ترجیحِ تنهایی!

ترجیحِ تنهایی!
ایسنا

ایسنا/اصفهان کلاس درس دانشگاه مملو از جوان‌هایی بود که از راه‌های دور و نزدیک دور هم جمع شده بودند که به قول خودشان آینده‌شان را بسازند.

در این کلاس درس استاد بحث ازدواج را مطرح می‌کند و می‌گوید: دو سال پیش مقاله‌ای نوشتم در مورد اینکه افرادی که در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل می‌کنند و مجرد هستند نسبت به آن‌هایی که متأهل هستند افراد ناراحت‌تری هستند.

رها می‌خندد و می‌گوید: استاد حتماً مقاله شما برای خیلی سال پیش است، الان چنین نظری اصلاً مورد قبول نیست.

عماد که بیست ساله است و به قول خودش یکی دو سالی هست که دلش را به دختری داده و دوستش دارد بلند می‌شود و می‌گوید: حاضرم جانم را فدای کسی که دوستش دارم بکنم و در مورد انتخاب او به‌عنوان معشوق یا به قول غربی‌ها پارتنر از هر جهت اطمینان دارم، اما هیچ وقت با او ازدواج نمی‌کنم چون ازدواج پایان تمام لذت‌ها و دوست داشتن‌هاست. اگر می‌خواهید عشق و محبتی را تمام کنید دستش را بگیرید ببریدش زیر یک سقف آن وقت همه چیز تمام می‌شود.

متین اما نظر دیگری دارد؛ رو به عماد می‌گوید: دنبال عشق و عاشقی را گرفته‌ای؟ برو دنبال یک‌لقمه‌نان اصلاً ازدواج با این شرایط اقتصادی ممکن است آخرین دغدغه ذهنی آدمی باشد که بخواهد به آن فکر کند.

سارا کوچک‌تر از همه ما در این کلاس است و به کل ازدواج را اشتباه می‌داند و می‌گوید: «آدم تنها به دنیا می‌آید و تنها از دنیا می‌رود چه احتیاجی است که آدمی را پیدا کنی تا آخر عمر همراه خودت داشته باشی؟»

بحث بین همکلاسی‌ها تا آن جایی پیش می‌رود که متوجه می‌شوم بسیاری از بچه‌های کلاس که در سنین ۱۸ تا ۲۸ سال هستند، ازدواج را اشتباه و امری نادرست می‌دانند.

با خود فکر می‌کنم این همه دور شدن از ازدواج از کجا می‌آید و تا کجا پیش می‌رود؟

یکی دو ساعت بعد در جمعی قرار می‌گیرم که اکثراً متأهل هستند...

رها کنارم نشسته است و ۲۹ سال دارد او به تازگی ازدواج کرده و اتفاقِ سر کلاس امروز را برایش تعریف می‌کنم و می‌گوید: «ازدواج کنید، اما هیچ وقت بچه‌دار نشوید».

می‌گویم: بچه که خوب است کلی آدم را شاد می‌کند و به قولی امید زندگیست.

نرگس ۳۰ ساله است و مجرد وارد بحث ما می‌شود و می‌گوید: به امید اینکه بچه شادی‌آور زندگی است، نباید او را به دنیا آورد، اصلاً اعصاب نسل جدید حوصله این چیزها را ندارد. بچه همان دو سه سال اول امیدبخش است بعدش جز دردسر چیزی ندارد. الآن که کسی بچه‌دار نمی‌شود اگر هم بشود برای بقای نسل است که آن‌هم تفکر اشتباهی است. آدمی را در دنیای امروزه بیاوری صرفاً برای اینکه نسلت منقرض نشود!؟ این چه تفکری است!؟

مهدی ۳۷ سال دارد و می‌گوید: در این دوره که این‌قدر زندگی‌ها سخت شده خرج خودمان هم زیاد است بچه نمی‌خواهیم که و مثالی از بچه خودش می‌زند که وقتی نتوانسته‌اند فلان وسیله را برایش خریداری کنند رو به پدرش می‌گوید: شما که نمی‌توانستید تمام خواسته‌های من را برطرف کنید چرا من را به این دنیا آوردید که خجالت بکشم.

دیالوگ‌های شنیده شده روحیه خبرنگاری‌ام را قلقک می‌دهد تا با یک روانشناس در مورد ترجیح تنهایی صحبت کنم.

سیر نزولی ازدواج با شرایط پیش آمده

فائزه گوانجی، استاد دانشگاه و روانشناس در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: طبق آخرین آماری که از سال ۹۶ در مقایسه با وضعیت کنونی و خصوصاً از سال  ۹۸ به بعد با توجه به شرایط کرونا در دسترس داریم شاهد سیر نزولی روند ازدواج در کشور هستیم.

وی درباره آسیب‌شناسی این کم شدن میل به ازدواج از لحاظ روانشناسی، گفت: مقالاتی که سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ در سایر کشورها و برای مثال کشور کره در دسترس است و بررسی شده نشان دهنده این است که این کاهش آمار ازدواج به دلیل بدبین شدن افراد به ازدواج نیست. این سیر نزولی به دلیل شرایط پیش آمده است و این بررسی‌ها به معنای این است که بیشتر از اینکه بخواهیم بدبینی افراد را نسبت به ازدواج در نظر بگیریم باید شرایط این بدبین شدن را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و برای مثال در کشور خودمان یک‌سری شرایط اجتماعی و اقتصادی باعث این سیر نزولی و کاهش آمارها شده است.

گوانجی ادامه داد: در حال حاضر موضوع اصلی که در مورد ازدواج به آن اشاره می‌کنیم جهت‌گیری ازدواج است، به این معنا که دیدی که جوان‌ها به خصوص جامعه دانشجویان به ازدواج دارند آیا خوش‌بینانه است یا خیر؟ و هرکدام از جواب‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد و دلایل آن بررسی می‌شود و متوجه می‌شویم  بیشترین چیزی که سبب این دید جوان‌ها به ازدواج می‌شود، شرایط ازدواج است، در حالی که بحث ازدواج و فرزندآوری یک مقوله مثبت است منتهی به دلیل شرایط جامعه شاهد پایین آمدن آمار ازدواج و تولد هستیم.

این استاد دانشگاه گفت: ازدواج یک راه جامعه پسندانه است، چرا که یک‌سری از نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی پاسخ داده می‌شود، منتهی زمانی که جوان‌ها در این سن مشاهده می‌کنند که توان جامعه در فراهم کردن شرایط و نیازهای آنان کافی نیست با خود تحلیل می‌کنند که نمی‌توانند زیر بار تعهد و مسئولیت ازدواج بروند، بنابراین به سراغ راه‌های انحرافی می‌روند که تا حدودی پاسخگوی این نیازها باشد.

ازدواج؛ پایان عشق و عاشقی؟

گوانجی در پاسخ به این سؤال که برخی می‌گویند ازدواج پایان عشق است، گفت: دلیل گفتن این حرف این است که وقتی سواد رابطه نداریم و آن را بلد نیستیم فکر می‌کنیم رابطه وقتی از شور و هیجان می‌افتد و از عمر آن می‌گذرد، عشق کمتر شده است و یک‌سری جوانان فکر می‌کنند علاقه‌ای که  قبل از ازدواج شکل‌گرفته و فرصت‌های خوبی دارند و به محض شکل گرفتن تعهد یک‌سری مسئولیت‌ها شکل می‌گیرد که آن‌ها برای فرار از آن مسئولیت‌ها به ازدواج فکر نمی‌کنند و اگر بتوانیم این اطمینان را به جوان‌ها بدهیم که چگونه شما می‌توانید روابط خود را غنی کنید و سواد ارتباطی یاد بگیرید سالیان سال بعد از زندگی مشترک همچنان آن شور و هیجان باقی می‌ماند.

این استاد دانشگاه افزود: پس یکی از دلایلی که جوان‌ها ترس از زیر سقف رفتن دارند تعهد و دیگری این است که ما سواد ارتباطی بلد نیستیم و فکر می‌کنیم تا زمانی که زیر یک سقف نرفتیم و رابطه‌ها دوستانه پیش می‌رود پرشورتر و پرهیجان‌تر است در صورتی که این‌طور نیست و ما شاهد زوج‌هایی هستیم که از زندگی مشترک‌شان بیش از چهل سال می‌گذرد و فقط به دلیل اینکه یک دیگر را درک کرده‌اند و یک زندگی پر منطق و با شور و هیجان بسازند هم چنان شور روزهای اولیه آنان حفظ شده است.

وی درباره کم شدن میل به بچه‌دار شدن در جامعه امروزی، تصریح کرد: متأسفانه سبک تربیتی نسل جدید به شکلی است که این نسل با میزان مسئولیت کمتری تربیت شده و بچه‌ها به خانواده بیشتر وابسته‌اند، چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ مالی انگار که در تربیت نسل جدید استقلال را محدود می‌کنیم و حس مسئولیت‌پذیری کودک را پایین می‌آوریم. حال اینکه این بچه یاد نگرفته مسئولیت چیست و قطعاً ترس از ازدواج دارد اگر این مشکل ازدواج هم حل شد در زمانی که ازدواج شکل گرفت در مقوله فرزندآوری با توجه به این حس کم بودن مسئولیت‌پذیری هم کاهش پیدا می‌کند و نکته‌ای که مورد توجه است فرزندآوری صحیح است که آن هم کاهش پیدا کرده و این ترس از فرزندآوری به‌طور کلی به دلیل مسئولیت‌پذیر نبودن نسل جدید است.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: مقوله ازدواج و فرزند آوری بی‌نهایت تحت تأثیر مسائل اقتصادی و اجتماعی است و در این شرایط من به‌عنوان مدرس دانشگاه و مشاور ترجیح می‌دهم که تا زمانی که زوجین اطمینان ندارند از نظر مالی و عاطفی توانایی سرپرستی و پوشش کامل بچه‌ای را ندارند توصیه به فرزند آوری نمی‌کنیم، چرا که شرایط اجتماعی بسیار در این امر دخیل است، اگر مشکل زوج برای فرزندآوری ترس از مسئولیت باشد از نظر روانشناسی می‌توان این ترس را کنترل کرد، اما گاهی دلیل کاهش فرزندآوری در جامعه مساِئل اجتماعی و اقتصادی است. برای مثال در شرایط کنونی هم خانم و هم آقا هر دو از صبح تا عصر سر کار هستند و مقوله فرزندآوری احتیاج به یک برنامه‌ریزی قوی دارد و من به‌عنوان یک مشاور به زوجی که آمادگی این موضوع را ندارد توصیه به فرزندآوری نمی‌کنم.

گوانجی خاطرنشان کرد: از طرفی هر چقدر کاهش آمار ازدواج را مشاهده می‌کنیم شاهد افزایش آمار طلاق هم هستیم و ازدواج‌هایی را مشاهده می‌کنیم که به فرجام تلخی رسیده‌اند. اصلاح این آمار باید با برنامه‌ریزی همراه باشد. ما دوست داریم شاهد برنامه‌ریزی برای این موضوع باشیم، اما تا زمانی که ازدواج‌ها به این شکل اصلاح نشود و ازدواج‌ها و فرزندآوری‌های بی‌برنامه‌ریزی باعث افزایش آمار طلاق می‌شود و آمار طلاق بالا خواهد بود. فرزندان این زوج‌ها دارای مشکلات اجتماعی زیادی می‌شوند، بنابراین برای غلبه بر کاهش آمار ازدواج و فرزندآوری نیازمند برنامه‌ریزی زیادی هستیم.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: ترجیحِ تنهایی!