شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا و مبارزه بی‌وقفه علیه حکومت مردسالار مستقر

شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا و مبارزه بی‌وقفه علیه حکومت مردسالار مستقر
رادیو زمانه
برگرفته از تریبون زمانه *  

مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان می‌توانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آیین‌نامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.

چرا کلیدِ آینده‌مان در دستان آن کسانی‌ست

که طولانی‌ترین راه‌های میان مغز‌هایشان و قلب‌شان کشیده شده است؟

آنان که طمع‌شان آن غبارِ آلوده‌ایست که ما را

از دیدن طبیعت خودمان و از دیدن آن‌ ظرافتی که برای برای حفظش اینجاییم، بازمی‌دارد؟

آندرئا گیبسون

معرفی شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا

در پی قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در شهریور ۱۴۰۱ و آغاز خیزش انقلابی زنان و مردم ایران ابتدا در کردستان و سپس در سرتاسر ایران، گروهی از فعالان فمینیست ایرانی در دیاسپورا گرد هم آمدند و در تداوم خیزش ژینا و در راه طنین‌اندازکردن صدای آن و همچنین مبارزه در امتداد روح این خیزش، «شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا» را تشکیل دادند. اعضای این شبکه، فعالان فمینیستی هستند که بسیاری‌شان از پیش یکدیگر را می‌شناختند یا با یکدیگر در زمینه‌های گوناگون همکاری داشتند (مثلاً در چارچوب کمپین یک میلیون امضا، مبارزه با خشونت جنسی و جنسیتی و مبارزات علیه حجاب اجباری). انقلاب ژینا این آشنایان دور از هم را گرد هم آورد و البته فراتر از این رفت:

شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا هم امتداد جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران است و هم همراه و همکار با جنبش‌های فمینیستی و برابری‌خواهانه در دیگر نقاط جهان.

در پی حدود شش ماه فعالیت شبکه، دیگر فمینیست‌ها و فعالان کوییر ایرانی در دیاسپورا از شهرهای مختلف جهان به آن پیوسته‌اند و گروه‌های متعدد فمینیستی و کوییر غیرایرانی نیز در شهرهای مختلف جهان با این شبکه شروع به همکاری کرده‌اند تا شبکه‌ فمینیستی‌ای مستقل هر حزب سیاسی و بدون هیچ‌گونه حمایت مالی از سوی هر حزب و گروه سیاسی‌ای را تشکیل دهند. 

از این قرار نخستین حرکت جمعی شبکه، برگزای تجمع‌های هماهنگ در بیش از ۲۰ شهر جهان – در اروپا، آمریکا و خاورمیانه – در روز دوم اکتبر ۲۰۲۲ بود. این نخستین حرکت هماهنگ نخستین آزمون شکل متفاوتی از کار جمعی و فعالیت فمینیستی بود و محک خوبی بود برای اتحاد اعضای شبکه و به‌هم‌پیوستن دیگر گروه‌های فمینیستی به آن برای برگزاری آکسیون‌های محلی و بین‌المللی. بیانیه‌ی این رخداد بر چند موضوع اساسی تأکید داشت:

نخست، پیوند داشتن حیات جمهوری اسلامی به حجاب اجباری که آن را مبدل به چیزی فراتر از یک کد اخلاقی صرف می‌کند، یعنی به سلطه درآوردن بدن زن و تمام افراد کوییر.
دوم، سلب حق زنان بر بدن‌شان از طریق محدودشدن دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری.
سوم، تأکید بر ماهیت ضداستعماری، ضدسرمایه‌داری، ضدنژادپرستی و ضدتبعیض شبکه و دعوت از تمام فمینیست‌های منطقه برای همراهی در این راه.
چهارم، گسترش ایده‌ فمینیستی به سرتاسر جهان با توجه به شدت‌گرفتن ستم‌های مشترک علیه زنان و افراد کوییر در بسیاری از نقاط جهان و درهم‌تنیدگی این ستم‌ها با مردسالاری، سرمایه‌داری، نژادپرستی و سیاست‌های راست افراطی.
پنجم، تأکید بر پیوستگی ذاتی مبارزه‌ با مبارزه‌ مردم کرد که در همان زمان تجمع دوم اکتبر زیر بمباران نیروهای جمهوری اسلامی بودند؛ و البته تأکید بر پیوند این مبارزات با مبارزات بلوچستان که در تمام این مبارزات زنان درحاشیه و فاقد امنیت شغلی در نبود هیچ تشکل صنفی‌ای خود به پا خاسته بودند و همچنان در مبارزه‌شان پابرجای‌اند.
ششم، تأکید بر نقض حقوق کودکان، کشتار و دستگیری شکنجه‌ی آن‌ها و همچنین سرکوب و بازداشت و شکنجه‌ی بسیاری از شهروندان، دانشجویان و روزنامه‌نگاران در همین مبارزات اخیر که همچنان تا امروز ادامه داد.

تجمعات دوم اکتبر بر مبنای این بیانیه و با مشارکت گروه‌های فمینیستی از شهرهای مختلف جهان نقطه‌ آغاز انسجام‌یافتن شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا شد.

پس از این رخداد، در تاریخ ۲۵نوامبر ۲۰۲۲و به مناسب روز جهانی منع خشونت علیه زنان – سال‌روز قتل فجیع خواهران میرابال – شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا بار دیگر با همراهی شبکه‌ها و گروه‌های فمینیستی تظاهرات و تجمعات متعددی در سرتاسر جهان برگزار کرد. این رویداد بر محور مبارزه با خشونت تاریخی و مداوم علیه زنان از خواهران میرابال گرفته تا ژینا امینی شکل گرفت و در تجمع‌های شبکه، فعالانی از جغرافیاهای گوناگون، از افغانستان و کردستان گرفته تا اتریش و فرانسه یک‌صدا خشونت سیستماتیک و هرروزه علیه زنان و انواع زن‌کشی را محکوم کردند. 

Ad placeholder

شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا در طی شش ماه فعالیت خود با برگزاری جلسات منظم همفکری و همکاری میان فمینیست‌ها به تولید محتوای فمینیستی پرداخته است و تلاش کرده تا با سازما‌ن‌دهی درون‌گروهی و دموکراتیک و حضور مداوم در رویدادهای مختلف فمینیستی مسیر خود را ادامه داده و فعالیت خود را گسترش دهد و تعمق بخشد. ساختار شبکه اساساً ساختاری افقی، غیرسلسله‌مراتبی و با مدیریت چرخشی است. از این قرار این پویایی و زدودن سلسه‌مراتب به اعضای شبکه در تمرین شیوه‌های آلترناتیو سازمان‌دهی کمک می‌کند و امکان خودانتقادی مداوم را فراهم می‌کند. اعضای شبکه از پیشینه‌های متفاوت و با تنوع فکری، سیاسی و جغرافیایی حول محور مبارزات مشترک و ایده‌های پیش‌گفته گفتمان فمینیستی خود را به پیش می‌برند. شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا در شهرهای مختلف جهان نمایندگانی دارد که با شرکت در جلسات شبکه برای رویدادها و تصمیمات جمعی گرد هم می‌ایند. در عین حال، کنش‌گران در شهرها به طور مستقل برای رخدادهای درون شهرشان تصمیم می‌گیرند و برنامه‌ریزی می‌کنند.

شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا براساس چند رویکرد اساسی شکل گرفته است:
نخست، رویکرد فمینیستی آن است. این شبکه با الهام از تاریخچه‌ مبارزان زن کرد  و با ارجاع به تاریخِ «ژن، ژیان، آزادی» و تجلی آن در انقلاب رژاوا، فراخوان و تلاشی هرروزه است در راه حفظ مسیر مبارزات فمینیستی و گسترش آن.

این شبکه بر این باور است که مطالبات فمینیستی لازم است به خواست عمومی مبدل شوند تا اثر عملی و پایدار در سیاست داشته باشند

دوم، رویکرد آن فراملی و اساساً ضداستعماری است. در برابر سیاست‌هایی مانند سیاست جمهوری اسلامی که در طول این بیش از چهاردهه حکومتش همواره تلاش داشته جنبش‌ها و فعالان سیاسی و مدنی ایران را از دیگر جنبش‌های جهان منزوی کند و امکان مواجهه و تبادل فکری آن‌ها با دیگر فعالان را از طریق دستگیری و ارعاب آن‌ها، از میان ببرد؛ فمینیست‌ها برای ژینا با شبکه‌سازی، ایجاد پیوندهای افقی و ارگانیک میان کنش‌گران در سرتاسر جهان و گسترش گفتمان فمینیستی دربرابر چنین سرکوبی برخاسته است. اهمیت این رویکرد را باید در این واقعیت جست که جنبش‌ها در خلاء شکل نمی‌گیرند و در خلاء به پیش نمی‌روند: جنبش‌ها فرآیندهایی زمان‌بر، مداوم و ارگانیک‌اند که از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. از این قرار، در بطن ایده‌ی شبکه، ایجاد پیوند، امکان همکاری، گفتگو و انتقال تجربه با فمینیست‌ها در سرتاسر جهان است، با فعالان از جغرافیاهای مختلف از ایران گرفته تا افغانستان، کل خاورمیانه، آمریکا، آفریقا و اروپا. این شبکه‌سازی برای فمینیست‌های منطقه‌ای و جنوب جهانی اهمیتی حیاتی و فوری دارد. این هم‌سرنوشتان می‌توانند با همراهی یکدیگر گفتمان فمینیستی را با قدرت هرچه تمام‌تر به پیش ببرند و دربرابر ستمی که بر میلیون‌ها نفر اعمال می‌شود به پا خیزند: راه آزادی از همبستگی ما می‌گذرد.

نهایتاً، رویکرد عملی شبکه ناظر است بر تبیین سیاست‌های فمینیستی و بسط و گسترش این سیاست‌ها در افراد جامعه و درگیرکردن بخش بیشتری از جامعه با سیاست‌های فمینیستی که ضامن ایجاد تغییرات ریزوماتیک در آینده‌ سیاسی ایران و دیگر جغرافیاهای ستم است. این شبکه بر این باور است که مطالبات فمینیستی لازم است به خواست عمومی مبدل شوند تا اثر عملی و پایدار در سیاست داشته باشند. در شرایط فعلی که گروه‌های مختلف در تلاش‌اند تا صحنه‌ آینده‌ی سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار دهند، تشکیل شبکه‌ای از کنش‌گران فمینیست دربرابر هرگونه تبعیض، مرد/پدرسالاری، خشونت و ستم ضرورتی تام دارد: شبکه‌ای که ایده‌ پیشرویی از مشارکت سیاسی را بر مبنای تقسیم کار افقی و غیرسلسله‌مراتبی به پیش ببرد و برای آزادی، برابری و عدالت جنسیتی تلاش کند. تنها با حفظ چنین ساختارهایی است که قیام ژینا و ماهیت فمینیستی انقلاب ژینا دربرابر گروه‌هایی که تلاش دارند آن را مصادره به مطلوب کنند و اشکال دیگری از سرکوب و مرد/پدرسالاری را برپا سازند، می‌تواند استمرار و تداوم پیدا کند. پویایی و انعطاف‌پذیری و عدم وجود ساختار از بالا به پایین هسته‌ای این شبکه است. این شبکه به  دموکراسی مستقیم، سیاست غیرمتمرکز و متکثر، برابری و عدم تبعیض بین ملیت‌ها و جنسیت‌ها و احترام به همه‌ موجودات باور دارد و در تلاش است تا شکلی آلترناتیو از سازماندهی سیاسی را شکل دهد که مبتنی بر تجربیات انضمامی، خواست‌ها و مطالبات جزئی و تبادل تجربه و اندیشه‌ی مداوم و مستمر است. 

نشست مطبوعاتی شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا به مناسبت ۸ مارس

در راستای ایده‌ها و اهدافی که در بالا معرفی شد و به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا اولین کنفرانس مطبوعاتی خود را در دانشگاه سواز لندن برگزار و از این قرار دریافت خود از رویکرد فمینیستی‌اش را معرفی کرد و با نمایندگان مطبوعات به گفت‌وگو پرداخت. این برنامه همراه بود با انتشار بیانیه‌ی شبکه به مناسبت ۸ مارس و همچنین برگزارشدن راهپیمایی‌ها، تجمع‌ها، اجراهای اعتراضی و سخنرانی‌های متعدد در شهرهای مختلف جهان توسط اعضای این شبکه و با همکاری دیگر فعالان فمینیست.

در ادامه گزارشی از نشست مطبوعاتی شبکه که رادیو زمانه نیز آن را پوشش‌ خبری زنده داد و همچنین مجموعه‌ برنامه‌های ۸ مارس شبکه در شهرهای مختلف جهان را می‌خوانیم. در آخر، بیانیه‌ی شبکه به مناسبت روز جهانی زن می‌آید.

نشست مطبوعاتی به دو زبان انگلیسی و فارسی برگزار شد. این بخشی از ایده‌ی شبکه است برای آنکه فعالیت‌هایش در انحصار فارسی‌زبانان باقی نماند و از این پس به فعالیت‌هایش وجه بین‌المللی قوی‌تری ببخشد. همچنین برگزاری نشست در روز ۸ مارس به رخداد تاریخی دیگری در تاریخ معاصر ایران اشاره دارد:

اعتراض‌های گسترده‌ی زنان در سال ۱۳۵۷ پس از پیروزی انقلاب به اعلام اجباری‌شدن حجاب از سوی حاکمیت و رهبر آن آیت‌الله خمینی.

امسال نیز سالی تاریخی برای مبارزه‌های زنان ایرانی است. این نخستین روز جهانی زن است از زمان آغاز خیزش انقلابی زنان و مردم ایران در واکنش به قتل ژینا امینی و آغاز یکی از پیشروترین انقلاب‌های فمینیستی تاریخ با شعار «زن، زندگی، آزادی». درواقع این دو نقطه‌ی تاریخی چهار دهه مبارزه‌‌های زنان ایران را علیه مرد/پدرسالاری در تاریخ معاصر نشان‌گذاری می‌کنند. شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا، در مقدمه‌ی نشست اعلام کرد که نخست در پی انعکاس صدای انقلاب زنان در داخل ایران است و سپس در راه سازمان‌دهی به جنبش مقاومتی فمینیستی در دیاسپورا هم برای گسترش این صداها و این انقلاب و هم برای ایجاد پیوند میان نیروهای مختلف فمینیستی، با تأکید بر گستردگی موضوعی مبارزه‌ی فمینیستی – که از محیط زیست گرفته تا ترور شیمیایی دانش‌آموزان و دانشجویان در ماه‌های اخیر و بخصوص هفته‌های اخیر و کشتار، سرکوب و زندانی‌کردن مخالفان در طی دهه‌ها و به‌حاشیه‌راندن گروه‌های مختلف جنسی و جنسیتی، سرکوب کارگران و غیره را در بر می‌گیرد. سپس پیام‌هایی که شبکه از داخل ایران به مناسبت این نشست دریافت کرده بود پخش شد، این پیام‌ها از سوی فعالان فمینیست در داخل ایران برای شبکه ارسال شده بود، کسانی که یا همچنان دربندند و یا به تازگی آزاد شده‌اند. به این مناسب لیلا حسین‌زاده، فعال مدنی و دبیر سابق شوراهای صنفی دانشجویان دانشگاه تهران پیام زیر را برای نشست مطبوعاتی فمینیست‌ها برای ژینا فرستاد:

     ۸ مارس را به همه‌ی کسانی که برای رهایی جنسی-جنسیتی مبارزه می‌کنند تبریک می‌گویم. ما امروز در ایران در نقطه‌ی بی‌بازگشتی در خصوص مبارزه برای رهایی جنسی-جنسیتی قرار داریم. امروز زنان و گروه‌ها تحت سلطه‌ی جنسی-جنسیتی در ایران نه تنها پیشتاز مبارزات علیه حکومت مردسالار مستقر هستند بلکه در موقعیتی قرار دارند که به هیچ وجه حاضر نیستند از حقوق حقه‌ی خودشان به نفع یک کلیت و به نفع یک دگرگونی سیاسی صرف بگذرند. بعلاوه ویژگی‌ای که مشخصاً در جنبش زن، زندگی، آزادی بروز پیدا کرده این است که زنان و گروه‌های جنسی-جنسیتی تحت سلطه امروز یاد گرفته‌‌اند که چطور به صورت روزمره و در دل خود زندگی برای حق‌شان مبارزه کنند، برای حق کنترل بر بدنشان علیه سلطه و علیه حقوق تبعیض‌آمیز و ستم مبارزه بکنند، این را در خیابان‌ها، در مقابله با نیروهای سرکوب، در مقابله با نهادهای ارتجاعی علیه زنان به پیش می‌برند و به صورتی روزمره و غیرقابل بازگشت به پیش می‌برند. امروز این مبارزات بروز بسیار عمومی‌تری از گذشته پیدا کرده و امید به رهایی را برای زنان و گروه‌های جنسی- جنسیتی بیش از همیشه کرده است.

پیام رها عسکری‌زاده نیز برای این کنفرانس از این قرار بود:

     زندان جای عجیبی است، شبیه هیچ‌کجا نیست، برای همین همیشه غریبه است. دیوارهایش دست و پای آدم را می‌بندند و هوایش آدم را مجبور می‌کند با همان دست و پای بسته هرکاری که می‌تواند بکند.  زندان جای عجیبی است. شب‌ها که خاموشی است تازه هرکس چراغ کوچکی روشن می‌کند، یکی می‌نویسد، یکی می‌خواند. بهاره از تخت کناری کاغذی به تختم پرت می‌کند. نوشته است: «چی می‌خونی؟» و من کتاب را بالا می‌گیرم تا جلدش را ببیند. برمی‌گردم می‌بینم می‌خندند، چراغ تخت سپیده روشن است، دیرتر از همه می‌خوابد، گاهی سایه‌اش را می‌بینم که کتاب می‌خواند، گاهی فقط نشسته است. قبل از اینکه چراغم را خاموش کنم ثمین سر بلند می‌کند و پچ‌پچ کنان می‌گوید: «بیا». می‌روم سمتش، تخت‌هایمان به هم چسبیده و هردو تخت دو هستیم، می‌گوید: «سرد نیست؟»، بحث همیشگی ماست. او اکثر اوقات سردش است و من احساس می‌کنم هوا خوب است، اما برای اینکه خیالش راحت شود قبل از خواب چفت پنجره را سفت می‌کنم. زندان جای عجیبی است، انگار اتاق سیگار را ساخته‌اند که یک سر دعواها به آن وصل باشد. یا بعد از دعوا یک طرف به آنجا پناه ببرد و برای اولین نفری که از راه می‌رسد از خودش بگوید، از خودش دفاع کند یا از دیگری چیزی بگوید. اما فرنگیس همیشه اتاق سیگار را به جای دیگری تبدیل می‌کند، وسط دعواها با عصایش لنگان لنگان از پله‌ها پایین می‌آید، کیسه‌ی پلاستیکی دستش است تا جاسیگاری را خالی کند و لبخند به لب دارد، به احترامش جابه‌جا می‌شویم و بحث خود به خود می‌شکند و تا فرنگیس بتواند از پله‌ها پایین بیاید و جوری بنشیند که پاهایش کمتر درد بگیرد، خودش جوکی گفته و همه در حال خندیدنیم. شاید هنوز حال‌وهوای زندان بیشتر در سرم  جریان دارد تا آزادی، چون هنوز احساس می‌کنم دست‌وپایم بسته است. به نیلوفر بیانی فکر می‌کنم که طی پنج سال زندان ناعادلانه چه کارها که در آن زندان انجام داده، به سپیده کاشانی و قدرت مدیریتش و مهربانی بزرگش. به زهرا زهتاب‌چی و فاطمه مثنا که ستون‌های بند هستند به ثمین احسانی و اوریگامی‌های رنگیش که از تخت همه آویزان بود، به مریم که مهربان‌ترین ربات جهان است، به تمام کسانی که پشت سر گذاشته‌ام. انگار بخشی از وجودم جامانده یا شاید صادقانه‌تر این باشد که می‌دانم آزادی با آن‌ها چه طعمی خواهد داشت و مدام به آمدنشان فکر می‌کنم. به جهانی فکر می‌کنم که امروز می‌دیدند، به نقشی که می‌توانستند در ساختن جهانی بهتر داشته باشند و به اینکه آنها که با دست و پای بسته اینقدر بزرگند در جهان آزاد چطور پرواز خواهند کرد.

نشست مطبوعاتی شبکه‌ی فمینیست ها برای ژینا در ۸ مارس به میزبانی دانشگاه سواز لندن میزبان از یک سو با هدف معرفی شبکه در سطحی بین المللی برگزار شد و از سوی دیگر بیان جزئی و دقیق و انضمامی باورهای بنیادین و اصول این شبکه. شبکه‌ای که فعالیت خود، مطالبات و بحث بر سر جزئیات نگرشش را به آینده‌ی انقلاب و فردای آزادی موکول نمی‌کند، بلکه بر این مبنا بنا شده است که «مطالبه‌ی انقلاب، و پاسخ به آن همزمان و باهم شکل می‌گیرند» و از این جهت این شبکه هم مطالبه‌ای است برای انقلاب و هم پاسخی است به شعار مترقیِ «ژن، ژیان، آزادی». جا دارد یادآوری کنیم که نشست ۸ مارس شبکه در حالی برگزار شد که در ایران دختران و زنان در مدارس و دانشگاه‌ها و خوابگاه‌ها مورد حملات تروریستی بیوشیمیایی قرار می‌گرفتند – و همچنان می‌گیرند – و در افغانستان نیز طالبان پیش از این دست به چنین جنایتی علیه زنان زده است. 

پس از این مقدمه، ۵ نفر از اعضای شبکه با خواندن متن و بیانیه، هم به بیان دیدگاه‌شان پرداختند و هم برای دیگر همراهان‌شان پیام همراهی فرستادند. نخستین سخنران، سحر فطرت، کنش‌گر افغانستانی، محقق، مستندساز و قصه‌گو با تکیه بر محرومیتِ حالا دوساله‌ی دختران و زنان افغانستانی از تحصیل زیر سایه‌ی حکومت طالبان، و با اشاره به حملات شیمیایی علیه زنان و دختران مدرسه‌ای و دانشگاهی در ایران، از یک سو بر تداوم مقاومت‌های مردمی و مقاومت زنان علیه حکومت طالبان از زمان به‌قدرت رسیدن آن‌ها در آگوست ۲۰۲۱ تأکید کرد، و از سوی دیگر با تکیه بر شعار «نان، کار، آزادی» و «زن، زندگی، آزادی» در ایران و افغانستان بر پیوستگی متقابل و امیدبخشی متقابل جنبش‌های زنان در این دو جغرافیا تحت دو حکومت اسلامی مُهر تأیید زد. به بیان فطرت، «بسیار امیدبخش است… آگاهی از این‌که ستمی که ما با آن مواجهیم درهم‌تنیده است و این ستمگران بیش از آنچه فکر می‌کردیم باهم اشتراک دارند». او با اشاره به رویکرد اینترسکشنال (تقاطعی) شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا، تأکید کرد که «اگر این رویکرد به تمرین روزانه‌ی ما بدل شود، می‌تواند رهایی‌بخش باشد». 

پس از او الیف ساریجان، فعال زنان کورد، نویسنده و انسان‌شناس سخنرانی خود را با یادِ قربانیان زلزله‌ی اخیر که فاجعه‌ای انسانی در ترکیه و در سوریه رقم زد، آغاز کرد. او همچنین به فداکاری‌ها و شجاعت زنان مبارز اشاره کرد و از زنانی  از جمله ژینا امینی، سکینه جانسیز، فیدن دوغان، و لیلا سویلِمز و ناگیهان آکارسل و اوین گویه که دو مبارز اخیر در همین سال گذشته‌ی میلادی به قتل رسیده‌اند، یاد کرد که جانشان را بر سر راه مبارزه نهادند. ساریجان به ریشه‌ی ۸ مارس پرداخت، یعنی مبارزات زنان مهاجر در نیویورک که بار دیگر به ما یادآوری می‌کند که ۸ مارس ماهیتی ضدسرمایه‌داری و ریشه در مبارزات مهاجران و مبارزات طبقاتی دارد. او این اشاره را راهی دانست برای پیوند دادن تاریخ ۸ مارس به جنبش زنان کورد، زیرا که این زنان همواره از این مناسبت برای رساندن پیام‌شان نه تنها به زنان منطقه بلکه به زنان و مردم سرتاسر جهان استفاده کرده‌اند. این زنان امسال اعلام کرده‌اند که «ما به ژن، ژیان، ئازادی به سمت انقلاب گام برمی‌داریم». ساریجان به ریشه‌ی شعار «زن، زندگی، آزادی» یعنی مبارزات زنان کورد بازگشت و تأکید کرد که این شعار نه تنها به شکل سلبی برضد استعمار ملت‌هاست، بلکه به شکل ایجابی، تلاشی در راه خود زندگی است، مبارزه‌ای است برای دموکراسی رادیکال، در راه خواست‌های محیط زیستی، و آزادی زنان. او با اشاره به اشکال گوناگون ستم، فاشیسم و خشونت در سرتاسر جهان، به این موضوع اشاره کرد که دست‌آوردهای جنبش‌های زنان و جنبش‌های ضدسرمایه‌داری تضمین‌شده  نیستند و می‌توانند در معرض خطر باشند اما با این وصف، به بیان ساریجان، آنچه شاهدش هستیم تغییر در احساس مردم و حال‌وهوایشان است: یعنی دنبال کردن زن زندگی آزادی. شعاری برای هم مبارزه با فاشیسم و انواع ستم‌ها در سرتاسر جهان، و هم برای بازگرداندن حس پویایی زندگی به آن و برای بازگرداندن آنچه او «حال خوب» می‌نامد. او قرن بیست‌ویکم را قرن انقلاب‌های فمینیستی نامید و با اشاره به جنبش‌های سودان، افغانستان، کوردستان  و ایران، رهبری زنان در جوامع مختلف در جنبش‌های آزادی‌خواهی را نشان داد: هم رهبری به معنای معمول کلمه، یعنی به‌پیش‌بردن انضمامی جنبش‌ها و هم در معنای پیشگامی ارزش‌های زنانه. ساریجان همچنین یادآور شد که نظام‌های مبتنی بر دولت‌ملت به بن‌بست رسیده‌اند، بر خشونت نهفته در ایده‌ی مرزها و مرزبندی در جهان تأکید کرد. از منظر او مرد/پدرسالاری، استعمارگری و سرمایه‌داری بنیان‌های خشونت در سرتاسر جهانند و این نه تنها تغییر سیاسی بلکه تغییر در ساختارهای اجتماعی را نیز ضروری می‌کند. ساریجان نشان داد که به موازات جنبش‌های آزادی‌خواهی، فاشیسم نیز ابعاد دیگری به خود گرفته و به اشکال متفاوت گسترش پیدا کرده، و این بدان معنی است که دستاوردهای ما خودبه‌خود پایدار، و فی‌نفسه نیستند و لازمه‌ی حفظ این دستاوردها سازمان‌دهی و تداوم مبارزه است و البته صرف زمان  و انرژی بسیار. از این قرار برماست که نه تنها خود را سازمان‌دهی کنیم، بلکه آن را تداوم بخشیم و گسترش دهیم. او با اشاره به کنفرانس زنان کورد در نوامبر گذشته در برلین نشان داد که لازم است علی‌رغم و درعین تفاوت‌ها و تنوع اندیشه‌مان چونان «قطعه موزاییکی زیبا» گرد هم بیاییم و تلاش کنیم برای ایجاد تغییر در کل جامعه. 

پس از او هاوژین بقالی، کنش‌گر فمینیست، پژوهشگر و مدرس مهمان دانشگاه به سخنرانی پرداخت. بقالی به شدت یافتن تمرکزگرایی قدرت و تمامیت‌خواهی آن در پی انقلاب ۱۳۵۷و در پی آن حذف زنان، ملت‌های غیرفارسی و افراد متعلق به جامعه‌ی ال‌جی‌بی‌تی‌کیوآی+ و همچنین سرکوب نهادهای کارگری و سندیکاها اشاره کرد. بقالی بر این نظر است که یکی از اصول حکومت جمهوری اسلامی تقسیم جامعه و البته ساختار قدرت براساس اصل «خودی/غیرخودی» است و از این قرار خودی‌ها در نظام اسلامی مبتنی بر اقتصاد رانتی از انواع و اقسام مزایا و وام‌ها و اعتبارات، یعنی قدرت اقتصادی و درنتیجه سیاسی و اجتماعی‌ای بهره‌مندند که غیرخودی‌ها را راهی به آن‌ها نیست. بخش مهم این غیرخودی‌ها، زنان، ملیت‌های تحت ستم، کارگران و سایر به‌حاشیه‌رانده‌شده‌های جنسی-جنسیتی، قومی و مذهبی‌اند. او با اشاره به سیطریه‌ی سپاه پاسداران بر اقتصاد ایران به «پولی‌شدن آموزش و درمان» که پیش از این رایگان بودند و از حقوق بنیادین افراد در هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند پرداخت. از منظر بقالی فقر در ایران روز به روز چهره‌ی زنانه‌تری به خود می‌گیرد. بقالی بر خصلت تمامیت‌خواهی ایدئولوژی جمهوری اسلامی تأکید می‌کند که یکی از مهم‌ترین نتایج آن، خواستِ داشتن کنترل کامل و مطلق و بی‌چون‌وچرا بر بدن زنانه است و حجاب اجباری تحقق آن. این تمامیت‌طلبی و تمرکزگرایی همان‌طور که می‌دانیم در این چهار دهه و بیش از پیش از سال ۹۶ با مقاومت مردم ایران همراه بوده است، خیزش‌های سال‌های ۹۶ و ۹۸ دربرابر انحصارطلبی اقتصادی و خفقان اجتماعی نقش زنان را درمقام میانجی گروه‌های مختلف پررنگ کرده‌اند و نهایتاً زنان به‌عنوان پیشگامان مبارزه علیه ستم و خفقان حکومت اسلامی در تابستان ۱۴۰۱ پرچم انقلاب ژینا را به اهتزاز درآورده و با شعار پیشروی «زن، زندگی، آزادی»، شعاری که ۱۲ سال پیش شیرین علم‌هولی بر دیوار سلول زندانش در تهران نوشت، به بیان بقالی این ایده را به پیش می‌برند: «از زن می‌خواهد علیه هر ستمی بشورد و بر ما یادآور می‌شود که همگی مستحق زندگی‌ای شایسته، عادلانه و البته آزاد و رها هستیم». او در نهایت تأکید کرد که شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا تداوم این شعار و مقاومت چندین ساله‌ی زنان در ایران و در منطقه است. 

صبرا رضایی، کنش‌گر کوییر فمینیست، آموزشیار و روان درمانگر، سخنران بعدی نشست مطبوعاتی فمینیست‌ها برای ژینا بود. رضایی بر ماهیت سرکوب در ایران تأکید می‌کند: دیگری‌سازی. جمهوری اسلامی هرچند با داعیه‌ی از میان‌بردن مرزبندی‌ها به قدرت رسید، خود مرزها و اشکال تبعیض را گسترش داد و اساساً آن را بخشی از ماهیت حکومت کرد: حذف هویت عرب، حذف هویت کوییر و ترنس و غیره. و این یعنی حذف هر گروهی که جدای از «فارس شیعه‌ی مرکزنشین» بود. روند دیگری‌سازی به بیان رضایی به تمامی ساختار آموزش و تولیدات فرهنگی جمهوری اسلامی نیز گسترش پیدا کرده است. بعلاوه، ایده‌ی دیگری در بنیانِ نظام سرکوب جمهوری اسلامی قرار دارد: سرکوب، قتل، شکنجه، زیرا آن‌ها دیگری‌اند. شاید یکی از آشکارترین و در عین حال خشن‌ترین اشکال این دیگری‌سازی، قتل‌عام و سرکوب تنها بر پایه‌ی زبان مادری باشد: ملت کورد و بلوچ سرنمون چنین رویکردی‌اند. رضایی همچنین بر وجه منطقه‌ای این شکل از ستم اشاره کرد: جمهوری اسلامی در این دیگری‌سازی چشم به جغرافیای حکومت‌های سرکوبگر منطقه چونان مصر سوریه و اسرائیل دارد. حال، به بیان او، انقلاب ژینا سرکوب را از مسئله‌ی دیگری به مسئله‌ای همگانی مبدل کرده است. از این قرار در این انقلاب تمامی این سکوب‌شدگان و سوژگان دیگری‌سازی جمهوری اسلامی با پشت کردن به و ایستادن دربرابر این رویکرد، عملاً مرزهایی را که رژیم کشیده بود از میان برداشتند. تجسم این مقاومت دربرابر دیگری‌سازی را می‌توان در حمایت کوردستان از بلوچستان و بالعکس دید: در بلوچستان، فریاد «کوردستان، گورستان فاشیستان» در تجمعات طنین‌انداز می‌شود و جمعه‌های زاهدان «زبانزد مردم کوردستان». حال به بیان رضایی، اتحادی فراتر از مرزهای موهوم جمهوری اسلامی میان کوییرهای کوردستان و زنان بلوچستان و دیگر ستم‌دیدگان در سرتاسر ایران ایجاد شده است. به بیان رضایی، هم‌اکنون، چون دیگری آنات تاریخ، این رنج مشترک مردمان را با یکدیگر در مقابل نظامی که ماهیتش دیگری‌سازی است متحد کرده است. صبرا رضایی، درمقام آموزشیاری که بر آموزش انتقادی تکیه  دارد، همچنین به چشم‌انداز آینده‌ی ایران چونان جامعه‌ای زدوده از تمایزات طبقاتی، جنسیتی و ملی، رها از روابط اقتصادی سرمایه‌داری و مرد/پدرسالارنه که در بن این تمایزات‌اند و جامعه‌ای عاری از روابط اجتماعی مبتنی بر سرکوب و خرافات و دین‌مداری اشاره کرد. رضایی تأکید می‌کند که نهادهای نظامی و سیاسی و امنیتی باید در آینده‌ی ایران از نظام آموزشی دست‌شان را کوتاه کنند و همچنین محتوای آموزشی بر اساس زدودن محتوای زن‌ستیز، کوییرهراس و هوموفوب و مبتنی بر هرگونه تبعیض و دیگری‌سازی از دروس و برنامه‌ی آموزشی حذف شوند. او بعلاوه بر تغییر در نحوه‌ی اداره‌ی نهادهای آموزشی براساس شوراها تأکید کرد که امکان از میان بردن روابط سلسله‌مراتبی قدرت را فراهم می‌کنند. سخنرانی صبرا رضایی به وجه انقلابی ایده‌ی آموزش در رویکرد شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا اشاره داشت که در بن آن زدودن هرگونه رویکرد دیگری‌ساز و تبعیض آمیز است، از محتوای آموزشی گرفته تا شیوه‌ی اداره‌ی نظام آموزش و فرم و ساختار آن. 

محور سخنرانی پروین اردلان، کنش‌گر فمینیست، نویسنده و روزنامه‌نگار، و اعضای فمینیست‌ها برای ژینا ایده‌ی ساختن هم مبارزه و هم چشم‌انداز آینده‌ی ایران براساس نگرش از پایین به بالا و افقی بود. اردلان با تأکید بر اینکه یکی از پرسش‌های اصلی ما امروز این است که چگونه پس از عبور از جمهوری اسلامی، گرفتار اشکال دیگری از استبداد نشویم و چگونه جمهوری اسلامی را با چیزی شبیه به خودش منتها با نامی دیگر عوض نکنیم – پرسشی که طرح آن را نمی‌توان به فردا موکول کرد و ضرورتی تام دارد – هرگونه آلترناتیوسازی از بالا را در مغایرت با روحِ «زن، زندگی، آزادی» می‌داند. چرا چنین است؟ پاسخ پروین اردلان به یکی از اصلی‌ترین وجوهِ مرکزی خیزش ژینا راه می‌برد: لزوم ساختن و داشتن تصویر و تصوری از آینده. این تصویر را خود مردم تنها می‌توانند بسازند و بنا نیست تصویری باشد که کسی از بالا به آن‌ها عرضه کند. یعنی پیش از آن‌که بر سر این‌که چه کسی گزینه‌ی رهبری جنبش است یا شکل حکومت چگونه باید باشد و غیره – بحثی بر سر فُرم محض جدای از محتوا – لازم است بر سر محتوا و موضوعات عینی و انضمامی بحث کنیم. این بدان معنی است که به جای آغاز کردن با تعریفی از پیش داده‌شده از دموکراسی، لازم است به تجربه‌ی زیسته‌ی خودمان بازگردیم و معنا و محتوای دموکراسی را در زیست روزمره‌ی خود بجوییم. این نگرش هم در تعریف دموکراسی و هم در روش ساختن آن با نگرش جمهوری اسلامی یا بدیل‌های شبیه آن از اساس متفاوت است. شاید نمونه‌ی خوبی از اجرای عملی این ایده، مداخله‌های فعالانه‌ی فمینیست‌های کورد و بلوچ در شش ماه اخیر در مقابله با استبداد در ایران و ساختاری مرد/پدرسالارانه‌ی درون‌ملیتی باشد که هرروز و هر لحظه شاهد تداوم آنیم. اردلان همچنین بر وجه محتوا، معنا و مصداق‌محور مداخله‌ی فمینیستی اشاره می‌کند که آن را به رویکردی حیاتی و پیشرو دربرابر استبداد و هر شکلیهرشکلی از مرد/سالاری قرار می‌دهد. مداخله‌ی فمینیستی به فُرم آزادی‌خواهانه قانع نمی‌شود  و خواستار تعیین محتوای آزادی است. شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا با اعلام همبستگی با دیگر جنبش‌های فمینیستی و رهایی‌بخش در منطقه و در سرتاسر جهان، بر این وجه اشتراک مبارزه‌ی فمینیستی تأکید دارد و تلاش می‌کند آن را گسترش دهد و تقویت کند.

Ad placeholder

در پایان نشست مطبوعاتی شرکت‌کنندگان به پرسش‌های نمایندگان مطبوعات و روزنامه‌نگاران پاسخ دادند و مواضع فمینیستی شبکه را بیش از پیش تدقیق و تشریح کردند. همچنین موازی با نشست مطبوعاتی ۸ مارس، شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا در شهرهای مختلف جهان برنامه‌های متعددی برگزار کرد از جمله در پاریس، تورنتو، برلین، فرانکفورت، اشتوتگارت، استکهلم، اوترخت، سیاتل، نیویورک و مونترال. در برخی از شهرها فمینیست‌ها برای ژینا برای تظاهرات ۸ مارس به دیگر گروه‌ها پیوستند و در برخی دیگر رخدادهای مستقلی برنامه‌ریزی شد.  از جمله در پاریس شبکه در بلوک گروه روژا در راهپیمایی ۸ مارس شرکت کرد و  در تورنتو شبکه به راهپیمایی روز زن که با مضمون «زن، زندگی، آزادی» با تأکید بر همبستگی جهانی با زنان کرد و ایرانی برگزار شد پیوست. در کنار تظاهرات حدود ۱۵ هزارنفری برلین که شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا نیز بخشی از آن بود، کنسرتی برگزار شد که هزینه‌های آن به زلزله‌زدگان ترکیه و سوریه بخصوص نیازمندی‌های زنان در این مناطق اختصاص داده شد. در بسیاری از این رخدادهای ۸ مارس فعالانی از گروه‌های فمینیستی منطقه از جمله فعالان افغانستان – در سیاتل و اوترخت – به سخنرانی پرداختند و بر وجه منطقه‌ای و فراملی جنبش فمینیستی تأکید کردند. 

راهپیمایی ۸ مارس ۲۰۲۲ شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا در اشتوتگارت آلمان

برنامه‌ی ۸ مارس اشتوتگارت در اینجا توجهی خاص نیاز دارد. شبکه در اشتوتگارت به همراه گروه‌های فمینیستی دیگر در تظاهرات اعتراضی روز جهانی زن که توسط اقدام مشترک ۸ مارس و با همکاری اتحادیه‌ ver.di برگزار شد و مبارزات زنان را به مبارزات کارگری پیوند داد، شرکت کرد. حدود ۷۰۰۰ نفر در این تظاهرات شرکت کردند. با این حال از شروع برنامه، فعالان فمینیست با مزاحمت‌های پلیس اشتوتگارت روبرو شدند. پلیس وسایل شخصی و حتی لباس‌های برخی شرکت‌کنندگان را بازرسی کرد و آن‌ها را تهدید کرد که اگر داوطلبانه مدارک شناسایی خود را تحویل ندهند، ابایی از اعمال خشونت نخواهد داشت. ده‌ها نیروی پلیس ۷ فعال فمینیست را که یکی از آن‌ها از اعضای شبکه است محاصره و در نهایت بی‌هیچ دلیل و مدرکی قرار منع تردد آن‌ها در راهپیمایی ۸ مارس را صادر کردند. در اعتراض به این رفتار تهاجمی پلیس، نماینده‌ی شبکه در تظاهرات شرکت کرد و پیش از خواندن بیانیه‌ی ۸ مارس، به این اقدام پلیس علناً اعتراض کرد. رخداد اشتوتگارت از این جهت اهمیت دارد که بار دیگر یادآورمان می‌شود که اشکال گوناگون خشونت و سرکوب سیستماتیک و دولتی همواره در کمین جنبش‌های فمینیستی است و تنها راه مقابله با آن‌ها همبستگی و تداوم مبارزه است. 

شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا براساس تمام ایده‌ها، اصول و رویکردهایی که در بالا شرح‌شان رفت، و  در پرتو دستاوردهای نشست مطبوعاتی ۸ مارس و آکسیون‌های شهرهای مختلف به همکاری مستمر خود با گروه‌های فمینیستی در داخل ایران، در منطقه و در سرتاسر دنیا ادامه می‌دهد و در راه گسترش این همکاری‌ها گام برمی‌دارد. زن، زندگی، آزادی. 

بیانیه‌ی شبکه‌ی فمینیست‌ها برای ژینا به مناسب ۸ مارس

دیگر هیچ چیز به عقب برنمی‌گردد چون دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست، هیچکس مثل سابق نیست. نه خیابان‌ها و نه مردمان، نه حتی ماموران سرکوب و نه حکومتیان. 
انقلاب ژینا رویش زندگی بر بستر تباهی‌ست، خروشی است در تقاطع تبعیض‌های جنسیتی، طبقاتی، دینی و ملیتی، و گسستی بازگشت‌ناپذیر در تبدیل صدای اعتراض برای تغییر، به خود تغییر. انقلاب ژینا دگرگونی در کلیه مناسبات چند وجهی، از ساختار سیاسی تا دیگر ساختارهای پدر/مردسالارانه اجتماعی، اقتصادی، ملیتی و دینی نهادینه شده و در هم تنیده است؛ ریزش اقتدار حاکمیت‌ها در ذهنیت، پیش از فروپاشی صد درصدی آن‌ها در عینیت است. هیچ چیز دیگر مثل سابق نیست، حتی تصور ما از انقلاب. از زنان و افراد با هویت‌های جنسیتی و گرایش‌‌های جنسی به حاشیه‌رانده شده گرفته تا مردم به تنگ آمده از فقر و محرومیت، و ملت‌های پیرامونی و سرکوب شده تا محیط زیست، دیگر اینها صدای یک جنس، طیف و گرایش در حاشیه و وصله کم‌زور اعتراض بر ساختار پدر/مردسالارانه و استبداد دینی ایران نیستند، بلکه نبض تپنده‌ی مداوم این انقلاب روزمره‌اند. انقلابی که حاشیه، متن آن است. انقلابی که هرروز و هرلحظه در آواز نیکاها، چرخش روسری‌ها و رقص خدانورها ادامه می‌یابد.
شکل مبارزه هم دیگر مثل سابق نیست. انقلاب ژینا گرچه وام‌دار مبارزات گسترده‌ی فمینیستی در ایران است، اما با این حال جهشی است فراتر از آن. تغییری است در سطح مبارزات، تغییری در پارادایم و ورود به فاز دیگری از تاریخ، که همه چیز را دگرگون ساخته، حتی خود ما را در جنبش زنان ایران. مبارزه‌ی زنان در جغرافیای ایران برای دستیابی به برابری جنسیتی و علیه خشونت سیستماتیک و استبداد دینی پدر/مردسالار، مرکزگرا و شیعه‌سالار تاریخی حداقل ۱۰۰ ساله دارد: از زمان شکل‌گیری قانون مشروطه که آزادی و برابری زنان را به رسمیت نشناخت تا انقلاب ۱۳۵۷که همان اندک دستاوردهای پیشین را هم از زنان گرفت، این تاریخ درازدامن، روایت‌گر گوناگونی مبارزات و مقاومت زنجیروار فمنیست‌ها و جنبش‌های زنان برای ارتقای آگاهی، از تغییرهای کوچک و بزرگ اصلاحی تا دگرگونی‌های ساختاری و بنیادین در بستر دوران خود بوده است. اما پیوند رادیکال و تردیدناپذیر مسئله‌ی جنسیت با دیگر مسائل جامعه است که در کانون انقلاب ژینا قرار گرفته است. قتل حکومتی ژینا، نماد شدن نام او، ورود شعار «ژن ژیان ئازادی» از کوردستان با سنت مبارزاتی پردامنه‌اش علیه تبعیض، و طنین آن در دیگر شهرهای ایران، ضربه‌ای رادیکال و افقی بر بستر مردسالارانه و زن ستیز جامعه وارد کرد: حرکتی از پایین در دل حاکمیت سیاسی و دیگر نهادهای پدر/مردسالارانه قدرت. این نماد عینی شخصی-سیاسی ا‌ست و عبور از مطالبه‌خواهی به کنشی جمعی برای تغییر ساختاری؛ حضور فعال و مداخله‌گر است در تمامی مناسبات قدرت؛ حرکتی است پویا و سیال با خلق موقعیت‌های گوناگون، غیرخطی، و سرشار از بازاندیشی مداوم حین حرکت. سویه‌های رهایی‌بخش این خیزش انقلابی نفی قاطع هر شکل از ستم، ارتجاع و دیگری‌سازی و تکیه بر رهایی از استثمار در تمام جنبه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و محیط زیستی است.
مبارزه‌‌ی فمینیستی ما نیز اکنون چون گذشته نیست. سطح این مبارزات پس از انقلاب ژینا، و تأثیر تجربیات جنبش‌های فمینیستی و رهایی‌بخش کوردستان، پیوند ما را با جنبش‌های آزادی و عدالت‌خواه و ضد تبعیض گسترش داده است. این ارتباطی است فعال و درهم‌تنیده برای همبستگی در شکل‌دهی پیوندهای فراملی و قدرتمند علیه هرگونه خشونت و تبعیض ساختاری.
انقلاب ژینا انقلابی در جریان است. از سپتامبر ۲۰۲۲ تاکنون، ایران تصویری دیگر یافته است. مشت‌های گره‌کرده و روسری‌چرخان دختران، ایستاده بر سکوهای خیابان‌ها در بافتاری پیش از این مردانه، اقتدارهای پاره‌شده و آتش گرفته، دیوارهای خط خطی و پاک شده، مقاومت هفتگی و مستمر ملت بلوچ، سازمان‌دهی‌های محله‌محور و موقعیت‌محور خلاق و پیوند تخیل به واقعیت، خاطره‌ی روزمره‌ی خیابان‌ها شده‌اند. روح تازه ای که در حال نو شدن است، هر چند جان‌های زیادی را ستاندند ، چشم‌های بسیاری را کور، سرها را بر سر دار، بدن‌ها را سوراخ سوراخ و نفس‌های بسیاری را مسموم کردند. انقلاب ژینا نقطه‌ی کانونی بحث‌ها، جدل‌ها و سازمان‌یابی‌ها شده است. شبکه‌ها و کالکتیوهای فمینیستی و اشکال آلترناتیو سازماندهی تشکیل شده و با انتشار منشورهای مختلف و متکثر تخیل جمعی برای ساخت افق‌های پیش رو را ممکن می‌کنند. چشم‌اندازی بدون جمهوری اسلامی و نه بدل‌سازی از آن.
شبکه‌‌ی “فمینیست‌ها برای ژینا” نیز در همین روند پس از خیزش انقلاب ژینا، ورای مرز جغرافیایی ایران متولد شد. شبکه‌ای با سازمان‌یابی افقی و از پایین، که تمرینی جمعی است برای دموکراسی، تلاشی برای پژواک صدای انقلاب ژینا و بیش از همه مداخله‌ی فمینیستی برای بسط مفهوم زن، زندگی، آزادی که همان کاربست سیاست فمینیستی است. این یعنی جاری و ساری کردن این مفهوم در همه‌ی عرصه ها. یعنی مداخله برای آن که این مفهوم همچنان در متن بماند نه آنکه دستکاری یا به حاشیه رانده شود. زن زندگی آزادی، سیاست زندگی است هم در نظر و هم در روش.
در تظاهرات روز جهانی زن سال ۱۳۵۷، زنان آگاه نسبت به سرکوب جنسیتی جشن انقلاب را به اعتراض بدل کردند، و نسبت به بهمن عظیمی که هستی‌شان را نشانه رفته بود هشدار دادند. آن فریاد که “انقلاب نکردیم که به عقب برگردیم” در هیاهوی شور انقلاب سرکوب شد. امروز در اولین هشت مارس پس از انقلاب ژینا این شعار را دوباره طنین‌انداز می‌کنیم، چرا که سایه‌ی پدر/مردسالاری و استبداد همواره در کمین است، حتی حین انقلاب در جریان ژینا. سرنوشت تک تک ما در همین نقطه با انقلاب ژینا گره خورده است. استمرار این انقلاب حاصل تلاش روزمره‌مان برای کاربست سیاست فمینیستی در روند انقلاب، و برای زن، زندگی، آزادی است.
هیچ چیز مثل سابق نیست. جهان دیگری در حال ممکن شدن است. آینده همین حالاست.

لینک این مطلب در تریبون زمانه

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: شبکه‌ فمینیست‌ها برای ژینا و مبارزه بی‌وقفه علیه حکومت مردسالار مستقر