وقاحت تحریف

جناح اصلاح‌طلب که پیش از این، جریان چپ یا خط امامی نامیده می‌شد، نمونه‌ بارز این جریانات است که از همراهی و طرفداری تند و تیز با حضرت امام(ره) شروع کرد و حالا تا انکار ضروریات دین و نفی جنبه‌های سیاسی و اجتماعی آن پیش‌رفته و از دیدگاه‌ها و کرده‌های گذشته‌ خود ابراز پشیمانی می‌کند. تغییر نگرش، به‌هیچ‌وجه پدیده‌ای تعجب‌برانگیز یا مذموم نیست. با وجود این، آنچه اخیرا در تداوم روند فوق رخ داده، کار را از تغییر فکر و نگرش، به فریبکاری‌های سیاسی کشانده است؛ این‌که جریانات بریده از اسلام ناب، تلاش مذبوحانه‌ای را در جهت چسباندن استوانه‌های تفکر اسلامی و انقلابی به خود و تفکرات‌شان آغاز کرده‌اند.

تحریف برای ترور
در نمونه متاخر این رخداد، به بهانه نصب بیلبوردهایی از نظرات مرحوم شهید بهشتی(ره) در خیابان‌های تهران با موضوع حجاب، جمعی از همان حضرات مذکور، نه‌تنها به این اقدام تبلیغاتی حمله‌ور شدند بلکه با وقاحت تمام، انتساب هرگونه اظهارنظر هوادارانه پیرامون حجاب‌اجباری را به آن شهید بزرگوار انکار کردند. علیرضا بهشتی، فرزند کوچک آیت‌ا... در گفتاری شگفت‌انگیز تصریح کرد: «اعمال حجاب‌اجباری، به‌هیچ‌وجه با اندیشه‌های شهید بهشتی سازگار نیست و ما هیچ نص صریحی هم از ایشان دراین‌باره نداریم.» [1] جالب آن‌که بعضی جراید انقلابی ناآگاه هم، بی‌خبر از آرا و نظرات شهید بهشتی، در موضع انفعال برآمده و نوشته‌اند که این بیلبوردها درباره اصل حجاب است و کسی ادعا نکرده آن مرحوم، مدافع حجاب اجباری بوده است! [2]
این گفتار به‌هیچ‌وجه قصد ندارد که مفصلا به نظرات آیت‌ا... بهشتی پیرامون حجاب، بلکه به عبارت دقیق‌تر، حجاب اجباری و لزوم الزام قانونی این حکم شرعی بپردازد. به اعتقاد نگارنده، سخنان به‌جامانده از شهید بهشتی، در مقام دفاع از حجاب‌اجباری، و تبیین دلایل وجوب آن، و آثار مخرب حجاب اختیاری، به حدی مفصل، واضح و صریح است که هرگونه تلاش برای اثبات آن، سبب کمرنگ‌شدن اصل گفتارهای وی شده و از حق مطلب می‌کاهد. بلکه اینجانب بر این باورم که آن شهید بزرگوار، حتی در رتبه بالاتری از امثال امام خمینی(ره) و دیگر علمای متعهد و انقلابی ما در دفاع از الزام قانونی حجاب قرار می‌گیرد و بنده هیچ شخص دیگری را که با این حجم و صراحت، از این مقوله دفاع و بر آن پافشاری کرده باشد، سراغ ندارم. با وجود این برای آن‌که مدعیان امروزین آن شهید سعید، زبان به انکار و هوچی‌گری نگشایند، به مواردی از دیدگاه‌های آیت‌ا... درباره حجاب‌اجباری اشاره می‌کنم. مبنای صریح و قویم اندیشه سیاسی شهید بهشتی، لزوم اجرای احکام اسلامی از سوی نظام اسلامی و محدود کردن آزادی‌های فردی در این حوزه بوده است. ایشان، بدون واهمه از اتهاماتی که آن‌روز به علمای انقلابی زده می‌شد ــ و امروز نیز به جریان انقلابی روا داشته می‌شود ــ از این اصل اساسی دفاع کرد و هرگز نترسید که انگ دشمن آزادی و مردم‌سالاری بخورد.
به اعتقاد شهید بهشتی: «در اسلام، آزادی‌های فردی، محدودیت‌های اجتماعی نیز دارد. انسان آزاد است اما در چهارچوب حدود ا... و در چهارچوب قوانین الهی. در جمهوری اسلامی، با کمک قانون و با اعمال قوه قهریه، جلوی بسیاری از فسادها، ظلم‌ها و تجاوزها گرفته می‌شود و جلوگیری از ظلم و فساد و تباهی، یکسره و به‌صورت صددرصد به وجدان واگذار نمی‌شود.»[3]
اما در خصوص امر حجاب، و لزوم الزام آن توسط حکومت، سخنان شهید بهشتی در کمال صراحت قرار دارد: «به محض این‌که ما خواستیم محیط را از این آلودگی‌ها پاک کنیم، خودبه‌خود مقداری از آزادی‌ها گرفته می‌شود. اگر به آن خانم گفتند در کوچه و خیابان که می‌آیی، لباس و پوشش شما ساده باشد، اندام‌های بدن و موی سر شما پوشیده باشد ... خوب در اینجا اگر این را به او گفتند و شنید بازهم آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده است اما اگر نخواست آزادانه بشنود، بگوید این چیزهایی که شما می‌گویید خوب است ولی من دلم می‌خواهد نیمه‌برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام‌عیار در خیابان ظاهر شوم در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زده‌ایم، شما می‌خواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت، گوش نکردی عذابش دامن خودت را می‌گیرد؟ نخیر، در آنجا ما نهی از منکر می‌کنیم. در این صورت خودبه‌خود مقداری از آزادی این خواهرها را از دست‌شان می‌گیریم.» به این ترتیب، مطابق با نظر صریح آیت‎‌ا... بهشتی، کشف حجاب در جامعه اسلامی با مراحل بالای نهی از منکر، که همان اعمال قوه قهریه و گرفتن آزادی‌های فردی است، روبه‌رو خواهد شد و این وظیفه‌ «نهادهای مسئول» است که به «مهار» این «آزادی‌های نامشروع» مبادرت کنند. [4]

نگاه به حجاب
بدیهی است، سخن‌گفتن از نظر آن شهید سعید پیرامون حجاب اجباری، نافی ضرورت پرداختن به وجوه دیگر اندیشه ایشان نخواهد بود. بنابراین، آنچه آقای عباس صالحی، در توییتی عنوان کرده و با حمله به بیلبوردهای مذکور بیان داشته که یا باید به همه‌ وجوه تفکر بهشتی پرداخت یا باید دیدگاه‌های او درباره حجاب را سانسور کرد، فاقد منطق به نظر می‌رسد. در چند روز گذشته، سیدمحمد خاتمی هم با استفاده از آیه مبارکه «لا اکراه فی‌الدین» نتیجه گرفت که برهنگی، جواز شرعی دارد و کسی نباید حجاب، این حکم الهی را بر مردم تحمیل کند. تفسیر شهید بهشتی از آیه‌ مذکور، موجود و در دسترس است و خوب است عقاید ایشان درباره این آیه را نیز با نظرات از خویش/ و از دین خویش شرمندگانی چون خاتمی مقایسه کنیم: «ما می‌گوییم این حدود ا... باید بی‌چون‌وچرا رعایت شود... . حدود الهی بر ما تحمیل نیست. از دیدگاه اسلام، انسان دین را آزادانه و آگاهانه انتخاب می‌کند. وقتی انسان دین را انتخاب می‌کند کسی بر او دین را تحمیل نمی‌کند. لا اکراه فی‌الدین... من وقتی که اسلام را به‌عنوان دین قبول کردم، دیگر بعد از آن نسبت به یک‌یک آورده‌های اسلام با تمام وجودم عشق می‌ورزم... خوب آزاد است. داشتن استخرهای شنای مختلط برای مرد و زن چیز خوبی است. خوب اگر کسی مسلمان است نرود. زن‌ها و مردها با شیوه‌ها و لباس‌های نامطلوب در جامعه بیایند و بروند. خوب یک زن خودش نرود، یک جوان متدین چشمش را زیر بیندازد. نه، ما این‌طور آزادی را نفی می‌کنیم.»[5]

دروغ بودن تفسیرها
نگارنده معتقد است امثال آقای خاتمی حق دارند که نظرات‌شان را درباره آیات قرآن، و مقولاتی چون حجاب بیان کنند و این نظرات، اگرچه باید در معرض نقد و بررسی قرار گیرد اما به‌هرحال محترم است. آنچه در نظر اینجانب، به‌هیچ‌وجه شایسته احترام نیست، آن است که صاحب‌نظران، افراد شاخص و چهره‌های منور انقلاب و تفکر اسلامی را بخواهند به نظراتی الصاق کنند که کمترین سازگاری با آنها ندارند. پرسش اصلی این است که امثال آقای علیرضا بهشتی چه احساس کمبود یا کوچکی در خود می‌کند که باید حتما از شهید بهشتی و امثال او برای تثبیت نظرات‌شان مایه بگذارند؟ چرا آقای علیرضا بهشتی، صریحا نمی‌گوید که سکولار است و اعتقادی به اجرای احکام اسلامی ندارد؟ و چرا نمی‌گوید پدرم نگاه دیگری داشت و من آن نگاه را قبول ندارم؟ اینجانب، تداوم روند مذکور در اعمال تفسیرهای زورکی از سیره و اندیشه شهید بزرگ، آیت‌ا... بهشتی را جز از منظر سیاست‌بازی‌ها کثیف و کسب منافع سیاسی روزمره نمی‌تواد درک و فهم کنم. نگارنده بعید می‌داند که این آقایان، و فرزندان خرد و کلان آن شهید بزرگوار، از ناشیانه و دروغ بودن تفسیرها و تبیین‌های خود ناآگاه باشند، فلذا این‌که چرا به این روند نامبارک پایان نمی‌دهند، شدیدا محل تامل است. البته اینجانب، علت رواج این قسم تحریفات آشکار و وقیحانه را، اعتقاد گویندگان آن به سهل‌باوری مخاطبان‌شان می‌داند. همان‌گونه که امروزه در شبکه‌های اجتماعی، شاهد پمپاژ دروغ، شایعه و اظهارات بی‌مبنا از سوی جریانات معارض انقلاب هستیم و حتی رسانه‌های قبلا مزور و سیاس آنها چون BBC هم به این کاروان دروغ‌پردازی بی‌باکانه پیوسته‌اند و از بی‌اطلاعی مخاطبان‌شان کمال استفاده را می‌برند.

زنگ خطر تحریف بزرگان انقلاب
ماجرای تحریف بزرگان انقلاب، به مراحل تازه‌ای وارد شده است. تحریف‌کنندگان که خود، در هر مراسم و برنامه‌ای، فریاد واویلا و وامصیبتا نسبت به تحریف این شخصیت‌های گرامی سر می‌دهند، از انکار بدیهیات تفکرات آنها و الصاق دورترین اندیشه‌ها و گرایش‌های فکری و سیاسی به آنها ابایی ندارند و چنان‌که گفته شد، با تکیه بر ناآگاهی مخاطبان‌شان، روز به روز به بیان دروغ‌های شاخدارتر می‌پردازند. این معضل اساسی، فقط هم به منظومه فکری مرحوم شهید بهشتی منحصر نمانده و تحریف‌گران، بزرگان دیگری چون امام موسی صدر، مرحوم امام خمینی و حتی حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای را هم هرازگاهی با تفسیرهای تحمیلی خود، به مسلخ تحریف می‌برند. فراموش نکنیم که به‌ویژه نسل‌های متاخر، نه واقعیت‌های گذشته را دیده‌اند و نه اشتیاق و حوصله‌ای برای خواندن تاریخ دارند و لذا، رساندن حقایق تاریخی و مقابله با جریان‌های کذاب و تحریف‌گر، رسالت حیاتی و البته پراجری است که متوجه محققان و دغدغه‌مندان تاریخ انقلاب است.

پی‌نوشت:
1. علیرضا بهشتی، پیش از این هم در گفت‌وگویی گفته بود که «تفکر شهید بهشتی قطعا با حجاب‌اجباری سازگاری نداشت.» او در همین گفت‌وگو، با توسل به «خاطره»، به نفی «نصوص» صریح شهید بهشتی درباره حجاب‌اجباری مبادرت کرده است.
2. https://www.javanonline.ir/fa/news/1166468
3. سخنرانی در کانون ابوذر
4. سخنرانی در مراسم بزرگداشت شهدای هویزه
5. سخنرانی در کانون ابوذر

 

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: وقاحت تحریف