سالگرد حمله به مقر فرقه داودیه؛ ۳۰ سال پیش در واکو چه اتفاقی افتاد؟
- لایره ونتاس
- بیبیسی
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،تیم دالی در فیلم تلویزیونی "در خط وظیفه: کمین در واکو" نقش دیوید کورش، رهبر فرقه داویدیه را بازی کرد که یکی از فیلمهای متعددی است که از وقایع واکو الهام گرفته است
ماجرا با ۸۶ کشته پایان یافت و ساختمانی که خاکستر شد.
ماجرا چنین تمام شد؛ سی سال پیش، بعد از ۵۱ روز که نیروهای انتظامی مقر یک جامعه مذهبی کوچک را در تگزاس محاصره کردند؛ پایان یکی از بزرگترین تقابلهای میان آمریکاییها بعد از جنگ داخلی چنین رقم زده شد.
آغاز ماجرا میتواند روز ۲۸ فوریه ۱۹۹۳ باشد که مأموران اداره مشروبات الکلی، دخانیات، سلاحهای گرم و مواد منفجره، مأموریتی را آغاز کردند که مدتی بود برایش برنامهریزی کرده بودند.
این سازمانِ وابسته به وزارت دادگستری ماهها بود که درباره انجمن عمومی شاخه داودیه کلیسای ظهورگرای روز هفتم تحقیق میکرد و ظنش به آنها این بود که به کار خرید، فروش و تغییر سلاحهای غیرقانونی مشغولاند.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،آتش تقریباً به طور همزمان در سه مکان مختلف در داخل ساختمان شروع شد
آنها پیش از آن عملیاتی مخفیانه را انجام داده بودند که در آن دو مأمور در لباس دانشجوی دانشگاه که به دین آنها علاقه دارند رابطهای با ورنن وین هوول برقرار کرده بودند که نامش را به دیوید کورِش تغییر داده بود و رهبر جمعیتی بود که جهان بعداً آنها را به نام فرقه شاخه داودیه شناخت.
Skip مطالب پیشنهادی and continue readingمطالب پیشنهادی- آمریکا چهار نفر را در ارتباط با ترور رئیسجمهوری هائیتی بازداشت کرد
- چرا ۲۰ سال پیش آمریکا و متحدانش به عراق حمله کردند؟
- چرا شبکه برق آمریکا هدف حمله گروههای راست افراطی است؟
- حمله به دبستانی در تگزاس؛ رئیس پلیس به دلیل واکنش «دیرهنگام» از کار برکنار شد
End of مطالب پیشنهادی
ساعت ۹ صبح آن روز شنبه در ماه فوریه، کاروانی متشکل از ۷۶ مأمور آموزشدیده نظامی و حکم بازرسی و بازداشت به سوی مزرعه این فرقه رفتند، که ۱۵ دقیقه رانندگی از شهر واکو در تگزاس فاصله داشت.
این مجموعه موسوم بود به کوه کرمل - که ارجاعی به انجیل داشت - و به گفته مؤمنان مقدر بود که مرکز یک ملکوت الهی جدید پس از وقوع آخرالزمان باشد.
کورِش، رئیس این فرقه ، مردی ۳۴ ساله بود که خودش را مسیحا میخواند و زنان بسیاری داشت که عدهای از آنها زیر سن قانونی بودند و او از این زنان فرزندان متعددی داشت.
ولی وقتی مأموران انتظامی به انتهای جاده خاکی منتهی به این مجتمع رسیدند، داودیها از پیش از برنامه آنها باخبر شده بودند و انتظارشان را میکشیدند تا از خود دفاع کنند.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،همه چیز با تحقیق در مورد فرقه توسط اداره الکل، تنباکو و سلاح گرم آغاز شد
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستپرگاربرنامهای که در آن مهمانان برنامه به پرسشهای چالشی مربوط به جامعه امروز پاسخ میدهند
پادکست
پایان پادکست
این ماجرا به سرعت منجر به تبادل آتش شد و تیراندازی ۹۰ دقیقه طول کشید.
هدر جونز، یکی از پیروان داودیه و خواهرزاده رهبر این فرقه داخل مجتمع بود. مجتمع دو طبقه داشت و یک ساختمان بلند برجمانند در مرکزش بود.
جونز که در آن زمان ۹ ساله بود در مستند اخیر نتفلیکس به اسم «واکو: آخرالزمان آمریکایی» توضیح میدهد که: «من لحظه برخورد گلوله به یکی از زنان کورِش را دیدم. جیغهایشان را به یاد دارد. از خاطرم نمیرود. این بدترین بخش ماجرا بود که میشنیدی مردم گلوله میخوردند و صدایشان را میشنیدی و تغییر لحن صدایشان را میشنیدی.»
این تقابل منجر به کشته شدند ۴ مأمور و دو نفر از عبادتکنندگان شد و باعث زخمی شدند دهها نفر از دو سو شد از جمله خود کورِش که دو بار گلوله خورده بود، یک بار در پهلو و یک بار دیگر در پشت.
ساعت ۱۱:۳۰ صبح بر سر آتش بس توافق شد و افبیآی اختیار عملیات را به عهده گرفت که ضمن آن تیم نجات گروگانها و نیروهای تازهنفس تاکتیکی محل را محاصره کردند.
درگیری جنبه دیگری پیدا کرد.
بیرون مجتمع کوه کرمل به روایت ملکوم گلدول در مجله نیویورک تایمز، صحنه این گونه به چشم میرسید:
افبیای نیروهایی را جمع کرد که گفته شده شاید عظیمترین نیروی نظامی بوده است که تا به حال در برابر یک مظنون غیرنظامی در تاریخ آمریکا گرد هم آورده شده است: ۱۰ تانک برادلی، دو تانک آبرامز، چهار خوردوی مهندسی نبرد، ۶۸۸ مأمور علاوه بر ۶ مأمور گمرگ آمریکا، ۱۵ نفر از پرسنل ارتش، ۱۳ نفر از گارد ملی تگزاس، ۳۱ نفر رنجر تگزاسی، ۱۳۱ مأمور اداره امنیت عمومی، ۱۷ نفر از اداره کلانتری بخش مکلینان و ۱۸ نفر از اعضای پلیس واکو که روی هم ۸۹۹ نفر میشدند.
تانکها در واکو
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،مقامات برای حل این محاصره تجهیزات نظامی وارد کردند
لشکری از روزنامهنگاران نیز با دوربینهایشان و واحدهای سیار برای پخش زنده به صحنه رسیدند.
جان مکلیمور گزارشگر تلویزیون محلی کی دابلیو تی اکس که برای پوشش این حمله به صحنه رسیده بود در مستند نتفلیکس میگوید: «انگار در سینما نشستهای و فیلم جنگی میبینی با این فرق که این یکی در زندگی واقعی رخ میداد.»
از آن لحظه به بعد، محاصرهای آغاز شد که ۵۱ روز طول کشید و در آن همه چیز به وخامت گرایید: تنش، سوء تفاهم، اشتباه و عواقب اینها.
شکست مذاکرات
تلفنهای روزانه افبیآی که با کورِش درباره تسلیم مذاکره میکردند آغاز شد و در عین حال نیروهای انتظامی از بیرون فشار را افزایش میدادند و همه اینها در میانه توجه رسانهها رخ میداد که به زودی از سطح محلی به سطح ملی و سپس به سطح جهانی کشیده شد.
گفتوگوها داشت ثمر میداد. رهبر داودیه قول داد که اگر هر روز پیامی از او را در رادیو پخش کنند، کودکان را دو به دو آزاد کند.
کتی شرودر نقل میکند که به پسرش که یکی از اولین خردسالانی بود که از محوطه خارج میشد پیش از عبور از دروازه گفته بود: «یادت باشد که خداست که بر آن مسند نشسته است و دیوید تو را دوست دارد.» او در مستند نتلفیکس شرح میدهد: «ولی احساس نمیکردم دارم نجاتاش میدهم. زنده ماندن برایام مهم نبود. فقط زندگی در سایه وصال خدا برایام مهم بود.»
بچهها را به خانه متدویست واکو میبردند و از آنها فیلم میگرفتند به این امید که دیدنشان مشوق بقیه داودیها شود تا از این مقر خارج شوند. و این اتفاق هم افتاد. حدود ۳۵ نفرشان از جمله ۲۱ کودک بیرون آمدند.
لحظاتی بود که افبیآی احساس میکرد که ماجرا دارد خاتمه پیدا میکند چون کورش مایل بود به مسالمت از محوطه خارج شود. اما این امید به زودی نقش بر آب شد چون رهبر داودیه به مذاکرهکنندگان اعلام کرد که خدا به او دستور داده است که صبر کند.
از روز ۲۳ مارس به بعد حتی یک نفر از پیروانش از محوطه خارج نشدند.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،محاصره ۵۱ روز به طول انجامید
تلاشهای نیروهای انتظامی برای بیرون آوردن اجباریشان شدت گرفت. برق محوطه را قطع کردند و روز و شب با نورافکنهای قوی آنجا را روشن کردند. صداهای زیر مثل صدای بلند شدن هواپیما، کشتار خرگوشها، زمزمههای بودایی و صدای بلند موسیقی پاپ از بعضی بلندگوها پخش کردند.
کورش با دوربینی که افبیآی اجازه داده بود وارد محوطه شود از خودش در کنار تعدادی از بچهها و زنان جوان فیلمبرداری میکرد و آنها را فرزندان و همسران خود معرفی میکرد و میکوشید که روشن کند اینها گروگان نیستند.
او در یکی از این تصاویر که سالها بعد منتشر شد از بچهای میپرسد: «چه کسی از تو مراقبت میکند؟»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،آمریکایی ها این فاجعه را دنبال میکردند
شرودر، یکی از ۱۱ بزرگسالی که تصمیم به ترک کوه کرمل گرفتند، امروزه توضیح میدهد که عادی بود که رهبرشان با چند زن در گروه و حتی با افراد زیر سن قانونی روابط جنسی داشته باشد - و او در نهایت به اتهام توطئه برای قتل بازداشت شد.
او در تازهترین مستندی که درباره این موضوع ساخته شده است در وصف اینکه چطور شبها در جلسات مطالعه انجیل بیدار میمانده و دعا میکرده که رهبر روزی او را انتخاب کند میگوید: «در نظام فکری ما، همه دخترها در سن ۱۲ سالگی بالغ محسوب میشدند.»
«اولین باری که با دیوید رابطه جنسی داشتم از طریق او با خدا تنها بودم.»
این تصاویر از کورش و همسران و فرزندانش به مطبوعات نرسیدند ولی مأموران ارشد افبیای، وزارت دادگستری و جانت رینو، دادستان کل، از اینها مطلع بودند. رینو در هفته ۱۲ آوریل ۱۹۹۳ چندین جلسه برای بررسی راههای جایگزین پایان دادن به محاصره برگزار کرد و به این درگیری که هر روز میلیونها دلار برای دولت خرج برمیداشت و وجهه دولت را نیز به شدت خراب میکرد پایان داد.
رینو که به تازگی به این سمت منصوب شده بود پیشنهاد تیم نجات گروگانها را مبتنی بر آوردن يک «مأمور کنترل شورش» به داخل ساختمان قبول کرد.
بحث آنها این بود که بچههای نابالغ داخل ساختمان هستند و در معرض خطرند و تا همین الان هم تعرض بسیار دیدهاند. اینها درست چند هفته قبل در رسانهای محلی موسوم به واکو تریبیون-هرالد، در سلسلهای از مقالات با عنوان «مسیح گنهکار» منتشر شدند.
در نتیجه حدود ساعت ۶ صبح روز ۱۹ آوریل، بایرون سیج، مذاکرهکننده ارشد، با داودیها تماس گرفت که به آنها اطلاع دهد که آماده استفاده از گاز اشکآور در داخل ساختمان هستند ولی کسی به ساختمان حمله نخواهد کرد. همین پیام را هم در سیستم بلندگوی عمومی اعلام کردند و از کسانی که هنوز داخل بودند درخواست شد که محوطه را ترک کنند.
گزارشی در سال ۱۹۹۶ که کمیسیون متکثری از کنگره درباره وقایع نوشته بود میگوید: «تقریباً بلافاصله داودیها شروع به تیراندازی به خودروهای افبیآی کردند.»
به رغم مخالفت مذاکرهکنندگان، ظرف چند دقیقه فرمانده تیم نجات گروگانها دستور داد همزمان به داخل کل مجموعه گاز پرتاب شود.
این کار را شش ساعت ادامه دادند. هیچ کس از ساختمان خارج نشد.
حدود ظهر حریقی تقریباً همزمان از سه نقطه مختلف محوطه به راه افتاد.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،و خاکستری که از مجموعه باقی ماند
ظرف چند دقیقه، محوطه داودیها خاکستر شد. مأموران آتشنشانی برای خاموش کردن آتش به موقع نرسیدند و علت شروع آتشسوزی هم هنوز روشن نشده است.
برای کسانی که معتقد بودند آخرالزمان نزدیک است این پایان ماجرا بود.
مسئولیت و شکها
روز بعد، رئیسجمهور بیل کلینتون که فقط سه ماه بود در این منصب بود - گفت: «فکر نمیکنم دولت آمریکا مسئول این باشد که گروهی از متعصبان مذهبی تصمیم گرفته بودند خودشان را بکشند.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا گفت: "من فکر نمی کنم دولت ایالات متحده مسئول این واقعیت باشد که یک دسته از متعصبان مذهبی تصمیم گرفتند خودشان را بکشند."
او وقتی این سخنان را میگفت شاید نمیدانست این فاجعه تا چه اندازه سال اول دولتش را تکان خواهد داد و چقدر در بازگشت قدرت حزب جمهوریخواه در کنگره در سال ۱۹۹۴ سهم خواهد داشت.
افکار عمومی که ماجراها را همزمان دنبال میکرد اختلاف نظر داشتند. عدهای اعضای داودیه را فرقهای دیوانه میدیدند که خودشان مسئول نابودی خودشان بودند و عدهای شروع به انتقاد از اقداماتی کردند که مأموران فدرال اتخاذ کرده بودند.
استیوارت ا. رایت، استاد روانشناسی دانشگاه لامار در بومان، تگزاس، و از صاحبنظران در این زمینه به بیبیسی گفت: «در نظرسنجی که سال بعد علنی شد، اکثریت اندکی از بزرگسالان دولت فدرال را تا حدود زیادی مسئول حوادث واکو تلقی کردند.»
او که نویسنده مقالات متعددی در این زمینه است و ویراستار کتاب «آخرالزمان در واکو: منظرهایی انتقادی درباره درگیری شاخه داودیه» که سال ۱۹۹۵ چاپ شد، میگوید: «و به مرور زمان و کار سلسلهای از دانشگاهیان که واقعیتها را واسازی کرده بودند، این نتیجه حاصل شد که اوضاع میشد با مسالمت ختم شود، بدون منجر شدن به مرگ یا جراحت.»
او میافزاید: «شواهد زیادی دال بر این امر وجود دارند و امروزه عدهای از کسانی که در ماجرا نقش داشتند به آن اذعان دارند.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،زنی میان گورهای قربانیان فاجعه واکو ایستاده استُ در این فاجعه بیش از ۸۰ نفر جانشان را از دست دادند
گری نوزنر، مذاکرهکننده ارشد افبیای در طی این محاصره، بارها اذعان کرده است: «دیوید کورش در نهایت مسئول است ولی معنایاش این نیست که ما به مثابه یک سازمان اشتباه نکردیم. اشتباه کردیم. در واکو به آن اندازه که میشد جان افراد را نجات ندادیم و برای من این یک شکست است.»
بین آوریل ۱۹۹۵ و مه ۱۹۹۶، دو کمیته کنگره درباره اقدامات نیروهای فدرال در طی محاصره کوه کرمل تحقیق کردند.
و هر چند به این نتیجه رسیدند که مسئولیت نهایی فاجعه به گردن کورش بوده است، گزارش نهایی قویاً از تصمیمها و راهکارهایی که سازمانهای دخیل در ماجرا در پیش گرفتند انتقاد کرده است.
در میان موارد دیگر، این تحقیق متذکر شده است که دخالت اداره الکل، تنباکو، سلاح و مواد منفجره در ماجرای داوودیها «به شدت دور از صلاحیت» و «عاری از حداقل حرفهایگری مورد انتظار» از یک سازمان فدرال بوده است.
این گزارش تصمیم دادستان کل، رینو، را برای صدور اجازه مداخله برای پایان دادن به محاصره «شتابزده، گمراهانه و به شدت غیرمسئولانه» خوانده است.
این تحقیق هشدار داد که گاز اشکآور میتواند باعث ناراحتی فیزیکی «فوری، مزمن و شدید» برای کسانی شود که در معرض آن واقع میشوند به ویژه برای کودکان کم سن و سال، زنان باردار و افراد سالخورده. و بر این مبنا استفاده از آن را رد کرده است و اصرار دارد که مأموران باید تا آخر بر سر یک پایان مسالمتآمیز چانهزنی میکردند.
اما این گزارش مسئولان را به آغاز آتشسوزی ربط نمیدهد و تلاش میکند نظریههای مبنی بر اینکه این مأموران بودند که عامدانه یا ناخواسته به خاطر ترکیب تیراندازی و مواد شیمیایی موجود در گاز اشکآور باعث بروز آتشسوزی شده بودند، نفی کند. و با استدلال وزارت دادگستری برای توجیه نفرستادن آتشنشانها به صحنه و تأخیر در تماس با آتشنشانی مخالفتی ندارد.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،فرقه داودیه بر این باور بود که کوه کرمل مرکز ملکوت الهی جدید در آخرالزمان خواهد بود
این گزارش تنها به نظریههای توطئه درباره نقش مأموران در فاجعه دامن زد و فرضیههایی که مثل آتشی افسارگسیخته پخش میشد.
پروفسور رایت به بیبیسی میگوید: «گروههای افراطی راستگرا از همان اول روی این چیزها سرمایهگذاری کرده بودند و علاقه داشتند حق حمل اسلحه و داشتن ایدئولوژیهای ضد دولتی را ترویج کنند و آرامآرام داودیها را شهید خواندند.»
عده زیادی داوودیها را مدافعان دو حق اساسی در آمریکا دیدند: آزادی عبادت و حق حمل اسلحه.
این چیزی بود که کورش ادعا میکرد: «نمیشود بیایید در خانه مرا بزنید، به من تیراندازی کنید و انتظار داشته باشید آرام بمانم. چنین اتفاقی در این کشور رخ نخواهد داد.» و اینها را در طی محاصره با ارجاع به این حقوق گفت. و آنها دولت فدرال را دشمن این آزادیها قلمداد میکردند.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،واکو به یک زیارتگاه تبدیل شده است
بعضی از داودیها که از فاجعه جان به در برده بودند مثل دیوید تیبودو، پذیرفتهاند که وقتی اينها افرادی طردشده و دور از جامعه بودند، تنها آن طیف سیاسی به آنها توجه میکرد. او به نیویورک تایمز گفته است: «هیچ کس جز افراد راست افراطی نمیخواست بشنود [یک بازمانده واکو] چه حرفی برای گفتن دارد.»
دو سال بعد از محاصره، تیموتی مکوی، مرد جوانی که در واکو حامی داودیها بود و مصرانه فکر میکرد که پاسخ و واکنش مقامات شاهد برآمدن یک نظم جدید جهانی است، ساختمانی فدرال را در اوکلاهاما سیتی بمبگذاری کرد که منجر به کشته شدن ۱۶۸ نفر و مجروح شدن ۷۰۰ نفر شد.
امروزه این ماجرا مرگبارترین حمله «تروریستی داخلی» در تاریخ آمریکا تلقی میشود.
این فاجعه بر ذهن الکس جونز، نظریهپرداز توطئه که مجری جوان رادیو بود اثر گذاشت که کمپینی را در سال ۱۹۹۸ به راه انداخت تا مقر داودیه را برای ادای احترام به درگذشتگان بازسازی کنند.
جونز که امروزه باز هم چهرههای برجسته در جناح راست است یکی از اولین و برجستهترین صداها در تأیید دونالد ترامپ در مبارزات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود.
ارجاع به واکو دهههاست که در میان شبهنظامیان و برتریطلبان سفیدپوست مثل پراود بویز و اوث کیپرز، که در حمله به مقر کنگره در ژانویه ۲۰۱۱ نقش داشتند، رایج است.
منبع تصویر، Getty Images
هایدی بایریش، یکی از بنیانگذاران سازمان غیردولتی پروژه جهانی مبارزه با نفرت و افراطیگری، به سم کابرال خبرنگار بیبیسی گفت: «واکو هنوز هم در فضاهای ضد دولتی به عنوان ماجرایی مطرح است که نشان میدهد دولت فدرال از شهروندانش محافظت نمیکند و مایل است حقوق مدنی آنها را نقض کند و سلاحهایشان را از آنها بستاند.»
اینها کسانی هستند که طنین این سخنان را در تصمیم ترامپ برای آغاز کمپینش برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ در ۲۵ مارس، چند روز پس از سیامین سالگرد این فاجعه، در فرودگاه واکو دیدند.
تیم او منکر هرگونه قصد قبلی شد و اطمینان داد که این مکان به خاطر موقعیت مرکزی و نزدیک بودناش به مناطق اصلی شهری تگزاس که ایالتی است که بخش بزرگی از هسته رأیدهندگان ترامپ در آن ساکن هستند، انتخاب شده بود.
اما عدهای از حامیان و منتقدان او تا همین الآن روشن کردهاند که اصلاً تصادفی نیست که اولین جلسه رسمی او در مکانی رخ میدهد که برای عده زیادی نماد مبارزه با دولت شده است.
شارون اندرسون، یک بازنشسته اهل تنسی که در مراسم شرکت کرده بود با اشاره به اتهامات مجرمانه علیه رئیسجمهور سابق به نیویورک تایمز گفت: «واکو دستاندازی دولت بود و امروز هم آن دستاندازی و درازدستی را با ترامپ دارند نشان میدهند.»
خود ترامپ هم این موضع را پرورانده است و خود را قربانی «پرونده سازی» وزارت دادگستری با انگیزههای سیاسی میداند.
او در واکو هم فرصت را برای تأکید بر این ماجرا از دست نداد. باز هم برای هزارمین بار تکرار کرد که انتخابات سال ۲۰۲۰ که در آن به جو بایدن باخت «دستکاری» شده بود.
او همچنین از کسانی که سعی کرده بودند با حمله به مقر کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ تأیید بایدن را متوقف کنند ستایش کرد - سازمانهای متعدد دولت فدرال مشغول تحقیق درباره نقش ادعایی ترامپ در آن حمله هستند - و از دادستانهایی که ناظر تحقیق و تفحصهای متعدد علیه او هستند به عنوان «زباله انسانی» یاد کرد.
ترامپ در برابر صدها نفر از حامیانش گفت: «دشمنان ما در مسیر متوقف کردنمان مستأصل شدهاند و هر کاری که میتوانستند کردند تا روحیه و اراده ما را در هم بشکنند. ولی شکست خوردند. اینها فقط باعث قویتر شدن ما شد. و سال ۲۰۲۴ سال نبرد نهایی خواهد بود.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،ترامپ واکو را برای اولین گردهمایی رسمی خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴انتخاب کرد
صاحبنظرانی که بیبیسی از آنها مشورت خواسته است نیز اصرار دارند که ایراد آن سخنرانی آخرالزمانی از تریبونی که فقط چند کیلومتر دورتر از بزرگترین تقابل افراد غیرنظامی و و نیروهای فدرال در تاریخ آمریکا بوده است، تصادفی نیست.
پروفسور رایت میگوید: «از این نمادینتر نمیشد.»
- لایره ونتاس
- بیبیسی
ماجرا با ۸۶ کشته پایان یافت و ساختمانی که خاکستر شد.
ماجرا چنین تمام شد؛ سی سال پیش، بعد از ۵۱ روز که نیروهای انتظامی مقر یک جامعه مذهبی کوچک را در تگزاس محاصره کردند؛ پایان یکی از بزرگترین تقابلهای میان آمریکاییها بعد از جنگ داخلی چنین رقم زده شد.
آغاز ماجرا میتواند روز ۲۸ فوریه ۱۹۹۳ باشد که مأموران اداره مشروبات الکلی، دخانیات، سلاحهای گرم و مواد منفجره، مأموریتی را آغاز کردند که مدتی بود برایش برنامهریزی کرده بودند.
این سازمانِ وابسته به وزارت دادگستری ماهها بود که درباره انجمن عمومی شاخه داودیه کلیسای ظهورگرای روز هفتم تحقیق میکرد و ظنش به آنها این بود که به کار خرید، فروش و تغییر سلاحهای غیرقانونی مشغولاند.
آنها پیش از آن عملیاتی مخفیانه را انجام داده بودند که در آن دو مأمور در لباس دانشجوی دانشگاه که به دین آنها علاقه دارند رابطهای با ورنن وین هوول برقرار کرده بودند که نامش را به دیوید کورِش تغییر داده بود و رهبر جمعیتی بود که جهان بعداً آنها را به نام فرقه شاخه داودیه شناخت.
ساعت ۹ صبح آن روز شنبه در ماه فوریه، کاروانی متشکل از ۷۶ مأمور آموزشدیده نظامی و حکم بازرسی و بازداشت به سوی مزرعه این فرقه رفتند، که ۱۵ دقیقه رانندگی از شهر واکو در تگزاس فاصله داشت.
این مجموعه موسوم بود به کوه کرمل - که ارجاعی به انجیل داشت - و به گفته مؤمنان مقدر بود که مرکز یک ملکوت الهی جدید پس از وقوع آخرالزمان باشد.
کورِش، رئیس این فرقه ، مردی ۳۴ ساله بود که خودش را مسیحا میخواند و زنان بسیاری داشت که عدهای از آنها زیر سن قانونی بودند و او از این زنان فرزندان متعددی داشت.
ولی وقتی مأموران انتظامی به انتهای جاده خاکی منتهی به این مجتمع رسیدند، داودیها از پیش از برنامه آنها باخبر شده بودند و انتظارشان را میکشیدند تا از خود دفاع کنند.
این ماجرا به سرعت منجر به تبادل آتش شد و تیراندازی ۹۰ دقیقه طول کشید.
هدر جونز، یکی از پیروان داودیه و خواهرزاده رهبر این فرقه داخل مجتمع بود. مجتمع دو طبقه داشت و یک ساختمان بلند برجمانند در مرکزش بود.
جونز که در آن زمان ۹ ساله بود در مستند اخیر نتفلیکس به اسم «واکو: آخرالزمان آمریکایی» توضیح میدهد که: «من لحظه برخورد گلوله به یکی از زنان کورِش را دیدم. جیغهایشان را به یاد دارد. از خاطرم نمیرود. این بدترین بخش ماجرا بود که میشنیدی مردم گلوله میخوردند و صدایشان را میشنیدی و تغییر لحن صدایشان را میشنیدی.»
این تقابل منجر به کشته شدند ۴ مأمور و دو نفر از عبادتکنندگان شد و باعث زخمی شدند دهها نفر از دو سو شد از جمله خود کورِش که دو بار گلوله خورده بود، یک بار در پهلو و یک بار دیگر در پشت.
ساعت ۱۱:۳۰ صبح بر سر آتش بس توافق شد و افبیآی اختیار عملیات را به عهده گرفت که ضمن آن تیم نجات گروگانها و نیروهای تازهنفس تاکتیکی محل را محاصره کردند.
درگیری جنبه دیگری پیدا کرد.
بیرون مجتمع کوه کرمل به روایت ملکوم گلدول در مجله نیویورک تایمز، صحنه این گونه به چشم میرسید:
افبیای نیروهایی را جمع کرد که گفته شده شاید عظیمترین نیروی نظامی بوده است که تا به حال در برابر یک مظنون غیرنظامی در تاریخ آمریکا گرد هم آورده شده است: ۱۰ تانک برادلی، دو تانک آبرامز، چهار خوردوی مهندسی نبرد، ۶۸۸ مأمور علاوه بر ۶ مأمور گمرگ آمریکا، ۱۵ نفر از پرسنل ارتش، ۱۳ نفر از گارد ملی تگزاس، ۳۱ نفر رنجر تگزاسی، ۱۳۱ مأمور اداره امنیت عمومی، ۱۷ نفر از اداره کلانتری بخش مکلینان و ۱۸ نفر از اعضای پلیس واکو که روی هم ۸۹۹ نفر میشدند.
تانکها در واکو
لشکری از روزنامهنگاران نیز با دوربینهایشان و واحدهای سیار برای پخش زنده به صحنه رسیدند.
جان مکلیمور گزارشگر تلویزیون محلی کی دابلیو تی اکس که برای پوشش این حمله به صحنه رسیده بود در مستند نتفلیکس میگوید: «انگار در سینما نشستهای و فیلم جنگی میبینی با این فرق که این یکی در زندگی واقعی رخ میداد.»
از آن لحظه به بعد، محاصرهای آغاز شد که ۵۱ روز طول کشید و در آن همه چیز به وخامت گرایید: تنش، سوء تفاهم، اشتباه و عواقب اینها.
شکست مذاکرات
تلفنهای روزانه افبیآی که با کورِش درباره تسلیم مذاکره میکردند آغاز شد و در عین حال نیروهای انتظامی از بیرون فشار را افزایش میدادند و همه اینها در میانه توجه رسانهها رخ میداد که به زودی از سطح محلی به سطح ملی و سپس به سطح جهانی کشیده شد.
گفتوگوها داشت ثمر میداد. رهبر داودیه قول داد که اگر هر روز پیامی از او را در رادیو پخش کنند، کودکان را دو به دو آزاد کند.
کتی شرودر نقل میکند که به پسرش که یکی از اولین خردسالانی بود که از محوطه خارج میشد پیش از عبور از دروازه گفته بود: «یادت باشد که خداست که بر آن مسند نشسته است و دیوید تو را دوست دارد.» او در مستند نتلفیکس شرح میدهد: «ولی احساس نمیکردم دارم نجاتاش میدهم. زنده ماندن برایام مهم نبود. فقط زندگی در سایه وصال خدا برایام مهم بود.»
بچهها را به خانه متدویست واکو میبردند و از آنها فیلم میگرفتند به این امید که دیدنشان مشوق بقیه داودیها شود تا از این مقر خارج شوند. و این اتفاق هم افتاد. حدود ۳۵ نفرشان از جمله ۲۱ کودک بیرون آمدند.
لحظاتی بود که افبیآی احساس میکرد که ماجرا دارد خاتمه پیدا میکند چون کورش مایل بود به مسالمت از محوطه خارج شود. اما این امید به زودی نقش بر آب شد چون رهبر داودیه به مذاکرهکنندگان اعلام کرد که خدا به او دستور داده است که صبر کند.
از روز ۲۳ مارس به بعد حتی یک نفر از پیروانش از محوطه خارج نشدند.
تلاشهای نیروهای انتظامی برای بیرون آوردن اجباریشان شدت گرفت. برق محوطه را قطع کردند و روز و شب با نورافکنهای قوی آنجا را روشن کردند. صداهای زیر مثل صدای بلند شدن هواپیما، کشتار خرگوشها، زمزمههای بودایی و صدای بلند موسیقی پاپ از بعضی بلندگوها پخش کردند.
کورش با دوربینی که افبیآی اجازه داده بود وارد محوطه شود از خودش در کنار تعدادی از بچهها و زنان جوان فیلمبرداری میکرد و آنها را فرزندان و همسران خود معرفی میکرد و میکوشید که روشن کند اینها گروگان نیستند.
او در یکی از این تصاویر که سالها بعد منتشر شد از بچهای میپرسد: «چه کسی از تو مراقبت میکند؟»
شرودر، یکی از ۱۱ بزرگسالی که تصمیم به ترک کوه کرمل گرفتند، امروزه توضیح میدهد که عادی بود که رهبرشان با چند زن در گروه و حتی با افراد زیر سن قانونی روابط جنسی داشته باشد - و او در نهایت به اتهام توطئه برای قتل بازداشت شد.
او در تازهترین مستندی که درباره این موضوع ساخته شده است در وصف اینکه چطور شبها در جلسات مطالعه انجیل بیدار میمانده و دعا میکرده که رهبر روزی او را انتخاب کند میگوید: «در نظام فکری ما، همه دخترها در سن ۱۲ سالگی بالغ محسوب میشدند.»
«اولین باری که با دیوید رابطه جنسی داشتم از طریق او با خدا تنها بودم.»
این تصاویر از کورش و همسران و فرزندانش به مطبوعات نرسیدند ولی مأموران ارشد افبیای، وزارت دادگستری و جانت رینو، دادستان کل، از اینها مطلع بودند. رینو در هفته ۱۲ آوریل ۱۹۹۳ چندین جلسه برای بررسی راههای جایگزین پایان دادن به محاصره برگزار کرد و به این درگیری که هر روز میلیونها دلار برای دولت خرج برمیداشت و وجهه دولت را نیز به شدت خراب میکرد پایان داد.
رینو که به تازگی به این سمت منصوب شده بود پیشنهاد تیم نجات گروگانها را مبتنی بر آوردن يک «مأمور کنترل شورش» به داخل ساختمان قبول کرد.
بحث آنها این بود که بچههای نابالغ داخل ساختمان هستند و در معرض خطرند و تا همین الان هم تعرض بسیار دیدهاند. اینها درست چند هفته قبل در رسانهای محلی موسوم به واکو تریبیون-هرالد، در سلسلهای از مقالات با عنوان «مسیح گنهکار» منتشر شدند.
در نتیجه حدود ساعت ۶ صبح روز ۱۹ آوریل، بایرون سیج، مذاکرهکننده ارشد، با داودیها تماس گرفت که به آنها اطلاع دهد که آماده استفاده از گاز اشکآور در داخل ساختمان هستند ولی کسی به ساختمان حمله نخواهد کرد. همین پیام را هم در سیستم بلندگوی عمومی اعلام کردند و از کسانی که هنوز داخل بودند درخواست شد که محوطه را ترک کنند.
گزارشی در سال ۱۹۹۶ که کمیسیون متکثری از کنگره درباره وقایع نوشته بود میگوید: «تقریباً بلافاصله داودیها شروع به تیراندازی به خودروهای افبیآی کردند.»
به رغم مخالفت مذاکرهکنندگان، ظرف چند دقیقه فرمانده تیم نجات گروگانها دستور داد همزمان به داخل کل مجموعه گاز پرتاب شود.
این کار را شش ساعت ادامه دادند. هیچ کس از ساختمان خارج نشد.
حدود ظهر حریقی تقریباً همزمان از سه نقطه مختلف محوطه به راه افتاد.
ظرف چند دقیقه، محوطه داودیها خاکستر شد. مأموران آتشنشانی برای خاموش کردن آتش به موقع نرسیدند و علت شروع آتشسوزی هم هنوز روشن نشده است.
برای کسانی که معتقد بودند آخرالزمان نزدیک است این پایان ماجرا بود.
مسئولیت و شکها
روز بعد، رئیسجمهور بیل کلینتون که فقط سه ماه بود در این منصب بود - گفت: «فکر نمیکنم دولت آمریکا مسئول این باشد که گروهی از متعصبان مذهبی تصمیم گرفته بودند خودشان را بکشند.»
او وقتی این سخنان را میگفت شاید نمیدانست این فاجعه تا چه اندازه سال اول دولتش را تکان خواهد داد و چقدر در بازگشت قدرت حزب جمهوریخواه در کنگره در سال ۱۹۹۴ سهم خواهد داشت.
افکار عمومی که ماجراها را همزمان دنبال میکرد اختلاف نظر داشتند. عدهای اعضای داودیه را فرقهای دیوانه میدیدند که خودشان مسئول نابودی خودشان بودند و عدهای شروع به انتقاد از اقداماتی کردند که مأموران فدرال اتخاذ کرده بودند.
استیوارت ا. رایت، استاد روانشناسی دانشگاه لامار در بومان، تگزاس، و از صاحبنظران در این زمینه به بیبیسی گفت: «در نظرسنجی که سال بعد علنی شد، اکثریت اندکی از بزرگسالان دولت فدرال را تا حدود زیادی مسئول حوادث واکو تلقی کردند.»
او که نویسنده مقالات متعددی در این زمینه است و ویراستار کتاب «آخرالزمان در واکو: منظرهایی انتقادی درباره درگیری شاخه داودیه» که سال ۱۹۹۵ چاپ شد، میگوید: «و به مرور زمان و کار سلسلهای از دانشگاهیان که واقعیتها را واسازی کرده بودند، این نتیجه حاصل شد که اوضاع میشد با مسالمت ختم شود، بدون منجر شدن به مرگ یا جراحت.»
او میافزاید: «شواهد زیادی دال بر این امر وجود دارند و امروزه عدهای از کسانی که در ماجرا نقش داشتند به آن اذعان دارند.»
گری نوزنر، مذاکرهکننده ارشد افبیای در طی این محاصره، بارها اذعان کرده است: «دیوید کورش در نهایت مسئول است ولی معنایاش این نیست که ما به مثابه یک سازمان اشتباه نکردیم. اشتباه کردیم. در واکو به آن اندازه که میشد جان افراد را نجات ندادیم و برای من این یک شکست است.»
بین آوریل ۱۹۹۵ و مه ۱۹۹۶، دو کمیته کنگره درباره اقدامات نیروهای فدرال در طی محاصره کوه کرمل تحقیق کردند.
و هر چند به این نتیجه رسیدند که مسئولیت نهایی فاجعه به گردن کورش بوده است، گزارش نهایی قویاً از تصمیمها و راهکارهایی که سازمانهای دخیل در ماجرا در پیش گرفتند انتقاد کرده است.
در میان موارد دیگر، این تحقیق متذکر شده است که دخالت اداره الکل، تنباکو، سلاح و مواد منفجره در ماجرای داوودیها «به شدت دور از صلاحیت» و «عاری از حداقل حرفهایگری مورد انتظار» از یک سازمان فدرال بوده است.
این گزارش تصمیم دادستان کل، رینو، را برای صدور اجازه مداخله برای پایان دادن به محاصره «شتابزده، گمراهانه و به شدت غیرمسئولانه» خوانده است.
این تحقیق هشدار داد که گاز اشکآور میتواند باعث ناراحتی فیزیکی «فوری، مزمن و شدید» برای کسانی شود که در معرض آن واقع میشوند به ویژه برای کودکان کم سن و سال، زنان باردار و افراد سالخورده. و بر این مبنا استفاده از آن را رد کرده است و اصرار دارد که مأموران باید تا آخر بر سر یک پایان مسالمتآمیز چانهزنی میکردند.
اما این گزارش مسئولان را به آغاز آتشسوزی ربط نمیدهد و تلاش میکند نظریههای مبنی بر اینکه این مأموران بودند که عامدانه یا ناخواسته به خاطر ترکیب تیراندازی و مواد شیمیایی موجود در گاز اشکآور باعث بروز آتشسوزی شده بودند، نفی کند. و با استدلال وزارت دادگستری برای توجیه نفرستادن آتشنشانها به صحنه و تأخیر در تماس با آتشنشانی مخالفتی ندارد.
این گزارش تنها به نظریههای توطئه درباره نقش مأموران در فاجعه دامن زد و فرضیههایی که مثل آتشی افسارگسیخته پخش میشد.
پروفسور رایت به بیبیسی میگوید: «گروههای افراطی راستگرا از همان اول روی این چیزها سرمایهگذاری کرده بودند و علاقه داشتند حق حمل اسلحه و داشتن ایدئولوژیهای ضد دولتی را ترویج کنند و آرامآرام داودیها را شهید خواندند.»
عده زیادی داوودیها را مدافعان دو حق اساسی در آمریکا دیدند: آزادی عبادت و حق حمل اسلحه.
این چیزی بود که کورش ادعا میکرد: «نمیشود بیایید در خانه مرا بزنید، به من تیراندازی کنید و انتظار داشته باشید آرام بمانم. چنین اتفاقی در این کشور رخ نخواهد داد.» و اینها را در طی محاصره با ارجاع به این حقوق گفت. و آنها دولت فدرال را دشمن این آزادیها قلمداد میکردند.
بعضی از داودیها که از فاجعه جان به در برده بودند مثل دیوید تیبودو، پذیرفتهاند که وقتی اينها افرادی طردشده و دور از جامعه بودند، تنها آن طیف سیاسی به آنها توجه میکرد. او به نیویورک تایمز گفته است: «هیچ کس جز افراد راست افراطی نمیخواست بشنود [یک بازمانده واکو] چه حرفی برای گفتن دارد.»
دو سال بعد از محاصره، تیموتی مکوی، مرد جوانی که در واکو حامی داودیها بود و مصرانه فکر میکرد که پاسخ و واکنش مقامات شاهد برآمدن یک نظم جدید جهانی است، ساختمانی فدرال را در اوکلاهاما سیتی بمبگذاری کرد که منجر به کشته شدن ۱۶۸ نفر و مجروح شدن ۷۰۰ نفر شد.
امروزه این ماجرا مرگبارترین حمله «تروریستی داخلی» در تاریخ آمریکا تلقی میشود.
این فاجعه بر ذهن الکس جونز، نظریهپرداز توطئه که مجری جوان رادیو بود اثر گذاشت که کمپینی را در سال ۱۹۹۸ به راه انداخت تا مقر داودیه را برای ادای احترام به درگذشتگان بازسازی کنند.
جونز که امروزه باز هم چهرههای برجسته در جناح راست است یکی از اولین و برجستهترین صداها در تأیید دونالد ترامپ در مبارزات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود.
ارجاع به واکو دهههاست که در میان شبهنظامیان و برتریطلبان سفیدپوست مثل پراود بویز و اوث کیپرز، که در حمله به مقر کنگره در ژانویه ۲۰۱۱ نقش داشتند، رایج است.
هایدی بایریش، یکی از بنیانگذاران سازمان غیردولتی پروژه جهانی مبارزه با نفرت و افراطیگری، به سم کابرال خبرنگار بیبیسی گفت: «واکو هنوز هم در فضاهای ضد دولتی به عنوان ماجرایی مطرح است که نشان میدهد دولت فدرال از شهروندانش محافظت نمیکند و مایل است حقوق مدنی آنها را نقض کند و سلاحهایشان را از آنها بستاند.»
اینها کسانی هستند که طنین این سخنان را در تصمیم ترامپ برای آغاز کمپینش برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ در ۲۵ مارس، چند روز پس از سیامین سالگرد این فاجعه، در فرودگاه واکو دیدند.
تیم او منکر هرگونه قصد قبلی شد و اطمینان داد که این مکان به خاطر موقعیت مرکزی و نزدیک بودناش به مناطق اصلی شهری تگزاس که ایالتی است که بخش بزرگی از هسته رأیدهندگان ترامپ در آن ساکن هستند، انتخاب شده بود.
اما عدهای از حامیان و منتقدان او تا همین الآن روشن کردهاند که اصلاً تصادفی نیست که اولین جلسه رسمی او در مکانی رخ میدهد که برای عده زیادی نماد مبارزه با دولت شده است.
شارون اندرسون، یک بازنشسته اهل تنسی که در مراسم شرکت کرده بود با اشاره به اتهامات مجرمانه علیه رئیسجمهور سابق به نیویورک تایمز گفت: «واکو دستاندازی دولت بود و امروز هم آن دستاندازی و درازدستی را با ترامپ دارند نشان میدهند.»
خود ترامپ هم این موضع را پرورانده است و خود را قربانی «پرونده سازی» وزارت دادگستری با انگیزههای سیاسی میداند.
او در واکو هم فرصت را برای تأکید بر این ماجرا از دست نداد. باز هم برای هزارمین بار تکرار کرد که انتخابات سال ۲۰۲۰ که در آن به جو بایدن باخت «دستکاری» شده بود.
او همچنین از کسانی که سعی کرده بودند با حمله به مقر کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ تأیید بایدن را متوقف کنند ستایش کرد - سازمانهای متعدد دولت فدرال مشغول تحقیق درباره نقش ادعایی ترامپ در آن حمله هستند - و از دادستانهایی که ناظر تحقیق و تفحصهای متعدد علیه او هستند به عنوان «زباله انسانی» یاد کرد.
ترامپ در برابر صدها نفر از حامیانش گفت: «دشمنان ما در مسیر متوقف کردنمان مستأصل شدهاند و هر کاری که میتوانستند کردند تا روحیه و اراده ما را در هم بشکنند. ولی شکست خوردند. اینها فقط باعث قویتر شدن ما شد. و سال ۲۰۲۴ سال نبرد نهایی خواهد بود.»
صاحبنظرانی که بیبیسی از آنها مشورت خواسته است نیز اصرار دارند که ایراد آن سخنرانی آخرالزمانی از تریبونی که فقط چند کیلومتر دورتر از بزرگترین تقابل افراد غیرنظامی و و نیروهای فدرال در تاریخ آمریکا بوده است، تصادفی نیست.
پروفسور رایت میگوید: «از این نمادینتر نمیشد.»
- لایره ونتاس
- بیبیسی
ماجرا با ۸۶ کشته پایان یافت و ساختمانی که خاکستر شد.
ماجرا چنین تمام شد؛ سی سال پیش، بعد از ۵۱ روز که نیروهای انتظامی مقر یک جامعه مذهبی کوچک را در تگزاس محاصره کردند؛ پایان یکی از بزرگترین تقابلهای میان آمریکاییها بعد از جنگ داخلی چنین رقم زده شد.
آغاز ماجرا میتواند روز ۲۸ فوریه ۱۹۹۳ باشد که مأموران اداره مشروبات الکلی، دخانیات، سلاحهای گرم و مواد منفجره، مأموریتی را آغاز کردند که مدتی بود برایش برنامهریزی کرده بودند.
این سازمانِ وابسته به وزارت دادگستری ماهها بود که درباره انجمن عمومی شاخه داودیه کلیسای ظهورگرای روز هفتم تحقیق میکرد و ظنش به آنها این بود که به کار خرید، فروش و تغییر سلاحهای غیرقانونی مشغولاند.
آنها پیش از آن عملیاتی مخفیانه را انجام داده بودند که در آن دو مأمور در لباس دانشجوی دانشگاه که به دین آنها علاقه دارند رابطهای با ورنن وین هوول برقرار کرده بودند که نامش را به دیوید کورِش تغییر داده بود و رهبر جمعیتی بود که جهان بعداً آنها را به نام فرقه شاخه داودیه شناخت.
ساعت ۹ صبح آن روز شنبه در ماه فوریه، کاروانی متشکل از ۷۶ مأمور آموزشدیده نظامی و حکم بازرسی و بازداشت به سوی مزرعه این فرقه رفتند، که ۱۵ دقیقه رانندگی از شهر واکو در تگزاس فاصله داشت.
این مجموعه موسوم بود به کوه کرمل - که ارجاعی به انجیل داشت - و به گفته مؤمنان مقدر بود که مرکز یک ملکوت الهی جدید پس از وقوع آخرالزمان باشد.
کورِش، رئیس این فرقه ، مردی ۳۴ ساله بود که خودش را مسیحا میخواند و زنان بسیاری داشت که عدهای از آنها زیر سن قانونی بودند و او از این زنان فرزندان متعددی داشت.
ولی وقتی مأموران انتظامی به انتهای جاده خاکی منتهی به این مجتمع رسیدند، داودیها از پیش از برنامه آنها باخبر شده بودند و انتظارشان را میکشیدند تا از خود دفاع کنند.
این ماجرا به سرعت منجر به تبادل آتش شد و تیراندازی ۹۰ دقیقه طول کشید.
هدر جونز، یکی از پیروان داودیه و خواهرزاده رهبر این فرقه داخل مجتمع بود. مجتمع دو طبقه داشت و یک ساختمان بلند برجمانند در مرکزش بود.
جونز که در آن زمان ۹ ساله بود در مستند اخیر نتفلیکس به اسم «واکو: آخرالزمان آمریکایی» توضیح میدهد که: «من لحظه برخورد گلوله به یکی از زنان کورِش را دیدم. جیغهایشان را به یاد دارد. از خاطرم نمیرود. این بدترین بخش ماجرا بود که میشنیدی مردم گلوله میخوردند و صدایشان را میشنیدی و تغییر لحن صدایشان را میشنیدی.»
این تقابل منجر به کشته شدند ۴ مأمور و دو نفر از عبادتکنندگان شد و باعث زخمی شدند دهها نفر از دو سو شد از جمله خود کورِش که دو بار گلوله خورده بود، یک بار در پهلو و یک بار دیگر در پشت.
ساعت ۱۱:۳۰ صبح بر سر آتش بس توافق شد و افبیآی اختیار عملیات را به عهده گرفت که ضمن آن تیم نجات گروگانها و نیروهای تازهنفس تاکتیکی محل را محاصره کردند.
درگیری جنبه دیگری پیدا کرد.
بیرون مجتمع کوه کرمل به روایت ملکوم گلدول در مجله نیویورک تایمز، صحنه این گونه به چشم میرسید:
افبیای نیروهایی را جمع کرد که گفته شده شاید عظیمترین نیروی نظامی بوده است که تا به حال در برابر یک مظنون غیرنظامی در تاریخ آمریکا گرد هم آورده شده است: ۱۰ تانک برادلی، دو تانک آبرامز، چهار خوردوی مهندسی نبرد، ۶۸۸ مأمور علاوه بر ۶ مأمور گمرگ آمریکا، ۱۵ نفر از پرسنل ارتش، ۱۳ نفر از گارد ملی تگزاس، ۳۱ نفر رنجر تگزاسی، ۱۳۱ مأمور اداره امنیت عمومی، ۱۷ نفر از اداره کلانتری بخش مکلینان و ۱۸ نفر از اعضای پلیس واکو که روی هم ۸۹۹ نفر میشدند.
تانکها در واکو
لشکری از روزنامهنگاران نیز با دوربینهایشان و واحدهای سیار برای پخش زنده به صحنه رسیدند.
جان مکلیمور گزارشگر تلویزیون محلی کی دابلیو تی اکس که برای پوشش این حمله به صحنه رسیده بود در مستند نتفلیکس میگوید: «انگار در سینما نشستهای و فیلم جنگی میبینی با این فرق که این یکی در زندگی واقعی رخ میداد.»
از آن لحظه به بعد، محاصرهای آغاز شد که ۵۱ روز طول کشید و در آن همه چیز به وخامت گرایید: تنش، سوء تفاهم، اشتباه و عواقب اینها.
شکست مذاکرات
تلفنهای روزانه افبیآی که با کورِش درباره تسلیم مذاکره میکردند آغاز شد و در عین حال نیروهای انتظامی از بیرون فشار را افزایش میدادند و همه اینها در میانه توجه رسانهها رخ میداد که به زودی از سطح محلی به سطح ملی و سپس به سطح جهانی کشیده شد.
گفتوگوها داشت ثمر میداد. رهبر داودیه قول داد که اگر هر روز پیامی از او را در رادیو پخش کنند، کودکان را دو به دو آزاد کند.
کتی شرودر نقل میکند که به پسرش که یکی از اولین خردسالانی بود که از محوطه خارج میشد پیش از عبور از دروازه گفته بود: «یادت باشد که خداست که بر آن مسند نشسته است و دیوید تو را دوست دارد.» او در مستند نتلفیکس شرح میدهد: «ولی احساس نمیکردم دارم نجاتاش میدهم. زنده ماندن برایام مهم نبود. فقط زندگی در سایه وصال خدا برایام مهم بود.»
بچهها را به خانه متدویست واکو میبردند و از آنها فیلم میگرفتند به این امید که دیدنشان مشوق بقیه داودیها شود تا از این مقر خارج شوند. و این اتفاق هم افتاد. حدود ۳۵ نفرشان از جمله ۲۱ کودک بیرون آمدند.
لحظاتی بود که افبیآی احساس میکرد که ماجرا دارد خاتمه پیدا میکند چون کورش مایل بود به مسالمت از محوطه خارج شود. اما این امید به زودی نقش بر آب شد چون رهبر داودیه به مذاکرهکنندگان اعلام کرد که خدا به او دستور داده است که صبر کند.
از روز ۲۳ مارس به بعد حتی یک نفر از پیروانش از محوطه خارج نشدند.
تلاشهای نیروهای انتظامی برای بیرون آوردن اجباریشان شدت گرفت. برق محوطه را قطع کردند و روز و شب با نورافکنهای قوی آنجا را روشن کردند. صداهای زیر مثل صدای بلند شدن هواپیما، کشتار خرگوشها، زمزمههای بودایی و صدای بلند موسیقی پاپ از بعضی بلندگوها پخش کردند.
کورش با دوربینی که افبیآی اجازه داده بود وارد محوطه شود از خودش در کنار تعدادی از بچهها و زنان جوان فیلمبرداری میکرد و آنها را فرزندان و همسران خود معرفی میکرد و میکوشید که روشن کند اینها گروگان نیستند.
او در یکی از این تصاویر که سالها بعد منتشر شد از بچهای میپرسد: «چه کسی از تو مراقبت میکند؟»
شرودر، یکی از ۱۱ بزرگسالی که تصمیم به ترک کوه کرمل گرفتند، امروزه توضیح میدهد که عادی بود که رهبرشان با چند زن در گروه و حتی با افراد زیر سن قانونی روابط جنسی داشته باشد - و او در نهایت به اتهام توطئه برای قتل بازداشت شد.
او در تازهترین مستندی که درباره این موضوع ساخته شده است در وصف اینکه چطور شبها در جلسات مطالعه انجیل بیدار میمانده و دعا میکرده که رهبر روزی او را انتخاب کند میگوید: «در نظام فکری ما، همه دخترها در سن ۱۲ سالگی بالغ محسوب میشدند.»
«اولین باری که با دیوید رابطه جنسی داشتم از طریق او با خدا تنها بودم.»
این تصاویر از کورش و همسران و فرزندانش به مطبوعات نرسیدند ولی مأموران ارشد افبیای، وزارت دادگستری و جانت رینو، دادستان کل، از اینها مطلع بودند. رینو در هفته ۱۲ آوریل ۱۹۹۳ چندین جلسه برای بررسی راههای جایگزین پایان دادن به محاصره برگزار کرد و به این درگیری که هر روز میلیونها دلار برای دولت خرج برمیداشت و وجهه دولت را نیز به شدت خراب میکرد پایان داد.
رینو که به تازگی به این سمت منصوب شده بود پیشنهاد تیم نجات گروگانها را مبتنی بر آوردن يک «مأمور کنترل شورش» به داخل ساختمان قبول کرد.
بحث آنها این بود که بچههای نابالغ داخل ساختمان هستند و در معرض خطرند و تا همین الان هم تعرض بسیار دیدهاند. اینها درست چند هفته قبل در رسانهای محلی موسوم به واکو تریبیون-هرالد، در سلسلهای از مقالات با عنوان «مسیح گنهکار» منتشر شدند.
در نتیجه حدود ساعت ۶ صبح روز ۱۹ آوریل، بایرون سیج، مذاکرهکننده ارشد، با داودیها تماس گرفت که به آنها اطلاع دهد که آماده استفاده از گاز اشکآور در داخل ساختمان هستند ولی کسی به ساختمان حمله نخواهد کرد. همین پیام را هم در سیستم بلندگوی عمومی اعلام کردند و از کسانی که هنوز داخل بودند درخواست شد که محوطه را ترک کنند.
گزارشی در سال ۱۹۹۶ که کمیسیون متکثری از کنگره درباره وقایع نوشته بود میگوید: «تقریباً بلافاصله داودیها شروع به تیراندازی به خودروهای افبیآی کردند.»
به رغم مخالفت مذاکرهکنندگان، ظرف چند دقیقه فرمانده تیم نجات گروگانها دستور داد همزمان به داخل کل مجموعه گاز پرتاب شود.
این کار را شش ساعت ادامه دادند. هیچ کس از ساختمان خارج نشد.
حدود ظهر حریقی تقریباً همزمان از سه نقطه مختلف محوطه به راه افتاد.
ظرف چند دقیقه، محوطه داودیها خاکستر شد. مأموران آتشنشانی برای خاموش کردن آتش به موقع نرسیدند و علت شروع آتشسوزی هم هنوز روشن نشده است.
برای کسانی که معتقد بودند آخرالزمان نزدیک است این پایان ماجرا بود.
مسئولیت و شکها
روز بعد، رئیسجمهور بیل کلینتون که فقط سه ماه بود در این منصب بود - گفت: «فکر نمیکنم دولت آمریکا مسئول این باشد که گروهی از متعصبان مذهبی تصمیم گرفته بودند خودشان را بکشند.»
او وقتی این سخنان را میگفت شاید نمیدانست این فاجعه تا چه اندازه سال اول دولتش را تکان خواهد داد و چقدر در بازگشت قدرت حزب جمهوریخواه در کنگره در سال ۱۹۹۴ سهم خواهد داشت.
افکار عمومی که ماجراها را همزمان دنبال میکرد اختلاف نظر داشتند. عدهای اعضای داودیه را فرقهای دیوانه میدیدند که خودشان مسئول نابودی خودشان بودند و عدهای شروع به انتقاد از اقداماتی کردند که مأموران فدرال اتخاذ کرده بودند.
استیوارت ا. رایت، استاد روانشناسی دانشگاه لامار در بومان، تگزاس، و از صاحبنظران در این زمینه به بیبیسی گفت: «در نظرسنجی که سال بعد علنی شد، اکثریت اندکی از بزرگسالان دولت فدرال را تا حدود زیادی مسئول حوادث واکو تلقی کردند.»
او که نویسنده مقالات متعددی در این زمینه است و ویراستار کتاب «آخرالزمان در واکو: منظرهایی انتقادی درباره درگیری شاخه داودیه» که سال ۱۹۹۵ چاپ شد، میگوید: «و به مرور زمان و کار سلسلهای از دانشگاهیان که واقعیتها را واسازی کرده بودند، این نتیجه حاصل شد که اوضاع میشد با مسالمت ختم شود، بدون منجر شدن به مرگ یا جراحت.»
او میافزاید: «شواهد زیادی دال بر این امر وجود دارند و امروزه عدهای از کسانی که در ماجرا نقش داشتند به آن اذعان دارند.»
گری نوزنر، مذاکرهکننده ارشد افبیای در طی این محاصره، بارها اذعان کرده است: «دیوید کورش در نهایت مسئول است ولی معنایاش این نیست که ما به مثابه یک سازمان اشتباه نکردیم. اشتباه کردیم. در واکو به آن اندازه که میشد جان افراد را نجات ندادیم و برای من این یک شکست است.»
بین آوریل ۱۹۹۵ و مه ۱۹۹۶، دو کمیته کنگره درباره اقدامات نیروهای فدرال در طی محاصره کوه کرمل تحقیق کردند.
و هر چند به این نتیجه رسیدند که مسئولیت نهایی فاجعه به گردن کورش بوده است، گزارش نهایی قویاً از تصمیمها و راهکارهایی که سازمانهای دخیل در ماجرا در پیش گرفتند انتقاد کرده است.
در میان موارد دیگر، این تحقیق متذکر شده است که دخالت اداره الکل، تنباکو، سلاح و مواد منفجره در ماجرای داوودیها «به شدت دور از صلاحیت» و «عاری از حداقل حرفهایگری مورد انتظار» از یک سازمان فدرال بوده است.
این گزارش تصمیم دادستان کل، رینو، را برای صدور اجازه مداخله برای پایان دادن به محاصره «شتابزده، گمراهانه و به شدت غیرمسئولانه» خوانده است.
این تحقیق هشدار داد که گاز اشکآور میتواند باعث ناراحتی فیزیکی «فوری، مزمن و شدید» برای کسانی شود که در معرض آن واقع میشوند به ویژه برای کودکان کم سن و سال، زنان باردار و افراد سالخورده. و بر این مبنا استفاده از آن را رد کرده است و اصرار دارد که مأموران باید تا آخر بر سر یک پایان مسالمتآمیز چانهزنی میکردند.
اما این گزارش مسئولان را به آغاز آتشسوزی ربط نمیدهد و تلاش میکند نظریههای مبنی بر اینکه این مأموران بودند که عامدانه یا ناخواسته به خاطر ترکیب تیراندازی و مواد شیمیایی موجود در گاز اشکآور باعث بروز آتشسوزی شده بودند، نفی کند. و با استدلال وزارت دادگستری برای توجیه نفرستادن آتشنشانها به صحنه و تأخیر در تماس با آتشنشانی مخالفتی ندارد.
این گزارش تنها به نظریههای توطئه درباره نقش مأموران در فاجعه دامن زد و فرضیههایی که مثل آتشی افسارگسیخته پخش میشد.
پروفسور رایت به بیبیسی میگوید: «گروههای افراطی راستگرا از همان اول روی این چیزها سرمایهگذاری کرده بودند و علاقه داشتند حق حمل اسلحه و داشتن ایدئولوژیهای ضد دولتی را ترویج کنند و آرامآرام داودیها را شهید خواندند.»
عده زیادی داوودیها را مدافعان دو حق اساسی در آمریکا دیدند: آزادی عبادت و حق حمل اسلحه.
این چیزی بود که کورش ادعا میکرد: «نمیشود بیایید در خانه مرا بزنید، به من تیراندازی کنید و انتظار داشته باشید آرام بمانم. چنین اتفاقی در این کشور رخ نخواهد داد.» و اینها را در طی محاصره با ارجاع به این حقوق گفت. و آنها دولت فدرال را دشمن این آزادیها قلمداد میکردند.
بعضی از داودیها که از فاجعه جان به در برده بودند مثل دیوید تیبودو، پذیرفتهاند که وقتی اينها افرادی طردشده و دور از جامعه بودند، تنها آن طیف سیاسی به آنها توجه میکرد. او به نیویورک تایمز گفته است: «هیچ کس جز افراد راست افراطی نمیخواست بشنود [یک بازمانده واکو] چه حرفی برای گفتن دارد.»
دو سال بعد از محاصره، تیموتی مکوی، مرد جوانی که در واکو حامی داودیها بود و مصرانه فکر میکرد که پاسخ و واکنش مقامات شاهد برآمدن یک نظم جدید جهانی است، ساختمانی فدرال را در اوکلاهاما سیتی بمبگذاری کرد که منجر به کشته شدن ۱۶۸ نفر و مجروح شدن ۷۰۰ نفر شد.
امروزه این ماجرا مرگبارترین حمله «تروریستی داخلی» در تاریخ آمریکا تلقی میشود.
این فاجعه بر ذهن الکس جونز، نظریهپرداز توطئه که مجری جوان رادیو بود اثر گذاشت که کمپینی را در سال ۱۹۹۸ به راه انداخت تا مقر داودیه را برای ادای احترام به درگذشتگان بازسازی کنند.
جونز که امروزه باز هم چهرههای برجسته در جناح راست است یکی از اولین و برجستهترین صداها در تأیید دونالد ترامپ در مبارزات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود.
ارجاع به واکو دهههاست که در میان شبهنظامیان و برتریطلبان سفیدپوست مثل پراود بویز و اوث کیپرز، که در حمله به مقر کنگره در ژانویه ۲۰۱۱ نقش داشتند، رایج است.
هایدی بایریش، یکی از بنیانگذاران سازمان غیردولتی پروژه جهانی مبارزه با نفرت و افراطیگری، به سم کابرال خبرنگار بیبیسی گفت: «واکو هنوز هم در فضاهای ضد دولتی به عنوان ماجرایی مطرح است که نشان میدهد دولت فدرال از شهروندانش محافظت نمیکند و مایل است حقوق مدنی آنها را نقض کند و سلاحهایشان را از آنها بستاند.»
اینها کسانی هستند که طنین این سخنان را در تصمیم ترامپ برای آغاز کمپینش برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ در ۲۵ مارس، چند روز پس از سیامین سالگرد این فاجعه، در فرودگاه واکو دیدند.
تیم او منکر هرگونه قصد قبلی شد و اطمینان داد که این مکان به خاطر موقعیت مرکزی و نزدیک بودناش به مناطق اصلی شهری تگزاس که ایالتی است که بخش بزرگی از هسته رأیدهندگان ترامپ در آن ساکن هستند، انتخاب شده بود.
اما عدهای از حامیان و منتقدان او تا همین الآن روشن کردهاند که اصلاً تصادفی نیست که اولین جلسه رسمی او در مکانی رخ میدهد که برای عده زیادی نماد مبارزه با دولت شده است.
شارون اندرسون، یک بازنشسته اهل تنسی که در مراسم شرکت کرده بود با اشاره به اتهامات مجرمانه علیه رئیسجمهور سابق به نیویورک تایمز گفت: «واکو دستاندازی دولت بود و امروز هم آن دستاندازی و درازدستی را با ترامپ دارند نشان میدهند.»
خود ترامپ هم این موضع را پرورانده است و خود را قربانی «پرونده سازی» وزارت دادگستری با انگیزههای سیاسی میداند.
او در واکو هم فرصت را برای تأکید بر این ماجرا از دست نداد. باز هم برای هزارمین بار تکرار کرد که انتخابات سال ۲۰۲۰ که در آن به جو بایدن باخت «دستکاری» شده بود.
او همچنین از کسانی که سعی کرده بودند با حمله به مقر کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ تأیید بایدن را متوقف کنند ستایش کرد - سازمانهای متعدد دولت فدرال مشغول تحقیق درباره نقش ادعایی ترامپ در آن حمله هستند - و از دادستانهایی که ناظر تحقیق و تفحصهای متعدد علیه او هستند به عنوان «زباله انسانی» یاد کرد.
ترامپ در برابر صدها نفر از حامیانش گفت: «دشمنان ما در مسیر متوقف کردنمان مستأصل شدهاند و هر کاری که میتوانستند کردند تا روحیه و اراده ما را در هم بشکنند. ولی شکست خوردند. اینها فقط باعث قویتر شدن ما شد. و سال ۲۰۲۴ سال نبرد نهایی خواهد بود.»
صاحبنظرانی که بیبیسی از آنها مشورت خواسته است نیز اصرار دارند که ایراد آن سخنرانی آخرالزمانی از تریبونی که فقط چند کیلومتر دورتر از بزرگترین تقابل افراد غیرنظامی و و نیروهای فدرال در تاریخ آمریکا بوده است، تصادفی نیست.
پروفسور رایت میگوید: «از این نمادینتر نمیشد.»
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: سالگرد حمله به مقر فرقه داودیه؛ ۳۰ سال پیش در واکو چه اتفاقی افتاد؟