اهمیت بازخوانی خانواده ایرانی در سینما

اولین فیلم مهدی خسروی، «هفت معکوس» با بازی جواد عزتی داستانی پیچیده‌تر داشت اما این کارگردان، این بار برای ساخت عروس خیابان فرشته سراغ داستان سرراست‌تر و ساده‌تری رفته که می‌تواند با مخاطب ارتباطی مؤثر برقرار کنند و در مواقعی هم از او خنده بگیرد. اکران این فیلم بهانه‌ای شد تا سراغ مهدی خسروی برویم و از شرایط و چگونگی ساخت این فیلم بپرسیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید:

علت خاصی داشت که نام فیلم از «عروس هندی» به «عروس خیابان فرشته» تغییر کرد؟
بله. اسم عروس هندی موقت بود و به جز این، قصه فیلم بی‌تناسب با این نام نبود؛ ولی هرچه جلوتر می‌رفتیم، می‌دیدیم در حقیقت عروس خیابان فرشته، همین خانه‌ای است که شخصیت‌های فیلم برای این‌که آن را از دست ندهند، می‌جنگند و در آن ساکن هستند. بنابراین، برای ما هویت عروس تغییر کرد و می‌خواستیم بگوییم این خانه است که می‌ماند و قرار است تمام شخصیت‌ها داخل آن بمانند و زندگی کنند.

چه دلیلی باعث شد شما بعد از فیلم «هفت معکوس» با روایتی که پیچیده‌تر از داستان‌های معمول در سینمای ایران است، سراغ کارگردانی «عروس خیابان فرشته» که داستانی ساده‌تر با فیلم قبلی خودتان داشت، رفتید؟
از برخوردی که مردم با فیلم داشتند، احساس کردم مردم و جامعه مقداری به قصه‌های ساده‌تر نیاز دارند و ممکن است قصه‌های ساده‌تر جذابیت بیشتری داشته‌باشد. وقتی سنم کمتر بود، تکنیک در سینما خیلی برایم اهمیت داشت و برای اثبات این‌که می‌توانم فیلم متفاوتی بسازم و آنچه را در ذهنم است روی پرده بیاورم، سراغ ساخت «هفت معکوس» رفتم. به مرور زمان وقتی انسان از لحاظ احساسی و تجربه‌ کامل‌تر می‌شود، ممکن است موضوعات جدی‌تری نظرش را جلب کند. علاوه بر این، آنچه ما به عنوان سینمای تجاری می‌شناسیم، شاخصه‌های خاص خود را دارد. ما بعد از چند جلسه، مرور قصه‌ها و فیلمنامه‌های مختلف با آقای شریفی‌نیا تصمیم گرفتیم فیلمی را انتخاب کنیم که موضوعیت آن برای مردم با این‌که داستانی ساده‌ دارد، جذاب‌تر باشد. این بود که سراغ داستان «عروس خیابان فرشته» رفتیم.

چه تجربه‌ای از کارگردانی «عروس خیابان فرشته» و کار با آقای شریفی‌نیا به عنوان تهیه‌کننده و بازیگر به دست آوردید؟
کار با آقای شریفی‌نیا تجربه‌ای کامل‌کننده‌ است؛ یعنی اگر کسی بخواهد در مقام کارگردان در کنار او به عنوان تهیه‌کننده در سینما حضور داشته‌باشد، می‌تواند از تجربیات چند ساله‌اش استفاده کند که به نوعی تحصیل در دانشگاه محسوب می‌شود. منظورم از استفاده از تجربیات آقای شریفی‌نیا تنها محدود به فیلمسازی نمی‌شود و شامل نحوه پیش‌تولید، پس‌تولید تا اکران می‌شود. ایشان چون در متن سینما بودند، فقط تهیه‌کننده نبودند؛ بلکه بازیگر، مجری طرح یا دستیار کارهای مهرجویی هم بودند و امکان استفاده مناسب از تمام این خصوصیت‌ها وجود دارد که خدا را شکر این اتفاق افتاد. همچنین علم بالای آقای شریفی‌نیا به دلیل تسلط بر ادبیات در شناخت فیلمنامه، قصه و درام بسیار تأثیرگذار است و به ما خیلی کمک کرد. اگرچه ممکن است هر کارگردانی که با تهیه‌کننده‌ای کار کند، با چالش‌هایی رو‌به‌رو باشد اما در مجموع کار با آقای شریفی‌نیا، تجربه جالب و کاملی بود؛ یعنی به عنوان مثال، اگر به عنوان کارگردان می‌خواستم چند فیلم بسازم تا بیشتر سینما را بشناسم، با او اشراف بهتری نسبت به سینما و قسمت‌هایی پیدا کردم که به نظرم تاریک بود.

به دلیل تجربه آقای شریفی‌نیا در انتخاب بازیگر، آیا انتخاب بازیگران با نظر او بود یا این‌که شما مستقل انتخاب کردید؟
ما کارگردانان بزرگی مانند آقایان میرباقری و مهرجویی را در تاریخ سینمای ایران داریم که از هوش آقای شریفی‌نیا در تاریخ سینمای ایران استفاده می‌کردند و یکی از علت‌های همکاری‌ام با او این است که دیدگاهی هوشمندانه‌ در انتخاب بازیگر دارد. البته من در نهایت تمام انتخاب‌ها را تایید و نهایی می‌کردم اما کاملا این انتخاب‌ها گروهی بود و با هم درباره تمام بازیگران صحبت می‌کردیم و آقای شریفی‌نیا هم پیشنهادهای خیلی خوبی می‌دادند و باهم به نتیجه می‌رسیدیم.

این داستان برای شما چه ظرفیت‌ها و جذابیت‌هایی داشت که تصمیم گرفتید کارگردانی آن را به عهده بگیرید؟
موضوع مطرح شده در فیلم عروس خیابان فرشته را در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم خیلی می‌بینم و برایم ملموس بود، چون بسیاری از افراد جامعه متعلق به طبقه اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند، نیستند و می‌خواهند طبقه اجتماعی بالاتری داشته‌باشند. حتی ممکن است بسیاری از مردم این کار را نکنند، اما این موضوع از فکرشان بگذرد یا خودشان را سرزنش کنند که چرا ما این کار را انجام نمی‌دهیم. به نظرم این جزو چالش‌هایی است که همه ما با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم و برایم اهمیت داشت نشان دهم چندان هم این موضوع اهمیت ندارد و تلاش یک خانواده با تکیه بر توانایی‌های خودش به صورت واقعی ـ نه به این شکل که بخواهد طبقه خود را بالاتر نشان دهد ـ برای برطرف کردن چالش‌هایشان، معنا بخشیدن به زندگی و ارتقای سطح زندگی، چرخه جذابی است. اگر هر خانواده‌ به این برسد که چقدر کنار هم بودن دارایی بزرگی است، به شکل خودکار می‌تواند به جنبه‌های مثبتی ختم شود.

فکر می‌کنید همچنان این بحث استفاده از فالگیرها و رمالی برای پیشبرد اهداف در جامعه ما رایج است یا از آن عبور کرده‌ایم؟
این فیلم در پاییز ۹۹ ساخته‌شده‌است اما به نظرم موضوعات خانوادگی محدود به زمان خاصی نمی‌شود و جزو موضوعاتی است که همیشه وجود دارد. وقتی شما فیلم «خوشه‌های خشم» جان فورد را می‌بینید، باز هم شاهد یک مسأله خانوادگی درباره مهاجرت هستید. شاید ما در طول فیلم شوخی‌هایی با معضلاتی مانند رمالی داشته‌باشیم. از همان ابتدا می‌بینیم نظر پدر خانواده درست است، اما در نهایت با تمام این چالش‌ها این خانواده به هم نزدیک‌تر می‌شوند. علاوه بر این، من خانواده را به گونه‌ای نمایش دادم که از هم پاشیده نباشد و این برای ما ایرانیان چندان ملموس نیست. به هرحال، ما برای پدر و مادر و اعضای خانواده حرمت و احترامی قائل هستیم و به همین دلیل سعی کردیم چالش‌هایی در خانواده نشان بدهیم که هم لطافت کمدی رعایت شود و هم نخواهیم به سمت خشونت تصویری برویم.

عروس خیابان فرشته در عین اجتماعی بودن، انتقادهایی از توزیع ناعادلانه ثروت دارد و به خیلی از مسائل گوشه می‌زند. آیا خودتان مابه‌ازای آدم‌هایی را که در فیلم هستند و مثلا فردی با داشتن ماشین آخرین مدل آغل گوسفند دارد، در جامعه دیده‌اید؟
قسمتی از این ماجرا به موقعیت طنز و کمدی فیلم کمک می‌کند و چیزی را نمایش می‌دهیم که مخاطب انتظار دیدن آن را ندارد. وقتی که یک نفر می‌خواهد گوسفندش را بفروشد و با یک ماشین مدل بالا که متعلق به صاحب آنجاست، طرف می‌شود، موقعیتی متضاد و کمیک خلق می‌شود، اما در حقیقتِ جامعه نیز به نظرم این موضوع وجود دارد. من نقدی نسبت به فردی که ماشین مدل بالا دارد ندارم، اما نقد ما این است که افراد با شیادی و بدون سواد و علم لازم، گروهی را تشکیل می‌دهند و به سرعت به پول و خواسته خود می‌رسند. ما در جامعه افرادی که متعلق به جایگاه‌شان نیستند، زیاد دیدیم.

فکر می‌کنید چقدر این فیلم با داشتن رگه‌هایی از طنز استانداردهای لازم برای تماشای خانواده را دارد و چقدر به گیشه نظر داشته‌اید؟
از همان آغاز خیلی برایم مهم بود این فیلم قرار است به گونه‌ای ساخته شود و شوخی‌هایی داشته‌باشد که برای دیدن خانواده مناسب باشد و گاهی ایراد کلامی ممکن است تبدیل به کمدی شود. همان طور که گفتم برایم اهمیت داشت خانواده را به گونه‌ای نشان دهم که به رغم مشکلات سرراه‌شان همچنان با یکدیگر گرم برخورد می‌کنند و در بسیاری از قسمت‌ها از قبیل رنگ‌بندی کلی تصویر، طراحی صحنه و لباس تلاش کردم این گرمی اتفاق بیفتد و زندگی جریان داشته‌باشد. این سخت‌ترین چالشم برای ساخت عروس خیابان فرشته بود. ما قصه‌ای با نقطه عطف خاص نداریم و ممکن است وقتی این قصه را برای هرکس تعریف ‌کنیم، بگویند این‌ خانواده می‌توانند با نقل مکان به خانه دیگر مشکل خود را برطرف کنند. بنابراین، تلاش کردم قصه را به گونه‌ای روایت کنم که برای مخاطبان جذاب باشد و اگر با خانواده می‌آیند، با فیلم احساس نزدیکی کنند.

بخش‌هایی از فیلم شما به این صورت است که وقتی حرف آدم‌ها به خصوص خانم خانه با بازی عاطفه رضوی در مقابل شریفی‌نیا به عنوان پدر خانواده به کرسی می‌نشیند، او در ذهنش مانند دروازه‌بانی است که گل می‌خورد، اما به نظر می‌رسد این صحنه تا پایان زیاد تکرار می‌شود و مخاطب دیگر به این صحنه نمی‌خندد. فکر نمی‌کنید تعداد این صحنه‌ها در فیلم زیاد بود؟
من هم موافق شما هستم و امکان این وجود داشت که کمتر و جذاب‌تر باشد و با آقای شریفی‌نیا درباره این موضوع خیلی چالش داشتیم. یک‌بار این ایده در فیلمنامه آمد و قرار شد آن را اجرا کنیم و در نسخه‌های نهایی فیلمنامه، آن را برداشتیم و قرار نبود دیگر این قسمت‌های فوتبالی وجود داشته‌باشد و ما این بخش‌ها را در پس تولید اضافه کردیم. از جهت دیگر به نظر می‌رسد این بخش‌ها از لحاظ فرم اجرا ایراد دارد و آن اتفاقی که شایسته است در آن نمی‌افتد و اگر با برنامه‌ریزی بهتری انجام شده‌بود، این حس به شما القا نمی‌شد. به دلیل این‌که این بخش‌ها از فیلم بیرون می‌زند، این حس را در مخاطب ایجاد می‌کند. قرار بود ما بر اساس ریتمی کار کنیم که کمی خراب شد؛ یعنی قرار بود ما اول با فیلم بازی ایران و کامبوج شوخی کنیم که دروازه‌بان ۱۴ تا گل خورد و ما هفت تا هشت صحنه این‌ شکلی در فیلم می‌دیدیم، اما در روزهای آخر این صحنه خیلی تغییر کرد. به عبارتی تصاویر اول با بازی ایران و کامبوج بود، اما در نسخه نهایی ما فوتبال‌های دیگری را هم اضافه کردیم و نریشن تغییر کرد.

درباره موسیقی فیلم، طراحی حرکات موزون و چگونگی همکاری با مجتبی شفیعی به عنوان چهره و بازیگر شناخته‌شده فضای مجازی که همیشه کارش را با رگه‌هایی از طنز و موسیقی همراه می‌کند، بگویید.
مجتبی شفیعی از لحاظ شخصیت پخته و دنیا دیده است و از لحاظ حرفه‌ای معتقدم به جایگاه درخشانی می‌رسد، چون کمدی آینده به فردی نیاز دارد که به بدنش و خوانندگی تسلط داشته‌باشد. علاوه بر این؛ مقوله موسیقی به عنوان دومین رکن تأثیرگذار در سینما برایم خیلی مهم است و نقشی تعیین‌کننده‌ دارد. در فیلم قبلی‌ام هفت معکوس شهروز که نقش آن را جواد عزتی بازی می‌کند، خواننده است و در عروس خیابان فرشته نیز شخصیت پسر خانواده با بازی علیرضا جعفری خواننده است و بیننده می‌تواند با این شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند. علاوه بر این، قسمتی از برقراری ارتباط مخاطبان با سینمای تجاری و عامه‌پسند از راه موسیقی اتفاق می‌افتد. بنابراین، در کارهای آینده‌ام موسیقی یک رکن جدی خواهدبود.

از اکران فیلم در این بازه زمانی راضی هستید؟
بله، خدا را شکر خوب است. درست است که همه‌چیز تحت تأثیر اتفاقات سال گذشته قرار گرفته اما اقبال مردم خوب بوده و فکر می‌کنم جا دارد این استقبال بهتر هم شود.

واکنش مردم بعد از دیدن فیلم که با آنها تجربه فیلم دیدن داشتید، چطور بود؟
مهم‌ترین بخش کار یک فیلمساز زمانی است که فیلم را با مردم می‌بیند. برایم اهمیت دارد نظر مردم را به شکل واقعی دریافت کنم و فقط دیدن نظرات در فضای مجازی برایم کافی نیست؛ به همین دلیل چندبار کنار مردم فیلم را دیدم تا عکس‌العمل‌ها را ببینم و در فیلم‌های بعدی‌ام از آنها استفاده کنم. به طور کلی، عکس‌العمل مردم بعد از دیدن فیلم مثبت بود، اما نظر بد و منفی هم داشتیم.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: اهمیت بازخوانی خانواده ایرانی در سینما