روایتی از دشمنی دو کارگردان بزرگ سینما

آفتاب‌‌نیوز :

وقتی کل تاریخ رسانه سینما را در نظر می‌گیریم، تقریباً هیچ فیلمسازی نمی‌تواند ادعا کند که به اندازه «اورسن ولز» در تکامل آن تأثیرگذار است، سینماگری که از طریق شاهکارهای پیشگامانه خود مانند «همشهری کین» و «ت مثل تقلب» تعریف جدیدی از زبان بصری فیلم ایجاد کرد و الهام بخش نوآوری‌های جدیدی در سنت‌های سینمایی در سراسر جهان شد اما یکی از کارگردانانی که در واقع می‌تواند ادعا کند به همان اندازه برای تاریخ سینما اهمیت دارد، کارگردان مولف و بزرگ سوئدی، «اینگمار برگمن» است.

در حالی که رویکرد ولز به سینما سؤالات جالب بسیاری را در مورد خود شکل هنری ایجاد می‌کرد، برگمن از فیلم‌هایش برای کاوش عمیق تر در اسرار به ظاهر غیرقابل درک روانشناسی و شرایط انسانی استفاده کرد. نادیده گرفتن تأثیر اورسن ولز بر سینمای اروپا و به ویژه در موج نوی فرانسه غیرممکن است، اما «برگمن نیز تأثیر عمیقی بر چارچوب فیلمسازی آمریکایی به ویژه موج نوی سینمای آمریکا داشت.

تقریباً تا به امروز، هر فیلمساز برجسته‌ای برای هر دو غول سینما احترام قائل است، اما آنها احترام یکسانی برای یکدیگر قائل نبودند. برای بسیاری از طرفداران و کارگردانان، فیلم «همشهری کین» نشان دهنده قله سینماست، اما برگمن اصلا تحت تاثیر آن قرار نگرفت، در واقع، او یک بار از آن به عنوان نمایشی غیر جالب یاد کرد و اصرار داشت که منتقدان و معاصرانش، ولز را بیش از اندازه و مبالغه آمیز تمجید کرده‌اند.

وقتی نظر برگمن را در مورد موقعیت فیلم «همشهری کین» و اورسن ولز در تاریخ سینما پرسیدند، در اظهارنظری معروف گفت: «برای من (اورسن ولز) فقط یک فریب است. خالی و خسته‌کننده است، مُرده است. «همشهری کین» که نسخه‌ای از آن را دارم، عزیز منتقدان است، همیشه در صدر همه نظرسنجی‌های انجام‌شده قرار دارد، اما فکر می‌کنم کاملاً خسته کننده است. مهمتر از همه، نقش‌آفرینی‌ها بی‌ارزش هستند. میزان احترامی که این فیلم دارد کاملاً باورنکردنی است!»

پس از شنیدن این صحبت‌ها، مصاحبه‌گر طبیعتاً از برگمن درباره برخی از آثار دیگر ولز، مانند «آمبرسون‌های باشکوه» پرسید و او پاسخ داد: « این فیلم نیز به شدت خسته کننده است. از نظر من، او فیلمسازی است که بسیار بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است». به گفته این کارگردان سوئدی، مهارت های کارگردانی ولز توسط همه اطرافیانش به شدت اغراق شده بود.

این احساس قطعاً متقابل بود، زیرا ولز بارها دیدگاه سینمایی برگمن را مورد انتقاد قرار داده بود. ولز علاوه بر حمله به برند معنوی‌گرایی هنری برگمن در اظهار نظری عنوان کرده بود که فیلمسازان اروپایی مانند «برگمن» و «میکل آنجلو آنتونیونی» بیش از حد بر ایده‌ها متمرکز بودند تا احساسات سینما.

ولز در نامه‌ای به «باربارا لیمینگ» در سال ۱۹۸۳ اعلام کرد که مرگ را بر تجربه تماشای برخی از آثار آنها ترجیح می‌دهد.

ولز همچنین نوشته بود: «شما می‌توانید تمام ایده‌های همه فیلم‌ها، از جمله ایده‌های من، را روی سر یک سنجاق بنویسید. این شکل و قالبی نیست که در آن ایده‌ها بسیار پربار باشند. این شکل یا فُرمی است که ممکن است شما را درگیر کند یا وارد دنیایی کند یا از نظر احساسی شما را درگیر کند – اما ایده‌ها موضوع فیلم نیستند. من این حس وحشتناک را دارم که فیلم مُرده است و مثل یک قطعه فیلم در ماشینی است که کپی ‌می‌شود و به مردم نشان داده می شود. به همین دلیل است که، فکر می‌کنم، فیلم‌های من سینمایی هستند و به شدت متمایز هستند، زیرا نمی‌توانم باور کنم که کسی به خواب نمی‌رود، مگر اینکه خواب باشد. تعداد زیادی از آثار برگمن و آنتونیونی هستند که من ترجیح می دهم بمیرم تا اینکه به تماشای آنها بنشینم»

از جمله افتخارات «اورسن ولز» که ساخت فیلم‌هایی چون «همشهری کین» و «امبرسون‌های باشکوه» را در کارنامه سینمایی درخشان خود دارد، می‌توان به کسب جایزه بزرگ جشنواره کن در سال ۱۹۵۲ برای «اتللو»، جایزه بهترین بازیگر کن در سال ۱۹۵۹ و دریافت جایزه بیستمین سال تاسیس جشنواره کن و جایزه بزرگ دستاورد فنی این جشنواره در سال ۱۹۶۶ اشاره کرد.

او همچنین در سال ۱۹۷۰ شیر طلای افتخاری ونیز را به خانه برد و در سال ۱۹۷۱ جایزه اسکار افتخاری دریافت کرد.

وی در ادامه موفقیت‌هایش در سال ۱۹۸۳ جایزه «لوکینو ویسکونتی» را از جوایز «دیوید دوناتلو» معروف به اسکار سینمای ایتالیا کسب کرد و در سال ۱۹۸۴ جایزه یک عمر دستاورد هنری را از انجمن کارگردانان آمریکا دریافت کرد.

«اورسن ولز» روز دهم اکتبر ۱۹۸۵ در سن ۷۰ سالگی در لس‌آنجلس درگذشت. وی با وجود آن‌که در زمان خود کمتر مورد توجه قرار گرفت، امروزه یکی از کسانی است که از لحاظ جنبه‌های بصری سینما بسیار مورد تحسین است و فیلم «همشهری کین» او «عنوان بهترین فیلم اول» یک کارگردان در تاریخ سینما را در اختیار دارد.

«اینگمار برگمن» نیز از چهره‌های برجسته‌ی تاریخ سینمای جهان بود که در طول شش دهه فعالیت هنری، ‌۹ بار نامزد جایزه‌ی اسکار شده بود و در توصیف شرایط زندگی انسانی از مایه‌های کمدی، امید، یاس و ناامیدی بهره می‌گرفت.

وی در طول سال‌ها فعالیت سینمایی در مجموع ‌۶۲ فیلم ساخت که فیلم‌نامه بسیاری از آنان را نیز خودش نوشته بود و علاوه‌بر آن، کارگردانی ‌۱۷۰ نمایش تئاتر از او یک چهره درخشان در عرصه این هنر نمایشی ساخته بود.

کارگردانان بسیاری آثار برگمن را الهام‌بخش حیات سینمایی خود دانسته‌اند که از آن جمله می‌توان به «روبرت آلتمن»، «وودی آلن»، «آتوم اگویان»،‌ «استنلی کوبریک»، «دیوید لینچ»، «پل شرادر»، «آندری تارکوفسکی» و «فرانسوا اوزون» نام برد.

از مهمترین فیلم‌های «برگمن» می‌توان به «پرسونا»، «فریادها و نجواها»، «مهر هفتم»، «توت‌فرنگی‌های وحشی»، «لبخندهای یک شب تابستانی»، «همچون یک آینه»، «چراغ زمستانی»، «سکوت»، «آستانه زندگی»، از «مردی با یک چتر»، «سرزمین آرزو»، «آینده با من است»، «زندان»، «رازهای زنان»، «تابستانی با مونیکا»، «درسی در عشق»، «چشم شیطان» و «صحنه یک ازدواج» نام برد.

«برگمن» در دسامبر ‌۲۰۰۳ از دنیای سینما کناره گرفت و روز سی‌ام جولای ۲۰۰۷ در سن ‌۸۹ سالگی در «فارو» درگذشت.

منبع: مجله فرهنگی فار اوت بریتانیا (Far Out magazine)

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: روایتی از دشمنی دو کارگردان بزرگ سینما