رقص در روز ارتحال! ابوالفضل محققی - Gooya News
سرزمین غریبی که در اوج استبداد وسرکوب! زنان ومردانی بیهراس در سال روز مرگ خمینی در خیابانها میرقصند.
اورا دیدم، با چشمبندی سیاه و دستی آویخته بر گردن. مستانه در میان جمع میرقصید. مردی که پای چوبه دار شادی برای مردم میخواست.
کودکی دهساله را دیدم که با رنگین کمانی از عشق، چشمانی زیبا «که پلنگان برای نوشیدن رویا به کنارش میآمدند.» نشسته بر قایق چوبی دست سازش بر فرازابرها میگردید. درجستجوی خدای رنگین کمانش بود تا بپرسد.
«بکدامین گناه کشته شدم؟»
دخترک زیبا ئی دیدم با خلخالهای طلائی بر پا، تاج گلی برسر که «حدیث» عشق میگفت با گلوله سربی نشسته برقلب. با مشتهای گره کرده شعار «زن، زندگی، آزادی» میداد.
دختری دیگرمحاصره شده دربین جانیان حکومتی. بیهراس با کیفی پر از سنگ آویخته بر گردن. در جنگ وگریزی مرگبار! مرگ دیکتاتور را فریاد میزد.
پسری دیدم زیبا تراز پیکرمرمرین داوود! با چشمانی خمار وعسلین ازمقابل پیکر تراش پیر «میکل آنژ» می گذشت. پیکرتراش پیرآه میکشید.
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: رقص در روز ارتحال! ابوالفضل محققی - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران