درونمایههای بیکتاب سینما؟!
این نقل به مضمون گفته معروف ویکتور هوگو، شامل قاطبه هر جامعهای در تمام ارکان آن میشود، چه برسد به کشور ما که مطابق آمار، سرانه مطالعه بسیار پایینی دارد.
به عبارتی اوضاعش اورژانسی است، لذا توسعه فرهنگ کتابخوانی در سطوح مختلف میبایستی جزو اولویتهای دستگاه بروکراسی و تبلیغی ترویجی باشد.
یکی از نهادهای مهم و تاثیرگذار در زمینه نشر و ترویج مطالعه سینماست، اما وقتی خود این نهاد از سر و شکلش بیسوادی و کمسوادی میبارد، انتظار موثر ظاهرشدنش به نفع توسعه و نضج تولید و مصرف کتاب، فرساینده است. وقتی خود دستاندرکاران تولید فیلم با کتاب و کتابخوانی مانوس نیستند، ورود عناصری از کتاب به قصهها و درامهای سینمایی نیز انتظاری بیهوده است.
سینمایی که شاهد آن هستیم، پدیدهای افسرده و ناکام در ارتباط با مخاطب است، یا همهچیز را تیره و تار میبیند یا غرق در ابتذال است و این واقعیت غالب، بیتردید بخش اعظم آن ناشی از فقدان کتاب در بطن زندگی و متن شغلی سینماگران است. سینمای موفق جهان همواره مربوط به دورههایی است که فیلمسازان سر در کتاب داشتهاند.
امروز آمریکا مصداق بارز برای اثبات این موضوع است، همچنانکه دیروز برخی کشورها که در اوج تولیدات سینمایی بودند، نقش تسلط فرهنگ کتابخوانی قابل ردیابی است؛ مانند روسیه، ایتالیا، فرانسه و چند کشور دیگر. چنانچه آنها را مورد بررسی قرار دهیم، تاثیر وجود کتاب در ساختار سینمایی این کشورها قدرتمند است.
فیلمساز و کارگردانی که با تاریخ کشورش و فراز و فرودهای ملتهب اجتماعی آشنا نباشد، ادبیات و خصوصا رمانخوانی جزو سرگرمیهایش نباشد، امکان ندارد بتواند اثری موفق در گرایش زیباییشناسی و فرم تولید کند در عین این که به دلیل ضعف بنیه فکری دچار گمراهی در تولید محتوا میشود. چنین سینماگرانی از منابع اقتباسی دور و اساسا قدرت تشخیص استفاده از کتابهای درخور اقتباس را ندارد.
اگر هیچکاک فیلمی موفق چون پرندگان را میسازد و جان فورد خوشههای خشم و کوروساوا مکبث شکسپیر را، تحقیقا برای این است که اهل مطالعه هستند و درکشان از ظرفیت اثر مکتوب برای فیلمشدن بالاست. اگر هرسال شاهد تعداد قابل توجهی فیلم اقتباسی در سینمای روز آمریکا هستیم، دقیقا متاثر از رابطه محکم سینما با ادبیات است.
اگر مروری ذهنی بر تاریخ سینمای خودمان داشته باشیم. قصههای مجید در خاطر همهمان جاگیر شده است. مهرجویی ، تقوایی، کیمیایی و برخی دیگر از فیلمسازان که در جوانی خوش درخشیدند، بهترین آثارشان اقتباس از منابع داخلی و خارجی بوده است. خالقان این آثار در درجه اول خودشان اهل مطالعه بودهاند که در نزدشان اقتباس ارزشمند جلوه کرده است.
خوشبختانه عرصه ادبیات کشورمان غنی و از نظر کمی و کیفی قابل دفاع است، اما با وجود این همه، سینماگران ما در کلیتاش، بیگانه با این ظرفیت است. طی سالهای اخیر که اعم رویکرد مطالعاتی فیلمسازان، ویکیپدیا شده است تا حدی که جزئیترین اطلاعات و نیازهای تحقیقی و روزمره خود را با فضای مجازی گره زدهاند، مانند اسنپیها که بدون گوشی و «نشان» و «بلد» نمیتوانند حرکت کنند، اینان هم معمولیترین سوالات را از گوشیهایشان میپرسند و ... خلاصه این که فیلمسازان ما کتابها را در حد نیاز کتابخانههای دکوری و تزئینی خود پیگیری میکنند، اما افتخارشان تکاپوی ساخت و ساز مسکن و فعالیت در بورسهای کاذب است. تغییر این سیکل به نفع دانش و زیستن با کتاب، گام مهمی در جریانسازی سینمای ایران خواهد بود.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: درونمایههای بیکتاب سینما؟!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران