دختر و پسر باید باهم سرود بخوانند/ چرا دیگر نمی توانند سرودهایی مثل اول انقلاب بسازند؟ / سرود بعد از نیمه دوم دهه ۷۰ نابود شد

دختر و پسر باید باهم سرود بخوانند/ چرا دیگر نمی توانند سرودهایی مثل اول انقلاب بسازند؟ / سرود بعد از نیمه دوم دهه ۷۰ نابود شد
خبر آنلاین

آزاده باقری: موسیقی از هنرهای مهجور در صداوسیما، مخصوصا در تلویزیون است. کما این‌که مدت زیادی است هیچ برنامه تخصصی موسیقایی از شبکه‌های تلویزیونی پخش نمی‌شود. آخرین مورد، «سُرنا» بود که در ادامه سال‌ها برنامه موسیقایی «شب موسیقی» در شبکه چهار شد اما این برنامه نیز فرصت تداومش را امسال از دست داد. برنامه‌های موسیقی شبکه چهار را رضا مهدوی اجرا و سردبیری می‌کرد که نگاهی جدی به موسیقی داشت. این روزها هم سهم موسیقی از تلویزیون، مسابقه استعدایابی «همآهنگ» با رویکرد سرود است که با پایان مرحله مقدماتی، بخش استودیویی آن شروع شده.

در بخش مقدماتی امیریل ارجمند (بازیگر، آهنگساز و خواننده)، فلورا سام (بازیگر، نویسنده و کارگردان)، عباس غزالی (بازیگر) و اشکان کمانگری (خواننده) عضو هیات انتخاب بودند. مسابقه در شهرهای مختلف ضبط شد و در نهایت از میان 100 اجرا، 36 گروه به فینال راه یافتند. در این مرحله از برنامه، سیما تیرانداز (بازیگر)، بهزاد عبدی (آهنگساز و رهبر ارکستر)، محمدمهدی سیار (شاعر و استاد دانشگاه)، علی لهراسبی (خواننده) و امیریل ارجمند(بازیگر) حضور دارند.

به مناسبت پخش این مسابقه با رضا مهدوی درباره کیفیت آن، جایگاه سرود، وضعیت موسیقی در رادیو و تلویزیون و ... گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

مهدوی دارای سابقه‌ای طولانی در زمینه موسیقی است؛ استاد سنتور و مدرس دانشگاه فرهنگیان است؛ سال‌ها مسئولیت‌های اجرایی مرتبط با موسیقی داشته، شاگردان متعددی تربیت کرده و آثار پژوهشی زیادی در گونه‌های نواحی و شهری و کلاسیک و غیره توسط او منتشر شده است. علاوه بر این رضا مهدوی مجری و کارشناس برنامه‌های مختلف موسیقایی رادیویی و تلویزیونی در ۳۰ سال اخیربوده؛ داوری جشنواره‌های مختلف را برعهده داشته و البته در زمینه سرود دارای سابقه ای درخشان است.

با این توضیح، گفته‌های آسیب شناسانه او درباره رویکرد صداوسیما به موسیقی، تولید برنامه‌های استعدایابی، وضعیت سرود، مسابقه «همآهنگ» و ... هم برای مدیران، هم برنامه سازان و هم هنرجویان حوزه موسیقی، قابل تامل است.

آقای مهدوی شما سال‌هاست در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی با صدا و سیما به عنوان مجری_کارشناس، همکاری داشته‌اید. در زمینه سرود هم فعالیت کرده‌اید. نظرتان درباره برنامه «همآهنگ» چیست؟ آیا در مقایسه با برنامه‌هایی که در زمینه موسیقی و سرود ساخته شده‌اند ، موفق‌تر است یا نه؟

درست نیست که سال‌ها تلویزیون و نه رادیو به تقلید شبکه‌های آن طرف آب به تولید محتوا می‌پردازد و حتی دکورهای‌شان هم بر همان اساس طراحی می‌شود. حتی زبان حال کارشناسان‌ این برنامه‌ها شبیه شبکه‌های ماهواره‌ای شده و مانند کارشناس‌های آنان لفظ فردی به کار می‌برند..! این در حالیست که بیان شخصی هم می‌توان داشت ولی آن را باید کلی بیان کرد... امثال این گرته‌برداری‌ها باعث تاسف است که چرا مجری‌ها و کارشناس‌ها ناخواسته از رفتارهای شبه فرهنگی‌ فرنگی مآب‌ها الگوبرداری می‌کنند؟ این ایرادی است که در برنامه «همآهنگ» هم دیده می‌شود. البته یکی از اقدامات مهم و قابل تقدیر در برنامه «همآهنگ» کشف استعداد از شهرستان‌ها و نقاط دور افتاده کشور است.

اقدامی نو که باعث شده این برنامه تا حدودی از برنامه‌های استعدادیابی دیگر متمایز شود که بیشتر جنبه "شو" داشته‌اند تا محتوایی. در هر صورت جای نگرانی دارد که از دهه 90 معاونت سیما (تلویزیون) در زمینه سریال سازی و تولید موسیقی و سفارش موسیقی متن سریال و فیلم دچار بی کیفیتی شده است. تولید مسابقه‌ها و برنامه‌های علمی و هنری دهه 60 عالی و غنی بودند. برنامه‌های دهه 70 برنامه‌های کارشناسی و تخصصی با هویت ایرانی بودند. اما زمانی برنامه‌های موسیقی محور مانند «شب‌کوک» و «بسرا» و «عصرجدید» و غیره از این دست که عمرشان هم کوتاه بود، چه آورده‌ای برای مخاطب نسل امروز داشتند؟ این مسائل باید با دقت بررسی و آسیب‌شناسی شود، چرا که لطمه‌هایی به دیدگاه نسل نو خواهند زد. آیا می‌خواهند "شوی" تلویزیونی بسازند یا مسابقه و برنامه تخصصی _هنری؟ یا هر دو؟ اگر قرار است یک شوی تلویزیونی باشد، موزیسین جماعت را دعوت نکنید و اعلام کنید این برنامه قرار است به صورت مطایبه و شوخی و طنز و به باری هرجهت ساخته شود.

اگر قرار است مسابقه تخصصی باشد دیگر نباید کسی را که متخصص نیست در آن برنامه صرفا برای جذب مخاطب آورد. برنامه‌های تخصصی_موسیقایی جدی و بی‌رحمانه است. در عین احترام باید حرف صادقانه را به شرکت کننده بی‌تعارف بگوید، حتی اگر باعث شکواییه و اشک او در انظار عمومی شود. قبل از انقلاب اسلامی مسابقه‌ای به نام «آزمون باربد» برگزار می‌شد. شخصیت‌های بزرگی مانند نورعلی برومند، مهدی برکشلی، داریوش صفوت، مهدی فروغ، علی تجویدی، جلال تاج اصفهانی، علی‌اکبر شهنازی و دیگر استادان در آن به عنوان داور حضور داشتند و در همان مسابقه هنرمندانی چون پرویز مشکاتیان، پشنگ کامکار، شهرام ناظری، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری ،محمدگلریز و... برگزیدگان آن بودند که در حال حاضر بزرگان موسیقی کشور به حساب می‌آیند. این آزمون همانند آزمون دکترا بود. در تلویزیون ملی هم واریته‌ها و برنامه‌های استعداد شناسی مثل مجری گری قریب افشار در استودیو ۱۲ بود که به عبارتی همه آن‌ها خواننده شدند چه قبل و چه بعد انقلاب و اتفاقا هم شاخص امروز هم برای آنکه بتوان موفق بود لازم است از مسابقه‌های معتبر الگوبرداری درست شود نه گرته‌برداری صِرف و ناقص. الگوبرداری درست باعث می‌شود تا به دانش مخاطب تلویزیون اضافه شود نه اینکه با دیدن این برنامه‌ها منصرف شوند. بدیهی است بهتر از این برنامه‌ها را می‌توانند در ماهواره و شبکه‌های اجتماعی و دیگر فضاهای مجازی ببینند البته با حواشی و ناسازگاری در سبک زندگی خانواده ایرانی... از طرف دیگر در چنین برنامه‌هایی چرا «آهنگ ترانه‌»ها را می‌خواهند به زور به عنوان سرود به مخاطب القا کنند؟ چرا در سرود تکخوان وجود دارد و آن هم یک قدم جلو می‌آید و بر می‌گردد مگر تک‌خوان تخم دوزرده کرده؟ جامعه ما آنقدر خواننده سالار است و خواننده تربیت کرده که دیگر آهنگساز، ترانه‌سرا، شاعر، تنظیم‌کننده و... کم آورده‌ایم و همین‌هایی که هستند را هم دیگر کسی نمی‌شناسد. امیدوار هستم این برنامه نیز طوری پیش نرود که در ادامه باز هم به سمت رقابت ناسالم خواننده سالاری پیش روی کند.

ضمن اینکه در سرود، دختر و پسر باید با هم بخوانند. چون علم موسیقی می‌گوید 3 محدوده صدایی بالا، پایین وسط وجود دارد و هر کدام از آنها 3 شاخه دارد. یعنی در مجموع 9 گروه صدایی وجود دارد و مونث و مذکر در دسته‌های مختلف صدایی قرار می‌گیرند. برای همین جدا کردن گروه‌های دختر و پسر یک ضعف محسوب می‌شود. در فقه هم مشکلی با همخوانی زن و مرد وجود ندارد.

نظرتان درباره ترکیب داوری مرحله مقدماتی چیست؟ آیا این ترکیب توانست به خوبی در زمینه بررسی گروه‌های سرود، عمل کند؟

از نظر من ترکیب داوری مناسب نیست. درست است که تمام افراد شناخته شده هستند؛ اما برای داوری و اظهارنظر مناسب نیستند! ممکن است هر فردی از دوران کودکی و دبستان با سرود آشنا شود؛ اما کار کردن در آن بسیار دشوار است. به اصطلاح به سرود سهل و ممتنع گفته می‌شود. مانند داستان نوشتن برای کودکان می‌ماند. شاید وقتی از بزرگ‌ترین نویسنده‌ها و رمان‌نویس‌های جهان بخواهیم یک صفحه برای کودکان بنویسند از پس آن برنیایند. هر مولفی نمی‌تواند معلم شود و هر معلمی هم به واسطه تجربه آموزش‌ی اش نمی‌تواند مولف باشد. هر خواننده ای نمی‌تواند داور خوبی باشد. کسی که بازیگر معروف است نمی‌تواند مجری خوبی هم باشد. استفاده از داورانی که شناختی از موسیقی ندارند غلط است ،حالا به هرعنوان برای قضاوت دردیگر بخش ها. کسی که موسیقی‌دان متبحر و موسیقی شناس است خود زیبایی‌شناسی را می‌داند و می‌تواند درباره روانشناسی حضور در صحنه، طراحی لباس ،آداب صحنه و... صحبت کند. بنابراین وجود کارشناسان موسیقی به تنهایی کفایت می‌کند و نیاز به بودن شخصیت‌های دیگری که اطلاعاتی در زمینه موسیقی ندارند نیست.

درباره ترکیب داوران بخش استودویی «همآهنگ» و نیز سر و شکل مسابقه در این مرحله چه نظری دارید؟

ترکیب داوران جدید باحضور هنرمندی چند وجهی مثل بهزاد عبدی امیدوارکننده است چراکه فقط دردنیای موسیقی سیر نکرده و می تواند گاه مهندسی وار به کمک دیدگاه های موسیقایی بپردازد. البته اینکه ایشان را به عنوان مشاور برگزیده اند باید ببینیم در جلوی دوربین تمام نظرات ایشان بدون ملاحظه گری پخش خواهد شد ؟ چرا که در برنامه های تولیدی(ضبط شده) اتفاق هایی می افتد خارج از نظر کارشناسان .تجربه نشان داده مشاوران مشورتی هستند و الزامی به فراگرفتن تمامی نظرهایشان نیست . همینطور حضور دکترمحمدمهدی سیار شاعرتوانا و ترانه سرا باید به فال نیک گرفته شود با اظهارنظرهای درست در ادبیّت کلام های موزون. از نظر نباید دور داشت به اعتراض هایی که در ترکیب داوری دور اول شاهد بودیم که به نوعی باعث کم اعتباری یک طرح با ایده های خوب شد . زمان آزمون خطاها خیلی وقته گذشته و باید بودجه بیت المال را درست هزینه کرد و می توان از هم اکنون چگونگی عملکرد دوره جدید را به نقد و بررسی نشست در کنار اهل فن ّ ِموسیقآ.

امیدوارم در این دوره آگاهی بخشی لازم شده باشد که سرود اصیل می بایست ریتم و ملودی ساده داشته باشد و تماما همخوانی و البته دردرجه اول بصورت آکاپلا(بدون همراهی سازها) باشد تا تمامی مردم در هررده سنی بتوانند به سرعت آن را زمزمه کنند ، بخوانند و سوت بزنند.این حرف نمی دانم از کجا آمده که زمانه عوض شده و سرود سازی و سرود خوانی به شکل مدارس دروه اش پایان پذیرفته؟

به طور مثال در قطعه "سلام فرمانده ۱" بخشی سرود بود و بخشی موسیقی پاپ و بخشی آهنگترانه و بخشی هم مداحی! متاسفانه در کارهای بعدی پیرو همین اثر به طور کلی از فضای سرود دورتر شدند و آهنگ ترانه‌های پاپ تولید کردند، که هیچ اشکالی هم ندارد و می‌تواند شنیدنی باشد اما لطفا واژه پُرمفهوم و مهم از زیرشاخه‌های موسیقی ایران به نام "سرود" را مصادره به مطلوب نکنند!

بیشتر بخوانید:

«پلیِ لیست» موسیقی شما می‌گوید چه شخصیتی دارید/ اگر «رپ» و «متال» گوش می‌کنید چه شخصیتی دارید؟

اخذ پروانه نمایش منوط به رفتار شخصی بازیگران و عوامل خارج از سینما شد

کالای فرهنگی چاه نفت نیست که دولت روی آن سیطره داشته باشد/ سپردن نظارت و صدور مجوز شبکه نمایش خانگی به سازمان صداوسیما کاملا غیرحرفه‌ای است

وضعیت کنونی سرود در کشور در برخلاف دهه‌های 60 و 70 خوب نیست. نسل امروز به خوبی با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. با وجود آنکه شما یکی از کسانی هستید که در زمینه زنده نگه داشتن سرود تلاش بسیار کرده‌اید؛ اما همچنان این ژانر موسیقی مغفول مانده است. علت این کم‌توجهی به چه عواملی برمی‌گردد؟

سرودهای امروز تبدیل به آهنگ ترانه و تصنیف شده و دیگر سرود به معنای حقیقی کلمه خیلی کم داریم. سال ۹۰ گروه سرودی آماده کردیم در مرکزموسیقی حوزه هنری برای روز کارگر درحضور رهبری و ایشان استقبال و تشویق کردند و تلویزیون نشان داد .چه ساز نشان داده شود چه داده نشود، سرود باید به صورت گروهی و در نهایت سادگی و ریتم 2/4 کار شود. اگر تلفیق و تکنیک و آهنگسازی خاصی در آن وارد شود دیگر سرود نیست. سرودهای اول انقلاب را ببیند. حمید شاهنگیان موسیقی‌دان نبود؛ فقط عِشق به میهن و انقلاب و امام داشت. آن زمان در مدارس، دانشگاه‌ها، سربازخانه‌ها و... نشان از سرود حقیقی بود.

برای همین ازقبل انقلاب که درمدارس سرود تدریس می شد تا دهه‌های 60 و 70 شاهد سرودهای قوی و ماندگاری بودیم. چرا دیگر نمی توانند سرودهای مانند اول انقلاب بسازند؟ محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و... چه کسانی بودند؟ محمدجلیل عندلیبی چگونه سرودی می‌سازد که محمدرضا شجریان آن را به صورت تصنیف می‌خواند؟ احمدعلی راغب چگونه برای سرود، آهنگسازی کرد ، حال به اصطلاح سرودسازهای امروز چه کار می‌کنند؟ اسفندیار قره‌باغی استاد برجسته قبل از انقلاب برای آنکه اپرا بخواند بورسیه می‌شود ایتالیا.

او کسی بود که تنه به پاواروتی معروف می‌زد؛ بعد از انقلاب سرود «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» را می‌خواند و حماسه می‌آفریند. پس می‌شود با سرود حماسه آفرینی کرد؛ اما دیگر از آن دوران و سرودسازی‌ها بسیار فاصله گرفته‌ایم. در حال حاضر در کشور کسانی که سرود می‌سازند بسیارند ولی درحقیقت پاپ کار و موسیقی کارند تا دانشور سرود بما هُوَ سرود. خود من شخصا 30 سال است که در دوره ابتدایی مدارس سرود کار کرده‌ام. جشنواره سرود راه‌اندازی کردیم. قبل از شروع کرونا سرفصل‌های 3 واحد درسی سرود برای دانشگاه فرهنگیان را آماده کردم تا دانشجو-معلم‌ها به صورت رسمی در زمینه سرود کار کنند. وزارت علوم به دلیل همین فعالیت‌ها، سرود را به رسمیت شناخت و بعد از 39 سال سرود رسما وارد نظام آموزش و پرورش در دانشگاه تربیت معلم شد. اما هنوز سروددررسانه ها و دیگراداره جات موسیقی به صورت ذوقی کار می‌شود و نتوانسته‌اند آن را نهادینه و حتیدردانشگاه ها و هنرستانهای موسیقی به صورت یک واحد درسی به آن توجه کنند. استادمصطفی کمال پورتراب قبل از انقلاب معلم آموزش و پرورش بود و سرود هم تدریس می کرد.

بسیاری از موزیسین‌ها در گذشته معلم آموزش و پرورش بودند. از هنرستان عالی کنسرواتور یا دانشکده موسیقی مدرک لیسانس می‌گرفتند و در آموزش و پرورش استخدام می‌شدند. در حال حاضر موزیسین‌ها نمی‌توانند در آموزش و پرورش استخدام شوند. به هر حال باید این موضوع حل شود.

راهکار بهبود این شرایط چیست؟

در وهله اول موسیقی و موسیقی‌دان لازم است وجاهت موثر در صدا و سیما و کل نهادها پیداکند و از طرف دیگر چون برخی مدیران، عموما خلاق‌کُش هستند اجازه بروز نخبه ها داده نمی‌شود پس لزوم تعییر نگاه جدی است. متاسفانه در صورت ارائه برنامه های خلاقانه و طرح های خوب برنامه را قطع می‌کنند یا نمی‌گذارند روند برنامه طبیعی پیش برود و یا در صورت پافشاری عوامل، فوری عناصر را تغییر می‌دهند! در نتیجه طبیعی است کارشناسان واقعی موسیقی نتوانند به این برنامه ها راه بیابند و پشت این برنامه‌هاهم نیازمند هیات علمی و سردبیری قوی است.

در این گونه برنامه‌ها باید کله گنده‌های موسیقی حضور داشته باشند. اشخاصی با اطلاعات و علم بالای موسیقی که الزاما نباید در میان عامه مردم شهرت داشته باشند. از آنجایی که در چند سال اخیر موضوع سرود از سوی رهبری ووالامقامان کشوری مطرح و توصیه شده است. مجموعه‌هایی که دارای ثروت هستند بودجه‌هایی را در زمینه سرود اخذ کرده اند وجشنواره‌هایی را هم برگزار می‌کنند که هویت مشخصی نداشته خروجیشان و مسیر سرود راناهموارتر کرده‌اند. وقتی تلویزیون هم ورود می‌کند و برنامه‌هایی همچون «شب‌کوک»، «بسرا» و «عصر جدید» را می‌سازد سرود را به سمت نابودی بیشتر هُل می‌دهد. داورانی در این برنامه ها حضور دارند که هدایت شده کارشناسی می کنند و تابع جوگیر شدن فضای دوربین و استودیو اند. افراد بی‌ربطی هم صاحب نظر می شوند.

که تنها نتیجه حضورشان در پشت صحنه لطمه به ساحت کل موسیقی است. در صورتی که استادان پیشکسوت زنده هستند و لازم است وزارت ارشاد، صدا و سیما، حوزه هنری، شهرداری‌ و... توجه کنند به نظر هایشان. از آنها تقدیر و تجلیل به عمل آید، همین کارها باعث می‌شود تا 10 سال به عمر کاری اشان اضافه شود تا انگیزه پیدا کنند داشته‌هایشان را در اختیار نسل تازه قرار دهند و آنچه دارند را با خودبه گور نبرند. اینکه ما یکسری نوجوان را از شهرستان‌ها به تلویزیون بیاوریم و به به و چه چه راه بیاندازیم که فقط برنامه‌سازی کنیم و چند نفر مخاطب به تلویزیون اضافه شود این نسل نوجوان را اتفاقا متوقع و شایدخراب هم کند. آنها بعد از شرکت در این برنامه با توپ پر برمی‌گردند در چند جشنواره هم شرکت می‌کنند جایزه و لوح می‌گیرند و بعد از مدتی فراموش می‌شوند و دیگر کسی از آنها سراغ نخواهد گرفت. در نتیجه یا افسرده و سرخورده می‌شوند یا به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند و خوراک معاندان نظام می‌شوند.

یعنی شما بر این عقیده هستید ساخت برنامه‌هایی مانند «همآهنگ» نمی‌توانند به ارتقای سطح موسیقی حداقل در صدا و سیما کمک کند؟

شاید «همآهنگ» در زمینه آیتم‌سازی یا بعبارت فارسی "برنامک‌"سازی کاری کرده باشد؛ اما مجموع آن گرم نیست و به سردی گرایش دارد. تاکید می‌کنم این برنامه به لحاظ کمّی دارد خودش را به استانداردهای نمایشی و تلویزیونی نزدیک می‌کند. کارگردان تلویزیونی تلاش زاید دارد کاری کند؛ اما یادمان باشد این مسابقه‌ها در نهایت سادگی و بدون دکور هم می‌تواند آنقدر جایگاه داوری‌اش بالا باشد که هر کس جرات نکند در آن شرکت کند و هرکسی نتواند در نقد آن نظر دهد. تلاش شرکت‌کننده‌ها باید بر این باشد قوی باشند و بتوانند در برابر داوران حقیقی قد علم کنند. مانند مسابقه‌های بین‌المللی که در جهان است. از ابتدا این برنامه‌ها باید جدی گرفته شود تا کسی که به عنوان مثال از شهرستان می‌آید و آرزویش این است وارد صدا و سیما شود،در بدو ورود ، آرزوهایش فرو نریزد. مانند کسی که از کنار دانشگاه تهران عبور می‌ کند آرزو دارد روزی از در آن واردشود و وقتی موفق شد می‌بیند هیات علمی و سر فصل‌ها و ... ضعیف هستند پشیمان می‌شود و می‌گوید اگر بیرون کار و حرفه‌ای را یاد می‌گرفت بهتر بود و زندگانی بهتری می داشت. شخصا 10 سال رییس گروه آموزشی دانشکده بودم. 10 سال مدیرکل موسیقی بودم. کارشناس برنامه‌های مختلف بودم. 30 سال است در رادیو و ۱۵ سال است در تلویزیون برنامه‌های مختلف موسیقی فعالیت کرده ام. نخستین فردی بودم که بعد ازانقلاب برنامه‌های تخصصی موسیقی را گفتگو محور ادامه داده ام. لذا با شرایط گوناگون برنامه سازی کاملا آگاهی دارم و تحربیاتم را سا لهاست در کلاس های تهیه کنندگان رادیویی دراختیار میگذارم.

ورود سرمایه‌گذاران در این حوزه ممکن است در بالا بردن سطح موسیقی و سرود تاثیرگذار باشند؟ آیا می‌توان با تشویق آنها کاری کرد تا سرود و موسیقی در کشور رشد کند؟

سرمایه‌گذارهایی که ثروت و توانمندی زیاد دارند بهتر است از این فرصت استفاده درست کنند. از ثروت خود خوب است به نفع هنر و هنرمند استفاده کنند. هنوز برنامه قابل توجهی در عرصه فرهنگ و هنر تولید نشده است. شخصا دوستانی که در سازمان اوج فعالیت می‌کنند را ندیده‌ام ولی این سازمان‌ها باید ابتدا برادری‌شان را به موسیقی‌دان‌ها و کارشناسان اهل فنّ موسیقا ثابت کنند. آنطور که می‌دانم مشاوران خوبی در کنارشان ندارند و تنها به اطرافیان معتمد خود اعتماد می‌کنند. برای همین طبیعی است که دربرخی برنامه‌سازی‌هاموفق نباشند. هرچند علاقه دارند خط‌شکن باشند و بالا دستی‌ها هم به آنها اعتماد دارند. شاید اگر چنین سازمان‌هایی به درستی پیش بروند بتوانند فضای نشان دادن ساز را در تلویزیون حل کنند. به هر حال این موضوع باید یک روزی حل شود. کارهای ضعیف کلیت ساحت موسیقی و موسیقی‌دان‌ها را زیر سوال می برد. شبکه جام جم‌ ساز را نشان می‌دهد و کنسرت برگذار می کند. برنامه مستقل تخصصی موسیقی برای ایرانیان خارج از کشور ندارد؟!!درست است که موسیقی‌دان‌های بزرگ در این شبکه شرکت نمی‌کنند و نوجوانان و جوانان و هنرمندان موسیقی کار و حتی آماتور ها و سفره‌خانه‌ای در برنامه های آن حضور می یابند؛ اما همین هم خوب است. مدیران سازمان صدا و سیما در عین بد سلیقگی برنامه جدی موسیقی در یک شبکه پرمخاطب از جنس دانایی و تماما فرهنگی علمی رسانه ای ملی را تعطیل می کنند!؟ وقتی دوستان موسیقی‌دان دانشگاهی دور هم می‌نشینیم افسوس می‌خوریم که این همه منابع هست، پول و ثروت هست فکر و اندیشه هست؛ اماگویی خواهان اهل تفکر در عالم هنر نیستند.

شاید تشویق مدیران برای آشتی با موسیقی در کنار تشویق حضور سرمایه‌گذاران در این حوزه بتواند اثرات مثبت بگذارد. شما چطور فکر می‌کنید؟

مدیران اگر زمان بگذارند و سرفصل‌های آموزش سرود را که برای معلم‌های شش پایه اول دبستان و دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان نوشته‌ام را ورق بزنند، متوجه خواهند شد که تعریف سرود چیست. کسی که در صحنه خوانندگی می‌کند لزوما نمی‌تواند در استودیو کار کند و کسی که در استودیو توانایی دارو ممکن است در صحنه نتواند به درستی عمل کند. شاید کسانی که بتواند هر دو کار را انجام دهند، به اندازه انگشتان دست هم نباشند. این ادا در آوردن‌ها که شبیه برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ایست توی ذوق می‌زند. اگر ماهوره‌ای‌ها موفقند تا حدی به دلیل استفاده‌های بصری است از المان‌هایی وگرنه محتوای آنها هم بسیار ضعیف و غیرکارشناسی است. برنامه باید آنقدر از نظر کیفی بالا و علمی باشد که بیننده علاقمند شود تا برود در آن رشته تحصیل کند. در زندان کسی که یک جز قرآن حفظ کند بخشودگی می‌گیرد. موسیقی ما اندازه یک زندان و زندان‌بان اعتبار ندارد تا بتواند در شنونده خود انگیزه ایجاد کند که وارد حوزه موسیقی شود و ریاضت بکشد. سرود در ایران از نیمه دوم دهه ۷۰ به بعد نابود شد. همه پاپ خوان شدند و مقصر تلویزیون بود و نه رادیو. تواشیح و اناشید و همخوانی و آکاپلا را با هم قاطی کردند ... آموزش‌ را باید جدی گرفت ودرست عمل کرد. سرود بسیار مهم است؛ سرود در همه زندگی جاری است. اولین ترانه‌هایی که شنیده ایم دررحم مادر بوده و سپس بعد از تولد از زبان مادر. سرود فرهنگ مادرانه ‌است. چه بسا بهتر باشد تلویزیون، موسیقی را به طور کامل فراموش کند ببینیم چه برسرش خواهد آمد! اگر بخش‌های خصوصی هرکدام کار خودشان را کنند و هر کدام گعده‌های خودرا یابند چه بسا نتیجه بهتر خواهدشد!

57245

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: دختر و پسر باید باهم سرود بخوانند/ چرا دیگر نمی توانند سرودهایی مثل اول انقلاب بسازند؟ / سرود بعد از نیمه دوم دهه ۷۰ نابود شد