اگر جمهوری اسلامی در برابر زنان عقب نشینی کند چه اتفاقی می افتد؟
اگر جمهوری اسلامی در برابر زنان عقب نشینی کند چه اتفاقی می افتد؟
مشروعیت، توجیهپذیری، قانونیت و مردمپذیری از جمله معادلهایی هستند که در زبان فارسی به جای مفهوم سیاسی «لِژیتیمیته» در فرانسه یا «لِجیتیمیسی» در انگلیسی گذاشتهاند. اما در گفتارها و نوشتههای سیاسی به زبان فارسی از اصطلاح «مشروعیت» بیش از دیگر معادلها استفاده میکنند. بنابراین، ما نیز همین اصطلاح را به کار میبریم. مفهوم سیاسیِ مشروعیت از گذشتههای بسیار دور در کانونِ اندیشۀ سیاسی قرار دارد. افلاطون آن را اساس «ایدۀ عدالت» میدانست. ارسطو نیز بر اساس این مفهوم سه نظام پادشاهی، آریستوکراسی (یا حکومت اشرافیت) و دموکراسی را از هم باز میشناخت. جان لاک، فیلسوف انگلیسی، در تحلیل سرشت حکومت، «حق الاهی» پادشاهان را از مشروعیت بیبهره میدانست. بدون پرداختن به مفهوم مشروعیت، فهم سازماندهی سیاسی در جامعههای معاصر ناممکن است. ماکس وبر، جامعه شناس و فیلسوف آلمانی، در گونه شناسیِ مشروعیت سیاسی از سه نمونۀ مثالیِ یاد کرده که عبارتند از: مشروعیت سنّتی، مشروعیت کاریزماتیک (یا: فرمندانه) و مشروعیت عقلانی. اما در همۀ آنها مشروعیت نظام سیاسی را در تحلیل نهایی «مردمپذیری» آن تعیین میکند. جامعهشناسان نظامهای پادشاهی مراکش، اردن هاشمی و عربستان سعودی را سه مثال اعلای مشروعیت سنتی میدانند که هنوز به حیات خود ادامه میدهند. خاندانهای پادشاهی مدعی مشروعیتِ «حق الاهی» یا «فرّۀ ایزدی» کم و بیش همه از میان رفتهاند.در قرن بیستم، مشروعیت کاریزماتیک را رهبرانی مانند گاندی، نهرو، سوکارنو، ناصر، مائو، هوشیمین و چند رهبر دیگر نمایندگی میکردند. در باقی کشورها نظامهای سیاسی مدعی «مشروعیت عقلانی»اند. با ظهور نظامهایی به نام «جمهوری اسلامی»، به ویژه پس از روی کار آمدنِ این نظام در ایران، جامعهشناسان به گونهشناسی ماکس وبر، گونۀ دیگری نیز افزودهاند که به آن «مشروعیت ملقَمهای» یا «آمالگام» میگویند. این نظامها از سویی الهامیافته از اصول و قوانین اسلام و، به عبارتی، مدعی مشروعیت الاهیاند و، از سوی دیگر، به دنبال مشروعیت عقلانیاند. به عبارت دیگر، برای هستی و بقای خود مدعی داشتن دو منبع مشروعیت اند: یکی آسمانی و دیگری زمینی. یعنی نظام هم باید خدا را خشنود کند و هم مردم را. برای مثال، در جمهوری اسلامی شرکت گستردۀ مردم در انتخابات یکی از نشانههای مشروعیت نظام است. به همین سبب، در کارزارهای انتخاباتی، رهبری نظام پیوسته از مردم میخواهد که در انتخابات شرکت کنند. شرکت گستردۀ مردم در انتخابات به نظامهای سیاسی مدعی «مشروعیت عقلانی» در عرصۀ بینالمللی نیز اعتبار میبخشد. اما زمانی که گروههای بزرگی از مردم انتخابات را تحریم میکنند، نظام خود به خود مشروعیتاش را هم در سطح ملی و هم در عرصۀ بینالمللی از دست میدهد. در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۴۰۰ برپایۀ آمار رسمیِ وزارت کشور بیش از نیمی از دارندگان حق رأی شرکت نکردند و با این کار ضربۀ محکمی به مشروعیت جمهوری اسلامی زدند. خیزشهای پیاپی و پایدار نیز حتی اگر گروههای بزرگی از مردم در آنها شرکت نکنند مشروعیت نظام را هم از نظر ملی و هم از نظر بینالمللی بیاعتبار میکنند. در این نظامها نافرمانی مدنی معنایی جز انکار مشروعیت نظام سیاسی ندارد. هنگامی که گروههایی از مردم پارهای از ممنوعیتهای وضع شده را زیر پا میگذارند، در واقع، مشروعیتِ رژیم را انکار میکنند. از رژیمهایی که این نافرمانیها را به هر وسیلهای سرکوب میکنند، زیر عنوان رژیمهای «زورگو» و «استبدادی» یاد میکنند. البته این رژیمها همیشه طرفدارانی در میان مردم دارند که در قیاس با مخالفان آنها اقلیتی بیش نیستند. اما آنها این اقلیت را همواره به نمایش میگذارند. میان این اقلیت طرفدار و گروههای نافرمان، گروههای اجتماعی پُرشمار و گستردهای قرار دارند که زیر عنوان «قشر خاکستری» از آنها یاد میکنند. این قشر در بعضی جامعهها اکثریت مردم را در بر میگیرد که بیشتر وقتها خاموشاند و گاه با ترس و لرز از نافرمانی مدنی گروههای سرکش حمایت میکنند. جامعۀ ایران در خیزش سراسری جوانان در چند ماه گذشته، این پدیده را به نمایش گذاشت. بسیاری از جامعهشناسان معتقدند که رژیمهای زورگو از «قشر خاکستری» یا «اکثریت خاموش» بیش از همه میترسند. قشر خاکستری به علل گوناگون و معمولاً با شرمساری زورگویی آن رژیمها را تحمل میکند. اما اگر به ضعف و زبونی رژیم پی ببرد، به صف مخالفان میپیوندد. بنابراین، رژیمهای زورگو نمیتوانند خاموشی این قشر را به حساب مشروعیت خود بگذارند. این رژیمها، مانند جمهوری اسلامی در اوضاع و احوال کنونی، سرانجام از کوشش برای ثابت کردن و به نمایش گذاشتن «مشروعیت» خود دست برمیدارند و به چیزی جز خاموش نگاه داشتن قشر خاکستری نمیاندیشند. جمهوری اسلامی در چنین وضعی قرار دارد. اگر برای در هم شکستن مخالفت و مبارزۀ کنونی انبوه زنان و دختران ایرانی با حجاب اجباری جرأت دست یازیدن به خشونت عریان را ندارد، به سبب آن است که نمیخواهد ضعف و زبونی خود را به نمایش بگذارد. نبردی که امروز میان زنان آزادیخواه ایران و جمهوری اسلامی در جریان است، از فردای انقلاب آغاز شده و هرگز فرو ننشسته است. مشعل این نبرد تاریخی را اکنون نسلهای تازهای از زنان به ویژه نسلی که «دهۀ هشتادی» نامیده میشود، فروزان نگاه داشتهاند. آنان در این نبرد نابرابر بسیار قربانی دادهاند، اما لحظهای از پای ننشستهاند. بسیاری از کارشناسان ایرانی و جهانی معتقدند که زنان آزادیخواه ایران در به زانو درآوردن جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده خواهند داشت. حجاب اجباری یکی از ارکان ایدئولوژیکی و سیاسی جمهوری اسلامی است. نخستین بار خمینی بود که آن را به این مرتبه از اهمیت برکشید و رهبرانی که پس از او زمام امور انقلاب و کشور را به دست گرفتند، آن را یکی از نشانههای اسلامیت رژیم اعلام کردند. اکنون در مخالفت با این رکن سیاسی و ایدئولوژیکی اساسیِ جمهوری اسلامی صداهایی نیز از بدنۀ رژیم بلند شده است. پرسش این است که آیا جمهوری اسلامی میتواند در برابر پایداری زنان آزادیخواه عقب بنشیند و اگر چنین کند چه اتفاقی می افتد؟ به احتمال زیاد، قشر خاکستری منتظر چنین فرصتی است. علیرضا مناف زاده - رادیو فرانسه
فیلمها و خبرهای بیشتر در کانال تلگرام پیک ایران
منبع خبر: پیک ایران
اخبار مرتبط: اگر جمهوری اسلامی در برابر زنان عقب نشینی کند چه اتفاقی می افتد؟
موضوعات مرتبط: علیرضا مناف زاده جمهوری اسلامی اکثریت خاموش حجاب اجباری عقب نشینی پادشاهان انگلیسی مشروعیت پایداری اسلامیت آمالگام خاکستری عقلانی فروزان قربانی مخالفت انقلاب اتفاقی فرانسه ایزدی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران