در ایران هنوز به ناداستان توجه نمی‌شود

نشست بررسی کتاب «هیژده چرخ»، چهارشنبه با حضور یونس عزیزی؛ نویسنده کتاب، علی‌الله سلیمی؛ نویسنده و منتقد ادبی، سمیه جمالی؛ نویسنده و منتقد ادبی و میثم رشیدی مهرآبادی به‌عنوان دبیر نشست در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

در ابتدای این نشست، یونس عزیزی با اشاره به اینکه انگیزه من از نوشتن این کتاب، از قبل طراحی‌شده نبود، بیان کرد: به‌عنوان نویسنده، زیستی که دارم و اتفاقاتی که پیرامون من رخ می‌دهد برایم اهمیت دارد. تقریبا از دو سال پیش که با حرم حضرت معصومه (س) ارتباط داشتم، اتفاقات روزمره و مراوداتی را که با زائران داشتم، می‌نوشتم. بعد که تصمیم گرفتم این یادداشت‌ها را به کتاب تبدیل کنم، قالب روایت یا به بیانی روایت داستانی را برای آن انتخاب کردم. تمام اتفاقات این کتاب واقعی است. البته کسی که روایت می‌نویسد هم حتما از عناصر داستانی برای جذاب کردن روایت استفاده می‌کند. 

وی گفت: وقتی کتابی نوشته می‌شود، سیر خود را طی می‌کند و نویسنده هم به آن سنجاق نیست که بخواهد درباره آن توضیحی ارائه دهد؛ لذا اگر موفق باشد، مشخص می‌شود و اگر کم و کاستی داشته باشد هم مخاطب متوجه می‌شود. در جلسات نقد سعی می‌کنم بیشتر با شنیدن، در آثار بعدی کم‌وکاستی‌ها را برطرف کنم. درباره این موضوع که آیا این کتاب فقط برای شهر قم مصرف دارد یا همه مردم ایران، ذکر این نکته لازم است که هدف من این بوده که حتی اگر هموطنی در سیستان و بلوچستان هم آن را خواند، بتواند با آن ارتباط برقرار کرده و فضای داستان را تصور کند.

در این اثر شخصیت‌پردازی و فضاسازی صورت گرفته است

در ادامه علی‌الله سلیمی، با اشاره به اینکه معتقد است کتاب «هیژده چرخ» یک ناداستان است، عنوان کرد: از خواندن کتاب لذت بردم. این کتاب یک اثر ساده و صمیمی است. نه نویسنده کتاب ادعا کرده و نه موضوع آن برمی‌تابد که این اثر چیز ویژه‌ای باشد، ولی، چون نویسنده تکنیک بلد است و مهارت دارد، روایت‌های معمولی‌اش هم رنگ داستان به خود می‌گیرد. نویسنده در این اثر سعی کرده چندان از شخصیت اصلی دور نشود و مشاهدات خود را از یک ساحتی در این قالب روایت کند. این روایت‌ها بیشتر شبیه یادداشت‌هایی هستند که هرچه جلوتر می‌رویم، بیشتر شکل داستانی به خود می‌گیرند و از اواسط داستان نیز خرده‌روایت‌ها به میان می‌آیند. در بخش‌های پایانی انگار نویسنده به یک ساحت معنوی ورود و سعی کرده مشاهدات خود را به خواننده منتقل کند. 

وی افزود: «هیژده چرخ» را می‌توان یک سفر معنوی به یک ساحت مقدس دانست که علاوه بر سیر و سلوک معنوی راوی، ما را هم به آن فضا می‌برد و مخاطب معنویت حاکم بر آن فضا را حس می‌کند. در این اثر هم شخصیت‌پردازی و هم فضاسازی صورت گرفته است. در واقع از همه عناصر داستانی به اندازه استفاده شده است. با وجود تأکید بر ناداستان بودن این کتاب، چیزی که در نهایت در ذهن می‌ماند، داستان است، هرچند سعی شده رئال بودن کار پررنگ باشد. مخاطب به‌خوبی احساس می‌کند که نویسنده قرار نیست چیزی را از او پنهان کند. 

این نویسنده و منتقد ادبی در بخش دیگری از نقد و بررسی خود درباره این کتاب، گفت: یکی از نقد‌هایی که بر کتاب وارد است درباره موضوع همسان‌سازی محتواست؛ همسان‌سازی در شروع و پایان کار، چندان رعایت نشده است. روایت اصلی به‌عنوان یک کنش داستانی مطرح است، ولی در این اثر وقتی خرده‌روایت‌ها وارد می‌شوند، روایت اصلی به‌نوعی رها می‌شود. هرچند نویسنده در پایان سعی کرده به خط اصلی داستان برگردد. فکر می‌کنم میانه‌های داستان به این دلیل که از خط روایت اصلی فاصله گرفته، اندکی برای مخاطب خسته‌کننده می‌شود. ماجرا در ابتدا با یک شروع مناسب داستانی همراه است، در میانه‌ها از خط اصلی فاصله گرفته و در پایان به خط و روایت اصلی بازگشته است. 

سلیمی ادامه داد: شخصیت اصلی این کتاب، در پایان به شخص دیگری تبدیل شده و انتظار ما هم از داستان همین است. در این کتاب، شخصیت اصلی به‌نوعی خودآگاهی و سیر و سلوک معنوی رسیده و به‌بیانی صاحب فتوا می‌شود. نویسنده توانسته کاری کند که مخاطب برداشت دلخواه خود را از داستان داشته باشد. در پایان منِ نوعی احساس می‌کنم داستان جایی تمام شده که باید تمام می‌شد. در مجموع این اثر را موفق می‌دانم و در مقام خواننده احساس می‌کنم که درصد بالایی از انتظاراتم برآورده شده است. 

با وجود جذابیت بالای ناداستان، هنوز در ایران به آن توجه چندانی نمی‌شود
سمیه جمالی نیز در این نشست با اشاره به کلیاتی درباره ناداستان، بیان کرد: ناداستان، قالبی است که این روز‌ها در دنیا پررنگ‌تر شده و مخاطبان هم از آن استقبال می‌کنند. در ایران هنوز به روایت‌نویسی، جستارنویسی و ناداستان توجه چندانی نمی‌شود و نگاه پایین‌دست به آن دارند، درحالی‌که امروز جستارنویسی در دنیا بسیار رواج پیدا کرده است. با وجود جذابیت بالای ناداستان، هنوز در ایران به آن توجه چندانی نمی‌شود. با این نگاه خیلی از استعداد‌های قلمی در کشور کور می‌شود. برای اینکه یک کتاب به قالب حرفه‌ای ناداستان تبدیل شود، باید با دیگر آثار متفاوت باشد و مهمترین نکته این است که باید نقطه عطفی داشته باشد. فکر می‌کنم این کتاب به‌نوعی خاطره‌نویسی است و شاید شباهتی هم به اتوبیوگرافی‌نویسی داشته باشد.

وی افزود: برای سنجش و نقد ناداستان یا جستار، بهتر است ابتدا بدانیم با چه معیار‌هایی قرار است آن را بسنجیم. اینکه بخواهیم این اثر را با معیار‌های داستانی بسنجیم، اشتباه است. اگر با معیار‌های رمان و داستان به این اثر نگاه کنیم، ایراد زیادی می‌توان از آن گرفت، ولی اگر به‌عنوان ناداستان آن‌را بررسی کنیم، قضیه فرق می‌کند. بخش عمده اهمیت ناداستان در تجربه زیسته است و نویسنده در این کتاب تجربه زیسته خود را نوشته است. 

این نویسنده و منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنانش گفت: از نظر نثر، از اواسط کار یا پس از گذشت دوسوم داستان، نثر جا می‌افتد و از یک جایی به بعد حلاوت و شیرینی قلم اتفاق می‌افتد. برخلاف این تصور که در ناداستان تخیل جایی ندارد، من معتقدم که یک جا‌هایی تخیل هم در ناداستان جا دارد و در این اثر نیز این را حس می‌کنیم. اتفاقا جایی که نویسنده ازتخیل استفاده کرده، موفق بوده و خط هم شکسته نشده است. همچنین معتقدم که پرداختن بیشتر به برخی شخصیت‌ها و ارائه جزئیات بیشتر، می‌توانست جذابیت روایت را بالا ببرد. 

جمالی در پایان بیان کرد: در روایت‌نویسی نباید صرفا چیزی را روایت کنیم و رد شویم، بلکه نویسنده باید با تدقیق و تجربه زیسته خود در ادامه به تحلیل بپردازد که در این کتاب کمتر چنین چیزی را می‌بینیم. نکته دیگر اینکه به‌نظرم برخی روایت‌ها می‌توانستند با یکدیگر ترکیب شوند. به تعدد عنوان‌ها و حجم اندک روایت‌ها نقد دارم. به‌عنوان خواننده، دوست داشتم برخی روایت‌ها بیشتر ادامه پیدا می‌کرد و بیشتر از آن‌ها بخوانم. در مواردی احساس می‌شد که انگار به سوالات ذهنی خواننده جواب داده نمی‌شود. حتی می‌شد در بخش‌هایی از کتاب از تصویر هم استفاده کرد. در کل این اثر را موفق دیدم و امیدوارم که خوب دیده و خوانده شود و امکان ترجمه داشته باشد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: در ایران هنوز به ناداستان توجه نمی‌شود