آناهید جلالی : روز آزادی مردم ایران دور نیست، وضع موجود در ایران قابل دوام نیست
این روزها یک خواننده و ترانهسرای جوان ایرانی-فرانسوی، آناهید جلالی، میهمان دائمی رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری فرانسه است. علت این حضور چشمگیر رسانهای گزارش شنیداری بسیار شنیدنی است که او به شکل پادکست
در سفر به گوشه و کنار ایران تهیه کرده است؛ آنهم درست در آستانۀ خیزش بزرگ سیاسی، "انقلاب" بی سابقۀ فرهنگی، که به نام مهسا امینی، به نام زنان و جوانان و زحمتکشان ایران و در دفاع از زندگی، از زن، از آزادی و برابری گره خورده است.
آناهید جلالی در گفتگو با رادیو بین المللی فرانسه در خصوص تصورات خود از ایران امروز و آیندۀ آن از جمله گفته است :
"من در بیست و سه سالگی و شش ماه پیش از کشته شدن مهسا امینی و رویدادهای پس از آن، یعنی در نوروز ١٤٠١ برای اولین بار به ایران رفتم. قصد من از انجام این سفر آشنا شدن با کشورم و با بستگانی بود که هرگز از نزدیک آنان را ندیده بودم. راستش نگران بودم و از رفتن به ایران هم می ترسیدم. اما میل رفتن به ایران در وجود من قویتر از ترس از رفتن بود و امروز خوشحالم که چنین تصمیمی گرفتم...
من ایران را از کودکی از خلال قصه های پدر و مادرم شناخته بودم و ایران قصههای پدر و مادرم بیشتر به بهشت شباهت داشتند. البته من فکر نمیکنم که ایران بهشت است. هیچ جای دنیا بهشت نیست و فکر می کنم که محرومیت پدر و مادرم از رفتن به ایران در تصویر بهشت گونۀ آنان از این کشور بی نقش نبوده است. اما، وقتی که به ایران رفتم شخصاً پی بردم که ایران واقعاً زیباست و این نه فقط احساس من، بلکه احساس تمام دوستان فرانسوی ام بوده است که تاکنون به ایران سفر کردهاند. همۀ آنان بدون استثناء پس از سفر به ایران به من میگفتند : ایران حقیقتاً جای زیبایی است.
اما، واقعیت تلخی که من و دوست و همکار فرانسوی ام در سفر به ایران با آن آشنا شدیم – و این را همۀ کسانی که با آنان در ایران گفتگو کردیم تأئید میکردند - این بود که ایران کشور زیبایی است که مردمانش از ابتداییترین حقوق و آزادیهای اساسی محروم هستند.
سفر من به ایران با جشن چهارشنبهسوری همزمان بود و خاطرم هست دختری را دیدم که پیش از جهیدن از روی آتش موهای خود را برید و در آتش انداخت و در نظر بگیرید که این اتفاق ماهها پیش از کشته شدن مهسا امینی و خیزش اجتماعی زنان و جوانان روی می داد و وقتی منظور دختر جوان را از این کار پرسیدم، او در پاسخ گفت : موهای من معنای سیاسی دارند...
من در اقدام آن دختر جوان امید بزرگی را می دیدم، هر چند تصور نمی کردم و نمی توانستم هم تصور کنم که به فاصلۀ کوتاهی جنبشی به بزرگی و اهمیت جنبش زنان در ایران شکل بگیرد که در آن دختران گیسوان خود را به نشانۀ اعتراض می برند و در مشت می گیرند و حجاب خود را در آتش می سوزانند. در واقع، حس می کردم که وضع موجود در ایران دیگر نه قابل دوام است و نه قابل تحمل برای مردم. در فضا هم امید بود هم خشم بسیار و احساس می کردم که اتفاقی در راه است و وضع موجود نمی تواند ادامه یابد به ویژه این که در نگاه من مردم ایران بسیار دلیر و باشهامت به نظر میآمدند. من به جوانان ایران، به مردم ایران اعتماد دارم و مطمئنم که آنان خوب میدانند که چه کار میکنند و چگونه باید آزاد شوند و روز آزادی مردم ایران به نظر من دور نیست.
درست است که من در ایران متولد نشده و بار نیامدهام، اما، ایران از کودکی در خانۀ ما حضور داشته است و با سفر به ایران پی بردم که ایران کشور من است : کشوری که در آن احساس غربت نمیکنم."
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شویداخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
منبع خبر: آر اف آی
اخبار مرتبط: آناهید جلالی : روز آزادی مردم ایران دور نیست، وضع موجود در ایران قابل دوام نیست
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران