قاسمپور: چکهای من و پوشکاش پاس نشد!/ میخواستند در مصر ما را بکشند
بچه آبادان از روزهای درخشانش در فوتبال گفت و داستان سالها بازیاش در تیمهای خارجی را تعریف کرد.
به گزارش ایسنا، تک پسر خانوادهای از خیابان «عروسی» آبادان به فوتبالیستی تبدیل شد که دومین بازیکن جوان ایران در تاریخ جام جهانی است و در سه بازی ایران در جام ۱۹۷۸ به میدان رفت. به حدی با استعداد بود که فوتبالیستهای بزرگ آن دوره قاسمپور را از بهترین استعدادهای فوتبال ایران میدانند. همین استعداد زمینهساز حضور او در فوتبال مصر، قطر و امارات شد و تا ۴۴ سالگی در ایران پا به توپ بود. شاگرد اوفارل و مهاجرانی بود و چالشهای مختلفی را تجربه کرد.
ببینید
-
ویدیو/ اولین لژیونر ایرانی در مصر و مواجهه با تبانی و جادوگری در فوتبال ایران!
سابقه پوشیدن پیراهن تاج را داشت اما میگوید یک شاهینی است و همیشه این تیم را دوست داشت. میگوید چوب خوزستانی بودنش را میخورد و برخی تصمیماتش اشتباه بود و اگر درست تصمیم میگرفت راه بزرگتری را طی میکرد. از فرق گذاشتن میان تیمهای استقلال و پرسپولیس و تیمهای شهرستانی گلایه کرد و داستان خروجش از آبادان را تعریف کرد.
شاید این روزها لژیونر شدن برای یک مربی ایرانی کار دشواری باشد اما او در دهه هشتاد در بالاترین سطح فوتبال امارات مربیگری میکرد و از روی عشق و علاقه راهی آبادان شد و هدایت صنعت نفت را در اختیار گرفت.
گفتوگوی ابراهیم قاسپور با ایسنا را در ادامه میخوانید:
- فوتبال را از کجا شروع کردید و چگونه دیده شدید؟
سال ۳۵ به دنیا آمدم و رسانهها به اشتباه سال ۳۶ را نوشتند. برادر نداشتم و دو خواهر دارم. از خیابان «عروسی» در احمدآباد فوتبال را شروع کردم. در دوران زندگیام در آبادان در این محله بودم. مثل پایین شهر تهران، بیشتر فوتبالیستهای مطرح آبادان از این محله آمدند. والیبال، وزنهبرداری و شنا هم در آبادان رونق داشت و شرایط در آنجا خوب بود.
پسرم همیشه میگوید اشتباه کردی در دو تیم تاج یا پرسپولیس بازی نکردی. دوست داشتند به باشگاه آنها منتقل شوم اما نرفتم. من مستقیم از تاج آبادان به تیم ملی رفتم. شاید از نظر جایگاه فعلیام باید بگویم پشیمانم.
دبیرستان شروع فوتبال رسمیام بود. زمانی بازیهای آموزشگاهی برای ردههای پایه برگزار میشد و مثل امروز فوتبال حرفهای در ردههای سنی وجود نداشت. در کوچه پس کوچهها و مدرسهها بازی برگزار میشد و با توپ پلاستیکی بازی میکردند. با آمدن امکانات بیشتر، علاقه به توپ پلاستیکی و آن شکل بازیها کم شده است.
علاقهام به فوتبال از دبستان شروع شد و وارد بازیهای آموزشگاهی در سطح شهر و کشور شدم. از آنجا درگیر فوتبال حرفهای شدم. در محله ما تیمی به اسم «جاوید» بود و بیشتر بازیکنان آن تیم در همین محله زندگی میکردند. بازیکنی به اسم «عبدالوهاب بزمه» که بعدها به صنعت نفت آبادان رفت، از همان محل بود و بازی مرا دید و به تیم جاوید آبادان برد. مرحوم علی رضایی که اصالتا بروجردی بود این تیم را درست کرد و ما به آنجا رفتیم. البته من زیاد در آن تیم نماندم و در سن ۱۴ سالگی به تاج آبادان رفتم. شاهین، جم و تاج از تیمهای خوب آبادان بودند. تاج آبادان زیر مجموعه تاج تهران بود.
من از ابتدا طرفدار شاهین بودم اما در دورهای که من در تاج و بعد از آن در صنعت نفت بودم، شاهین آن اقتدار گذشتهاش را نداشت. البته در تاج آبادان بودم که برای تیم منتخب جوانان خوزستان انتخاب شدم و بعد به تیم ملی جوانان رفتم.
- با منتخب خوزستان قهرمان جام ولیعهد شدید و به تیم ملی جوانان رفتید. از آن مسابقات صحبت کنید...
من، اصغر دوستانی و محمود سراج عضو تاج آبادان بودیم. بین سالهای ۵۳ تا ۵۵ و قبل از اینکه با تیم خوزستان به جام ولیعهد برویم، برای تیم ملی انتخاب شدیم. اوفارل، سرمربی تیم ملی و مهاجرانی هم دستیارش بود. اردوی تیم در مجموعه شهید کشوری بود. دو هفته صبح به صبح ما را به تپه و سالن وزنه میبردند. یک روز اعضای تیم میخواستند خرید کنند و وسایلشان را تهیه کنند، شبانه اردو را ترک کردیم و به آبادان رفتیم. گفتند دیگر شما را انتخاب نمیکنیم. بعد از آن جام ولیعهد برگزار شد و تیم ملی جوانان و تیم خوزستان به صورت دو گروه در این مسابقات حضور پیدا کردند.
تیم ملی در همان مرحله گروهی حذف شد. ما (تیم منتخب خوزستان) و کره جنوبی از گروهمان بالا آمدیم. یک تیم انگلیسی و یک تیم لهستانی هم از گروه دیگر بالا آمدند. تیم ما و تیم کرهجنوبی در فینال به مصاف هم رفتند و در نهایت توانستیم کره را شکست دهیم و قهرمان شویم. گل دوم تیممان را هم من به ثمر رساندم.
بعد از این بازیها متاسفانه از بین ما سه نفر، فقط من انتخاب شدم و به تیم ملی جوانان رفتم. به بازیهای آسیایی کویت رفتیم و قهرمانی مشترک به دست آوردیم. سال بعد کاپیتان تیم ملی جوانان شدم و در تایلند با تیم کره شمالی قهرمان مشترک بازیهای آسیایی را به دست آوردیم.
- از باشگاه تاج و شاهین آبادان چیزی به یاد دارید؟
شاهین در نسل قبلتر از من چند دوره قهرمان ایران شده بود. فوتبالشان را زیاد یادم نمیآید اما خیلی از آنها شنیدم. حمید برمکی، پرویز دهداری و جعفر نامدار از ستارگان آن تیم بودند. تیم شاهین آبادان هیچوقت به آن قدرت نبود. شاهین آبادان در زمان شاه منحل شد و به نام جم آبادان ادامه کار داد. آن تیم بازیکنانی مثل علی پورجانکی و برادران صالحی را داشت.
بلیتهای پرواز را تاج تهران برایمان میگرفت چون تاج آبادان زیرمجموعه تاج تهران بود. تاج آبادان تغذیهکننده تاج تهران شده بود. بازیکنانی مثل حسن نظری، پرویز و حسین مظلومی، منصور رشیدی و علی رحمانی از تاج آبادان به تاج تهران رفتند. تاج تهران فکر میکرد من هم به این تیم میروم اما من نرفتم.
پسرم همیشه میگوید اشتباه کردی در دو تیم تاج یا پرسپولیس بازی نکردی. دوست داشتند به باشگاه آنها منتقل شوم اما نرفتم. من مستقیم از تاج آبادان به تیم ملی رفتم. شاید از نظر جایگاه فعلیام باید بگویم پشیمانم چون حضور در این دو تیم امتیازات خاصی داشت. امتیازاتش این است که هواداران بیشتری پیدا میکنید و رسانهها بیشتر به این دو تیم تمایل دارند.
بیپرده باید بگویم در این کار حق و ناحق هم میشود و رسانهها بازیکن شاخص تیمهایی غیر از این دو تیم را آنقدر پر و بال نمیدهند اما در این دو تیم بازیکنان را بزرگ میکنند. مسئولان دولتی از این دو تیم حمایت میکنند و به آنها امتیاز میدهند. از این بابت پیشمانم.
قبل از این که پرسپولیس تشکیل شود، شاهین تیم بزرگی بود و من این تیم را دوست داشتم. بعد از انقلاب هم شاهین فعالیتی نداشت و تیمی به نام شهباز تشکیل شد که زیر مجموعه شاهینیها بود. آنها به دنبالم آمدند و من چون به این تیم علاقه داشتم در جمع شاهینیها حضور پیدا کردم.
- برخی از پیشکسوتان فوتبال از شما بسیار تعریف میکنند و میگویند شما سطح بالاتری نسبت به بقیه بازیکنان داشتید. فکر میکردید به این سطح از فوتبال برسید؟
در آن موقع فوتبالیستهایی بودند که به مراتب از ما بهتر بودند اما کمتر دیده شدند. فوتبال سلیقهای است و شاید برخیها دیده نشوند. شاید من بیشتر دیده شدم. آبادان فوتبالیستهای زیادی داشت که از من بهتر بودند اما فرصتی به آنها داده نشد. شرایط زندگی آن موقع سخت بود و چند فرصت شغلی بیشتر وجود نداشت. نیروی دریایی و شرکت نفت جزو معدود انتخابهای خوب مردم بود. من میخواستم به صنعت نفت آبادان بروم که بعد از آن جذب شرکت نفت شوم.
به مرحوم دهداری گفتم «کار بزمه و بهاری را درست کنید تا من در صنعت بمانم.» او بسیار لجباز و یک دنده بود گفت کاری به کار کسی نداشته باش. من هم از روی لجبازی گفتم در صنعت نفت نمیمانم.
- چگونه به تیم ملی بزرگسالان رسیدید و با تیم ملی قهرمان جام ملتهای آسیا شدید؟
با آقای مهاجرانی به تیم ملی بزرگسالان رسیدم. قبل از جام ملتها دو تیم بودیم. تیم الف و تیم ب داشتیم. بیش از این جزییات آن زمان را یادم نمیآید اما کنار من بازیکنان بزرگی مثل پرویز قلیچ خانی و پروین بازی کردند. من یک جوان ۱۷، ۱۸ ساله بودم که در آن زمان هافبک چپ بازی کردم. البته خیلی برایم اهمیت نداشت و سعی میکردم بازی خودم را انجام دهم.
این را باید بگویم که ورود به تیم ملی بسیار سخت بود و معمولا بازیکنان تیمهای تاج و پرسپولیس به تیم ملی میرفتند. من از معدود بازیکنانی بودم که از شهرستان و تیمی غیر از این دو تیم به تیم ملی رفتم. به ندرت بازیکنی عضو غیر از تاج و پرسپولیس به تیم ملی میرسید. مثلا یادم است حسین کازرانی از پاس در تیم ملی حضور پیدا کرد. سام میرفخرایی و حسن نایبآقا هم همایی بودند که کمتر در ترکیب قرار میگرفتند.
- در المپیک مونترال شرکت کردید و مقابل لهستان خوب بازی کردید.
به طور کلی تیم در المپیک خوب بازی کرد. المپیک مونترال قبل از جام جهانی برگزار شده بود. ما همچنین در بازیها و تورنمنتهای اروپایی هم شرکت کردیم. مثلا در تورنمنت هفتادوپنجمین سالگرد تاسیس باشگاه رئال مادرید به اسپانیا رفتیم. در آن مسابقات با آرژانتین بازی کردیم که بازی یک بر یک شد و در ضربات پنالتی شکست خوردیم. مقابل این تیم خیلی خوب بازی کردیم.
ادامهاش به بازیهای المپیک رسیدیم و مقابل روسیه و لهستان خوب کار کردیم. لهستان در جامجهانی گذشته سوم جهان شده بود و بازیکنانی مثل ژارماخ و لاتو را در اختیار داشت. تیمهای بلوک شرق مثل روسیه، لهستان و بلغارستان بسیار قدرتمند بودند. در المپیک مجموعه تیم خوب کار کرد و انتظار میرفت این روند رو به رشد در جام جهانی هم ادامه پیدا کند که متاسفانه اینگونه نشد.
- سرمربی وقت لهستان در نقل قولی از شما و ناصر حجازی تعریف کرد. نظر شما چیست؟
او لطف داشته است. من از المپیک تا جام جهانی شرایط بدنی خیلی خوبی داشتم و راحت فوتبال بازی میکردم. دلیلش این است که در آبادان یا تهران همیشه برای خودم برنامه تمرینی اضافه میگذاشتم و شبها میدویدم. شاید علمی نبود اما خودم ابتکار به خرج میدادم و حس میکردم میتوانم آمادهتر باشم.
چرا از صنعت نفت آبادان جدا شدید؟
واقعیتش نمیخواستم آبادان را ترک کنم چون سن بالایی هم نداشتم و ۱۸ سالم بود. پدر و مادرم هم سنشان بالا بود و نمیخواستم آنها را ترک کنم اما وضعیت مالی خانواده هم بد بود. من هم از تاج و هم از شاهین پیشنهاد داشتم. برای بازیهای آُسیایی تایلند به تیم ملی جوانان رفتیم. مهندس اسماعیلی و مهندس موسوی که هر دو آبادانی و از مسئولان شاهین بودند، یک روز از من کپی شناسنامه و چند عکس گرفتند.
چون تنها پسر خانواده بودم، معافیت از خدمت به من تعلق میگرفت. بعد از بازیهای آسیایی مادرم کاغذی به من نشان داد که یک سرباز آورده بود. نگاه کردم بالای آن معافیت تحت تکفل نوشته شده بود. ابتدا متوجه نشدم اما بعدش فهمیدم همان دو مهندس که فوت کردند، پولی داده بودند و برای من معافیت گرفتند. من خودم را مدیون آنها میدانستم و بعد از آن هم پیشنهاد دادند که به شاهین بروم. البته از پرسپولیس و تاج هم پیشنهاد داشتم.
شاهین را دوست داشتم اما با این حال دوست نداشتم آبادان را ترک کنم. مرحوم دهداری هم شنیده بود که قرار است به تهران بروم با من صحبت کرد. از من پرسید چرا میخواهی به تهران بروی؟ من گفتم شرایط زندگیام این است. مرحوم دهداری گفت کمکت میکنم که در شرکت نفت استخدام شوی و من هم قبول کردم اما در این حین یکی از دوستانم گفت به آقای دهداری بگو کار آقای بزمه و بهاری را هم درست کن تا در صنعت نفت بمانم.
ما هم کم سن و سال بودیم و به دهداری گفتم «کار آنها را درست کنید تا من بمانم.» او هم بسیار لجباز و یک دنده بود گفت کاری به کار کسی نداشته باش. من هم از روی لجبازی گفتم نمیمانم. چنین مسائلی باعث شد تصمیم بگیرم دیگر در آبادان نمانم و به شهباز بروم چون دیگر شاهین نبود.
-در تهران تنها بودید؟
من زود ازدواج کردم و در ۱۸ سالگی متاهل شدم. ازدواج یک سری معایب و یک سری محاسن دارد. معایبش این است یک ورزشکار شاید چند ماه دور از خانواده باشد و این خیلی سخت بود. متاسفانه زود بچهدار شدیم و این اشتباه ما بود. اگر دیرتر ازدواج میکردم شرایطم بهتر بود اما از یک جهت هم سرم در کار و زندگی خودم بود و درگیر حاشیه نشدم. در کل پیشنهاد من این است که در سن پایین و در چنین شرایط سختی دور از خانواده، ازدواج نمیتواند مناسب باشد.
-وضعیت شهباز در آن دوره چگونه بود؟
این تیم قهرمانی به دست نیاورد چون به شروع انقلاب خورد. نزدیک دو سال در شهباز بودم. در سال دوم که به انقلاب خورد، ۶ امتیاز با تیمهای پایینی خودمان فاصله داشتیم. مربیمان هم فرانس فان بالکوم هلندی بود. سرمربی ما هم به خاطر شلوغیهای انقلاب، تعطیلی لیگ و اینکه از شرایط بدنی خارج نشویم، تیم را به تورنمنت آسیای شرقی برد. سنگاپور، هنگ کنگ، اندونزی، مالزی و تایلند کشورهایی بودند که رفتیم و بازی کردیم اما دیگر بازیها لغو شد. بعد از آن من دیگر از ایران خارج شدم.
شهباز بازیکنان بسیار خوبی داشت. ناصر حجازی، فریاد شیران، نصرالله عبداللهی، دینور زاده، محمود حقیقیان، حسین مظلومی، محمود اعتمادی، بیژن ارشدی، مجد تیموری، رضا عادل خانی و من در این تیم بودیم. بیشتر بازیکنانمان هم در جام جهانی حضور پیدا کردند.
-اخلاق مداری در بین شاهینیها مهم بود. از آن چیزی به یاد دارید؟
باشگاه شاهین یک مرام نامه و خط مشی به عنوان «انسان سالاری» داشت. همه مسئولان باشگاه تحصیل کرده و همه لیسانس به بالا بودند. اکثرا از مسئولان رده بالای کشور بودند و هزینه باشگاه را تامین میکردند.
چرا ایران در جام جهانی ۷۸ ناکام ماند؟ مربیان ۵، ۶ روز قبل از جام جهانی ما را در ساحل میدواندند. آن موقع میگفتند روی پلهها کلاغ پر بروید که برای زانوها آسیبزا بود. این باعث افت بدن میشود اما این مسائل را نمیدانستیم.
وقتی تمرین میکردیم آقای اکرامی به تمرین آمد. یک روز دیدم بازیکنان ردههای پایه هر کدام یک کاغذ دستش است. دکتر اکرامی از آنها خواسته بود نمرات سه سال اول، دوم و سومشان را بیاورند. یک نفر که مثلا ریاضیاش ضعیف بود را از حضور در تمرین منع میکرد تا این مشکل درسیاش حل شود. ابتدا انسانسازی و تحصیلات بچهها برایش مهم بود.
میگفت تغییر مربی در ردههای پایه مهم نیست. مهم نبود تیم میبازد. اولویتش انسانسازی و اخلاقمداری بود. امروز هیچکس به این مسائل اهمیت نمیداد.
- شاهین چگونه منحل شد؟
من فقط شنیدم میگفتند حکومت کلمه «شاه – هین» مانند «تو-هین» است و آن را توهین تلقی میکردند.
- تیم ملی برای جام جهانی آماده بود و حتی آرژانتین را در تورنمنت رئال مادرید متوقف کرد. از بازی مقابل آرژانتین چیزی به یاد دارید؟
تیم ما در آن بازی خیلی خوب بازی کرد. متاسفانه امکانات نبود که فیلم بازی ضبط شود. کمپس تنها بازیکن غایب آرژانتین بود که بعدها در فینال ۷۸ گل دوم تیمش مقابل هلند را به ثمر رساند. به جز این بازیکنان همه ستارگان آرژانتین حضور داشتند. ما بازی مقابل این تیم را به پنالتی کشاندیم و در ضربات پنالتی شکست خوردیم.
بعد از این بازی خبرنگاران میگفتند ایران در جام جهانی پدیده میشود. ما هم انتظارمان این بود که در جام جهانی موفقتر عمل کنیم. در بازیهای دوستانه مقابل تیم ملی فرانسه دو بر یک شکست خوردیم و با پنالتی ما را شکست دادند. مقابل اف سی بروژ، نایب قهرمان وقت اروپا یک بر یک مساوی کردیم و مقابل مون پلیه هم بازی کردیم.
- چرا ایران در جام جهانی موفق نبود؟
با آن بازیهای دوستانه انتظار داشتیم تیم نتیجه بگیرد اما دلایل مختلفی داشت. کم تجربه بودن دلیل اولش است. این اولین سالی بود که ایران به جام جهانی میرفت. یک تیم از آسیا و اقیانوسیه در جام جهانی حضور پیدا میکرد و امکانات کشورهای دیگر را نداشتیم.
نشسته از راست: ابراهیم قاسمپور و علی پروینمنبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: قاسمپور: چکهای من و پوشکاش پاس نشد!/ میخواستند در مصر ما را بکشند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران