سریال صد سال معجزه قسمت ۸ هشتم دوبله فارسی – پاورقی

در اینجا خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی “معجزه صد ساله” را خواهید خواند.

این سریال توسط هیلال سارال کارگردانی شده و نویسندگی آن توسط نوران اورن شیت، اکین آکچای، لیلا اوسلو اوتر، پلدا الحسینی صورت گرفته است.

بازیگران اصلی این سریال بیرکان سوکولو و ابرو شاهین هستند.

سریال هر شب ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش می‌شود و یک ساعت بعد از آن در شبکه جم تیوی پلاس قرار دارد.

اطلاعات بیشتری در مورد داستان قسمت ۸ این سریال در این مطلب ارائه می‌شود. همراه ما باشید تا با خلاصه داستان این بخش از “معجزه صد ساله” آشنا شوید.

جم در حال خواب به هاریکا زنگ می‌زند و می‌گوید: “ثریا فرداشب مارا به خانه خودتان شام دعوت کرده.” هاریکا می‌پرسد: “خوب، الان چه کنیم؟ چیکار کنیم؟” جم می‌گوید: “اکنون می‌خواهیم این رابطه ادامه پیدا کند یا نه؟” هاریکا می‌گوید: “وقت می‌خواهم، جم. به او تا فردا وقت می‌دهم تا فکر کنم.”

تورگوت در رستوران خود درباره ماجرای مزیّن خانم که یک نفر با او سوار شده و به اشرف سلام برسان می‌گوید.

کمال متعجب می‌شود و می‌گوید: “اینا کین هستند که تا اینجا پیش آمده‌اند!” عمه ثریا به اتاق هاریکا می‌رود و با او درباره اشرف حرف می‌زند.

او می‌گوید که چقدر دلش واسته و از شدت عشقش به او می‌گوید که چقدر به او وابسته بوده و با رفتن او حالش بد شده است.

هاریکا ناگهان گریه می‌کند و به ثریا می‌گوید که حالش خوب نیست، اصلاً خوشحال نیستم!

ثریا می‌پرسد: “به من بگو چه اتفاقی افتاده است؟” هاریکا از آن برای ثریا تعریف می‌کند که جم را اصلاً دوست ندارد و تا زمانی که او را ندیده بود نمی‌دانست عشق یعنی چی؟

ثریا می‌پرسد: “او کیست؟” هاریکا می‌گوید: “کمال” و از احساسش به او می‌گوید. ثریا از او می‌خواهد فرداشب او را به خانه خود دعوت کند، به بهانه تشکر ب

بیشتر ببینید:

سریال کوه دل، قسمت ۱۰۲

ژوئن 17, 2023

پرنسس بدون تاج قسمت ۱۱

ژوئن 17, 2023 قبلی بعدی

رای کمک کردن به پیدا شدن مادرش، تا این‌گونه با او آشنا شود. هاریکا خوشحال می‌شود و او را در آغوش می‌گیرد.

سپس سریعاً به کمال زنگ می‌زند و از او می‌خواهد تا فرداشب به آنجا بیاید و می‌گوید: “عمه‌ام می‌خواهد با شما آشنا شود.” کمال پذیرش می‌کند و می‌گوید: “ساعت چند آنجا باشم؟” سپس پس از پرسیدن ساعت، تلفن را قطع می‌کند.

کمال به تورگوت می‌گوید: “من خودم می‌دانم. حالا چه می‌شود؟ تو چه گفتی؟” کمال می‌گوید: “خودت گفتی، تمام اتفاقات تصادفی نیست.

من هم می‌خواهم بروم و در دل ماجرا باشم!” تورگوت می‌گوید: “چه می‌گویی؟ آیا واقعاً می‌خواهی بروی؟ پس ثریا را ببین.

تو را در انتظار است.” کمال تایید می‌کند. هاریکا فردای آن روز، وقتی از خواب بیدار می‌شود، با جم تماس می‌گیرد و به او می‌گوید: “جم، متأسفم، اما من نمی‌توانم” و تلفن را قطع می‌کند و پیش مادر و پدرش می‌رود. مادر جم به شوهرش می‌گوید که پاشو به موقع برسیم، آنجا سری قبلی هم دیر رفتیم.

همان موقع جم می‌گوید: “لازم نیست دیگر برویم، کنسل شده.” مادرش مژده می‌پرسد: “چه شده؟ چرا نمی‌رویم؟” جم می‌گوید: “حالا بعداً توضیح می‌دهم، اما الان چیزی نپرس” و از آنجا می‌رود. اهالی خانه فکر می‌کنند خانواده جم قرار است بیایند و شروع به چیدن میز شام می‌کنند.

تورگوت برای کمال درباره خانوادهٔ ثریا تحقیق کرده و دربارهٔ هر کدام از آن‌ها یک چیزی می‌گوید.

در آخر اضافه می‌کند که ثریا خانم هم کارهای پنهانی می‌کند؛ مثلاً هر ماه پولی را به یک حساب خارج از کشور واریز می‌کند.

کمال این را تایید می‌کند.

بعد از چند دقیقه آماده شده و تورگوت با دیدن او می‌گوید: “تو الان واقعاً می‌خواهی بروی؟” کمال تایید می‌کند و می‌گوید: “من به فکر آن ثریا خانم هستم، یهو ببینتت حالش بد نشه!”

کمال می‌گوید: “کاری که با من کرد باید تاوانش را پس بدهم!” سپس به سمت ماشین می‌رود، اما تورگوت یک نفر را می‌بیند که دارد تعقیب می‌کند.

دنبالش می‌افتد، اما در یک فرصت، آن مرد مشتی به صورت او می‌زند و تورگوت بیهوش روی زمین می‌افتد…

مرتبط

برای اطلاع و دسترسی به محض انتشار همین حالا عضو کانال تلگرام پندار شو

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: سریال صد سال معجزه قسمت ۸ هشتم دوبله فارسی – پاورقی