فرانسیس فوکویاما: نظامِ معتبری را در جهان نمی‌بینم که بتواند جایگزینِ «لیبرالیسم» شود - Gooya News

فرانسیس فوکویاما: نظامِ معتبری را در جهان نمی‌بینم که بتواند جایگزینِ «لیبرالیسم» شود - Gooya News
گویا

برگردان: شاهرخ بهزادی

فرانسیس فوکویاما، متفکر برجسته و استادِ علوم سیاسی در دانشگاه استنفوردِ آمریکا با گذشت سه دهه از فروپاشی بلوکِ کمونیستی اتحادِ جماهیر شوری، ایدهی برتری «لیبرال دموکراسی» را علیرغمِ چالش‌های متعددی که بر آن وارد می‌شود، رها نکرده است. فرانسیس فوکویاما، در سال ۱۹۹۲ با نوشتنِ کتابی با عنوان «پایانِ تاریخ و آخرین انسان» [۱] که بازتابی گسترده و جهانی داشت، طلوع یک تمدنِ اومانیستی، دموکراتیک و لیبرال در جهان را وعده داد. به گفته وی، رهایی و آزادی مردمِ کشورهایی که زیرِ یوغِ رژیم‌های اقتدار گرا و تمامیت خواه زندگی می‌کردند، پیروزی قطعی «لیبرال دموکراسی» را اعلام می‌کند. سی سال بعد، هر چند فوکویاما جزئیاتی از تِز خود را تعدیل کرده و آن را تکمیل کرده است، اما، همچنان از اصلِ برتری ذاتی «لیبرال دموکراسی» دفاع می‌کند. فرانسیس فوکویاما به مناسبت نشرِ تازه ترین کتاب خود در فرانسه با عنوان «لیبرالیسم-بادهای مخالف» [۲] با هفته نامه‌ی معروفِ فرانسوی «اکسپرس» گفتگو کرده است. او می‌گوید: «نه چین و نه روسیه، هیچکدام ایدئولوژی منسجمی ندارند... من هنوز نظام معتبری را در جهان نمی‌بینم که بتواند جایگزینِ لیبرالیسم شود. حکومت‌های استبدادی و اقتدار گرا مدل جامعه‌ای را ارائه نمی‌دهند که در دراز مدت، بتواند از لیبرال دموکراسی جذاب تر باشد...»
فوکویاما در گفتگوی اختصاصی خود با هفته نامه اکسپرس از لیبرال دموکراسی دفاع می‌کند. ُمدِل وی در واقع «لیبرال دموکراسی» کلاسیک است و نه «نئو لیبرالیسم» که او انتقادهای زیادی بر آن دارد.
او می‌گوید: «یک جامعه لیبرال مستلزم وجود دولتی دموکراتیک و سیاست‌های اجتماعی برای مردم عادی این جامعه است، در غیر اینصورت نمی‌توان مشروعیت چنین نظامی را تضمین کرد. احترام به حقوق فردی باید با بازتوزیع ثروت تولید شده در جامعه همراه باشد، تا نابرابری درآمدی در جامعه محدود شود.» او از انحرافات «نئو لیبرالیسم» شدیداً انتقاد می‌کند. او در این باره می‌گوید: «مشکل زمانی آغاز شد که «نئولیبرالیسم» با زیاده روی‌های خود از اصول عبور کرد... «نئولیبرالیسم» بازارها را به مذهب جدیدی تبدیل کرد. بازارهایی که قانون مندی لازم را ندارند، به حال خود رها شده‌اند و نابرابری و بی ثباتی قابل توجهی را در سطح جهانی ایجاد کرده‌اند. مقررات زُدایی (deregulation) از سیستمِ مالی بین المللی که در دهه ۱۹۹۰ آغازشد، منجر به بحران بزرگ مالی جهانی ناشی از اعتبارات سمّی مسکن موسوم به «ساب پرایم» در سال ۲۰۰۷ و بحران منطقه یورو در سال ۲۰۱۰ شد. این بحران‌ها تأثیرات بسیار مخربی برای بخش وسیعی از مردم جهان در بر داشت... «نئولیبرالیسم» همچنین منجر به گسترش پوپولیسم چپ و راست[ در دموکراسی‌های غربی] شده است.»
فردریک سَن-کِلر (Frédéric Saint Clair)، نویسنده و سیاست شناس فرانسوی دو ماه پیش در باره فوکویاما در روزنامه فیگارو نوشت: فوکویاما کاملاً درخشان است و خودش هم اشاره کرده بود که تِز او در باره «پایان تاریخ و آخرین انسان» مشکلاتی داشته است. منتقدانش او را به عنوان یک «نئولیبرالِ استاندارد» و پیرو سرمایه داری آمریکایی می‌شناسند، اما فوکویاما در اندیشه‌هایش ادامه دهنده راه فیلسوفان آلمانی چون کانت، هگل و نیچه بوده است. او از شاگردان الکساندر کوژِو[۳] Kojève Alexandre است که هگل را از طریق دیالکتیکِ «ارباب و برده» [۴] بازخوانی می‌کند. این بدین معنی است که اندیشه‌های فوکویاما هیچ ربطی به مکتب «نئولیبرالیسم آرمان گرا» ندارد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: فرانسیس فوکویاما: نظامِ معتبری را در جهان نمی‌بینم که بتواند جایگزینِ «لیبرالیسم» شود - Gooya News