تذکر «بنیانگذار جمهوری اسلامی» به «سید محمود دعایی» در اجرای رادیو بغداد چه بود؟/ دعایی انسانگرایی که به انگها و برچسبها بیتوجه بود
کتاب «صدای محمود یا رادیوی یکنفره» به قلم «حبیب اله معظمی» به مقطعی از زندگی سید محمود دعایی پرداخته که در تاریخ انقلاب مغفول مانده است. در دهه ۴۰ و پس از تبعید آیتالله خمینی به عراق، ساعتی از رادیو بغداد به مخالفان شاه اختصاص مییابد تا از آن برای مبارزه استفاده کنند، مسئولیت نوشتن و اجرای رادیو روحانیت مبارز که از عراق پخش میشد به عهده سید محمود دعایی بود؛ اگرچه کسانی دیگر نیز نقش داشتند. در این کتاب ضمن گفتوگو با مرحوم سید محمود دعایی، روایت مبارزان آن سالها از این رادیو نیز جمعآوریشده و بخش بسیار مهم دیگر این کتاب جمعآوری و خلاصه آن برنامههای تاریخی است.
به بهانه سالگرد درگذشت محمود دعایی و انتشار این کتاب خبرآنلاین با حبیب اله معظمی گودرزی نویسنده و استاد ارتباطات و رسانه گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
چه شد که به سراغ آقای دعایی رفتید و موضوعی را مطرح کردید که تا پیش از این در فضای عمومی مطرح نبود، رادیو بغداد، کار و نقش آقای دعایی در آن موضوع تازه برای نسلی است که سالهای قبل از انقلاب را درک نکردهاند؟
از حدود پانزده سال پیش، بهیکباره و پر رنگ، کارکرد منفی و ضد اخلاقی و ضد رسانهای بر رسانههای جریان غالب کشور حاکم شد، منظورم رسانههای بزرگی هستند که از منابع عمومی ارتزاق میکنند و امکانات بیشتری دارند. این کارکردهای منفی هم این بود که بهراحتی دروغ میگفتند، ناسزاگویی و فحاشی میکردند و گزافه گفتن و غلو تقریباً فراگیر شده، گسترش یافته و رسانهها بهسادگی به افراد و اشخاص و... افترا و تهمت میبستند. این فضا برای منِ رسانهای و بهعنوان یک ناظر رسانه و معلم و محقق این حوزه، یک دغدغه جدی و مشغولیت ذهنی شد. سؤال اصلی من این بود، چرا رسانههای ما -بهعنوان یک نهاد مدنی مهم که باید روند تکاملی مثبتی داشته باشند آن هم با کارکرد درست و واقعی مثلاً گزارش دهی راست گویانه، به این حالوروز افتاده و به این شکل مدیریت میشوند؟ تا اینکه حدود ده سال پیش من دومین کتابم را منتشر کردم. ترجمهای بود تحت عنوان «فساد در رسانهها» که انتشارات سروش از آن رونمایی کرد. در مراسم رونمایی آن کتاب مرحوم آقای دعایی که با ایشان دوستی سه دههای داشتم و علاقهمندشان بوده و هستم عنایت داشته و دعوت مرا پذیرفتند و بدون توجه به دعوت کننده که کیست و بهصرف موضوع مهم رسانه و مسئله فساد آمدند و در این مراسم که عکسهایش با جستجوی اینترنتی قابل دستیابی است نکته بسیار مهمی گفتند که میخواهم به آن اشاره کنم و آن اینکه؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی برای انجام فعالیتهای رادیویی (رادیو بغداد) به آقای دعایی توصیه میکنند که در کار رسانهای دروغ و ناسزا و فحاشی نکند. همینطور غلو و اغراق هم در کار نباشد. البته اینجا لازم است این را بگویم که درهمان ایام و قبلش، البته با واسطه این موضوع را به نقل از مرحوم آقای دعایی شنیده بودم اما این بار برای نخستین بار بیواسطه این موضوع را شخص آقای دعایی به بنده گفت. البته این تذکر بنیانگذار جمهوری اسلامی داستان مفصلی دارد که در این کتاب شرحش رفته است. رهبر انقلاب از اجرا و فعالیت رادیویی آقای دعایی در رادیو بغداد و بهعنوان روحانیت مبارز بیاطلاع بوده اما کسانی که ظاهراً نیت خیری هم نداشتند به ایشان اطلاع میدهند که اطرافیانتان در این رادیو برنامه روحانیت علیه رژیم شاه دارند. رهبر انقلاب بررسی میکند و متوجه واقعیت وجود این برنامه میشود، به این خاطر با آقای دعایی صحبت میکند و وجود چنین فعالیتی تأیید میشود.
رهبر انقلاب از آقای دعایی میخواهند تا متن این برنامهها را برای مطالعه به ایشان بدهد. آن موقع هفتههای آغازین این فعالیت رادیویی بوده و آقای دعایی فرصت بیشتری برای نوشتن و حفظ نوشتههای متن برنامهها را داشته که حاصلش دفترچهای حاوی دو سه ماه برنامههای اولیه این رادیو بوده که بعد از بیش از ۵۰ سال هنوز حفظ شده و چند سال توسط شخص آقای دعایی برای بررسی و تحقیق نزد بنده بود. این دفترچه به رهبر انقلاب ارائه میشود و ایشان آن را مطالعه میکند و بعد از چند روز آقای دعایی را فرامیخواند و برنامه و فعالیت را تأیید میکند و میخواهد که ادامه داشته باشد اما توصیه میکند که در این فعالیتتان دروغ و ناسزا و غلو نباشد. آقای دعایی با تعجب به بنیانگذار جمهوری اسلامی میگوید که من چه دروغی گفتم آقا؟! ایشان میگوید که (نقل به مضمون) «شما در برنامه رادیویی گفتید که رژیم شاه بیان کرده که علت مخالفت آیتالله خمینی و راه انداختن نهضت ۱۵ خرداد و مخالفت با اصلاحات ارضی، ملاک و زمیندار بودن خودش است؛ و بعد شما (آقای دعایی در رادیو بغداد) گفتهاید که من (رهبر انقلاب) هیچ زمینی ندارد. درصورتیکه من در خمین زمین دارم اگرچه چندان نیست اما برادرم؛ (مرحوم) آیتالله پسندیده آنها را زیر نظر دارد و محصولاتش و درآمدش را بین نیازمندان و تهیدستان فامیل و شهر تقسیم میکند.»
شما ببینید بنیانگذار جمهوری اسلامی چه ظرافتی را به خرج میدهد و از اخلاق درنمیگذرد و به قول ما ارتباطاتیها، کارکرد صحیح رسانه را گوشزد میکند؛ زمین داشتند ولی ملاک به آن معنا نبودند. ولی ایشان آقای دعایی را مورد تذکر قرار میدهند که دروغ نگویید. اینکه میگویید ایشان زمین ندارند، دروغ است؛ و این همان نکات اخلاقی- کارکردی رسانهای گمشده من و مشغولیت ذهنی من در آن ایام بود که نظامی که به نام ایشان است، رسانههایش که از منابع عمومی و حکومتی ارتزاق میکنند، اینچنین بیپروایانه توصیهها و خواستهای اکید ایشان را بهراحتی زیر پا میگذارند. این همان جرقه اولیهی کار من برای خلق این کتاب پژوهشی بود که هم جنبه اخلاقی و از آن مهمتر جنبه کارکردی رسانه را با هم گره بزند و من کار را شروع کردم تا نشان دهم برای تقویت اعتماد عمومی و بین آن و نظام سیاسی یکی از راههای مهم جلب و تداوم و تقویت اعتماد مردم و مخاطبان به رسانهها بخصوص رسانههای بهاصطلاح جریان غالب است که با دروغگویی و فحاشی و غلو ناسازگار است.
از چه سالی این تحقیق را شروع کردید؟
من از سال ۴- ۱۳۹۳ با هزینه کاملاً شخصی بدون هیچ پشتوانه نهاد دولتی یا حکومتی یا عمومی یا خصوصی؛ و البته کاملاً فردی و صرفاً به دلیل علاقهام به «رسانه» و نظارت گری رسانه، کار را شروع کردم. تحقیق روی آن پژوهش چند سال طول کشید که البته در این میان آماده سازی و انتشار کتابهای دیگرم از جمله کتابی در مورد ویکی لیکس و جولیان آسانژ معروف که موسسه اطلاعات منتشر کرد و نیز کتابی دیگر در مورد حق ارتباط یا حق شبکههای اجتماعی به انجام رساندن آن پژوهش را به وقفه انداخت. این وقفه منتهی شد به درگذشت ناگهانی آقای دعایی و من بر آن شدم که این کار ناتمام را هرچه زودتر به سامان برسانم و بتوانم در قالب کتاب و به یاد مرام ایشان منتشر کنم و به افکار عمومی عرضه دارم. این علت آغازینی بود که من به تهیه این کتاب رو آوردم.
انجام این پژوهش و تألیف کتاب چه دلایل و اهداف و علل دیگری داشت که اینجا گفتید علت آغازین؟
این هدف و علت انگیزشی آغازین بود که رسانههای جریان غالب در کشور برخلاف نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی دروغ میگویند، فحش میدهند و اغراق میکنند. هنوز هم این روند کموبیش ادامه دارد. من با این هدف کتاب را تحقیق کردم و نوشتم که بگویم بنیانگذار جمهوری اسلامی کجاست و رسانههای نظامی که او تأسیس کرد کجایند؟ اما وقتی کار را پیش بردم و بخصوص دستنوشتههای با ارزش تاریخی بسیارِ مرحوم آقای دعایی را دریافت کردم که ایشان تا قبل از آن، آن را در اختیار هیچکس برای بهرهبرداری نوشتاری قرار نداده بود، اهداف و دلایل بسیار مهم دیگری برای انجام این تحقیق پیش رویم قرار گرفت که آنها را در این کتاب منظور داشتم؛ یکی اینکه بهجای تمرکز بیشازحد بر روی خاطرهنویسی از مرحوم دعایی (که قبل و بعد از من هم انجام شده بود) بر رادیو صدای روحانیت مبارز ایران تمرکز کنم. برای این هم انگیزههایی داشتم مثلاً برخی بهغلط اجرای برنامه مبارزاتی در رادیو بغداد را و از خاک یک کشور خارجی را، واقعهای مورد نقد در زندگی آقای دعایی میدانند. در صورتی که همانطور که در این تحقیق و کتاب من برجسته شده، کمونیستها و تودهایها هم و همچنین مجاهدین و فدائیان هم از همین رادیو برنامههای ضد حکومت شاه داشتند حتی تیمور بختیار که یک شاهدوست سابق بود و به هیچکدام از گروههای فوق وابسته نبود، در رادیو بغداد برنامه داشت (البته به نمایندگی از وی).
ضمن آنکه بازهمان طور که در کتاب برجسته کردهام مرحوم آقای دعایی و برنامه روحانیت مبارز به لحاظ محتوایی کاملاً مستقل از حکومت عراق بود و آقای دعایی و مرحوم آقا مصطفی خمینی در پی دعوت حکومت وقت عراق این برنامه را راه انداخته بودند و نه درخواست خودشان که طبیعتاً باید ما به ازایی داشته باشد. حکومت وقت عراق هیچ دخالت محتوایی در این برنامه رادیویی نداشت و فقط امکان ابزاری و فنی را فراهم ساخته بود. انگیزه دیگرم در این راستا رسیدن به موضوع و تم مهم «رسانه و مبارزه (سیاسی)» است (که در کتاب ترجمهای و منتشر شدهام به نام شناخت رسانههای بدیل رگههایی از آن را میتوان دید) که با اینکه ما ملتی انقلاب کردهایم، اما حتی یک کار تئوریک جزئی در مورد رسانه و مبارزه سیاسی در دانشگاههای ما بعد از چهار دهه صورت نگرفته است اگرچه دغدغه ذهنی جدی مرا برای انجامش، با خود دارد.
اما هدف مهم دیگر نوشتن این کتاب که در حین انجام تحقیق آن و بخصوص با مطالعه جزوه دستنوشتههای مرحوم آقای دعایی از متن برنامههای این رادیو، به آن رسیدم، این نکته اساسی بود که با این کتاب نشان دهم که راه انقلاب و نظام سیاسی برآمده از آن چگونه از آن جامعیتی که همه صداها و گروههای مبارزاتی را در خود داشت، به اینجا رسیده که آن جامعیت به باریکی رسیده که اخیراً در ادبیات سیاسی کشور از آن به نام «خالصسازی» یاد میشود. در برنامههای آقای دعایی برای این رادیو که تماماً توسط شخص خودش نگارش مییافت بارها از باب مثال؛ از مرحومین مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی و نهضت آزادی ایران با تعابیر بلند و قدرشناسانه و محترمانه نام برده میشود. با این کتاب میخواستم بگویم که اکنون از آن جامعیت و فراگیری به این باریکراهی و عدمجامعیت از گروههای و افکار مختلف که در فضای سیاسی امروز خیلی نمایانتر رسیدهایم. شما ببینید آنهایی که به طرق مختلف قدرت در اختیارشان است بهنوعی درگیر انحصارگرایی و اقلیتگرایی شده و با جامعیت آن بزرگان فاصله دارند.
سید محمود دعایی و حبیب اله معظمیمنبع خبر: خبر آنلاین
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران