سپاه پاسداران؛ تولد دوباره
مناسبت این مقاله سالگرد روزی است که به عنوان روز تأسیس سپاه پاسداران ثبت شده است: در روز ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ این نیروی نظامی به دستور روحالله خمینی تأسیس شد.
در سالهای اخیر، تهیه کنندگان و سرمایهگذاران نزدیک به حکومت چندین و چند فیلم و سریال مرتبط با فعالیت سپاه پاسداران که روایتی زیباییشناسانه و ملی از سپاه پاسداران و فرماندهان آن ارائه میداد. یکی از این تجربهها «ایستاده در غبار» بود، فیلمی که چندین از نظر تکنیکی داوران جشنواره فجر را مرعوب و جایزههای این جشنواره را درو کرد. فیلم به زندگی احمد متوسلیان پرداخته است، فردی که زندگی نظامیاش عملا استعارهای از گسترش فعالیتهای سپاه پاسداران بود.
احمد متوسلیان از جمله فرماندهانی است که در پی فرمان چهارده مرداد روحالله خمینی برای جنگ با مخالفان جمهوری اسلامی به کردستان رفت. پس از آن با شروع جنگ با عراق، از کردستان به جبهه جنوب اعزام شد و سرانجام پس از بازپسگیری خرمشهر با حمله اسرائیل به لبنان، به عنوان فرمانده تیپ محمد رسولالله به سوریه اعزام شد. اعزام تیپ محمد رسولالله اولین مداخله نظامی جدی ایران در منطقه برای جنگ با اسرائیل به شمار میآمد. هرچند این تیپ با دستور آیتالله خمینی که گفته بود راه قدس از کربلا میگذرد به ایران بازگردانده شد.
سه دوره زندگی احمد متوسلیان در ایستاده در غبار عملا دورهبندی گسترش سپاه هم به شمار میآید: بال سرکوب مخالفان داخلی؛ نیروی نظامی محافظت از تمامیت ارضی؛ و سرانجام فعالیتهای منطقهای و فرامنطقهای.
بازتعریف سپاه پاسداران
یکی از نمودهای خشونت دولتی در ایران درگیری دولت مرکزی با ملیتها و اقلیتها بود. در سالهای پس از انقلاب هم عملا همین روند در مورد عربهای خوزستان، کردستان و همچنین درگیریهای گنبد ادامه یافت.
درگیریها در این مناطق، اولین آزمون و تجربه سپاه به عنوان نیروی نظامی بود. بسیاری از فرماندهان سپاه پاسداران به ویژه در زمینه جنگهای نامنظم شهری و درگیریهای زمینی در این مناطق آبدیده شدند. به طور خاص درگیری در کردستان، زمینه انتخاب فرماندهان و چینش گردانها و تیپهای سپاه در جنگ ایران و عراق شکل داد.
کاظم رستگار، رحیم صفوی، محمدرضا دستواره و احمد متوسلیان از جمله فرماندهانی مشهور سپاه هستند که سابقه عملیات نظامی علیه سازمانها و گروههای داخلی و جنگ با ملیتهای تحت ستم ایران را داشتند.
سپاه در کردستان ــ عکس: مهرسرکوب مخالفان در مناطق آزاد کردستان، مضمون تکرارشونده تولیدات فرهنگی سالهای اخیر بود. آخرین مورد از این مجموعه روایتها، فیلم «غریب» درباره زندگی محمد بروجردی یکی از دوازده عضو هیات مؤسس سپاه پاسداران است که مرداد ۱۳۵۸ به پاوه رفت. از او به عنوان پایهگذاران سازمان پیشمرگان کرد مسلمان نام برده میشود که گروه شبهنظامی بود که از طرف حکومت با کوموله و حزب دموکرات و دیگر گروههای چپ حاضر در کردستان میجنگید. او که شخصا فرمانده سپاه پاسداران کردستان هم بود در سال ۱۳۶۲ کشته شد. این مجموعهها، عملا به شکل زنجیرهای از افراد و وقایع به هم وصل شدهاند. احمد متوسلیان خود آموزش دیده و منتخت محمد بروجردی در پایگاه سید شهدا تهران سپاه پاسداران بود، موضوعی که در فیلم «ایستاده در غبار» هم به آن اشاره شده است.
تجربه ویژهای که جنگ در جغرافیای ملل تحت ستم رخ داد تجربهای بود که در آبدیده شدن نیروهای سپاه اهمیت ویژهای داشت.
آنچه ما از سپاه پاسداران و بازتعریف سازماندهی و فرماندهی آن میشناسیم بیش از آنکه مدیون روحالله خمینی باشد، به نگاه ویژه علی خامنهای باز میگردد که از دوران ریاست جمهوری خود رابطهای نزدیک با فرماندهان نظامی برقرار کرده بود.
اما چنانچه در اساسنامه اولیه سپاه نیز ذکر شده بود «جلوگیری از رسوخ مخالفان جمهوری اسلامی در داخل صفوف مردم» یا به عبارت دیگر کارکرد امنیتی اطلاعاتی سپاه عملا قدرت ویژهای به سپاه داده بود.
تقسیمبندیهای بعدی اولیه پس از انقلاب «امنیت داخلی» به اطلاعات سپاه پاسداران و کمیتهها و «اطلاعات خارجی» به دفتر تحقیقات نخستوزیری سپرده شد. نقش اطلاعات سپاه در برخورد با گروههای هوادار سلطنت، بازداشت اعضای گروه فرقان و همچنین سرکوب سازمان مجاهدین و گروههای چپ (به غیر از سازمان فدائیان خلق اکثریت)، به سپاه تجربه امنیتی ویژهای منتقل کرد.
اعدوا لهم مااستطعتم من قوة: تبارشناسی سرکوبهر چند حضور سپاه پس از سال ۱۳۶۲ به بعد عملا تا ۱۵ سال بعد به شدت محدود شد.
در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس و شورای نگهبان، نزاع تاریخی میان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران آغاز میشود. بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
واحد اطلاعات سپاه اگرچه پس از سال ۱۳۶۲ به شدت ضربه خورد اما در سال ۱۳۷۰ نیروی قدس عملا از بقایای معاونت اطلاعات سپاه تشکیل شد که در سالهای اول پس از انقلاب واحد اطلاعات خوانده میشد. در بین سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ ساختار سازمانی سپاه سه تغییر گسترده را از سر گذرانده بود: چند سال پس از انقلاب بخشبندیهای سپاه از «واحد» به «معاونت» و از معاونت به «نیرو» تکامل پیدا کرد.
تولد نیروی قدس و دخالت در بوسنی روحی جدید در کالبد سپاه دمید.
سپاه پاسداران؛ بازتعریف جایگاه سپاه
سپاه پاسداران، آنگونه که امروز میشناسیم، عملا نه دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ بلکه پس از جنگ و در سال ۱۳۷۰ شکل گرفت.
پس از جنگ عملا فلسفه وجودی سپاه پاسداران مورد پرسش بود. هزینه زیاد نیروهای سپاه و اساسا کارکرد آنها یکی از مسائل مورد پرسش بود.
در تمام دوران رهبر اول جمهوری اسلامی، او با درجه دار شدن سپاه و تبدیل آن به یک نیروی کلاسیک مخالفت کرد.
اما با فرمان آیت الله خامنهای برای ایجاد «ستاد مشترک سپاه پاسداران»، این نیرو به پنج بخش اصلی یعنی نیروی زمینی، هوایی، دریایی، بسیج و قدس تقسیم شد.
سپاه در دوران جنگ به ویژه در جریان سه عملیات طریق قدس، فتحالمبین و بیتالمقدس مداخله موثری در جنگ و آزادسازی خرمشهر داشت. این نیروی نظامی عملا فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی را قانع کرده بود که در رویارویی با عراق از تکنیکهای کلاسیک جنگی استفاده نکنند. این آغاز عملیاتهای بود که سپاه پاسداران بدون استفاده از نور روز و عملا در دل تاریکی شب آغاز کرد.
اما شکستهای متوالی سالهای پایانی جنگ کار را به جایی رساند که آیتالله خمینی نوشت اگر سپاه نتواند این عقبنشینیها را جبران کند برای همیشه نیرویی «ذلیل» باقی خواهد ماند.
رسول حیدری، نخستین نیروی کشتهشده ایران در جنگ بوسنی ــ عکس: مشرقبا مرگ آیتالله خمینی، پایان جنگ و انتقال مسئولیتهای امنیتی به وزارت اطلاعات عملا ادامه کار سپاه پاسداران و ماهیت وجودی یک نیروی نظامی عقیدتی نیاز به بازتعریف داشت. حکومت در دهه هفتاد در سیاست دهه نخست خود بازنگری کرده بود و عملا کارکرد سپاه به عنوان یک نیروی «انقلابی» در سالهای «پساانقلابی و خصوصی سازی» مورد پرسش بود.
در این دوران دو اتفاق سپاه را نجات و جایگاه تازه به آن داد: جنگ بوسنی ورود به فعالیت اقتصادی انتفاعی.
شش ماه پس از آغاز جنگ بوسنی با دستور رهبر حکومت به محسن رضایی فرمانده وقت سپاه و علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه آن زمان، ایران برای حمایت از مسلمانان بوسنی نیروهای نظامی و نه امنیتیاش را به خاک اروپا فرستاد.
بوسنی عملا کارکرد منطقهای و فرامنطقهای سپاه را بازتعریف کرد و زمینهای شد برای تبدیل نیروی قدس به سپاه قدس و گسترش فعالیتهای اطلاعاتی آن.
اعتبار و اعتمادی که سپاه از بوسنی برای خود خرید، زمینهای شد تا فعالیتهای اطلاعاتی آن گسترش یابد. موضوعی که در دوران دولت محمد خاتمی و پس از تصفیههای وزارت اطلاعات وجه داخلی هم گرفت.
همزمان فعالیتهای اقتصادی که سپاه با استفاده از وسایل سنگین روی دست مانده دوران جنگ داشت، هزینههای این نیرو را تا حد زیادی توجیه میکرد. هر چند این موضوع تنها به سپاه محدود نبود و اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری وقت برای کاهش هزینه دولت و جبران هزینههای اطلاعاتی و امنیتی به وزارت اطلاعات نیز اجازه ورود به فعالیت اقتصادی داده بود.
به عبارت دیگر، آنچه ما از سپاه پاسداران و بازتعریف سازماندهی و فرماندهی آن میشناسیم، بیش از آنکه مدیون روحالله خمینی باشد، به نگاه ویژه علی خامنهای باز میگردد که از دوران ریاست جمهوری خود رابطهای نزدیک با فرماندهان نظامی برقرار کرده بود.
خود او بود که حتی در دوره خمینی اجازه اعزام تیپ محمد رسولالله به سوریه را داد.
خامنه ای و فرماندهان تحت امرش ــ عکس: وبسایت رسمی علی خامنهایرهبر دوم جمهوری اسلامی در عین حال درگیریهای داخلی سپاه را که بیش از همه ناشی از عدم وجود سلسله مراتب فرماندهی بود، در دوره خود تغییر داد و در سال ۱۳۷۰ دستور تشکیل «ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را صادر کرد.
با تشکیل «ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و درجه دار شدن نیروها، آنها بیش از پیش به طور سیستماتیک زیر نظر رهبر حکومت قرار گرفتند. درجهدار شدن نیروهای سپاه در آغاز دوران آیتالله خامنهای فرصتی بود تا او افراد معتمد خود را در راس هرم سپاه بگذارد و نیروهای ناراضی به حاشیه براند. فرصتی که او را به شکل منحصر به فردی در راس هرم سپاهی قرار میداد که در آن دیگر خبری از درگیریهای داخلی نبود.
Ad placeholder
منبع خبر: رادیو زمانه
اخبار مرتبط: سپاه پاسداران؛ تولد دوباره
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران