به اوکراین حمله کرده‌اند، پوتین هرگز از یادآوری حملۀ آمریکا به عراق بازنایستاده است. اما آن حمله در جامعۀ آمریکا نسبت به دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی مانند اف بی آی و سازمان سیا و نیز نسبت به وزارت امور خارجۀ آن کشور بی‌اعتمادیِ به مراتب بیشتری برانگیخت.

در جنگ عراق نزدیک به ۹۰۰۰ سرباز آمریکایی کشته و ۳۲۰۰۰ تن زخمی شدند که بسیاری از آنان برای همیشه زمین‌گیر شده‌اند. باراک اوباما پیروزی‌اش را در دو انتخابات ریاست جمهوری مدیون جنگ عراق بود. او در سال ۲۰۰۸ نخست از «هیلاری کلینتونِ» دموکرات و سپس از «مک کِین» جمهوری‌خواه پیشی گرفت، زیرا هردو از مدافعان مداخله گری آمریکا در گوشه و کنار جهان بودند.

ترامپ نیز پیروزی‌اش را مدیون جنگ عراق بود. یکی از محورهای اصلی کارزار انتخاباتی او در ۲۰۱۵ محکوم کردن ماجراجویی‌ نظامی خاندان‌های سیاسی «بوش» و «کلینتون» بود. او در آن کارزار گفت: ما با حمله به عراق نه تنها به خاور میانه بلکه به جامعۀ بشری بدخدمتی کردیم. با آن حمله خاورمیانه را یکسره بی‌ثبات کردیم و منطقه را به کل به هم ریختیم.

و اما درسی که ایرانیان می‌توانند از تجربۀ عراق بگیرند، شاید این باشد که در مبارزه با جمهوری اسلامی به نیروی خود تکیه کنند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

منبع خبر: آر اف آی

اخبار مرتبط: درس‌های حملۀ نظامی آمریکا به عراق پس از گذشت بیست سال