متخصص امور خاورمیانه: عادیسازی روابط تهران و ریاض تحریمهای آمریکا و پیمان ابراهیم را زیر سوال برد
تحولات اخیر خاورمیانه از جمله عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی و تغییر نقش چین از بازیگری اقتصادی به میانجیگری سیاسی، به نظر میرسد نویدبخش تغییرات اساسی در توازن قدرت در منطقه است. در اینباره با دیدیه بیلیون، محقق موسسه روابط بینالملل و راهبردی پاریس و متخصص امور خاورمیانه گفتگو کردیم.
دیدیه بیلیون دانشآموخته علوم سیاسی از دانشگاه سوربن و متخصص ژئوپولیتیک مخصوصا در امور ترکیه و خاورمیانه است.
وی که از سال ۱۹۹۱ به موسسه روابط بینالملل و راهبردی پاریس (IRIS) پیوسته تالیفات بسیاری در مورد سیاست خارجی ترکیه و همچنین روابط میان کشورهای خاورمیانه دارد. او همچنین ایران، عربستان و ترکیه را سه قدرت منطقهای در خاورمیانه میداند و به توازن ژئوپولیتیک میان این سه قائل است.
یورونیوز: باتوجه به سفر اخیر هرتزوگ به آذربایجان، مناقشات تهران و باکو و همچنین انتخاب مجدد رجب طیب اردوغان به عنوان رئیس جمهوری ترکیه و حمایت همهجانبه او از الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان، آیا تغییری در توازن ژئوپولیتیک میان سه قدرت اصلی منطقه یعنی ایران، عربستان سعودی و ترکیه، به خصوص با توجه به عادیسازی روابط میان تهران و ریاض میبینید؟
دیدیه بیلیون: بله، در حقیقت شما درباره ترکیببندی مجدد ژئوپولیتیک خاورمیانه صحبت میکنید که در حال حاضر در جریان است. اما درک تحولات واقعی در میان مدت دشوار است.
به نظر من تاکید ما باید رو آنچه در حال حاضر اتفاق میافتد باشد. کشورهایی که برای سالها هرکدام به نوبه خود باعث حفظ ثبات منطقه و به ویژه در دنیای عرب بودند، در حال حاضر از این کار عاجزند.
مصر، عراق و سوریه به طور سنتی در سالهای گذشته نقش حافظ ثبات در منطقه را ایفا میکردند. اما هیچکدام از آنها در حال حاضر به دلایل گوناگون قادر به ایفای این نقش نیستند. درنتیجه با توجه به این که صحنه ژئوپولیتیک نمیتواند خالی باشد، سه کشور دیگر که به درستی اشاره کردید یعنی ترکیه، ایران و عربستان سعودی در تلاشند تا رهبری منطقه را به دست گیرند. حضور این سه کشور در این صحنه، بر خلاف آنطور که معمولا میگویند، به دلایل مذهبی نیست. از نظر من دلیل حضور آنها مساله توازن قوای سیاسی و ژئوپلیتیکی و همچنین مساله تضاد قدرت است و به هیچ عنوان مذهبی نیست. اگرچه مذهب هم حقیقتا میتواند اهمیت خود را داشته باشد اما تعیین کننده نیست. و خوب این سه کشور در رقابتاند. بنابراین روشن است که توافقنامه ازسرگیری روابط که در ماه مارس با میانجیگری چین میان ایران و عربستان سعودی امضا شد، از اهمیت کاملا قابل توجهی برخوردار است. به این دلیل که این توافق نه تنها به بهبود روابط میان این دو کشور انجامید بلکه باعث بازگشایی مجدد نمایندگیهای دیپلماتیک هر کدام در کشور دیگر شد. به نظر من این خبر خوبی است و پیامدهایی را برای دیگر کشورهای منطقه به همراه دارد.
در مورد پیامدهای ای توافق اکثرا به درستی به مساله یمن اشاره کردند. ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که روند مثبت بازسازی روابط میان ایران و عربستان سعودی در نهایت صلح را در یمن به ارمغان آورد.
اما همچنین لازم به تاکید است که این عادیسازی پیامدهایی برای عراق نیز به همراه دارد. زیرا درگیریهای نیابتی میان نیروهای هوادار عربستان و ایران در این منطقه وجود دارد. بنابر این میتوان انتظار داشت در میانمدت فرآیندهای تعدیل و یا حتی مصالحه در سوریه نیز آغاز شود.
من همیشه گفتهام که بشار اسد پیروز بلامنازع جنگ سوریه است. اما نتوانست در آنجا به صلح دست یابد و درواقع هیچکدام از چالشهای سیاسی این کشور حل نشد. توافق میان ایران و عربستان به روشنی در آنجا نیز میتواند نقش مثبتی ایفا کند.
اگرچه بشار اسد پیروز بلامنازع جنگ سوریه است، اما نتوانست در آنجا به صلح دست یابد دیدیه بیلیوناز دیگر سو به پیوستن مجدد سوریه را به اتحادیه عرب در چند هفته اخیر میتوانیم به عنوان شاخصی قدرتمند در رابطه با تاثیر عادیسازی روابط میان تهران و ریاض به حساب آوریم. باید توجه کنیم که توافق از سرگیری روابط میان عربستان ایران ربطی به اینکه کدامیک از این دو رهبری منطقه را بر عهده بگیرد ندارد. ما در حال حاضر در آن مرحله نیستیم. چرا که عربستان به تناقضات جاری خود آگاه است و ایران هم به دلیل تحریمها و جنبشهای اعتراضی مردم در وضعیتی پیچیده و دشوار بسر میبرد. پس درحال حاضر نمیدانیم کدامیک رهبری را به عهده میگیرد.
اما این دو مصالحه کردند و آمادهاند تا اقدامات مشترکی را انجام دهند.
در آخر ترکیه، این کشور هم یکی از قدرتهای منطقهای است. از لحاظ تاریخی میبینیم که روابط میان ایران ترکیه همیشه محترمانه و نسبتا سیال بوده است. البته که در برخی موارد تنشهایی نیز وجود داشته اما در کل روابط متقابل آنها نسبتا سیال بوده است. تبادلات مالی وجود دارد و ایران به ترکیه محصولات نفتی صادر میکند. در نتیجه همه این موارد بسیار حائز اهمیتاند.
همزمان، آنکارا و ایران کمی نسبت به هم محتاطانه عمل میکنند. چرا که آنها در خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی در رقابت با هم بسر میبرند. پس این دو قدرت که جمعیت تقریبا یکسانی برابر ۸۵ میلیون نفر دارند و از لحاظ زیرساخت هم تقریبا باهم برابرند، در رقابت به سر میبرند. اما در حال حاضر هر دو ترجیح میدهند که نقش خود را به عنوان دو سوی رابطهای سیال و نسبتا مثبت ایفا کنند.
در نهایت، ترکیه اگرچه پیشتر در اصطکاک فراوان با عربستان سعودی و همچنین با امارات عربی متحده به سر میبرد، چندماهی است که در مسیر مصالحه و عادیسازی روابط قرار داد.
در نتیجه درحال حاضر سه قدرت اصلی ذکر شده بیش از آنکه در تنش به سر ببرند در مماشاتاند. و این خبر به نسبت خوبی است.
با این حال همیشه باید در قبال آنها محتاطانه پیش برویم زیرا که در خاورمیانه هر زمان ممکن است پیچ و تابهای بسیاری در روابط فیمابین به وجود آید.
درحال حاضر روابط میان ایران، عربستان و ترکیه بیش از آنکه در تنش به سر ببرند در مماشاتاند دیدیه بیلیون**یورونیوز:**در عادیسازی روابط میان تهران و ریاض کدامیک برنده نهایی و کدام بازنده است؟
دیدیه بیلیون: درحال حاضر به نظر من درواقع همه تا حدودی برندهاند و بازندهای وجود ندارد. زیرا ایران با چنین توافقی موانعی را که ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی میخواستند پیرامون ایران به وجود آورند را تاحدودی بیاثر کرده است.
به یاد داشته باشیم، تحریمهای ننگینی که برعلیه ایران به ویژه از جانب آمریکا وضع شد، قوانینی فراسرزمینی به اجرا در میآورد به این معنا که کشورهایی همچون فرانسه، آلمان و بریتانیا را از داشتن روابط عادی با ایران منع میکرد. این قطعا دیوانهوار و چیزی است که ما آن را امپریالیسم آمریکایی میدانیم. در نتیجه ایران با انعقاد چنین توافقنامهای با عربستان سعودی میخواهد تا حدودی به صحنه بینالمللی باز گردد. بنابراین در این قرارداد منافعی وجود دارد و ایران به این منافع دست یافته است.
عربستان سعودی نیز به نوبه خود بروژههایی دارد. به ویژه محمد بنسلمان برنامههای عظیمی برای کشورش دارد. آنها با دورنمای توسعه اقتصادی از راه تنوع بخشیدن به منابع درآمدی برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی را پیش رو دارند. این کشور برای نیل به این هدف نیازمند فضای ژئوپولیتیک صلحآمیز است و با این توافق به مصالحه دست مییابد.
در نتیجه هر دوطرف، تهران و ریاض در این توافق منتفعاند و به بیانی دیگر حاضر به بازی در این زمین هستند. حالا که آنها به این توافق دستیافتند باید آن را اجرا کنند. اما آیا به این معنی است که ایران و عربستان در تمام مسائل به توافق رسیدند؟ بدیهی است که نه.
با این حال، به نظر من ما اکنون نسبت به شش ماه پیش در شرایط بهتر هستیم و در نتیجه هردوی این قدرتها برندهاند و فکر میکنم هیچ بازندهای نداریم.
ترکیه هم به نوبه خود بسیار مشتاق این توافق است، زیرا همانطور که پیشتر توضیح دادم، این کشور هم با ایران و هم با عربستان سعودی روابط خوبی دارد. چالش اصلی ترکیه این است که از روند مصالحه کنونی کنار گذاشته نشود که فکر میکنم با انتخاب مجدد اردوغان، آنکارا در این مسیر اقداماتی اتخاذ خواهد کرد، چون به هیچ وجه نمیخواهد در حاشیه بماند و میخواهد کاملا در آن نقش ایفا کند و برای این کار نیز ابزار و امکاناتی در اختیار دارد.
در عادیسازی روابط میان ایران و عربستان، هر دو طرف تا حدودی برندهاند و بازندهای وجود ندارد دیدیه بیلیون**یورونیوز:**یکی از اهداف اصلی سفر اخیر آنتونی بلینکن به عربستان سعودی اعلام حمایت آمریکا از فرآیند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل بود. با این حال، ریاض پیوسته اعلام کرده است که تا مساله فلسطین حل نشود هیچ توافقی در میان نخواهد بود. به نظر میرسد این موضع جزء معدود سیاستهای مشترک ایران و عربستان است. به نظر شما آیا در نهایت تلاشهای آمریکا برای عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل به کجا ختم میشود؟
دیدیه بیلیون: درواقع سوال شما درباره بخشی از روند شکلگیری مناسبات جدید ژئوپولیتیک است. تا همینجا ما درمورد آنچه در منطقه درحال رخدادن است بسیار صحبت کردهایم. اما تاکید شما بر نقش ایالات متحده کاملا درست است.
پیش از همه، به نظر من مشخصا نفوذ آمریکا در منطقه امروزه بسیار کمتر از ده یا بیست سال گذشته است. با این حال فکر نمیکنم که ایالات متحده منافع خود در منطقه را از دست داده باشد، سفر بلینکن به عربستان سعودی را میتوان به عنوان گواه این پندار نظر گرفت.
از زمان اوباما، به خصوص از زمان سیاست «نگاه به شرق» او تا کنون مقالههای بسیاری مبنی بر اینکه خاورمیانه دیگر چندان علاقهای به ایالات متحده ندارد، خواندهایم. من با این مساله موافق نیستم. آمریکا همچنان ۳۶ هزار سرباز و چندین پایگاه مستقر در خاورمیانه دارد و به وضوح، بیشتر قراردادهای نظامی کشورهای عرب منطقه به علاوه اسرائیل با آمریکا بسته شده است.
این شواهد همگی نمایانگر آناند که اگرچه نفوذ آمریکا در منطقه کمتر شده اما همچنان نقشی عظیم ایفا میکند.
به علاوه، مساله بسیار مهم و جالب این است که اکنون کشورهای منطقه، به ویژه عربستان سعودی و امارات عربی متحده و از سوی دیگر هم ترکیه تصمیم گرفتند به شیوه خود نقش ایفا کنند و ابتکار عمل خود را در دست گیرند. این موضوعی است که ما آن را جنبش غربزدایی از دنیا مینامیم. به این معنا که بسیار از کشورهای خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا دیگر نمیخواهند تحت امر قدرتهای غربی باشند.
این موضوع برای من خبر بسیار خوبی است. زیرا اگر به عمق روابط آمریکا و عربستان سعودی بنگرید، چنین چیزی استثنایی است.
به یاد بیاورید حدود یک سال پیش، در ژوئیه ۲۰۲۲، جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا به عربستان سعودی سفر کرد تا از این کشور بخواهد تولید نفت خود را افزایش دهد. این درخواست آمریکا با جنگ روسیه و اوکراین (و به فراخور آن بحران انرژی) مرتبط بود. و خوب، محمد بن سلمان نپذیرفت. عدم پذیرش درخواست آمریکاییها باورنکردنی است. ما به چنین اتفاقاتی عادت نداریم.
و بعد، جنبه دوم، پیمان ابراهیم است. این توافقات به معنای عادیسازی روابط میان اسرائیل و شماری از کشورهای منطقه بود. اگر به یاد داشته باشید، نقطه آغاز توافقات ابراهیم میل دونالد ترامپ به عادیسازی همهجانبه اسرائیل بود. در نتیجه آنها، اسرائیل روابط خود را با بحرین، امارات عربی متحده، سودان و مراکش عادیسازی کرد. اما بخش مهم نقشه، عربستان سعودی بود. اما این کشور نذیرفت. عادیسازی روابط با اسرائیل را نپذیرفت و همان طور که اشاره کردید، گفت تا زمانی که راه حلی سیاسی برای مساله فلسطین پیدا نشود، آن را نمیپذیرد. اما سعودیها از اینطریق استقلال خود را نشان میدهند و به علاوه، با عادیسازی روابط با ایران، ماهیت پیمان ابراهیم را هم زیر سوال میبرند.
عربستان سعودی با عادیسازی روابط با ایران، ماهیت پیمان ابراهیم را زیر سوال میبرد دیدیه بیلیونیکی دوسال پیش برخی معتقد بودند که شکلگیری مناسبات نوین خاورمیانه از طریق توافقات ابرایم امکانپذیر است. من هیچگاه بر این باور نبودم. اما امروزه میتوان گفت که روند شکلگیری مناسبات نوین خاورمیان از طریق مصالحه ایران و عربستان سعودی محقق میشود. بنابر این ما با یک تحول کلی در توازن قوا روبرو هستیم. این گواه روشنی بر ای این موضوع است که به طور قطع، ایالات متحده دیگر نمی تواند اراده خود را بر خاورمیانه تحمیل کند.
فاکتور دیگر، تهاجم ناگهانی چین به صحنه سیاسی خاورمیانه است. به این معنا که تا کنون چین تنها نقشی اقتصادی ایفا میکرد و با همه دولتهای منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات عربی متحده، اسرائیل، ایران و با همه دنیا قراردادهای را منعقد کرده بود. اما اینها چیزی بیش از قراردادهای اقتصادی نبودند. البته که نقش آنها از اهمیت بسزایی برخوردار بود، اما رغبتی به در دست گرفتن ابتکار عمل سیاسی در منطقه نداشتند.
اما اکنون این دوران به سر رسیده است و چین به صورت تمام و کمال مسئولیت انعقاد توافق عادیسازی روابط میان ایران و عربستان سعودی را بر عهده گرفت.
آنچه در خاورمیانه در حال وقوع است، بیان ناب ترکیب جدید توازن ژئوپلیتیکی قدرت، نه تنها در خاورمیانه، بلکه در سطح بین المللی است و با این تفاسیر، چین رفته رفته ابتکار عمل سیاسی بیشتری به دست خواهد آورد و در مقابل ایالات متحده و متحدانش تحمیل سیاستهای خود را به کشورهای دیگر دشوارتر خواهند یافت دیدیه بیلیونبنابراین ما در اینجا به نوعی شاهد تنزل نفوذ ایالات متحده هستیم. نه ناپدید شدن آن، بلکه تنزل نفوذ ناشی از ضعف. و در نقطه مقابل با نفوذ سیاسی فزاینده چین مواجهیم.
در نتیجه این توافقات و آنچه در خاورمیانه در حال وقوع است، بیان ناب ترکیب جدید توازن ژئوپلیتیکی قدرت، نه تنها در خاورمیانه، بلکه در سطح بین المللی است و با این تفاسیر، چین رفته رفته ابتکار عمل سیاسی بیشتری به دست خواهد آورد و در مقابل ایالات متحده و متحدانش تحمیل سیاستهای خود را به کشورهای دیگر دشوارتر خواهند یافت و این مساله از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
**یورونیوز:**ملیگرایان ترک در پیروزی اخیر اردوغان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه نقشی کلیدی ایفا کردند. از طرفی میدانیم بیشتر کردها طرف قلیچداراوغلو را گرفته بودند. با این تفاسیر، آیا فکر میکنید سیاست ترکیه در قبال کردها تغییر خواهد کرد؟ در این صورت سیاست مزبور تا چه حد با رویکرد ایران همخوانی خواهد داشت؟
دیدیه بیلیون: از طرفی، حق با شماست که در نهایت یکی از درسهای اصلی که از انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه میگیریم، تثبیت احزاب ملیگرا و فراملیگرای ترک است. بدیهی است که این ملیگرای چیز جدیدی در ترکیه نیست و همان بحث ساختاری تاریخی جمهوری ترکیه است.
این ملیگرایی قدرتمند همیشه در تمام احزاب سیاسی ترکیه به جز حزب دموکرات که مربوط به کردها بوده، حضور داشته است. اما در این انتخابات به هرحال شاهد تثبیت این نیروهای ملیگرا بودیم. پس این موضوع عنصری بسیار مهم از نقطه نظر سیاست خارجی است که ترکیه آن را در سالهای پیش رو، خصوصا در قبال منطقه مد نظر قرار میدهد.
اکنون که ترکیب کابینه دولت ترکیه مشخص شده، جالب است که میبینیم اردوغان در راس وزارتخانههای بسیار مهمی از قبیل امور خارجه و دفاع ملی که بیشتر به مسائل بینالمللی میپردازند افرادی را قرار داده است که ملیگرا نیستند و بیشتر به نهضت اسلام سیاسی نزدیکاند. بنابر این به نظر میرسد اردوغان قصد داشته است با انتصاب افراد غیر ملیگرا در راس وزارتخانههای مهمی که وی بسیار نزدیکاند، توازنی را در اهمیتی که احزاب ملیگرا در نتیجه انتخابات اخیر بدستآوردند، برقرار سازد.
بنابر این، بله، صحنه سیاسی کنونی ترکیه بسیار پیچیده است. با این حال از منظری کلیتر و خارج از دولت، نیروهای ملیگرا به طور موثری تثبیت شدهاند.
در مورد مساله کردها، هراس من این است که دولت اردوغان سیاستهای کنونی خود را تغییر ندهد. در حال حاضر دولت ترکیه در تقابل با مساله کردها سیاستی امنیتی و نظامی اتخاذ کرده که به نظر من اشتباه است.
فکر میکنم دولت اردوغان باد شجاعت به خرج دهد. این نقطه نظر من است و خوب بدیهی است در آخر خود ترکها انتخاب میکنند و من چیزی برای آموختن به آنها در چنته ندارم. اما به نظر من، برای مساله کردهای ترکیه تنها میتوان از منظر سیاسی و از طریق مذاکره به راه حلی دست یافت. هیچ راه حل نظامی یا امنیتی برای آن وجود ندارد.
برای مساله کردهای ترکیه تنها میتوان از منظر سیاسی و از طریق مذاکره به راه حلی دست یافت. هیچ راه حل نظامی یا امنیتی برای آن وجود ندارد دیدیه بیلیونمهمتر از همه، نباید مساله کردهای ترکیه را تنها به پ.ک.ک، حزب کارگران کردستان تقلیل داد. پ.ک.ک تنها بخشی از مساله کردها است ولی همه موضوع نیست.
اما متاسفانه به دلیل تثبیت نیروهای ملیگرا که ما آن را به صورت تمام و کمال در انتخابات اخیر ترکیه مشاهده کردیم، براستی فکر میکنم هیچ پاسخی برای مساله کردها وجود نداشته باشد. این مساله به نظر من بسیار مهم است و درحال حاضر چالش اصلی جامعه ترکیه را مساله کردها میدانم.
چون با شرایط فعلی تصور این که ترکیه به سوی تبدیل شدن به یک دموکراسی واقعی پیش برود غیرممکن به نظر میرسد، راه حلی هم برای مساله کردها وجود ندارد.
از سوی دیگر، میدانید که ترکیه قلمروی بخش کوچکی از شمال سوریه را به اشغال نیروهای نظامی خود درآورده است. آقای اردوغان همیشه به دنبال مصالحه با بشار اسد بوده است، اما او از این کار خودداری کرده و پیششرطی مبنی بر خروج ترکیه از آن منطقه و بازگشت نیروهای نظامی ترک به ترکیه، برای این مصالحه قرار داده است.
خوب آیا در ماههای پیش رو روند مصالحه حقیقی میان بشار اسد و اردوغان آغاز خواهد شد؟ شاید، اما این مستلزم خروج نیروهای ترکیه از خاک سوریه خواهد بود. در نتیجه حل مساله کردها هم به دمشق و هم به آنکارا بستگی دارد. ما آنجا باید تحولاتی ببینیم و هنوز خیلی زود است که بخواهیم درموردش صحبت کنیم.
نکته مهم این است که هاکان فیدان که اکنون وزیر خارجه ترکیه شده است، پیشتر در راس سرویس اطلاعاتی این کشور قرار داشت و خوب مسلم است که با رئیس سرویس اطلاعاتی سوریه از نزدیک کار کرده است و این دو متقابلا همدیگر را به خوبی میشناسند.
این که اردوغان کسی را بر صدر وزارت خارجه خود قرار داده است که احتمالا با سابقه مساله کردها به خوبی آشنا است و همتایان سوری خود را کاملا میشناسد، در وهله اول، ممکن است حاکی از تمایل رئیس جمهوری ترکیه به حل این مساله باشد.
اما در رابطه با ایران سوال اصلی این است که آیا مساله کردها محل توافق تهران و آنکارا است یا اختلاف؟
این به زمان بستگی دارد. اساسا فکر میکنم دولت ایران و ترکیه بر سر یک موضوع با هم کاملا تفاهم دارند و آن این است که هرکاری باید انجام دهند تا از به وجود آمدن یک کردستان مستقل جلوگیر کنند.
دولت ایران و ترکیه بر سر یک موضوع با هم کاملا تفاهم دارند و آن این است که هرکاری باید انجام دهند تا از به وجود آمدن یک کردستان مستقل جلوگیر کنند دیدیه بیلیوناین نقطه تفاهم بنیادین این دو است. اما پس از این نقطه تفاهم، باقی موضوعات وابسته به زمان است. به خوبی میدانیم که پیشتر گاهی وقتها حکومت ایران از گروههای کرد ترکیه حمایت کرده است و ترکیه نیز ار برخی گروههای کرد ایران. نمیگویم اکنون هم چنین اتفاقاتی میافتد، اما پیشتر در سوابق دو کشور این موضوع قابل مشاهده است.
در نتیجه همیشه کردهای سوریه، عراق، ایران و ترکیه از طرف همسایگانشان در جهت تضعیف کشور متبوعشان حمایت میشدند.
این موضوع کاملا مرسوم و دههها است که به این صورت است. اما امروزه، به نظر من بین ایران و ترکیه بر سر مساله کردها بیش از آنکه اختلاف نظر وجود داشته باشد، تفاهم وجود دارد. و درواقع تمامی احزاب کردی که در ایران وجود دارند بسیار کوچکاند. احزابی هم که در واقع توسط پ.ک.ک به ساخته شدهاند گروه بسیار کوچکی از کردها را شامل میشوند.
حضور پژاک، حزب حیات آزاد کردستان در آنجا به مذاق رهبران ایران خوش نمیآید و آنها با دولت ترکیه بر سر مبارزه با پ.ک.ک و پژاک که متشکل از کردهای ایران است به توافق رسیدهاند. اما بازهم میگویم این حزب چیزی جز یک سازمان بسیار کوچک نیست.
خبرنگار • Farhad Mirmohammadsadeghi
ویرایشگر ویدئو • Farhad Mirmohammadsadeghi
همرسانی این مطلب:
- همرسانی کنید
- توییت
- همرسانی کنید
- send
- همرسانی کنید
- توییت
- همرسانی کنید
- send
- همرسانی کنید
- همرسانی کنید
- Send
- همرسانی کنید
- همرسانی کنید
- Send
مطالب مرتبط
تازهترین گام در بهبود روابط دیپلماتیک؛ وزیر خارجه عربستان در تهران با مقامات ایران دیدار کرد
حقوق بشر وعادی سازی روابط با اسرائیل؛ بلینکن درعربستان با محمدبن سلمان گفتگو کرد
رئیس جمهوری اسرائیل در باکو؛ هرتزوگ و علیاف درباره ایران گفتوگو کردند
خاورمیانه سیاست عربستان سعودی سیاست ترکیه سیاست ایران سیاست چین روابط بین المللمنبع خبر: یورو نیوز
اخبار مرتبط: متخصص امور خاورمیانه: عادیسازی روابط تهران و ریاض تحریمهای آمریکا و پیمان ابراهیم را زیر سوال برد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران