طالب حقیقت

اکنون که او نیست، جای خالیش بیشتر پدیده‌اش کرده در دیده‌ها، چهره جایگزین نشده‌اش را و وجوه یکه‌اش را به تماشایی نو گذاشته است. حالا، در این متن، او موضوع اندیشیدن و پرسش از چه بودنش شده است، واقعا او هم که بود و هم چه بود؟ برجستگی‌هایش چه بود که در دیگران نبود و پاسخگوی ضرورت انقلاب اسلامی بود؟ به نادر طالب‌زاده می‌اندیشم، رها از همه تحسین‌ها یا حسرتخواری‌های دیگر عادت شده و‌حتی منزجر کننده‌ای که پس از سفر بازگشت‌ناپذیر کسی تازه پی می‌بریم‌ چه گوهری از کف رفت ؟ خوب چرا در حیاتش از حیاتش بهره درست نمی‌بریم؟ و هزار مانع سر راهش به پا می‌کنیم تا حرکتش کند شود و افسار را به دست ایجادکنندگان موانع بر سر راه عمل انقلابی می‌دهیم که انقلابیون مؤمن کارآمد را به ستوه آورند؟ این قدرنشناسی و ناشکری و حسرتخواری‌هایی است که بر سر ما درباره تک‌تک ستارگان درخشان انقلاب و عبد خدا و پیرو اهل البیت علیهم‌السلام و اهل ایمان ناب در این انقلاب الهی آمده است. از امام سفر کرده(ره) و جانشینش(عمرش دراز باد)، تا سیداحمد خوانساری و آقای بهجت و آقای مرعشی و...‌ و آقایانی چون شهدای محراب و مطهری و بهشتی و رجایی و آقا مجتبی تهرانی‌ها و امثالهم.... و بر پاکبازان عاشق خدا، از فرماندهانی چون چمران تا باکری و صیاد، از کاظمی و سلیمانی و....تا سربازان گمنام امام زمان. من فرا خطی درباره ناسپاسی حرف می‌زنم، فراخطی! خوب که می‌نگرم، به خود می‌گویم شاید این سنت ناگزیر الهی درباره بندگان ناب و مخلصین خدا درس دنیاست؟مگر بر سر سروران اینان، انبیاء و اوصیای الهی و بیشتر از همه بر سر پیامبر مهربان و امامان معصوم و چهارده معصوم از محمد و علی و فاطمه و حسن ‌و حسین و ابناء حسین صلوات‌ا... علیهم تا آخرین‌شان چه آمده ؟و بر سر آخرین ولی زنده‌ خدا، بقیه‌ا... الاعظم(عج) جان‌ها فداش، چه می‌آید هنوز و هم امروز؟ بگذریم. نقش نادر نادر و این طالب حقیقت چه بود؟ او‌ چه‌ها و در کدام پاسخ به نیازهای انقلاب پیشرو بود و پیشران چه جنبه و ‌نیروی پیش‌رونده‌ای بود؟ و تکلیف ما در قبال او و میراث او چیست ؟

پرونده ناتمام نادرها
اولین وظیفه ما در مقاله مفصل آقای عبدالعلی‌زاده در همین شماره، درباره ترورهای صهیونی و ترور به شیوه آلودگی با سلاح‌های بیولوژیک، شرح داده شده و مصداق‌هایش را ثبت کرده است. من در این‌باره فقط می‌پرسم: چرا پرونده روشنگرانه‌ای درباره این مصداق‌ها و پژوهش درباره این جنایات بین‌المللی فجیع صهیونیست‌ها که خود معترف‌اند بدان و جنایتکارانه اعتراف می‌کنند، تشکیل نمی‌دهیم که در صورت اثبات هر مصداق، در جهان از خون‌های بی‌خونخواه طبق تکلیف دفاع کنیم؟ در مقاله‌ای که در روزهای سفر ابدی نادر طالب‌زاده نوشتم، در خصوص نشانه‌های واقعی و نیز روشنایی‌های عقلی و وجود علل گوناگون، درباره احتمال ترور او به دست بنی اسرائیلیان سامری مسلک صهیونی حرف زدم. این که چرا ما نقش جهانی انقلاب اسلامی را به سبب مرض نفوذ نگاه لیبرال غربگرا در حکمرانی باور نداریم و درقبال آن تکالیف‌مان را در سطح جهانی انجام نمی‌دهیم و در مقابل جنگ جهانی نهادهای استکباری، کاری آگاهی بخشی، شایسته جایگاه جهانی ما و واکنش فعال جهانی دشمن انجام نمی‌دهیم؟ حرف بسیار است. تشکیل پرونده قتل احمد یاسین‌ها و موسوی‌ها و عقاد و مغنیه و سلیمانی و.... ....هیچ سرانجامی نداشته باشد، فرجام آگاهی بخش آن کم نیست که نمی‌گذارد اینان چون سرورشان تا ظهور منتقم عج وترالموتور بمانند. این آگاهی در محو جنایتکار حرفه‌ای اسرائیل و انجام تکلیف الهی، نقش دارد. به هر حال این خون‌ها تا جایی که به تکلیف الهی انقلاب اسلامی ربط دارد نباید بی‌خونخواه بماند که نمی‌ماند و مسلما حضرت حجت عج خونخواه عزتمند و پیروزمند انتقام همه خون‌های بر زمین مانده و هزاران شهید ظلم ظلمانی است و شکی در عدالت الهی نیست. قصدم تفسیر و تحلیل دراز دامن کنشمندی و ویژگی عمق نگاه و روحیه فعال و عمل‌گرایانه مرحوم (ان‌شاء‌ا...) طالب‌زاده نیست، بلکه بر شماری بر ساخته‌های عمر انقلابی اوست.

افق گشوده
بی‌تردید گشودگی و افق باز و نادر نادر طالب‌زاده در عرصه فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی مقاومت، از مهم‌ترین ویزگی‌های اوست. من کلا نسبت به افرادی که شالوده عمل سیاسی‌شان، عبودیت و سلوک در طریق الی‌ا... و قیام شان ا... و متکی بر تربیت و معرفت و تقوای الهی نیست، خیلی استوار نیستم و اطمینانی را که به اهل طاعت دارم ندارم. این احتیاط و تردید از خودم شروع می‌شود. خیال مطمئنم به سمت جوانان و معمرین اهل صدق و خلوص می‌رود. کسانی که با قرآن و روایات اهل بیت انس دارند و آن را بس جدی می‌گیرد و درشناخت و سخن و عمل در هرگام بر آن تکیه و به آن رجوع می‌کنند. من هیچ‌گاه او را رویاروی ندیدم درباره نادر طالب‌زاده، اطلاعی از سلوک روحی و عبادت و عبودیت او ندارم و فقط می‌دانم کسانی که در خلوت به معبود و خداوند عشق می‌ورزند و ظاهر اهل تظاهر ندارند، حتما بندگان ناب‌تری‌اند و پوشیدگی‌شان معنادار است. اما گشودگی نگاه نادر طالب‌زاده به دنیا و فهم عدالتخواهانه او و عمل جدی به تکالیف انقلابی و ستم ستیزی‌اش پنهان‌کردنی نبود. در انقلابیگری و درک وظایف انقلاب در سطح جهانی روح بلندی داشت و در خور عظمت انقلاب اسلامی به تکالیفش نگاه می‌کرد نه در سطح یک مدیر محدودنگر که در عالی‌ترین پرش، در حد یک نگاه ملی از جهان می‌فهمد و مطالبه خودخواهانه و کوچکی دارد. از این افق باز نادر، نگرش جهانی مقاومت زاده شد. طالب‌زاده یک غربگرای مرعوب و دلبسته به مستکبران یا مرعوب و چاکر درگاه فرعونیت جهانی نبود. روح بردگی نداشت، اهل ایمانی مفتخر به ایمان و با حس سروری بر کفر بود و ظلم در چشمش محقر بود و این را از امامین انقلاب داشت. چه بسا روحانیون و غیرروحانیون گردنکش برابر فرمان خدا و رسولان و معصومان علیهم السلام و اسلام و انقلاب اسلامی و از خانواده محترم برابر طاغوت عصر احساس زبونی، ترس، سازش و دستبوسی مدرنیت و اربابانش دارند. طالب‌زاده برابر آنها سروری داشت و شجاع بود و نمی‌لرزید. این امر مقاومت و رویارویی‌اش را با قدرت‌ها، سزوار انقلاب عزتمند و روح جهانی آن می‌کرد. دشمن انقلاب اسلامی شیاطین ابلیسی و انسی در مقیاس جهانی با این بیرق و علم توحید و انتظار عدل موعود جهانی(عج) درافتاده‌اند و این مقاومت در همه عرصه‌های عمل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی نظامی و روحی نیازمند سربازانی با روحیه و درک و عمل جهانی است. امام عزیز، حضرت آقای خامنه‌ای، نور چشم انقلاب و یاران‌شان مثل سلیمانی‌ها و نیز آوینی‌ها و طالب‌زاده‌ها و چنین بوده‌اند.

افسون‌زدایی از عصر
ویژگی دیگر طالب‌زاده مضافا به توانایی‌های رسانه‌ای، فرهنگی و احاطه او به فرهنگ شیطان بزرگ و شناخت آن بستگی داشته است. در میان ما معرفت بس اندکی هم درباره مفهوم قرآنی و الهی عصر وجود دارد و هم از صاحب و ولی کنونی عصر(عج) و هم نقش آن عالم ربانی که ولی فقیه عصر غیبت است و جایگاه حکمرانی یافته و به‌تبع امام حی غایب معصوم(ع)، آن صاحب اصلی و اداره‌کننده عصر عمل می‌نماید که مقام افسون‌زدای اصلی از عصر مدرن و همه اعصار کفرو ظلم و افاضه‌گر و جاری‌کننده تحول و سرشت عدل خویش به جان عصر خاص، اوست. در عصر رحمانی خاتمیت نبوت و رسالت و پیوسته به عصر نبوی، عصر رحیمی امامت، کانون این افسون زدایی، محمد و علی و فاطمه (صلوات خدا بر خاندان باد) هستند و پنج‌تن آل خدا و معصومان که پس از سیدالشهدا مکلف به تقیه شده و میراث اجرای جهانی این افسون‌زدایی به صاحب‌الزمان عج رسیده است. استعداد همراهی با افسون‌زدایی امام زمان در مسیر ظهور کنار ولی فقیه در عصر غیبت، استعدادی نادر در همراهان و یاران امام زمان است. مجدد عصر و ولی فقیه حاکم در زمان غیبت که برای زمینه‌سازی ظهور، نعمت بزرگ حکمرانی به او داده شد امام خمینی(ره) است که برای این وظیفه برگزیده و تربیت شد از یتیمی و تا عصمت مکتسب و تربیت معرفتی و تزکیه جان و سیر الی‌ا... و بازگشت به میان خلق و تزکیه عالی‌تر و استوار در عمل میان مردم در قلمرو ملی و پیروزی بر طاغوت داخلی و برچیدن ثمرات تزکیه عالی‌تر در نجف اشرف برای انجام دادن تکلیف جهانی و همراه کردن مردم با خود برای سیر الی‌ا... و صعود به عالم عالی علوی بالا و شهادت حسینی مستعدان گواه و خون قربانیان شهادت در راه حب‌ا...، چون باران افسون‌زدای زمینه‌ساز و آبیاری‌کننده طنین جهانی انتظار منتظر اصلی افسون زدایی و افسون زدای اصلی جهان درعصر شیطانی و فرعونی است که از پس پرده غیبت سر رشته امور را به کف دارد و به شرط تقوای مردم، آنان را یاری می‌دهد در راه مقاومت و عزیز و پیروز می‌کند. نادر طالب‌زاده، یک همراه نادر این افسون‌زدایی مقدماتی در دوران مجدد بزرگ عصری، امام نورانی و ولی فقیه جانشبن او بود که انقلابش انفجار نور در جهان است و میراثش را امام خامنه‌ای ادامه داده است. بسیار اندک ولو در مجتهدان بزرگوار. ظرفیت درک این ماجرای انقلاب اسلامی و آزمایش سهمگین آن را داشته‌اند اما عالمان و مردم معمولی که معجزه رو کردن به خدا و گوش به‌فرمانی امام ره را تجربه کردند، کسانی یک شبه ره صد ساله پیمودند و کسانی استعداد درخشانی در افسون‌زدایی در مسیر امام زنان عج از خود نشان دادند که نادر از این دسته مردم حزب‌ا... بود. فسادها و عمل و وانموده‌های شیاطین و مشکلات و پیچیدگی کار و ظواهر ناساز او را فریب نداد. ادراک و طراحی‌ها و عمل او در رسانه همه در دو دهه اخیر در این مسیر سیر کرد. منظر جهانی او تقویت کننده سرشت جهانی انفجار نور و تشعشعی از آن بود. تولید محتوا و عریان‌کردن برنامه‌های فرعونیت شیطانی و جهانی، خود تجلی همین وظیفه افسون‌زدایی بود. این معرفت ژرف و عمل عالی در حالی رخ داد که عالمانی در حوزه و دانشگاه، نه به این دلیل که فتوا و نظر مستقلی داشته‌اند (که حق هر انسان و حق‌شان بوده) بلکه به سبب آن که جاهلانه علیه خود انقلاب اسلامی و امام زمانی و مؤمنان و این افسون‌زدایی بزرگ امام، شمشیر از رو بسته و دانسته و نادانسته در افق شیطان بزرگ عمل کرده‌اند و مروج لیبرالیسم غربی و سوسیالیسم شرقی و شکست انقلاب در آغاز و اکنون شده‌اند، مسئولند.

آزاد اندیشی حقیقت جو
نمونه‌ای از باور و همراهی جریان ضد انقلابی و جهانی، همین چند شب پیش در آغاز اردیبهشت، در سیمای جمهوری اسلامی در شبکه افق روی داد: همان مجادله دو استاد اقتصاد که عمری از آنان گذشته و خود تماشا می‌کردم که چه انحطاط لیبرالیستی و کج‌فهمی هولناک درباره انقلاب و امام بر دانش مدرن ما سیطره دارد. البته خشنودی من از آزاد اندیشی علمی و آزادی بیان‌ دکتر غنی‌نژاد و امنیت او مضاعف از تأسف من است. مشروط به آن که چنین برنامه‌هایی اداره‌کننده مسلطی چون مرحوم دیانی در قلمرو علوم تجربی و فلسفه سیاسی داشته باشد که گفت‌وگو فرو نپاشد و به رفتار کودکانه ختم نشود. نادر طالب‌زاده در این قلمرو نادر بود.
هر چند من با دیدگاه یکی از دونفر استاد، همراهم و از دیگری که مدافع لیبرالیسم است دورم اما با پوزش باید بگویم هردو در دور اول قابل توجه بودند اما فقط یک ربع و به سرعت در روشی موهن، ناعالمانه و نابردبارانه به جدلی غیر احسن و حسن، پر از اتهام و پیشداوری سقوط می‌کنند. طوری حرف می‌زنند که گویی نسبت به ابتدایی‌ترین مفاهیم رخداد انقلاب لله امام بیگانه‌اند و اولی به نحو باورنکردنی و جاهلانه و مضحکی، عدالت‌خواهی ضدفرعونی و ضدآمریکایی و ضدلیبرالی و سراپا قرآنی امام(ره) و شهیدبهشتی را به اولیانفسکی و راه رشد غیرسرمایه‌داری نسبت می‌دهد و کار پروفسور درخشان در پاسخ به بیراه و پراکندگی می‌کشد اما آنچه می‌خواهم تصریح کنم همان عدم درک عقلی و ژرف امر انقلاب اسلامی به‌وسیله یک استاد است. و نگاه همراه جهان بیگانه با اسلام و بگویم من مطلقا متن قانون‌اساسی را نص وحی نمی‌دانم و چنین تلقی‌ای را شرک می‌فهمم و این متن استنباطی مجتهدانه، می‌تواند دارای نواقص و اصلاح‌پذیر باشد اما این سخن صحیح ربطی به تلقی سراپا کذب غربگرای تفکر استاد لیبرال ما ندارد که می‌گوید قانون‌اساسی را چپ‌های راه رشد غیرسرمایه‌داری نوشته‌اند. زیرا بنی‌صدر جریان چپ مصدقی‌ها بود و دکتر بهشتی تحت تأثیر اولیانفسکی قرار داشت! و امام‌خمینی تخصص اقتصاد نداشت! و... من منکر تأثیر زمانه و دانش‌های عصر در اجتهاد مجتهدان نیستم اما بحث مشخص دکتر غنی‌نژاد کودکانه بود و اهمیت افسون‌زدایی نادر کسانی چون نادر طالب‌زاده را فاش می‌کند. البته واکنش دکتر درخشان، استاد معمر و محترم اقتصاد در مقابل رقیب که مدافع سرسخت امام و یک پروفسور مسن است به‌جای خویشتنداری معقول، عصبی و پرخاشگر شد و توان افسون‌زدایی مستند را از کف داد. این را چون مصداقی برای بیان اهمیت کار نادر طالب‌زاده اینجا به تکرار آورده‌ام. گویی دکتر درخشان انتظار داشت با خواندن قطعه‌ای از امام و آوردن صرف نام امام و بدون برهان عقلی و مستندات افسون‌زدا، دکتر غنی‌نژاد بپذیرد که قانون‌اساسی تحت تاثیر حزب توده نوشته نشد. این اتهام لیبرالی همانند اتهام به امام از سوی آمریکا و سیا و شاه و داریوش همایون و ساواک و اطلاعات زمان شاه است. اگر نادر طالب‌زاده در آنجا بود به یقین با شناخت قدرت و احاطه افسون‌زدایانه و توان جدل احسنش سطحی‌گری سخن دکتر غنی‌نژاد و سفسطه او را بدون جنجال پاسخ می‌گفت. نه با نقل قول امام بلکه با برهان متکی به شناخت فقه و کار فقیه. پروفسور درخشان دوستدار سرسخت امام عزیز و مفتخر به این محبت و خرد و تشخیص خود است اما در بحث علمی این حب به کار ناید و حکمت و برهان لازم است و او می‌توانست به‌سادگی با درکی جهانی از منظر دکتر غنی‌نژاد، و مشکل دیدگاهی مدرنش، از سفسطه او افسون‌زدایی کند. می‌شد با منطق محکم پاسخ او را داد و سفسطه ایشان را‌ واسازی و ساختارزدایی کرد. مرحوم طالب‌زاده دارای این نگاه و درک و توان افسون‌زدایی بود. از این‌ منظر موضوع مخالفت و عدم‌پذیرش تفقه اسلامی به وسیله نگرش اومانیستی و لیبرال و تقابل این دو دیدگاه درک دینی و درک دین‌گریزانه مطرح است. در این مواقع نادر می‌دانست کسانی چون غنی‌نژاد درکی از اجتهاد اسلامی و شیعی‌ ندارند و ارزشی برای اجتهاد و قدرت استنباط آن برای عرضه مسائل به منابع چهارگانه تفقه و درک ‌و تشخیص تطبیق یا عدم‌تطبیقش با قوانین و اوامر و نواهی و حلال و حرام الهی اسلام قائل نیستند و به اصل می‌پرداخت. و فاش می‌کرد چرا یک لیبرال محسوس‌گرا و مقلد علم غرب برای همین نقص فهم، دچار خبط در فهم منشأ دانایی امام یا شهیدبهشتی می‌شود. او نمی‌داند فقیه در جزئیات تخصصی دخالت نمی‌کند بله اساس یک پدیده را می‌یابد و می‌سنجد. برای استنباط فقه حلال و حرام یک فعل پزشکی لازم ‌نیست فقیه متخصص جراحی باشد، همین که متخصصان مشورت و توضیح می‌دهند چه کاری می‌کنند کافی است تا با سازوکار دقیق تفقه و اجتهاد، یک فقیه تشخیص دهد فلان عمل و کار مدرن در اقتصاد یا عمل فرهنگی یا تولید فلان سلاح نظامی یا در پزشکی با اسلام‌ تطابق دارد یا‌ تضاد؟ و مشروع است یا نامشروع. حتی در صورت ضرورت موضوع‌شناسی، باز او از متخصصان صالح دیندار بهره می‌گیرد. این کذب است که در مجلس خبرگان، مجتهدانی بزرگ، و امام(ره)، چون کودکان و جاهلان ‌و فاقد درک، و فعل مجتهدانه، هرچه فرد بی‌سوادی در فقه مثل بنی‌صدر گفت، گفتند درست است! عدالت در فقه و ادیان ابراهیمی و خصوصا اسلام ناب‌ محمدی موضوعیت و قطعیت دارد و اگر فقیه و مرجع بزرگی چون امام(ره) نتواند موضوعیت حلال و حرام اصل ۴۴ را تشخیص دهد به درد ‌چه می‌خورد؟ امام(ره) و فقها در دستگاه فقهی و بر مبنای مبانی خود تک‌تک مواد قانون‌اساسی را بررسی کردند و آن را در متن اسلام مشروع یافتند که تأیید کردند. فقیه اصلا کاری ندارد در یک‌ مسأله، چپ چه می‌گوید راست چه می‌گوید، یک ملحد چه می‌گوید. او هر مسأله‌ای را مستقلا پیشارو‌ داشته باشد، موازینی مضبوط و‌ منظم در استنباط دارد که بنا به مبانی خود با بهره از آن بدان قضیه پاسخ مستقل می‌دهد. بهره‌گرفتن او ربطی به ‌این که اولیانفسکی یا مارکس یا کینز یا هایک چه گفت ندارد. علت درک سطحی غنی‌نژاد و امثال او و مدرن‌ها و گیج شدن پروفسور درخشان عدم توجه به این ساختار جهانی متقابل هم در استنباط بود. نادر طالب‌زاده از منظر و افق ریشه‌ای به مسائل می‌نگریست برای همین قادر بود ریشه‌ای برابرش ایستادگی و ظلماتش را فاش سازد. او دچار این جنس خبط نبود.

براهین نیرومند
نادر طالب‌زاده، براهین نیرومند در دفاع از انقلاب اسلامی و مقاومت برابر ضدانقلاب چپ و راست، شرقی و غربی داشت و به‌ویژه در رویارویی با شیطان بزرگ و لیبرالیسم و سرمایه‌داری غربگرا و مخالفان عدالت اجتماعی و نگره اسلامی قوی بود و مستندات شکست‌ناپذیری داشت و همین گفت‌وگو و برنامه‌هایش را تأثیرگذار می‌کرد.

پاسخ جهانی
ویژگی پاسخ جهانی به مسأله جهانی و توان آگاهی‌بخشی‌جهانی ویژگی او بود. البته گشودن مفاهیم این خصوصیت‌ها و اشاره به گفتار و کردار رسانه‌ای و جهانی‌اش حجم زیادی می‌طلبد که روزنامه یارای آن را ندارد و عنوان گونه آن را متذکر می‌شوم. منظورم اینجا آن است که نادر طالب‌زاده مسأله جهانی را تقلیل نمی‌داد و پاسخ ملی برای آن نمی‌ساخت بلکه در سطح جهانی با آن برخورد می‌کرد. چه در دیدگاه و ادراک و چه در عمل و ارتباط. وقتی استکبار جهانی طرح و توطئه نابودی اسلام را پیش می‌برد، او با توهمات ملی واکنش منفعل نشان نمی‌داد بلکه نیروی جهانی افشا و دفاع و مقاومت را بر‌می‌انگیخت از درون خود آمریکا تا مصر آفریقا و اسپانیا و یمن و سوریه و‌... .

 

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: طالب حقیقت