«جام‌جم» تیمی که همه در آن فیکس هستند

خبرنگارانی که در تلاشند تا سرآمد حوزه خود باشند و بهترین تولیدات‌شان را به صفحات برسانند اما همین نفرات هم خصوصیات خاصی دارند که فارغ از موقعیت و جایگاه‌شان، شنیدن آنها خالی از لطف نیست.

لازم به ذکر است از میان همکاران تحریریه فقط تعدادی از آنها زیر ذره‌بین قرار گرفته‌اند و در تعریف باقی دوستان باید گفت تک‌تک آنها همکارانی قابل اعتماد و مهربان و حرفه‌ای هستند که با حضور آنها در بخش‌های فنی، اداری و مالی، پشتیبانی، آگهی، بازرگانی، چاپخانه و... این تیم کامل می‌شود. تیمی که کسی در آن ذخیره نیست و همه به صورت فیکس در ارنج قرار دارند.

علی‌اکبر عبدالعلی زاده - عضو شورای سردبیری
کسی که عدسی و سوپ را برای یک عصرانه به پیتزای مخصوص گوشت و قارچ ترجیح بدهد، کسی که سالاد کلم بدون سس را با مرغ سوخاری و سس انار عوض نمی‌کند. روزنامه‌نگاری آگاه به حوزه فرهنگ و هنر که اگر بخواهید بحثی را پیرامون این موضوع با او آغاز کنید قطعا با ارجاع‌های فراوان در بخش‌های فلسلفه هنر و البته تاریخ هنر شما را به گوشه رینگ هدایت می‌کند. علی اکبر آن‌قدر غرق حوزه کاری خود شده که در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر، تیپ و چهره و مدل مو و ظاهرش هم تغییر می‌کند.

مصطفی صادقی - عضو شورای سردبیری
شاید بهترین جمله برای صحبت در مورد مصطفی این باشد که بگوییم «وای خدای من»! معاون فعال تحریریه را به ندرت می‌توان ناراحت دید. همیشه در تکاپوست از سوژه دادن، صفحه خواندن و بررسی وضعیت کار گرفته تا صفحه بندی و اجرای شورای تیتر. اما ویژگی بارز مصطفی را باید در تامین تغذیه اعضای تحریریه جست‌وجو کرد. اتاقش که محل همیشگی گفت‌و گو برای حل همه چالش های جهانی تحریریه است بیشتر شبیه یک سوپرمارکت مجهز است که از ژامبون گوشت گوساله استرالیایی و کیک شکلات کاراملی و قهوه و سس ورشترشایر فلفلی آسیای جنوب شرقی گرفته تا انواع نوشیدنی‌های گیاهی و چاغاله بادام و اسپاگتی و میوه‌های خشک شده استوایی و... در آن یافت می‌شود. مصطفی آن‌قدر خاطره دارد که اگر در مورد حمله اسکندر به ایران یا کشف اولین شهاب‌سنگ فرامنظومه‌ای در کره زمین یا دلایل علمی زیاد حرف زدن خانم‌ها و مشاجره مردها با صدای بلند هم حرف بزنید، باز هم مطلبی برای ادامه دادن بحث در آستین دارد. او البته با همین ترفند میانجی صلح جوی تحریریه است و به زبان خودمانی تحریریه را گول می‌زند!

مصطفی انتظاری - عضو شورای سردبیری
هیچ واژه‌ای به اندازه «امین» نمی‌تواند تن انتظاری را بلرزاند و این امین، کسی نیست جز دبیر سیاسی، چون هر وقت مصطفی را می‌بیند از او درخواست عصرانه دارد. آن هم نه برای یکی دو نفر، بلکه برای حدود ۱۵نفر در شورای تیتر. این عصرانه هم به یک نان و پنیر ساده ختم نمی‌شود بلکه صحبت از پیتزا، مرغ سوخاری و کله پاچه‌ای است که هر کدام‌شان یک وعده غذایی کامل بوده و انتظاری را چند میلیونی به زحمت می‌اندازد.هر چند مصطفی هم با یک لبخند و شوخی، از زیر این درخواست‌ها فرار می‌کند اما هر ماه حداقل یک‌بار برق امین او را می‌گیرد و مجبور می‌شود عصرانه‌ای بگیرد که همکاران در زمان صرف آن، آه و ناله‌هایش به امین را در لقمه لقمه های‌شان حس کنند.

حنیف غفاری – عضو شورای سردبیری
حضور حنیف در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی ثابت کرده ایشان کارشناسی مسلط به حوزه کاری خود است. عکس و قلم حنیف برای هر روزنامه‌ای یک امتیاز و افتخار است. اما جالب است بدانیم در پشت این چهره تحلیلگر مسائل بین‌الملل، یک دنیا طنازی و شوخ‌طبعی قرار دارد که باعث شده همکاران حنیف در روزنامه هرگز حتی برای یک دقیقه مستمر ایشان را جدی نبینند. حنیف به یک‌باره وزنش را نصف کرد اما این کار روی ذهن پردازشگر طنز او تاثیری نداشت و هنوز هم می‌تواند در آن واحد از یک حرف جدی موضوعی کمیک بسازد. بی‌شک قدرت تجزیه و تحلیل اتفاقات بین‌المللی از همین استعداد خدادادی این نابغه است.

بابک پورعالی – دبیر سرویس ورزشی
تسلط بابک به حوزه کاری‌اش از ایشان یک ورزشی‌نویس قهار ساخته است. اما استعداد واقعی بابک در پیش‌بینی‌های منحصربه‌فرد و نقطه‌زنش است که اجازه نمی‌دهد انگشت حیرت همکاران تحریریه یک لحظه از کنار دهان‌شان پایین بیاید. شاید باورش سخت باشد اما شکست ۶ بر ۲ تیم فوتبال ایران در برابر انگلستان در جام جهانی اخیر، شکست‌های کره‌جنوبی در ادوار گذشته مثل ۹ بر صفر برابر مجارستان، باخت‌های ۷ بر یک کره‌شمالی مقابل پرتغال، ۸ بر صفر عربستان برابر آلمان و با نتیجه ۵ بر یک امارات برابر آلمان از پیش‌بینی‌های بابک است. حتی در بازی سال ۲۰۱۴ که آلمان ۷ بر یک برزیل را تحقیر کرد هم پای بابک در میان بود. روایت داریم بازی مجارستان در برابر السالوادور در سال ۱۹۸۲ که توانست با ۱۰ گل این تیم را ویران کند هم از شاهکارهای مرد ورزشی‌نویس جام‌جم است. اما در این میان باید به یک حقیقت اذعان کرد و آن هم این‌که در تمام اتفاقات فوق، پیش‌بینی بابک روی برد تیم‌هایی بوده که به‌طرز مفتضحانه‌ای بازنده از زمین خارج شدند! وقتی بابک می‌گوید تیمی می‌برد، باید مرگ آن تیم را در برابر چشمان‌تان متصور شوید و دیگر هیچ!

امین صبحی – دبیر سرویس سیاسی
در یک کلام باید گفت جای امین در تیم مذاکره‌کننده ایران مقابل ۱+۵ خالی بود. مردی که نفوذ کلامش این قدرت را دارد تا هر غیرممکنی را ممکن سازد. توانمندی امین جایی است که می‌تواند در یک جمع، هر آنچه را می‌خواهد بگوید اما هرکس، از هر کلمه، آنچه او می‌خواهد را برداشت کند. امین سیاستمداری است که دنیای سیاست را شخم زده و خواسته‌های خودش را در آن می‌کارد. امین معروف به سلطان کندن عصرانه است!

محمد رضا هادیلو- دبیر سرویس ایران
محمد رضا هادیلو معروف به هادی بیش از اینکه کسی او را به سمتش بشناسد به دستپختش می‌شناسند! او که دوست داشتنی ترین فرد تحریریه است به راحتی میزان زردچوبه را در غذا تشخیص می‌دهد و کمتر کسی است از زیر تیغ محمدرضا سالم بگذرد و بتواند نمره کامل را در زمینه پخت و پز کسب کند. این آقا هادی ما دبیر گروه ایران است و علاوه بر روحیه ایران گردی علاقه خاصی به پخت و پز غذاهای خاص شهرهای دیگر نیز دارد. آشپزها بسیار ریزبین هستند و کافی است در شورای تیتر نسبت به یک موضوع یا تیتر انتقاد داشته باشد، آن موقع است که زمین و زمان به هم دوخته می‌شود. نکته بارز دیگر او تعریف‌های هیجانی از یک موضوع است. کافی است یک خاطره و یا یک فیلم را برایت تعریف کند، طوری تصویرسازی و با تن صدایش بازی می‌کند که گویی خود در آنجا بودی و یا فیلم را دیده‌ای.

محمد غمخوار ــ دبیر سرویس حوادث
آرام. متین. خونسرد. محمد را باید استاد شرح حوادث، به‌خصوص از جنس جنایی دانست. در تسلط این فعال حوادثی به حوزه کاریش همین بس که می‌تواند ماجرای قتلی که در آن «قاتل با چاقوی اره‌ای ابتدا چند ضربه به قلب مقتول وارد کرده و بعد سرش را از تن جدا و با مثله کردنش، تکه‌های به دست آمده را در قابلمه‌ای جوشانده و پس از گرفتن روغن‌های روی آب جوش، از آنها شمع رنگی تولد ساخته» را در شرایطی برای‌تان شرح دهد که در کمال خونسردی به دیوار تکیه داده و قندی در دهان و استکان چایی به دست دارد! محمد می‌تواند داستان جنایات «لوئیس گاراویتو» معروف به هیولا که «شکنجه‌گر و متجاوز و قاتل زنجیره‌ای کودکان بود و طی هفت سال، حدود ۱۴۰ پسربچه ۸ تا ۱۶ را به طرز فجیعی کشته» را همان‌قدر در آرامش تعریف کند که داستان «مسافر کوچولویی که در سیاره کوچکی با دخترک گل سرخ زندگی می‌کرد و همیشه سیاره‌اش را‌‌تر و تمیز و شادان نگه می‌داشت» را کلمه به کلمه برای‌تان بازگو می‌کند!

میثم اسماعیلی – دبیر صفحه آخر
میثم مرد همه حوزه‌هاست. برایش فرقی نمی‌کند از او بخواهید یک مطلب علمی، فرهنگی، ورزشی بنویسد یا نقش جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ آمریکای لاتین در اوایل سده‌۱۸۰۰ که می‌خواستند با قبیله‌نشینان ماسایی غرب آفریقا همراهی کنند را تحلیل کرده یا موضوع رمزارزها و عصیان یوان بر علیه دلار و رکود تجارت حامل‌های انرژی در خاور دور را مورد نقد و بررسی قرار دهد.میثم، استاد فی‌البداهه‌گفتن‌هایی است که هر شنونده‌ای را مجذوب خود می‌کند اما خودش فقط با لبخندی از کنار آنها می‌گذرد. یک کاشانی خوشفکر و خوش‌قلم که از هر «هیچ»، سوژه‌ای «تاپ» ساخته و مطلبی «خواندنی» تحویل می‌دهد.

محمود نورایی – دبیر سرویس فرهنگی
متین، آرام و موقر صفت‌هایی است که به هر کسی نمی‌خورد اما الصاقش به محمود، ساده‌ترین و البته درست‌ترین کار است. شاید کار روزنامه‌نگاری بدون هیاهو و اضطراب مثل درخت بی برگ و بار باشد اما خونسردی ذاتی محمود این شیوه از روزنامه نگاری را نقض و طرحی نو درانداخته.این نویسنده حوزه فرهنگ و هنر با یک جمله «دیابت دارم» لب به هیچ چیز نمی‌زند و چنان رفتار می‌کند که حس می‌کنید تغذیه به شیوه فوتوسنتز هم می‌تواند قند شما را بالا ببرد.خاطرات عجیبش از کار در حوزه فرهنگ و هنر به ویژه سال‌های طلایی تئاتر ایران آن‌قدر زیاد و شنیدنی است که می‌توان یک سریال ۱۰فصلی که هر فصلش ۴۵۰ قسمت باشد، از آنها ساخت.

سید مجتبی جلال زاده – سردبیر جام جم آنلاین
سید یک کاشانی واقعی ‌است. آرام و بی‌آزار که بیشترین کاری که می‌کند، می‌خندد. سید آن‌قدر به کارش مسلط است که در آن واحد می‌تواند یک خبر در سایت بارگذاری کرده، برای چهار نفر یوزر و پسوورد تعریف کند و مشکلات چند خبر را رفع و برای چندگزارش کیوآرکد(ًQRcode) تعریف کند. نام او سید مجتبی است اما همه او را به جلال می شناسند.این بلایی است که مصطفی صادقی سر او آورده. همیشه حاضر است همیشه آنلاین است و خیالت راحت است که هر وقت دستت را دراز کنی به او میرسی.به نظر می‌رسد سید تنها مردی است که از زمان نامزدی تا ازدواجش بیش از ۱۰۰بار شیرینی داد و این از روی میل که با اجبار دوستان و دعا برای خوشبختی‌اش اتفاق افتاد. ان‌شاءا... که همیشه در کنار خانواده سالم و سلامت باشد. (فردا یه شیرینی می‌گیریم دوباره!)

محمدحسین علی اکبری – خبرنگار اقتصادی
محمدحسین که در این مطلب او را سهراب می‌نامیم نشان داده به حوزه‌هایش اشراف کامل دارد. سهراب چنان از سوژه‌ها و نوشته‌هایش دفاع می‌کند که فکر می‌کنی از تمام وزارتخانه‌ها سهمی می‌برد. اما به عقیده بیشتر دوستان، او نباید وارد کار روزنامه‌نگاری می‌شد. سهراب آشپز چیره‌دستی است که می‌تواند با یک سیب زمینی و چند تکه هویج، یک پرس استیک تنوری با سس سالاد پنیر پاراگوئه‌ای تحویل دهد. به هر حال بخشی از صفحات اقتصادی دستپخت این پسر است.

حسین خلیلی – خبرنگار ورزشی
همکار دوست‌داشتنی تحریریه. به اذعان بچه‌ها، او تا حالا گلی از پارک نچیده، پرنده‌ای را کیش نکرده و هرگز زیر باران چترش را باز نکرده. یک آرسنالی دو‌آتیشه که به‌خاطر بی‌درایتی‌های «میکل آرتتا» حالا آرزوهایش برای قهرمانی این تیم در لیگ جزیره هر روز کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود. الهی به حق همین وقت عزیز اگر آرسنال قهرمان نشود، به‌خاطر شکسته شدن دل حسین، آرتتا هیچ وقت خیر نبیند و اگر از آرسنال اخراج شد هم روی پیروزی را در هیچ میدانی نبیند، حتی با تیم‌های داخل سالن لندنی!

سعید اکبری- خبرنگار ورزشی
کسی که روزی ۲.۵لیتر آب معدنی نوش جان کند، سی و چند ساله باشد و ۳۰ سال را در حسرت آموختن زبان گذرانده و مجری پیشین برنامه صبحگاهی باشد، قطعا سعید است. کسی که گاهی با موبایل چنان با رئیس فدراسیون فوتبال حرف می‌زند که ما با بچه‌‎محل‌های‌مان آن را تجربه نکرده‌ایم. سعید ادعا می‌کند یک شطرنج باز حرفه‌ای است اما هنوز چند قدمی مانده تا به آن جایگاه برسد، چون در بازی‌های آنلاین در کمتر از ۱۰دقیقه با کیش حریف، سعید مات می‌شود. سلطان یافتن آوازهای نایاب و ترانه‌های گمشده دهه‌های گذشته و البته ویژگی ناب سعید، خوشرویی و اخلاق خوبش است که او را دوست‌داشتنی‌ترین کرده.

روح‌ا... قیطاسی – خبرنگار اقتصادی
روح‌ا... را باید استاد بلامنازع تحلیل وضعیت بازار دانست. بیشتر همکاران برای خرید، فروش یا سرمایه‌گذاری‌های کلان مثلا در بورس‌های جهانی، با ایشان مشورت می‌کنند و شنیده‌ها حاکی است دولت هم نیم‌نگاهی به این نیروی جام‌جم برای سپردن صندلی وزارت صمت دارد که حتما با مقاومت مدیران مجموعه روبه‌رو خواهندشد. تصور از دست دادن روح‌ا...، به اندازه ترکیدن سه لاستیک پرایدی که با سرعت ۵۰ کیلومتر می‌تازد، می‌تواند وحشتناک و دلهره‌آور باشد. تیتر «قیمت‌ها ریخت» او معروف است!

پیام عابدی – خبرنگار اقتصادی
برای پیدا کردن پیام باید در سایت‌های خارجی به دنبالش بگردید. سوژه از شما و جست‌وجو، تحقیق، ترجمه و تحویل یک مطلب خواندنی و مستند از پیام. از آنجا که متاسفانه در ایران تعداد اندکی از مردم تسلط کاملی به زبان انگلیسی دارند، به همین خاطر پیام می‌تواند خیلی چیزها را به نام ترجمه در حلق ما بریزد. به خصوص این‌که چند واژه لاتین هم در مطلبش باشد و به چند نفر هم استناد کند.

حمیدرضا خاتونی – مدیر هنری
حمیدرضا کم حرف می‌زند و زیاد نقاشی می‌کشد. وقتی در شورای تیتر همه همکاران در حال جنگ برای ساختن یک تیتر جذاب و تاثیرگذار هستند، حمید رضا کاغذی در دست گرفته و بدون حرف و کلامی در حال نقاشی‌کردن صفحه یک روزنامه است. با هر جمله‌ای که می‌شنود مربع و دایره و مثلثی می‌کشد. انگار استاد تبدیل واژگان به اشکال هندسی است. در تبحر او به اصول صفحه‌آرایی همین بس که می‌تواند در عرض چند دقیقه صفحه‌ای را طراحی کند تا هر بیننده‌ای را به تحسین وادارد. ضمن این‌که وقتی در هر مخمصه‌ای گیر می‌کند با یک جمله «هر چی حاجی بگه...» خودش را رها می‌کند. هم ما می‌دانیم حاجی کیست، هم او می‌داند حاجی کیست و هم حاجی می‌داند...!

مجید آزاد – عکاس
مجید است و دوربینی که احتمالا در زمان خواب هم بر گردنش آویزان و کیف لنزهایی که یک لحظه از خودش دور نمی‌کند. مجید آن‌قدر آرام و با متانت صحبت می‌کند که برای شنیدن صدایش باید گوش‌تان را در حلقش فرو کنید. دوست با معرفت و قابل اعتمادی که هنوز هم مرام لوطی‌های داستان‌های جوانمردان پهلوان را می‌توان در چهره‌اش دید.

علی رستگار – خبرنگار فرهنگی
یک سینمایی‌ نویس فوتبالی. هر وقت با علی کاری دارید کافی‌ است یک تماس با «بوئنوس آیرس» بگیرید. علی آن‌قدر عاشق فوتبال آرژانتین است و با پیروزی‌های این تیم غرق شادی می‌شود که مارادونا در زمان بالا بردن جام قهرمانی جهان خوشحال نبود. از ورزشی بودن این خبرنگار فرهنگی همین بس که بدانید در زمان برگزاری جام‌جهانی ۲۰۲۲ و با قهرمانی آرژانتین، علی هم لباس تیم‌ملی این کشور را به تن کرد و با خریدن یک جام، آن را بالای سر برد. کاش یکی پیدا می‌شد و حداقل ذره‌ای از این همه عشق را به گوش فدراسیون فوتبال آرژانتین می‌رساند تا شاید لیونل مسی و پائولو دیبالا و آنخل دی ماریا و نیکلاس اوتامندی هر کدام چند دلار روی هم بگذارند و علی را برای چند روزی به کمپ تمرین تیم‌های ملی فوتبال آرژانتین دعوت کنند. (الهی آمین)

علی رحیمی – خبرنگار فرهنگی
علی، عالم به علوم مختلف و به‌خصوص شاخه‌های مختلف علوم مرموز و غریبه شامل کیمیا، لیمیا، سیمیا، هیمیا و ریمیاست. برای پیروزی در مناظرات، بدون این‌که محور آن را مطرح کنید، علی را با خود ببرید و از همان ابتدا پرچم پیروزیتان را به اهتزار درآمده ببینید. گفت‌وگوهای علی با بزرگان حوزه فرهنگی او را خبرنگاری موفق معرفی کرده و می‌توان این اتفاق را به اطلاعات بالا و مطالعات این پسر مربوط دانست.

علی‌اکبر مظاهری ــ خبرنگار گفت‌وگو
مرد ناشناخته تحریریه. استاد گفت‌وگو گرفتن در حوزه ادب و فرهنگ و هنر. هنوز کسی نتوانسته از دست سؤالات حرفه‌ای علی فرار کند. علی را باید شیک‌پوش‌ترین خبرنگار تحریریه معرفی کنیم. کسی که حتما قبل از خروج از خانه چند ساعتی از وقتش را در مقابل آیینه صرف می‌کند و گواه این ادعا هم ست بودن همیشگی لباس و کفش و جورابش با دستمال گردن‌های وقت و بی‌وقتش است. علی این توانایی را دارد با یک کلمه، چنان سؤال ژرفی مطرح کند که گفت‌وگو شونده مجبور شود ساعت‌ها پاسخ دهد و در مقابل سؤالی را ساعت‌ها بپرسد و نهایتا، پاسخ‌دهنده متوجه نشود علی منظورش چه بوده. چند وقتی است که دردی پنهان، علی را تحت فشار قرار داده و کمتر می‌توان او را فعال دید.

مجید رحیمی - معاون فنی
اصولا آنقدر ساکت و سر به زیر است که انگار اصلا نیست. مجید رحیمی را می‌گوییم، معاون فنی تحریریه. همین سر به زیر بودن و بی حاشیه بودنش هم باعث شد از گزند قلم محمد رضا هادیلو که در وصف سایرین طنازی کرده بود، در امان باشد و به قول دوستان از قلم بیفتد. خلاصه که نوشتن درباره رحیمی حکم ته چراغی بازار را داشت. شنیدیم معاون فنی قبلی به این خاطر رفت که فاصله بخش فنی در طبقه دوم تا بخش مدیریت در طبقه چهارم را نتوانسته بود مثل قرقی برود. بنده خدا سنش هم بالا بود. گویا آزمون مجید رحیمی هم همین بود! گفتند اگر می‌خواهی معاون فنی شوی باید از طبقه ۲ تا طبقه ۴ مثل قرقی بروی و او این فاصله را نه یک بار که چند بار قرقی وار رفت. این‌گونه بود که در تست پزشکی قبول شد و حکم معاونت فنی تحریریه را گرفت.

احسان رستگار – معاون ضمائم
اگر تاکنون روزنامه‌نگار سرمایه‌دار ندیده‌اید. اگر روزنامه نگار مرفه بی‌درد ندیده‌اید. اگر روزنامه نگاری با ماشین مدل بالا ندیده‌اید، می‌توانید با وقت قبلی به دیدار احسان بیایید. اگر فکر می‌کنید احسان راه پول درآوردن از این دنیای بی‌پول فرهنگی را می‌داند، سخت در اشتباهید. او از جایی وضعش خوب شد که وقتی شما را به یک رستوران مدل بالای گرانقیمت به صرف شام دعوت کند، حتما خودش نمی‌آید و گارسون یک نیمروی تک نفره به همراه یک سوم بربری مانده جلوی شما می‌گذارد و می‌گوید، آقای رستگار با عذرخواهی نمی‌توانند خدمت برسند اما تلفنی شام شما را حساب کرده‌اند! نوش جان! احسان یک لیورپولی چند آتیشه است که هنوز در انگلستان هم شبیه او پیدا نشده است. آی کیو احسان بالای ۱۴۸ است و این را از فرارهای بدون نقصش در عصرانه دادن‌ها می‌توان حس کرد.

امیرحسین زینعلی - رستم پشت اتاق رئیس
همه آن ظرافتی که شما در کتاب قصه‌ها درباره مسئول دفترها خوانده‌اید، یک جا در مسئول دفتر مدیر مسئول جام جم نیست! صحبت از امیرحسین زینعلی است؛ مسئول دفتر مدیر مسئول جام جم. در برخورد اول انگار با امیر علی اکبری روبرو هستید. بدنش خوراک مبارزه در قفس است. این بازوها و آن سینه‌های سپر را آخرین بار در شاهنامه دیده بودم؛ با سر و کلاه خود رستم. به قول خودش یک زمانی بوکسور هم بوده. اما همین پسر عجب قلب مهربان و روحیه لطیفی دارد. این وجه او بی‌شباهت به آنچه درباره مسئول دفترها در کتاب قصه ها خواندیم نیست انصافا. می گویند بچه بالا شهر است اما مرام و مسلکش عین پایین شهری‌هاست. لوطی و با معرفت. فقط چون معمولا در تماس‌هایش حامل پیامی مهم از مدیر مسئول است، همه مان یک ترس ذاتی از دیدن نام او روی تلفن‌های‌مان داریم؛ دست خودمان هم نیست.

احمدرضا صدیق - مسئول دفتر تحریریه
همکار دوست‌داشتنی و آرام تحریریه. احمد را باید شاعر بی‌چون‌وچرای جام‌جم نامید. نمی‌دانیم اگر چند سده زودتر به دنیا آمده بود چه لقبی به او می‌دادند. احمد عریان یا لسان‌الغیب گلپایگان! از توانایی‌های احمد همین بس که اشعار تک‌مصرعی و رباعیات یک‌بیتی‌اش هوش از سر هر ادب‌دوستی می‌برد.تسلط احمد به تاریخ هم قابل‌توجه است به‌طوری‌که در یکی از خاطراتش آمده: زمانی که در جنگ چالدران هواپیمایم مورد اصابت نیزه‌های دشمن قرار گرفت با انجام اجکت (eject) به بیرون پریدم و با فرود در دریای‌سرخ از طریق جنگل‌های آمازون یک‌بار دیگر به وطن بازگشتم.

حسین نیکپور ــ خبرنگار بین‌الملل
ساکت مثل آتشفشان. در اولین نگاه چنین به نظر می‌رسد که سرش در مانیتور است و هیچ کاری با کسی ندارد اما او را باید یک کارآگاه تمام‌عیار دانست که حس ششمش همیشه در حال فعالیت است! زیر و بم همه چیز را می‌داند و با یک «ف» به فرحزاد می‌رود و برمی‌گردد. البته جغرافیای این حس ششم‌ها به اندازه میز کارش است. حسین یک دوست و همراه مطمئن و خبرنگاری کاربلد در حوزه خودش به‌شمار می‌آید و شوخ‌طبعی‌های او را کسانی تجربه کرده‌اند که چند دقیقه‌ای در کنارش بوده‌اند.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: «جام‌جم» تیمی که همه در آن فیکس هستند