بهشتی در تور منافق مظلوم‌نما

بهشتی در تور منافق مظلوم‌نما
ایسنا
دکتر سید محمد حسینی بهشتی در حال استراحت

گرگ‌های گوسفندنما ۷-۸ روز بعد از بلوای خیابانی سی‌ام و سی و یکم خرداد ۱۳۶۰ اولین ضرب شَست را هم‌زمان نشان امام خمینی و جیمی کارتر دادند. امام را در غم از دست دادن تئوریسین و تئولوگ انقلاب اسلامی عزادار کردند و رییس‌جمهور آمریکا را به خاطر حذف فیزیکی یکی از ارکان موثر نظام خوشحال کردند.

به گزارش ایسنا، امروز هفتم تیر چهل و دومین سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در چهارراه سرچشمه تهران و به شهادت رسیدن آیت‌الله دکتر سید محمد بهشتی و ۷۲ نفر از کارگزاران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۰ است.

با اعلام آغاز مبارزه توسط آیت‌الله سید روح‌الله موسوی خمینی رهبر نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱، بسیاری از دوستداران و پیروان ایشان ندایش را لبیک گفتند و خود را همراه ایشان کردند. از جمله شخصیت‌های تراز اول حوزه و دانشگاه که به صف انقلابیون پیوست، آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی بود.

او خود در خاطراتش از آن دوران این چنین یاد کرد: «در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامی با رهبری امام و روحانیت نهادینه شد. شرکت فعال روحانیت، نقطه عطفی در تلاشهای انقلابی مردم مسلمان ایران به وجود آورد من نیز در این جریان حضور داشتم تا این که در همان سالها در قم به مناسبت تقویت پیوند دانش‌آموز و معلم و دانشجو و طلبه به ایجاد کانون دانش‌آموزان قم دست زدیم و مسئولیت مستقیم این کار را برادر و همکار و دوست عزیزم مرحوم شهید دکتر محمد مفتح ببه دست گرفتند. جلسات بسیار جالبی بود. هر هفته یکی از ما سخنرانی می‌کردیم و دوستانی از تهران می‌آمدند و گاهی مرحوم مطهری و گاهی مدرسان قم می‌آمدند.

در یک مسجد طلبه و دانش‌آموز و دانشجو و فرهنگی همه دور هم می‌نشستند و این در حقیقت نمونه دیگری از تلاش برای پیوند دانشجو و روحانی برای مبارزات و رشد دادن و گسترش دادن فرهنگ مبارزه و تبلیغ اسلام بود. این تلاشها و کوششها بر رژیم گران آمد و در زمستان سال ۱۳۴۲ من را ناچار کردند از قم خارج و به تهران بیایم. به تهران آمدم و در ادامه کارها با گروه‌های مبارز از نزدیک رابطه گرفتم.

با جمعیت هیاتهای مؤتلفه رابطه فعال و سازمان یافته‌ای داشتیم و در همین جمعیتها بود که به پیشنهاد شورای مرکزی، امام خمینی یک گروه چهار نفری به عنوان شورای فقهی و سیاسی تعیین کردند: مرحوم آقای مطهری، بنده، آقای انواری و آقای مولایی. در همان سالها به این فکر افتادیم تا با دوستان کتاب تعلیمات دینی مدارس را که امکانی برای تغییرش فراهم آمده بود دور از دخالت دستگاه‌های جهنمی رژیم بنویسیم و توانستیم این کار را در سلسله جلساتی پایه‌گذاری کنیم. پایه برنامه جدید و کتابهای جدید تعلیمات دینی با همکاری آقای دکتر باهنر و آقای دکتر غفوری و آقای برقعی و بعضی از دوستان، آقای رضی شیرازی که مدت کمی با ما همکاری داشتند و برخی دیگر مانند مرحوم آقای روزبه که نقش مؤثری داشتند، فراهم شد.

سال ۱۳۴۱ اگر اشتباه نکرده باشم، ۴۱ یا اوایل ۴۲ بود در جشن مبعثی که دانشجویان دانشگاه تهران در امیرآباد در سالن غذاخوری برگزار کرده بودند، از من دعوت کردند تا سخنرانی کنم. در این سخنرانی موضوعی را به عنوان مبارزه با تحریف که یکی از هدفهای بعثت است، مطرح کردم. در این سخنرانی طرح یک کار تحقیقاتی اسلامی را ارائه کردم که آن سخنرانی بعدها در نشریه مکتب تشیع چاپ شد. مرحوم حنیف نژاد و چند تای دیگر از دانشجویان که از قم آمده بودند، و عده‌ای دیگر از طلاب جوان که آن‌جا بودند، اصرار کردند که این کار تحقیقاتی آغاز بشود. در پاییز همان سال ما کار تحقیقاتی را با شرکت عده‌ای از فضلا در زمینه حکومت در اسلام آغاز کردیم.

ما همواره به مسئله سامان دادن به اندیشه حکومت اسلامی و مشخص کردن نظام اسلامی علاقه‌مند بودیم و این را به صورت یک کار تحقیقاتی آغاز کردیم. این کارهای مختلف بود که به حکومت گران آمد و من را ناچار کردند به تهران بیایم. که در تهران نیز آن همکاری را با قم ادامه می‌دادیم. بعد از چند ماه، فشار دستگاه کم شد. باز گاهی آمد و شد می‌کردیم، هم برای مدرسه حقانی و هم برای همین جلسات حکومت در اسلام که البته بعدها ساواک اینها را گرفت و دوستان ما را تار و مار کرد.

آیت‌الله بهشتی و دو پسرش

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: بهشتی در تور منافق مظلوم‌نما