اعترافات حسین مرتضوی زنجانی و ضرورت پرسشگری از او ــ گفتوگو با خاطره معینی
این کمترین چیزی است که شما میتوانید به ما بگویید. عزیزان ما کجا دفن شدند؟ چه زمانی کشته شدند؟ زمانی اجرای حکم آنها کی بوده؟
حسین مرتضوی زنجانی، رئیس سابق زندانهای گوهردشت (رجاییشهر) و اوین در دهه ۶۰ که هزاران زندانیان سیاسی در این دو زندان اعدام شدند، طی روزهای گذشته با حضور در شبکه اجتماعی کلابهاوس، ادعا میکند آمده تا در مورد «امنیتیترین و پاشنه آشیل جمهوری اسلامی»، یعنی اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۰ افشاگری کند.
رئیس سابق زندان اوین که در توضیحات حساب کاربری خود در کلابهاوس نوشته «بازنشسته تامین اجتماعی» و «گفتگو و آگاهی تنها راه نجات ملتهاست»، طی پنج جلسه حضور در کلابهاوس با زندانیان سیاسی سابق و خانوادههای دادخواهی که سوالات مشخصی در راستای روشن شدن حقیقت از او داشتند، مواجهه شد. اما پاسخهای حسین مرتضوی زنجانی عموما تکراری و بر پایه اطلاعاتی بود که از قبل توسط همین زندانیان و خانوادههای اعدامشدگان مطرح شده بود.
رئیس سابق زندان اوین که میگوید حتی ناماش با «آب زمزم» هم پاک نمیشود، دوشنبه ۲۹ مه ۲۰۲۳، در جریان چهارمین که در کلابهاوس حضور پیدا کرد، مجددا درباره اعدامها دهه شصت سخن گفت و خاطره معینی، خواهر هبتالله معینی، رهبران سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) که تابستان ۱۳۶۷ اعدام شد، بر روی استیج رفت با بغضی که ناشی از رنجی ۳۵ ساله بود، از حسین مرتضوی سوالاتی پرسید.
سوالات خاطره معینی از رئیس سابق زندان اوین در دوران اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ با این پاسخ همراه بود: «ایشان خواستههایی دارد که ما همچنین امکانی نداریم…»
زمانه درباره دلیل حضور حسین مرتضوی زنجانی و صحبتهای او درباره اعدامهای دهه شصت، با خاطره معینی، از خانوادههای دادخواه خاوران گفتوگو کرده است.
◼️گفتوگوی زمانه با خاطره معینی را بشنوید:
Ad placeholder
سوالی که خاطره معینی از حسین مرتضوی زنجانی، رئیس سابق زندان اوین پرسید:
«آقای مرتضوی دوست داشتم به عنوان یکی از اعضای این خانوادههای که ۳۵ سال است -من را ببخشید در این چهار روز خیلی تلاش کردم بیایم صحبت کنم، ولی برایم سخت است باز هم به خاطر اینکه نمیتوانم زیاد کنترل کنم- من خواهر هبتالله معینی چاغروند هستم که فکر میکنم شما در زمانی که رئیس زندان اوین بودید، مطمئن هستم که اسم ایشان را به دلایل مختلف شنیدید… شنیدم که شما گفتید شاهد شکنجه در اوین نبودید ولی شنیدید، برادرم را به قدری قپانی کردند که دستاش از کار افتاده بود، سه بار به خاطر شکنجههایی که به کف پایش کرده بودند دیالیز شد، و در تابستان ۶۷ هم اعدام شد… آقای مرتضوی از شما به خاطر احترام به انسانیت، به حرمت مادران و پدران داغدار ما که تا لحظهای که مردند چشم به عکس عزیزانشان داشتند، از شما میخواهم که در روشن شدن حقایق به ما کمک کنید… این فاجعه نمیتوانسته با سه چهار نفر، رئیسی و پورمحمدی و اشراقی رقم خورده باشد، خواهش میکنم به ما بگویید چه بر سر آن وصیتنامههای زندانیان آمد؟ ما تشنه شنیدم آن حقایق هستیم، من میخواهم بدانم برادر من چه نوشته آخرین لحظه؟ چه خواستهای داشته؟ این کمترین حق من است… کمترین حق فرزندان آنهاست بدانند جای دفنشان کجاست؟ این تعداد [آدم] را کجا بردند؟ برادرمن عضو سازمان فدائیان خلق جبهه ۱۶ آذر بوده، کسی نبوده که در میدان جنگ دستگیر شده باشد که به آن بهانه که باز هم نباید چنین میشد، اعدام میشد. آیا شما مدرکی، سندی دارید که به ما کمک کنید بفهمیم چه کسانی در پشت این قضیه بودند؟ من تناقضاتی میبینم آقای مرتضوی، شما از طرفی میگویید افراد را شناسایی نکرده بودند، از یک طرف میگویید بهطور مشخص اینها میدانستند، دادیار زندان که تنها نمیرفته، با کمک دادیار که مثل امثال آقای حمید نوری بودند اطلاعات را از زندانیان به دست میآوردند. این اطلاعات در کجا در ذخیره شده؟ حتی ما را متهم میکنند که عزیزان شما در زندان نبودند، ما هیچ مدرکی نداریم. پشت شناسنامه برادر من نوشته شده مرگ در خانه به دلیل بیماری! یعنی شما ببینید این اجحاف را، این ظلم بینهایت را که عزیزان شما در زندان نبودند و کشته نشدند. آقای مرتضوی دادیار ناظر زندان آن زمان کی بود؟ آیا این انتخابها نظمی داشت؟ آیا اینها را از قبل انتخاب کرده بودند؟ آقای مرتضوی ۱۲ تن از عزیزترین کسان من را در دهه شصت اعدام کردند، من از شما خواهش میکنم به ما کمک کنید… آن زمان به ما گفتند فقط چپها را به خاوران بردند، شما الان میگویید یک سری را به بهشت زهرا بردند، این کمترین چیزی است که شما میتوانید به ما بگویید. عزیزان ما کجا دفن شدند؟ چه زمانی کشته شدند؟ زمانی اجرای حکم آنها کی بوده؟ همین الان شما گفتید کسی را داشتند اعدام میکردند که بر سر موضع بوده، اینها داستان است برای کسانی که میشنوند، برای ما زجر است آقای مرتضوی! ۳۵ سال از عمر رفته فقط برای اینکه بفهمم بر عزیزان ما چه رفته! هزاران هزار مادر چشم انتظار بچههایشان رفتند نفهمدیدند چه گذشته بر عزیزانشان، حتی وسایل آنها را به ما ندادند، حلقههایشان را مصادره کردند. مادرها در مراسمها لباسها را با بوی تن بچههایشان تشخیص میدادند. لباس به ما ندادند، ساک به ما ندادند، کمکمان کنید آقای مرتضوی بفهمیم چه بر سر عزیزان ما رفته است…»
Ad placeholder
منبع خبر: رادیو زمانه
اخبار مرتبط: اعترافات حسین مرتضوی زنجانی و ضرورت پرسشگری از او ــ گفتوگو با خاطره معینی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران