جریان سوم و باز تولید احساسات مردمی
موج های سینمایی در عین اینکه ضرورت تاریخی هستند، همواره نیز متاثر و زاییده شرایط اجتماعیاند که البته توسط فیلمسازان پیشرو، متعهد و آرمانخواه با تولید آثار درخور توجه نضج میگیرند.
موجهای سینمایی ضرورت برآیند تاریخیاند. استمرار رکود و سکون و تثبیت ابتذال، جریانهایی را در پی دارد که اوضاع را بهبود ببخشند. بیبرو برگرد بطن و متن جریانهای تازه سینمایی را جوانان پر میکنند.
مروری بر تاریخ جریانهای جدید سینمایی نشان میدهد که سردمدار این موجها جوانهای تازهنفس و نوجو بودهاند.
جوانهایی که در عین عبور از پیچیدگی سینما، مسلط شده و به فرمهای خاصی در روایت و تصویرسازی دستیافتهاند.
در واقع فیلمسازانی جریانساز میشوند که جبران زیستکوتاهشان را با مطالعه زیاد و وقوف بر مؤلفههای ملی و مردمی پر میکنند.
بگذارید (مختصرا) اشارهای بر موجهای معروف جهانی و جریانهای مهم سینمایی که بر پهنه جهان نیز سرایت کردهاند داشته باشیم تا بدون مصداق عینی حرفی نزده باشیم. اگر بخواهیم از اولینها که فیلمسازان روسی بودند تا آخرینهایی که بهوسیله کارگردانهای آمریکای لاتین در دنیا شناخته شدند نام ببریم، جملگی توسط جوانها شکل گرفته و تثبیت شدند.
مثلا جریان معروف مونتاژ که با محوریت «آیزنشتاین» و «ورتوف» در روسیه پس از انقلاب ۱۹۱۷ شکل گرفت، جملگی فعالان این جریان در سنین زیر ۲۵ سالگی بودند.
اینان در شرایط تحولات اجتماعی و محدودیتهای امکانات از جمله نبودن فیلم خام به اندازه کافی با خلاقیت و پیگیری به مکتبی از مونتاژ دست یافتند که نهتنها در داخل جریانی را بهوجود آورد که حتی جهان را درنوردید.
اکسپرسیونیستهای آلمان نیز توسط جوانانی بنیاد گذاشته شد که میانگین سنی آنها دهه سوم سنشان بود، همچنانکه معروفترین و مهمترین جریان سینمایی توسط فعالان تحریریه «کایه دوسینما» درحالی رواج یافت که شهرت به نوههایی یافتند که در فرانسه علیه پدربزرگهایشان قیام کردهاند. یعنی، بازن، تروفو، گدار و... در محدوده سنی پایین بودند.
موج نو ژاپن را هم جوانهایی رقم زدند که در دهه ۵۰ میلادی با آثارشان توانستند به فیلمسازان عصرطلایی هالیوود پهلو بزنند، مانند کروساوا، ازو، میزوگوجی و... یا نئوریالیستهای ایتالیایی پس از جنگ، موجنو آلمان یا حتی موجنو آمریکا که فیلمسازانی چون اسکورسیزی را در دل خود داشت، همه جوانهایی بودهاند که با آثار خلاقانه خود جریانی متفاوت را رواج دادند.
نهایت اینکه آخرین ساختارشکنان جهانی را باید در آمریکای لاتین دنبال کرد که با فیلمهای متفاوت خود، به جریان سوم جهانی معروف شدند. یعنی فیلمهایی که در مؤلفههای فرمیک خود نه مقلد آمریکاییها بودند و نه از سینمای حاکم بر اروپا تبعیت میکرد، بلکه واجد ویژگیهای منحصربهفرد جوانان این قاره بود.
بیتردید همه جریانهای سینمایی مطرح شده، تاثیرگذار، پرنفوذ و دامنهیافته ضمن داشتن ریشه ملی، بازتولید دغدغهها و احساسات مردم وقت و زمانه را سرلوحه قصهگویی و درامپردازی خود قرار دادهاند.
حتما آینده سینمای کشورمان در چنته فیلمسازان جوان کشور است. همینان خواهند بود که جای پدران و پدربزرگها را پر خواهند کرد اما اگر در مفاهیم و فرم ارائه آن، حرفی برای گفتن نداشته باشند، نه تنها موجی ایجاد نخواهند کرد، بلکه در جریان حاکم هضم خواهند شد.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: جریان سوم و باز تولید احساسات مردمی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران