عزرائیلِ کهنه سرباز؛ روایت امنیتی از یک خائن
عزرائیل، تریلری از ژانر جنایی است. تمرکز بر خلق هیجان، تعلیق و پیچش داستانی همراه با لحظات نفسگیر تعقیب و گریز، اطلاعات دقیق همراه با واقعگرایی دشوار و محکم توأم با خشونت.
رمانی که لایههای عمیق جنگ را بیپرده و عریان روایت میکند.لایههایی از سیاست و امنیت که شاید در ظاهر جنگ و زد و خوردها دیده نشود و مخاطب با خواندن رمان آن را حس میکند.
خواننده همراه با شخصیت اصلی داستان میخکوب شده و فضایی را نویسنده برای آن پدید میآورد که شاید هیچ وقت آن را امتحان نکرده یا در آن شرایط قرار نگرفته و نویسنده از این ابزار برای میخکوب کردن مخاطب بهره لازم را برده است.
محتوای کتاب عزرائیل: کهنه سرباز، با روایت مردی بهنام حمیدرضا هدایتی شروع میشود که بازپرس سازمان حفاظت ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است. پروندههایی که به او ارجاع میشود، قتل است و او برحسب وظیفه باید قاتل را دستگیر کند.
ماجرای قتل یک گروه مواد مخدر در تهران و چند سرباز نیروی قدس سپاه در دوحه شروع میشود. در یکی از پروندهها علی علیزاده یکی از رزمندههای معروف و بنام دفاعمقدس است. قاتلی مرموز که رد پایش همهجا دیده میشود اما هیچ راهی برای اثبات آن و یافتنش نیست.
او باید این فرد را دستگیر کند اما به این جمعبندی میرسد که انگیزه این قتل ریشه درگذشته دارد. شروع به بازجویی و مصاحبه میکند از افرادی که قدیم با او دوستی داشتند از رفیق دوران کودکی تا رفیق دوران انقلاب و جبهه. در قالب این بازجوییها مخاطب تاریخ را مطالعه میکند. شخصیتها ساختگی است اما وقایعی که روایت میشود، صدرصد مستند است.
داستان عزرائیل،کهنه سرباز، روایتی است از این دو بیآنکه بخواهند درگیر مبارزهای بزرگ میشوند که جغرافیایش تهران در شرق تا نیکوزیای قبرس در غرب است. داستان عزرائیل با یک ماجرای هیجانی به ترکیه و شمال سوریه میرود.
درد رمان عزرائیل، پیدا کردن قاتل و قاتلان احتمالی نیست. درد اصلی این رمان خیانت است؛ خیانتی که هیچکس باورش نمیکند. نیما اکبرخانی در رمانش با دقتی مثالزدنی از جزئیات این ماجرا پرده میبردارد و با قلمی روان، دو داستان موازی را پیش میبرد.
کهنهسرباز، گریزی به اتفاقات ۴۰سال گذشته ایران هم میزند و داستان را به گروهک تروریستی منافقین و سالهای جنگ میکشاند. نویسنده به تاریخ معاصرعلاقه داشته و بهانه نوشتن این رمان را تاریخ ۵۰ ، ۶۰ سال اخیرمی داند و مشکلی برای دسترسی به منابع نداشته و از کتابهای تاریخی که برای عموم مردم قابل استفاده است، بهره برده است.
نکته این که باید در یک قالب جذاب و خواندنی، این تاریخ را برای مردم بازخوانی مجدد کرد تا نسل امروز و آینده در یک سیر ضرباهنگدار و ریتمی جذاب با کنش و واکنشهای پلیسی تاریخ را بخواند و در ذهنش ماندگار باشد.«...در جریان پروسه انقلاب یکسری سازمانهای امنیتی همچون مجاهدین خلق، کومله، حزب دموکرات و چریکهای فدایی خلق، تشکیل شد. کتابهای متعددی چاپ شده و دلیل این که بین مخاطب عام شناخته شده نیست، روایت سختخوان و خشک تاریخی آن است. پرداختن به این اتفاقات در قالب داستان بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد...»
دلیل انتخاب جایزه ادبی جلال آلاحمد به کتاب عزرائیل: کهنه سرباز «... توجه به اسناد موجود از تاریخ معاصر است، زیرا زمینههای نوشتن در فضای هیجانانگیز در بستر امنیتی و تاریخی زیاد است اما کمتر در قالب داستانی خوشخوان به آن پرداخته شده است...» این گونه آثار مطمئنا در تصمیمگیری و بینش سیاسی مخاطب تاثیر میگذارد.
نیما اکبرخانی با این تفکرو دیدگاه این مجموعه را با عنوان «عزرائیل:روزهای تاریک» چندی پیش منتشر کرد و شخصیتهای جدیدی به دنیای داستان خود آورد. شخصیتهایی که در کنار قهرمانان جلد اول، نقش کلیدی بازی میکنند. این جلد در ایران و سوریه میگذرد.
درباره داستان
در جهان داستانی که نویسنده خلق کرده، دیالوگها حول محور تصویر و روایت میچرخد و مابین قصه، فرم یکنواختی ایجاد میکند و با هنرنمایی و ظرافت، مضمون هیجانی و جذاب را بهدور از هر نوع شعارزدگی بازگو میکند.حرفی که با یک حرکت سریع و زدن چند مشت، مخاطب را گیج و منگ میکند و خواننده ناکاوت میشود. این گیجی از آنجا شکل میگیرد که نویسنده با یک لحن ساده و ادبیات خوب، همراه با هیجان،ذهن مخاطب را با دو داستان موازی درگیر میکند و شخصیتهایی با یک دنیای مستقل پدید میآورد. در جهان ذهنی شخصیتهای رمان، دیگر قصه تریلر نداریم بلکه با جهانی پر از مبارزه و خصوصیات منحصر به هر انسانی مواجهیم که در برابر خشونت پیچیده در پیرنگ داستان، کنشگر هستند و از آن واکنش دریافت میکنند و این رابطه در کل داستان برقرار است.
نویسنده، شخصیتهایی ساخته است که هرکدام به طریق خود با یک واقعیت واحد ارتباط برقرار میکنند. گرچه شاید بدیهی باشد که هر شخصیتی منش خود را داشته باشد اما ساختن این منش یا خط مشی در قالب یک جهان مستقل داستانی و بعد بیان آن به زبان ساده، کار بسیار دشواری است.
عزرائیل در میدان کارزار با انتقال حس وظیفه، وجدان و عاطفه مخاطب را گیر میاندازد و با سوالهای متعدد به خواندن ادامه کهنه سرباز میپردازد. جهانهای موازی در داستان عزرائیل، مخاطب را با سوالهای مدام مواجه میسازد. مخاطب آنقدر در این قصه سرد و گرم میچشد که وقتی تمام شد در ذهن مخاطب تمام نمیشود و منتظر روایتهای بعدی است. همهچیز البته در یک پیرنگ مستقل تمام میشود اما تهنشین شدن قصه در ذهن مخاطب سبب ایجاد کشش به ماجراهای بدی میشود. نویسنده در کتاب خود فقط به خلق قصه مهیج فکر کرده و رسالت داستان خود را تشخیص داده و این باعث میشود مخاطب حس نویسنده را بفهمد و با صحنههای داستان درگیر و سهیم شود.
از دیگر ویژگیهای کهنه سرباز:عزرائیل، صراحت بیان است، زیرا از گونه نوشتاری ادبیات نویسندگان بزرگ ماقبل خود بهره برده است. برهمین اساس برای کشش داستانی و همراهی مخاطب، لقمه را نمیپیچاند و با صراحت و بدون تعارف روایتگری میکند. مخاطب این گونه پلیسی ـــ معمایی همیشه از جزئیات لذت میبرد. جزئیاتی که شاید به طور طبیعی در دسترس و آگاهی همگان نباشد. به هر حال اما داستان جلومیرود، خواننده هم سر بزنگاهها خسته نمیشود و تا آخر متن با کاراکترهای اصلی داستان همراهی میکند. جزئیات نحوه مبادله اعضای بدن انسان میان جیشالحر و تاجران اسلحه، جزئیات زدن خانه زعفرانیه و موسی خیابانی یا شرح دقیق فعل و انفعالات پیچیدهای که در ذهن یک بازجو هنگام بازجویی رخ میدهد یا حتی جزئیاتی که در فلاشبکهای فصل نفسگیر «سوزن، سیمچین و انبردست» مطرح میشود. همین جزئیاتش برگ برنده است.
نکته دیگر پرداختن به شخصیتهایی مثل علی علیزاده است که هنوز برای مخاطب محصور میان انبوه شخصیتپردازیهای پاستوریزه رسانههای رسمی، تازگی دارد.
هرچند ممکن است سالها بعد با خروج برخی اسناد و روایتها از طبقهبندیهای محرمانه و واقعیتر شدن روایتها، شرایط عادیتر و برای ارضای کنجکاوی مخاطب نیاز به پیشرویهای جسورانه بیشتری احساس شود. به هر حال «عزرائیل» با رعایت استانداردهای ژانر آنقدری جذاب هست که بینگرانی بشود خواندنش را به مخاطب پیشنهاد کرد.
در پایان باید گفت کتاب کهنه سرباز:عزرائیل با کشش داستانی خود، قابلیت اقتباس برای ساخت سریالهای پلیسی ـــ امنیتی ـــ معمایی را دارد و از درون آن یک فیلم سینمایی جذاب و دیدنی که به گونه سینمایی هالیوود در داستانپردازی و کشش داستانی طعنه میزند، تولید و خارج شود. به شرط آنکه یک فیلمساز درجه یک و متخصص قصهگویی و داستانهای امنیتی، آن را تولید کند.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: عزرائیلِ کهنه سرباز؛ روایت امنیتی از یک خائن
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران