اعتراف‌های مرتضوی، دفاعیه‌های نوری: واقعیت‌ها و تناقض‌ها

اعتراف‌های مرتضوی، دفاعیه‌های نوری: واقعیت‌ها و تناقض‌ها
رادیو زمانه

حسین مرتضوی زنجانی، رئیس زندان‌های گوهردشت [رجایی‌شهر] و اوین در سال‌های ۶۴ تا ۶۷ هفته گذشته به افشاگری درباره قتل عام زندانیان سیاسی چپ‌گرا و مجاهد در تابستان ۱۳۶۷ پرداخت. مرتضوی طبق اطلاع گرانندگان کلابی که او را دعوت کرده بودند، به اطلاعات احضار شده است.

افشاگری‌های مرتضوی همزمان است با برگزاری دادگاه استیناف حمید نوری، دادیار سابق قوه قضائیه با نام مستعار امنیتی «حمید عباسی»، که در سوئد به اتهام دست داشتن در کشتار ۶۷ در زندان گوهردشت به حبس ابد محکوم شد. با وجود این، هم‌اکنون زمزمه‌هایی از تلاش برای معاوضه حمید نوری با یک شهروند ۳۰ ساله سوئدی که آوریل سال گذشته به اتهام «جاسوسی» در ایران زندانی شد، به گوش می‌رسد.

پیش از آن هم اسدالله اسدی، دیپلمات محکوم به تلاش برای اقدام تروریستی، با یک شهروند بلژیکی زندانی در ایران معاوضه شده بود.

تلویزیون کانال ۴ سوئد از تلاش ایران برای مبادله یک شهروند سوئدی زندانی با #حمید_نوری خبر داده است.

این شهروند سوئدی سال گذشته وقتی به ایران سفر کرده بود در هنگام خروج بازداشت و به اتهام «جاسوسی» در حال حاضر زندانی است. pic.twitter.com/MZviQXXDn9

— Farzad Seifikaran (@FSeifikaran) May 29, 2023

مرتضوی در سخنانش نقش خود را در اعدام‌ها انکار کرد و گفت که به دلیل همین اعدام‌ها از جمهوری اسلامی و روح‌الله خمینی رویگردان شده و ریاست زندان را وانهاده است.

در این یادداشت نگاهی می‌اندازیم به روایت‌های پیش‌تر گفته‌‌شده از نقش حسین مرتضوی زنجانی، رئیس وقت اوین، در کشتار ۶۷؛ آنچه حمید نوری در دفاع از خود در دادگاه استکهلم بر زبان آورد؛ و آنچه حسین مرتضوی در شبکه‌ی اجتماعی «کلاب‌هاوس» درباره این کشتار اعتراف کرد.

مرتضوی در دوران ریاست زندان

حسین مرتضوی زنجانی پیش از این از سوی بازماندگان کشتار ۶۷ به عنوان یکی از عوامل موثر در آن قتل عام معرفی شده بود؛ به ویژه اینکه رییس زندان اوین و گوهردشت بود. این مسأله در بند ۴۴۳ حکم دادگاه حمید نوری نیز درج شده و به نقل از «مرزهای ناشناخته بین مرگ و زندگی»، خاطرات جعفر یعقوبی، از جان‌به‌دربردگان کشتار آمده که مرتضوی از عاملان فعال کشتار بود.

حمید نوری در دادگاه استکهلم به حسین مرتضوی اشاره کرد. او در پاسخ به سوال دادستان درباره مسئولان قضایی تهران در سال ۶۷ چنین پاسخ داد:

مرتضوی سال‌های ۶۶ و ۶۷ حتما مسئول زندان اوین بود و با حفظ سمت رئیس زندان رجایی‌شهر هم بود. او در نامه‌نگاری‌ها این‌طور امضا می‌کرد که رئیس زندان اوین/رجایی‌شهر، سید حسین مرتضوی ….

یکی از مدرک‌هایی که کنت لوئیس، وکیل شاهدان عضو سازمان مجاهدین خلق برای نشان دادن تناقض حرف‌های نوری به دادگاه ارائه کرد، نامه‌ای در ارتباط با حسین مرتضوی، رئیس زندان اوین بود و در آن نوری به دادیاری اوین گمارده شده بود. کنت لوئیس گفت این نامه بسیار محرمانه نوشته شده و تاریخش مربوط به ۱ سپتامبر ۱۹۸۸ است.

همزمان برخی دیگر گفته اند که پس از انتقال مرتضوی از گوهردشت به اوین در ۱۳۶۶، محمد مقیسه (ناصریان) سرپرستی زندان گوهردشت را در کنار سمت دادیار ناظر زندان برعهده داشت.

شاهدانی دیگر حضور مرتضوی را در جلسات هیأت مرگ هم گزارش داده اند. شماری از چپ‌گرایان که وب‌سایت «آزادی بیان» را در دست دارند، در پستی فیس‌بوکی درباره او نوشته بودند:

سید حسین مرتضوی: رئیس زندان گوهردشت در سال‌های ۶۴ تا ۶۶ و رئیس زندان اوین در سال ۶۷ در هیأت مرگ، برای انتخاب قربانیان. وی به همراه خونخوار دیگری به نام مجتبی حلوایی عسگر که سال‌ها معاونت انتظامی و امنیتی اوین را به عهده داشت از مسئولیت زندان اوین کنار گذاشته شد.

چند تن از شاهدان و بازماندگان در دادگاه حمید نوری نیز به نقش حسین مرتضوی اشاره کردند. رضا شمیرانی، هوادار سازمان مجاهدین و جان‌به‌دربرده‌ی کشتار، در دادگاه نوری در جریان پاسخ‌اش به پرسش دادستان که «از کارمندهای زندان اوین کدام‌شان در زمان اعدام‌ها خیلی فعال بودند؟» گفت: «یادم رفت بگویم سید حسین مرتضوی هم بسیار فعال بود من او را هم دیدم.»

و سپس در روایت‌اش از مواجهه با هیأت مرگ، چنین توضیح داد:

از آنجا من را به ساختمان دادستانی بردند، هیات مرگ در ساختمان دادستانی مستقر شده بود، در آن ساختمان من از زیر چشم‌بند تعداد زیادی زنان و مردان مجاهد را دیدم که نشسته بودم. من را به صفی بردند که حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر با هم بودیم. آنجا حسین مرتضوی رئیس وقت زندان اوین را دیدم، یک پیرهن سفید آخوندی و شلوار پاسداری و یک نعلین هم پایش بود. خیلی خوشحال بود، روی در ورودی ساختمان می‌زد و برای خودش شادی می‌کرد… طرف مسعود عبویی آمد چون مسعود را از زندان گوهردشت می‌شناخت و گفت اتهامت چیست؟ گفت حاج آقا شما می‌دانید، با همان خوشحالی که داشت گفت باشد معلوم می‌شود.

ایرج مصداقی، عضو سابق سازمان مجاهدین و از دیگر جان‌به‌دربردگان کشتار، در شهادتش در دادگاه نوری درباره شکنجه به ویژه شکنجه «اتاق گاز» در گوهردشت گفت: «رئیس زندان گوهردشت سید حسین مرتضوی زنجانی بود. من او را شناسایی کردم. عکس او را در ایام انتخابات دیده بودم …»

حسین مرتضوی ایستاده در کنار یاسر عرفات؛ دیگر حاضران: ابراهیم یزدی، حسن خمینی

بخش‌هایی از شهادت بازماندگان از نقش داشتن مرتضوی در اعدام‌ها و شکنجه‌ها با سخنان خود او تفاوت دارد. مرتضوی در سخنانی که از او منتشر شده، می‌گوید:

ما درها را باز کرده بودیم. بچه‌های زندانی احساس می‌کردند امروز و فردا آزاد می‌شوند.

حسین مرتضوی می‌گوید از خوئینی‌ها خواسته که با استعفای او از ریاست زندان موافقت کند چون او حق تصمیم‌گیری در مورد هیچ چیزی از جمله اعدام‌ها را نداشته است. و همچنین ادعا می‌کند که چون نظر روح‌الله خمینی بر اجرای اعدام‌ها بود، او از جمهوری اسلامی رویگردان شده است.

البته مرتضوی همچنان گفت که به دنبال «تطهیر» خودش نیست: «مرتضوی را هر چقدر هم با آب زمزم غسل‌اش بدهند، پاک نمی‌شود».

او همچنین ادعا می‌کند که محمد اسماعیل شوشتری استعفای شفاهی او را در یکی از جلسه‌های اعضای هیأت مرگ با یکدیگر در دفتر ریاست زندان پذیرفته است.

مرتضوی در برابر نوری

حمید نوری در جریان دفاعیه‌هایش در دادگاه استکهلم تنها اتهام‌ها علیه خودش را تکذیب نکرد؛ او به طور کلی کشتار ۶۷ را از زاویه‌های مختلف انکار کرد.

استدلال‌های حمید نوری برای انکار کشتار اما در سخنان جدید مرتضوی زنجانی نقض شده اند.

Ad placeholder

فتوای خمینی

نوری برای انکار قتل عام تابستان ۶۷، حتی فتوای خمینی را درباره اعدام زندانیان انکار کرد. دادیار سابق قوه قضائیه به عملیات نظامی «فروغ جاویدان» سازمان مجاهدین خلق پس از پایان جنگ اشاره کرد و به پاسخ جمهوری اسلامی به این حمله پرداخت و گفت «فتوای امام» مربوط به این حمله و برای پاسخ به آن بوده است. او مدعی شد که فتوای خمینی برای کشتار زندانیان سیاسی دستور به حمله به نیروهای مجاهدین بوده:

من حمید نوری معروف به حمید عباسی قتل عام سال ۶۷ را تأیید می‌کنم اما نه در زندان‌های ایران، بلکه در استان کرمانشاه ….

 نوری گفت اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در ایران، داستانی است که روسای سازمان مجاهدین خلق ساخته‌اند: «آنها گفتند که هر کس در مرز و در درگیری کشته شده، می‌گوییم که در زندان کشته شده است. افراد و عوامل سازمان هم گفتند که سمعا و طاعتا، به روی چشم.»

دادیار سابق قوه قضائیه جمهوری اسلامی در یک جلسه دفاعیات دیگرش باز به فتوا بازگشت و این بار چنین گفت:

این کاغذی که اسم آن را گذاشته‌اند فتوا یک کپی است، این یک نامه‌ است که شخصی به نام منتظری مطرح کرده و خیلی از مشکلات متأسفانه توسط ایشان مطرح شده، اگر یک نفر ثابت کند در این ۳۳ سال کسی اسم این را فتوا گذاشته من تسلیم می‌شوم. این نامه‌ است، نامه‌ای که منتظری در کتابش گفته منتسب به حضرت امام خمینی است صفحه ۶۴۵ کتاب منتظری، هیچ‌کس به این توجه نمی‌کند، این کلمه فتوا را همین سازمان ساخته و جعل کرده و در این ۳۳ سال ثبت کرده‌اند و کسی به آن توجه نکرده. این نامه را منتظری پخش کرده.

اما رئیس سابق زندان اوین و گوهردشت در اعترافات اخیرش فتوای خمینی را واقعی دانست، اما درباره نامه‌ای که توسط آیت‌الله منتظری منتشر شده و به عنوان «فتوای خمینی» مبنی بر اعدام زندانیان قلمداد می‌شود، گفت که مربوط «قلم و بیان» خمینی نیست: «ولو اینکه بگوییم این سند موجود است…»

حسین مرتضوی اشاره می‌کند متن فتوا، متن دیگری غیر از آن چیزی است که آیت‌الله منتظری منتشر کرده و موضوع فتوای خمینی را در نحوه‌ی اطلاع‌یافتن‌اش از اعدام‌های ۶۷ بازگو کرد و گفت که ابراهیم رئیسی، عضو هیأت مرگ و رئیس جمهوری اسلامی کنونی، نزد او آمده و گفته است:

«ما امروز رفتیم و حکمی را از امام گرفتیم برای مجموعه‌ی اعدام زندانی‌ها».

هرچند مرتضوی توضیح داد که نمی‌داند متن آن را رهبر سابق جمهوری اسلامی به دست خود نوشته یا احمد خمینی، پسرش، نویسنده بوده، و به‌علاوه “ادبیات” آن را متعلق به روح‌الله خمینی ندانست، اما تأکید کرد که نظر خمینی همان چیزی بود که در متن فتوا آمده است.

شورش در زندان

یکی از توجیه‌هایی که مقام‌های مسئول جمهوری اسلامی برای اعدام زندانیان سیاسی چپ و مجاهد در تابستان ۶۷ ارائه می‌کنند، به شورش زندانیان همزمان با عملیات فروغ جاویدان/مرصاد پس از جنگ عراق بازمی‌گردد. آنها مدعی اند که زندانی‌ها همزمان با عملیات قصد شورش و درگیری با زندانبان‌ها را داشتند.

حتی میرحسین موسوی ــ که اکنون در حصر خانگی است و مرتضوی در انتخابات ۸۸ به کارزار او پیوست و در سخنان اخیرش گفت که نخست‌وزیر دوران خمینی از کشتار بی‌اطلاع بوده ــ، درباره اعدام‌های تابستان ۶۷ همین توضیح را داده است:

همان وقت خبر دادند که گویا قرار بوده هم‌زمان با آغاز یورش منافقان به مرزها، در داخل زندان‌ها شورشی از جانب زندانیان حامی منافقان صورت بگیرد و پس از فتح زندان به خیابان‌های تهران بیایند و با پیش‌روی دشمن آن‌ها دست به اشغال مراکز مهم دولتی بزنند. در هر صورت، این حرکت و اقدامات شکست خورد و آن حکم حضرت امام صادر شد.

در جریان دادگاه نوری، هم دست‌کم یکی از شاهدان به این توجیه اشاره کرد و هم حمید نوری در دفاعیات خود در استکهلم این نظریه را از زبانِ به گفته‌ی او یک زندانی مطرح کرد.

محسن اسحاقی که به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به زندان افتاد و چند سال بعد از کشتار جان به در برد، در این مورد به عنوان ششمین شاهد و شاکی در دادگاه نوری به زمینه‌سازی‌ها برای اعدام‌ها اشاره کرد و درباره نماز جمعه‌ای در آن زمان به امامت رهبر کنونی جمهوری اسلامی گفت:

من پای تلویزیون بودم و زنده می‌دیدم. خامنه‌ای گفت در برخی زندان‌ها گروهکی‌ها شورش کرده‌اند و حتی زندان را آتش زده‌اند… این خاطره من بود که می‌خواستم تعریف کنم. به دوستم گفتم همه ما را می‌کشند.

۲۰- امامت علی خامنه‌ای. #محسن_اسحاقی می‌گوید: «من پای تلویزیون بودم و زنده می‌دیدم. خامنه‌ای گفت در برخی زندان‌ها گروهکی‌ها شورش کرده‌اند و حتی زندان را آتش زده‌اند.… این خاطره من بود که می‌خواستم تعریف کنم. به دوستم گفتم همه ما را می‌کشند ….»
دادگاه #حمید_نوری

— Radio Zamaneh (@RadioZamaneh) September 9, 2021

از سوی دیگر، دادیار سابق قوه قضائیه برای ارائه این توجیه به نفع خود، ابتدا مدعی شد که «درون زندان‌ها هم [از عملیات فروغ جاویدان] مطلع بودند و با زندان‌ها ارتباط داشتند، این اطلاعات شخصی خود من است و خیلی از این اطلاعات را در ایران به دست آوردم.» او در ادامه همین جلسه دفاعیه گفت:

«میز من دم در اتاق دادیاری بود، دیدم زندانی‌ها با دمپایی خیس هستند و سروصدا می‌کنند، دیدم شوخی می‌کنند و متلک می‌اندازند، یکی از آنها گفت آنجا کشته نشدیم نزدیک بود اینجا کشته بشویم، دقیق یادم نیست حدودا این بود، از قصد بلند گفت من بشنوم… من که کارش را رسیدگی کردم گفتم منظورت چه بود؟ نمی‌خواست بگوید، آنقدر سوال پیچش کردم، گفتم چی می‌خواستی بگویی؟ گفت ملاقات‌ها را قطع کردند، “م” می‌خواست حمله بکند و زندانی‌ها هم با “م” هماهنگ شده بودند و قرار بود زمانی که “م” حمله می‌کند این‌ها هم از درون زندان حمله کنند پاسدارها را بکشند و فرار کنند. داشت به من هم متلک می‌انداخت، گفتم درست صحبت کن چی می‌گویی؟ تواب‌ها این موضوع را به مسئولین اطلاع داده بودند، تلویزیون‌ها را جمع کردند، ملاقات‌ها را قطع کردند، چیزهای دیگری هم بود چون من حدود صحبت‌هایش را می‌گویم، چون دیگر زندانیان متوجه نشدند “م” به ایران حمله کرده و زندانیان نتوانستند به پاسدارها حمله کنند، آنها را بکشند و فرار کنند.»

نوری در قسمت‌های دیگری نیز ادعا کرده بود که حکم اعدام‌ برای افراد پیش‌تر محکوم‌شده به زندان یا در آستانه آزادی صادر نشد و تنها برای زندانی‌ای که در زندان جرمی همچون شورش مرتکب می‌شد، حکم جدید از جمله اعدام صادر شده بود.

اما مرتضوی، رئیس وقت زندان، این توجیه را در اعتراف‌های اخیرش رد کرده است. او در جایی از سخنانش می‌گوید:

انسان‌های بی‌گناهی را کشتند. اگر هم گناهی داشتند برای گناه اول آنها تعیین تکلیف شده بود. اگر تعیین تکلیف نشده بودند، [مقامات جمهوری اسلامی] حق داشتند بگویند که اینها شورش کردند، یا آن کار و این کار را کردند. ولی وقتی آنها محکوم بودند و حکم داشتند و سپس حکم اعدام درباره آنها اجرا شد، این جنایت بود.

او درباره شورش یا حمله اعضای مجاهدین در داخل زندان‌ها نیز چنین گفت:

«اگر بگویند اعضای مجاهدین در حال آماده‌سازی برای خروج از زندان بودند، دروغ نگفته اند. اما اینکه بگویند در داخل زندان آتش‌سوزی بوده یا حمله کرده اند، چنین اتفاق‌هایی نبود و هیچ درگیری‌ای بین زندانیان و زندان‌بان‌ها رخ نداد.»

Ad placeholder

خاوران

حمید نوری معروف به عباسی در جریان دفاعیات‌ خود در دادگاه وجود گورستان خاوران را نیز انکار کرد؛ گورستانی که به قبر دسته‌جمعی اعدام‌شده‌های تهران در ۶۷ بدل شده بود.

او در پاسخ به دادستان ادعا کرد که خاوران را نمی‌شناسد. بخشی از این گفت‌و‌گو را با هم می‌خوانیم:

دادستان: «آیا با نام خاوران و قبر دسته‌جمعی آنجا آشنا هستید؟»

حمید نوری: «در این مدت آشنا شده‌ام.»

دادستان: «قبل از اینکه سوئد بیایید، مطلع بودید؟»

حمید نوری: «چیزی به نام خاوران آن موقع در ذهنم نبود. بعدش فکر کردم. در ضلع جنوبی تهران جاده‌ای به نام جاده خاوران است…»

دادستان: «بحث من این نبود. بحث من این است که شما از قبرهای دسته‌جمعی خاوران اطلاعی داشتید؟»

حمید نوری: «خیر. چون چنین چیزی وجود ندارد. چیزی هم نشنیده بودم. در این مدت دو ساله، دیدم و شنیدم و خواندم و در بازجویی‌ها هم صحبت‌های آقایان را گوش دادم و اطلاعات پیدا کردم. الان می‌توانم اظهارنظر کنم.»

دادستان: «ولی شما در مورد مادران خاوران که به خاطر کشته‌شدگان ۶۷ اعتراض می‌کنند، پیش از آمدن به سوئد چیزی شنیده بودید؟»

حمید نوری: «نه. اگر اجازه بدهید توضیحی بدهم. در این مدت چیزهایی که درباره این داستان ساختگی خواندم، [فهمیدم] برای هر جزء آن هم داستان دیگری ساخته شده. کمونیست‌ها با گروه «م» سر همه‌چیز اختلاف دارند. گروه «م» می‌گوید ما را می‌برند بهشت زهرا؛کمونیست‌ها هم جایی را ساخته‌اند به اسم “خاوران”».

اما در برابر این پرت‌و‌پلاگویی‌ها، سخنان مرتضوی درباره نحوه حمل و نقل و دفن جسدهای کشته‌شدگان اوین در تابستان ۶۷ حقیقت را روشن می‌کند. رئیس سابق اوین و گوهردشت دراین‌باره در اظهارات اخیرش گفت که «اعدامی‌ها را با کامیون بردند» و افزود:

کجا دفن‌شان کرده اند؟ در خاوران دفن‌شان کرده اند. ما در کفن و دفن و حمل جنازه‌ها نقشی نداشتیم. ما مسئولان زندان بودیم و این دادسرا بود که این کارها را انجام می‌داد.

در واقع، اگر دادسرای زندان مسئول حمل و نقل و دفن اعدام‌شدگان بوده، حمید نوری به عنوان دادیار و کارمند دادسرای زندان حتما از این موضوع مطلع بوده است.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: اعتراف‌های مرتضوی، دفاعیه‌های نوری: واقعیت‌ها و تناقض‌ها