پیرزنِ نود و چند ساله هم از کودک همسری گلایه داشت
همینطور که اخبار و مطالب خبرگزاری محترم خبرآنلاین را مرور میکردم با دیدن این تیتر(( بیست هزار مورد کودک همسری در ۹ماه گذشته)) خاطرات و یاد مادربزرگ پدرم در ذهنم زنده شد.
او را آبیبی صدا میکردم،اوایل دههی هشتاد که رخت سفر بست به حکایت شناسنامه و نقل اهل محل و خانواده صد و دومین سال حیاتش را پشت سر گذاشته بود.
آبیبی بخش عظیمی از شاهنامه را حفظ بود و با غزلیات حافظ و حکایت های سعدی نوه و نتیجه و.. را پند و اندرز میداد و با آموخته هایش از مثنوی معنوی برای ما، خاطرات شیرینی به یادگار گذاشته،آبیبی قرآن و نهجالبلاغه را صحیح و روان قرائت میکرد و در حد و اندازهی خودش برایمان تفسیر میکرد و معنا وغایت فلان آیه قرآن و خطبهی امیرالمونین ع را به زبان ساده نقل میکرد.
اوصاف آبی بی را از این حیث نقل کردم تا باورتان شود که:اوایل دههی هفتاد زمانی که فهمید دانشجوی دانشگاه آزاد شدهام گفت:بی بی جان این دانشگاه آزاد همون دانشگاه ملیِ که خودتون برا درس خوندن پول میدید؟ گفتم بله گفت:خوبه بیبی جان ،فقط همت کن تا هر ترم معدلِ الف بشی بلکه زودتر درس و دانشگاهت تموم بشه نخواد ترم های بیشتری پول بدی.وقتی دیدم آبیبی تا به این حد به جزئیات تحصیل در دانشگاه و آیندهی شغلی رشته های مختلف تسلط و آگاهی دارد، ازش پرسیدم آبیبی شما که اینقدر اهل کمالات و کتاب و مطالعه بودید و هستید،چرا...
که کلامم را قطع کرد و گفت:آن وقت ها شرط وقید شوهر دادن دختربچه ها رسیدن به سن بلوغ بود،این شد که عاقبت من و همنسلان من، شد اینی که میبنی ،خوب یادم هست چند وقتی از ترس مش بابا و ازدواجِ زوری به هیچکی راجع به دیدن نشونه های بلوغ چیزی نمی گفتم . آن وقت ها هوش و حواس خانواده و اهل محل پی دختر بچه ها نبود،اِلا سیجیبیجی* کردن که ببینند دختره بالغ شده یا نه؟ انگاری تا قبلِ بلوغ، دختر ها آدم ها به حساب نمیآمدند و این بلوغ بود که به دختر ها هویت میداد آن هم نه هویتِ دختر بودن بلکه دختر بالغ شده ی آمادهی شوهر کردن.
مرور خاطرات آبیبی رو به پایان بود که متوجه نگرانی جناب رئیسی در مقوله ی سقط جنین با این تیتر((آمار سقط جنین نگران کننده است)) شدم.این شد که با خودم گفتم کاش میشد به ایشان وسایر مسئولان، با رسم شکل و آمار تبعات منفی و تالی فساد کودک همسری را گوشزد کرد، کاش حضراتِ مثلا مسئول پیش از اتخاذ هر تصمیمی اندکی به داده های آماری و آموزه های علم روز و تجربه ی وکلا و قضات که سالها شاهد تبعات منفی چنین ازدواج هایی هستند، توجه میکردند.(یا لااقل درد دل بیبیها و مادربزرگهای شاکی از کودک همسری را میشنیدند)
کاش میشد به ایشان، روزگاری را که بر مسند قاضیالقضات کشور جلوس داشت یادآوری کرد و گفت اگر به تجربه ی وکلا و قضات و سایر استادان علوم اجتماعی اعتماد ندارید و آنها را طرف مشورت قرار نمیدهید لااقل به اعداد و ارقام اعتماد کنید و از واحد آمار و فناوری اطلاعات قوه بخواهید تا نمودار سن متقاضیان طلاق را برایتان رسم کنند تا متوجه تبعات کودک همسری وپرونده های متنوعِ ناشی از چنین ازدواج هایی بشوید و یا راجع به مسئلهی سقط جنینِ خودخواسته از مسئولان وزارت بهداشت و علوم پزشکی بخواهید پروژه ای تحقیقاتی با موضوع بررسی دلایل چنین اقدامی با تکیه بر سن متقاضیانِ سقط جنین انجام دهند،بلکه متوجه شوید یکی از دلایل طرح خواسته ی سقط جنین همین مقولهی کودک همسری است و یکی از ده ها دلیل طرح پروندههای طلاق نیز همین مسئله ی کودک همسری است در کنار نداشتن شغل مناسب و سرپناه،نداشتن حداقل رفاه اجتماعی و درآمد مکفی و مبهم بودن آینده ی بچه ای که قرار است متولد شود .
ذهنم درگیر ردیف کردن ای کاشهای بیشتری بود که با خودم گفتم هیچ مثال و توضیحی ملموس تر و روشن تر از حرف های آبیبی در نود و چند سالگی اش نیست که در آن سن وسال از کودک همسری گلایه داشت و حسرت و آه فراوانی داشت از ازدواج زوری و دور شدن از آرزوها و برنامه هایی که برای آینده اش ترسیم کرده بود.
یادش به خیر که برای جبران حسرت هایش، هر وقت میشنید در فلان خانواده و فلان محل قرار است دختر بچه ای به عقد دیگری درآید گیوهی دست دوزش را به پا میکشید و مقتدرانه مانع این وصلت میشد و برای به کرسی نشاندن حرفش از هر چیزی مایه میگذاشت؛از نقل تلخی های زندگی شخصی اش تا تطمیع پدر دخترک با وعدهی تامین هزینه های زندگی دخترش و تعهد به خرید جهیزیه در وقت مناسبش.
این شد که ای کاش آخری، این چنین در ذهنم نقش بست:ای کاش مسئولان مملکت اندازهی آبیبی به فکر دختران این سرزمین بودند که یکدفعه این تیتر روی صفحه ی نمایشگر نقش بست؛
رئیسی:ساخت خوابگاه دانشجویی متاهلی موجب افزایش جمعیت می شود
و اینگونه شد که ضرب المثلِ ای کاش را کاشتند و در نیامد در ذهنم نقش بست و به خودم گفتم بیخود دلخوش هستی وای کاش ای کاش قطار می کنی!
وکیل دادگستری-شیراز
*معادل کنجکاوی زیاده از حد ،فضولی کردن=در لهجه ی شیرازی ها =سی جی بی جی(سی جی ویجی هم می گویند)
نام عروسکی در نمایش های عروسکی شیراز=جی جی بیجی
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: پیرزنِ نود و چند ساله هم از کودک همسری گلایه داشت
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران