پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران، منوچهر تقوی بیات - Gooya News

... من آن پرنده ی فلزی ام

که در شکوه جنبش پرندگان

دوباره زاده می شوم...

پرنده ی فلزی نام چکامه ای است از زنده یاد جعفر کوش آبادی که همه ی زندگی و آبروی خود را در راه انقلاب ایران گذاشت. او، مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج و استاد محمد رضا شفیعی کدکنی که زندگی اش دراز و سایه اش بر سر هم میهنان ما پایدار باشد و نیز بسیاری دیگر از بزرگان میهن در بندمان، در انقلاب ایران و انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نقش بسزایی داشته اند. اما هیچ یک از بزرگان و اندیشمندان ایران با خمینی مردم فریب و دجال همسو و همراه نبودند. دکتر مصطفی رحیمی دانشمند فرهیخته ی دوران ما با دلیری بی مانند در مقاله ای در چندین ستون در روزنامه ی کیهان نوشت؛ "چرا با جمهوری اسلامی مخالفم"، شوربختانه "صدایی بر نیامد از سری زیرا همه ناگاه سنگ و سرد گردیدند.". اگر هزار نفر، ده هزار نفر به میدان می آمدند و با او همراهی می کردند، امروز سرنوشت میهن ما چنین سیاه نبود.

خوب به یاد دارم روزی که خمینی از پاریس به تهران آمد در کنار استاد شفیعی کدکنی در بالای بامی در روبروی دانشگاه تهران به تماشای انبوه سرسام آور نادان هایی نشسته بودیم که به پیشواز خمینی آمده بودند. شش ماه پس از آن روز به استاد شفیعی زنگ زدم از تندرستی و روزگارش پرسیدم و این که آیا سروده ای تازه نوشته است؟ پاسخ داد که ذوق و شورم خشکیده و کار تازه ای ندارم. وای به نادان هایی که بدون شناخت از آن رویدادها و جانفشانی های انقلابی و تاریخی، امروز ما را به نام "پنجاه و هفتی ها " سرزنش می کنند. روزنامه ها، فیلم ها و سندهای خبری گواهی می دهند که خمینی و دستگاه های رسانه ای جهانی انقلاب ایران را به بیراهه کشاندند. هم میهنان ما دیکتاتوری را سرنگون کردند تا آزادی به دست آورند، وای به نادان های بی خبری که تاریخ را ندیده و نشنیده می گیرند.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران، منوچهر تقوی بیات - Gooya News