علی مستشاری، عبدالوهاب فرجی (افشین) شمشیر دو لبهی رجوی؛ پرسشها و ابهامات، سیامک نادری - Gooya News
سیامک نادری - کیهان لندن
پرسشها و ابهاماتی چند درباره نام و سوابق و عملکرد علی مستشاری و همچنین حقایق هولناک درباره او و همچنین علت و نحوه کشته شدن وجود دارد حتی در اطلاعیه «شورای ملی مقاومت» پس از مرگ او نیز اسم حقیقی وی را نمیگویند و همین نام جعلی «علی مستشاری» به کار گرفته شده است.
در حالی که مسعود رجوی یک روز در میان یا با نام خود یا تحت عنوان «سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین» سخن گفته و حتی درباره جوانان عراق، لبنان، یمن و جولیانی و...اطلاعیه میدهد پس از گذشت یک هفته سکوت، روز دوشنبه ۵ تیر ۱۴۰۲ تحت عنوان سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین امام جمعه ایلام را بهانه قرار داده و صرفا به تکهپرانی پراخته است. مریم رجوی نیز سرگرم دیدارهای تبلیغاتی در فرانسه و عکس گرفتن با خانم یولیا تیموشنکو نخست وزیر پیشن اوکراین است. وی که خود را رئیس جمهور برگزیده مقاومت مینامد، هنوز درباره درگیری پلیس در کمپ اشرف ۳ و کشته شدن یکی از اعضا (که آنها را جگرگوشههای خود مینامید) هیچ واکنشی در برابر این رخداد مهم که تمامی رسانههای جهان به آن پرداختند نشان نداده است.
در داخل تشکیلات مجاهدین هیچکس نام جعلی علی مستشاری را نمیشناسد. در نزد بسیاری از اعضا عبدالوهاب فرجی تنها با نام تشکیلاتی «افشین» به عنوان برجستهترین نظامیکار اوایل دهه ۶۰ شناخته میشود. کما اینکه در برنامه و مصاحبههای تلویزیونی مجاهدین خلق در سه دهه اخیر نیز، وی بارها با همان نام عبدالوهاب فرجی ظاهر شده است. به همین سبب به کار گرفتن نام علی مستشاری پرسشبرانگیز است.
مصاحبه عبدالوهاب فرجی (افشین) در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۸ با «سیمای آزادی»
در روز۳۰ خرداد۱۴۰۲ که پلیس آلبانی برای اجرای حکم صادره از سوی دادستانی این کشور جهت بازرسی و تفحص به کمپ اشرف ۳ در شهر دورس رفته بود ویدئویی در صحنهای از کمپ اشرف نشان میدهد که چند تن از اعضای مجاهدین خلق، در حال حمل عبدالوهاب فرجی (افشین) بر روی برانکارد دستی یا روی دست هستند و یکی از اعضای دارای روسری از افراد حملکننده برانکارد سوال میکند: «چی شده؟» یکی از حمل کنندگان برانکارد حامل افشین در پاسخ میگوید: «افتاده زمین». این در حالیست که در اطلاعیه «شورای ملی مقاومت» عنوان میشود: «در اثر این حمله جنایتکارانه، مجاهد خلق علی مستشاری بهشهادت رسید». به عبارتی خراش روی پیشانی افشین نیز میتواند به علت «زمین افتادن» باشد و اعضای حمل کننده افشین اساسآً در کمال خونسردی از حمله پلیس آلبانی و یا «ضرب و جرح» او سخنی بر زبان نمیآورند. همین موضوع در صحت و سقم «کشته شدن وی به دست پلیس» سؤال به وجود میآورد. چنانکه پلیس آلبانی نیز در قبال ادعاهای مجاهدین خلق درخواست کرده است ویدئوهای دوربین مداربسته را که در تمام ساختمانهای کمپ اشرف نصب شده در اختیار عموم قرار دهند.
در دو سه روز اول پس از واقعه کمپ اشرف، این ویدئو در فیسبوک وجود داشت و حتی لینک ویدئو را از فیسبوک برداشتم به عنوان سند گزارش حاضر، اما روز سهشنبه ۶ تیر۱۴۰۲ هنگامی که خواستم همین لینک حمل افشین با برانکارد دستی را در مقاله بگذارم از لینک و ویدئو خبری نبود. پس از چندین ساعت جستجو، النهایه به این ویدئو که در روز اول و دوم در دسترس بود دست نیافتم و در ادامه موضوع به همین ویدئو دست یافتم که البته در اینترنت ( توسط رسانههای رژیم جمهوری اسلامی) منتشر شده است. مشخص نیست چرا سازمان مجاهدین خلق که این ویدئو را در نخستین روز درگیری پلیس در کمپ اشرف بدون بازبینی دقیق ویدئو حمل افشین با برانکارد در فضای مجازی توسط هواداران خود انتشارداده، بعدا این ویدئو را حذف کرده است.
پرسشهایی درباره نام «علی مستشاری»
چرا نام و هویت اصلی او به کارگرفته نمیشود؟
چرا حتی در تظاهرات خارج کشور از او تحت نام علی مستشاری (نام گذرنامهای و البته جعلی) یاد میشود؟
چرا تا کنون برخلاف معمول سایر شهدای خود در این چند دهه ویدئوی زندگینامه علی مستشاری را پخش نکردهاند و یا حداقل زندگینامه او انتشار نیافته است؟
چرا تا کنون مریم رجوی درباره مرگ او سکوت کرده است؟
چرا روی افشین و کشته شدن او مانور تبلیغاتی نمیکنند؟
این در حالیست که پس از دو سه روز اول درتظاهرات خارج کشور هواداران مجاهدین عکسی از «علی مستشاری» وجود ندارد اما شعار مرگ بر ستمگر- چه شاه باشه چه رهبر، آذین تظاهرات هوادارانشان در خارج کشور است.
حتی وبسایت مجاهدین خلق و به ویژه «سیمای آزادی» هیچ برنامهای درباره آنچه به عنوان حمله پلیس به کمپ اشرف نام میبرند هیچ برنامه و پخش صحنههای درگیری و... (تا تهیه این گزارش) را انتشار نمیدهند؟ این در حالیست که اطلاعیه «شورای ملی مقاومت» مدعی است: «رفتار پلیس آلبانی یادآور حملات جنایتکارانه نیروهای مالکی به اشرف در عراق در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ است»
👈مطالب بیشتر در کیهان لندن
فشردهای از سوابق و عملکرد عبدالوهاب فرجی «افشین»
عبدالوهاب فرجی نژاد با نام تشکیلاتی (مستعار) «افشین» و نام گذرنامهای «علی مستشاری» اهل شهرستان جهرم ( شیراز) و از کادرها و مسئولین مجاهدین و فرمانده محافظ مسعود و مریم رجوی و همچنین از اعضای «شورای ملی مقاومت» بود.
افشین در سال ۵۷ دانشجو بود و نسبت به مجاهدین خلق سمپاتی داشت. پس از سرنگونی رژیم پهلوی در «بخش اجتماعی» نهاد دانشجویی سازمان در شهر جهرم فعالیت میکرد. در سال۱۳۶۰ به تهران منتقل شد و پیش از ۳۰خرداد فرمانده واحدهای ملیشیا در «بخش محلات» بود و سپس به دلیل تیپ ورزشکاری و رزمی به سرعت به یکی از معروفترین کادرها و فرماندهان عملیات در فاز نظامی سالهای ۶۱-۶۰ بدل گشت. وی از فرماندهانی بود که بیشترین عملیات نظامی را در سالهای نخست دهه شصت داشت چنانکه مریم رجوی در سالهای بعد در یکی از نشستها در عراق، افشین را «از برترین فرماندهان نظامی سازمان در دهه ۶۰» معرفی کرد. در کتاب: «مقاومت مسلحانه: گزارشی از پشت جبهه» از منوچهر هزار خانی در سال ۱۳۶۵، به افشین و کثرت عملیاتهای او در صفحات۹۶ و ۹۸ تا ۱۰۲ پرداخته شده است.
پس از شروع مبارزه مسلحانه در۳۰ خرداد سال ۶۰ افشین به «بخش عملیات گسترده» و سپس به « بخش عملیات ویژه» وارد شد، این بخش مسئولیت عملیات ویژه و بزرگ علیه چهرههای اصلی و رده بالای جمهوری اسلامی را بر عهده داشت بخش عملیات ویژه تحت فرماندهی محمود عطایی و مهدی افتخاری (فرمانده فتحالله مسئول اطلاعات و ضداطلاعات تشکیلات مجاهدین) بود وی همچنین مسئولیت « بخش ارتش ج. ا» و نیروهای هوادار و نفوذیهای در ارتش، سپاه، کمیتهها و سایر ارگانهای رژیم را بر عهده داشت. وی در ۷ مرداد ۱۳۶۰ مسئول عملیات پرواز بنیصدر و مسعود رجوی از فرودگاه پایگاه شکاری تهران به پاریس بود.
منوچهر هزار خانی با «افشین» در زمستان ۱۳۸۷ در کمپ اشرف (عراق) از کتاب: «گزارسی از اشرف» نوشته منوچهر هزارخانی ***عبدالوهاب فرجی (افشین) عامل ترور حسن آیت
از جمله عملیات عبدالوهاب فرجی نژاد (افشین) ترور «حسن آیت» عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی در نارمک (تهران) بود. آیت نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه بر عهده داشت. حسن آیت یکی از طراحان توطئه عیله ابوالحسن بنیصدر بود. وی پیشتر از انفجار ۷ تیر ۶۰ جان سالم به در برده بود.
عملیات مهندسی: دستگیری، شکنجه و کشتن سه پاسدار در مرداد ۶۱
پس از ضربات اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به بخش اجتماعی مجاهدین خلق و کشته شدن کادرهای برجسته عظیمترین بخش سازمان که درواقع ستوان فقرات تشکیلات مجاهدین خلق در تهران بود رهبران مجاهدین و مشخصاً مسعود رجوی به این نتیجه رسیدند که این ضربات ریشه اطلاعاتی دارد و جنگ رژیم و مجاهدین یک جنگ اطلاعاتی است و مقرّر شد هر شخص مشکوکی را در مقابل خانههای تیمی میبینند دستگیر و به خانههای امن برده و با به کار گرفتن شکنجه برای کسب اطلاعات سرنخ ضربات و لو رفتن سراسری خانههای تیمی را کشف کنند.
داستان شکنجه سه پاسدار در مرداد سال ۶۱ نیز از همین موارد است. ابتدا من و سایر زندانیان با دیدن ویدئوهای شکنجه سه پاسدار در زندان قزل حصار کرج فکر میکردیم این عملیات و شکنجهها و سوزاندن و کشتن... سه پاسدار توسط لاجوردی انجام شده است زیرا به خوبی با شکنجهها وجنایات دادستانی و لاجوردی آشنا بودیم اما هنگامی که پس از آزادی از زندان در سال ۶۷ بلافاصله یک ماه بعد به تشکیلات مجاهدین در عراق پیوستم همان هفته اول یکی از اعضا به نام ایرج علیپور با خنده و شادی به من گفت: «آن سه پاسدار در سال ۶۱ که شکنجه شدند کار سازمان بود و تلافی شکنجه زندانیان سیاسی را بر سرشان در آوریم.»
افشین نیز در «بخش عملیات ویژه» به همراه مسعود قربانی یکی از فرماندهان شکنجه سه پاسدار بود.
سلسله مراتب فرماندهی تشکیلات «بخش عملیات ویژه» در سال ۱۳۶۱ به فرماندهی محمود عطایی
سلسله مراتب بخش عملیات ویژه جهت تسهیل برای شناخت نسل جدید یا کسانی که شناخت کمتری نسبت به اسامی و چهرها دارند ترسیم شده است و هدف از آن معرفی کسانی است که در عملیات ویژه تحت نام «عملیات مهندسی» و موسوم به «شکنجه سه پاسدار» است جنایتی وحشیانه، ضدانسانی و توجیهناپذیر مرتکب شدند. با توسل به شکنجه نمیتوان جلوی شکنجه را گرفت.
مهدی کتیرایی (ساسان) از زندانیان سیاسی زمان شاه و از کادرهای مجاهدین خلق که مسعود رجوی همواره با ستایش از او یاد میکرد از مسئولین آموزش چریک شهری در پایگاههای سازمان در عراق بود. وی به هنگام آموزش نظامی و عملی در صحنه و در حضور دیگر اعضا به افشین گفت: «مثلا مانند همون کاری که با آن سه تا پاسدار کردی را انجام بدهند.» کتیرایی سپس برای اعضا توضیح داده بود که افشین در قضیه شکنجه و کشتن سه پاسدار حضور داشته. او همواره با افتخار قضیه شکنجه سه پاسدار را تعریف میکرد. کتیرایی به عنوان الگو قرار دادن عنوان میکرد «شما هم باید به نقطهای برسید که مثل افشین باشید.»
در این واقعه موسوم به عملیات مهندسی و «شکنجه سه پاسدار» درواقع چهار تن از عناصر رژیم زیر شکنجه قرار گرفته و کشته شدند و نفر پنجم به نام «حبیب روستا» از زندانیان سیاسی زمان شاه که پس از سال ۵۷ نیز از هواداران مجاهدین خلق بود مورد شک امنیتی قرار گرفت و سپس شکنجه و کشته شد.
پادزهر اپوزیسیون، شاهد خانههای تیمی فرماندهان مجاهدین خلق در شکنجه سه پاسدار در سال ۶۱
در مصاحبه با حمید رضا ابراهیم پور، عضو پیشین مجاهدین خلق که خود در سال ۶۱ درهمان «بحش عملیات ویژه» و خانه تیمی فرماندهی و عاملین این امر قرار داشت پس از ۳۸ سال سکوت حقایق هولناک شکنجه توسط مجاهدین خلق در خانههای تیمی را بازگو میکند. آیا میتوان با شکنجه به مبارزه با شکنجه پرداخت؟
البته پیش از انتشار مصاحبه فوق با شاهد خانههای تیمی فرماندهان مجاهدین خلق در شکنجه سه پاسدار، طی مقالهای در۴ مرداد ۱۳۹۹ بر عملکرد و موضوع شکنجه و... توسط مجاهدین خلق پرداخته بودم.
سازمان مجاهدین خلق، پرسشهای ناگزیر
نگارنده مدت ۳۶ سال در تشکیلات مجاهدین خلق حضور داشته و سپس طی ۹ سال اخیر کار پژوهشی و ارتباط و گفتگو با حدوداً ۹۰۰ تن از جداشدگان از تشکیلات مجاهدین را داشتم تا همین کار تحقیقاتی و پژوهشی پادزهری بر اپوزیسیون و نیروهای آزادیخواه باشد.
من در سال ۱۳۶۰ در همین «بخش عملیات ویژه» فعالیت داشته و با مسعود قربانی به عنوان مسئول تشکیلاتیام ارتباط داشتم، در این بخش طرح عملیات انتحاری علیه هاشمی رفسنجانی در نیمه دوم مهرماه ۱۳۶۰ در جریان بود. برای اولین بار در اواسط شهریور سال ۱۳۶۰ توسط «حسین شادلو» (فیروز) در قراری که در خیابان سهروردی تهران (خیابان فرح) داشتیم به « بخش عملیات ویژه» و مسعود قربانی (بهمن) وصل شده و اولین دیدار من با وی انجام گرفت. در سال ۱۳۷۲ هنگامی که در قرار گاه اشرف در عراق بودم اولین بار هنگامیکه « فیروز» در امداد محور ۲ بستری بود در ملاقات با وی و حین صحبت در باره خاطرات گذشته و دهه ۶۰، بطور اتفاقی فهمیدم که فیروز همان «نادر» شهریورماه ۱۳۶۰ است که در خیابان سهروردی تهران قرار تشکیلاتی داشتیم و علامت شناسایی خود را به من چنین داده بود: «من یک روزنامه به دست چپم میگیرم و یک ساعت به دست راستم میبندم.» وی با لباس چهارخانه و چهار جیبه (آن موقع به لباس مدل عام هندیها معروف بود و محمد علی رجایی که در ۸ شهریور ۱۳۶۰ کشته شد نیز از این مدل لباسها میپوشید). از این پس رابطه تشکیلاتی پیشین من با علیرضا راتبی از زندانیان زمان شاه قطع شد و تا لحظه دستگیری در ۵ مهر سال ۶۰ در همین بخش عملیات ویژه بودم. در دوران بازجویی و شکنجهها و... در زندان اوین در مهرماه سال ۶۰ تا لحظه آزادی از زندان در ۲۰ آذر ۶۷ هیچ چیزی از رابطه من با این بخش از سازمان و سایر فعالیتهای من... لو نرفت و صرفاً اطلاعات فعالیتهای من در انجمن مسلمانان مهرآباد جنوبی در سال ۵۸ توسط اکبر توکلی عامل شناسایی و دستگیری من لو رفته بود و در پرونده بازجویی من نیز موجود است. طبق خبرهایی که من داشتم اکبر توکلی بعدها دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی در ایتالیا شد.
افشین و هدایت عملیات چریک شهری از پاریس و عراق در سال ۱۳۶۴
پس از عملیات مهندسی و لو رفتن آن، سازمان مجاهدین تمام کادرهای خود از جمله افشین را از کشور خارج کرد. در مرحله شکست جنگ چریک شهری پس از پایان حضور در ایران، افشین ابتدا در پاریس بسر میبرد و از مقر پاریس همراه با مسعود قربانی (بهمن) عملیات تیمهای نظامی در داخل ایران را هماهنگ و هدایت میکرد. در آن سالها مجاهدین خلق ۲۰۰ خط تلفن برای تماس در اختیار داشتند. مسعود رجوی بارها از این موضوع در نشستهای عمومی با اعضا صحبت کرده بود؛ افشین در سال ۱۳۶۴ به عراق منتقل شد و معاونت مهدی کتیرایی( ساسان) در آموزش تیمهای نظامی در دانشکده چریک شهری در شهرهای عراق در پایگاه ملک مرزبان و مقدم بر عهده داشت و آموزش ترور با موتور، شیوههای درگیری با دشمن... را خودش در صحنه آموزش میداد. همراه با وی فرد دیگری به نام امرالله ضیایی جزی، راهاندازی تیمهای چریک شهری را داشتند؛ یکسری تیمهایی عملیاتی نیز به داخل ایران فرستادند که اکثر تیمها در همان منطقه مرزی و تعداد معدودی از آنها نیز در تهران دستگیر شدند. تلویزیون رژیم در سال ۱۳۶۴ مصاحبههایی از اعضای دستگیرشده پخش کرد و آنها صرفاً به تشریح عملیات و دستگیری خود پرداختند ، این مصاحبهها را ما در زندان گوهردشت از تلویزیونی که در بند ما بود تماشا میکردیم. افشین پس از تشکیل ارتش آزادیبخش در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ به دلیل همخوان نبودن با آموزش ارتش کلاسیک و داشتن ذهنیّت پیشین چریکی، تحت برخورد تشکیلاتی قرار داشت و دراین مرحله به کناری گذاشته شده بود.
کشتن اسیران توسط افشین در عملیات «فروغ جاویدان» در مرداد سال۱۳۶۷
افشین در عملیات «فروغ جاویدان» در مرداد ۶۷ معاون تیپ خطشکن بود که میبایست از سرپل ذهاب تا کرند را تصرف میکرد. در روز دوم عملیات «سی چهل تن از سربازان و پرسنل ارتش به اسارت مجاهدین خلق درآمده بودند. به دستور افشین به آنها دستبند و چشمبند زده و در گوشهای نگهداریشان میکردند. برخی از آنها به دلیل هوای گرم مردادماه ۶۷ از تشنگی به صورت مداوم از اعضای نگهبان مجاهدین خلق درخواست آب میکردند. یکی از فرماندهان دستهها موضوع درخواست را به افشین اطلاع میدهد و افشین با اشاره دست به دو تن که تیربار داشتند (سلاح تیربار «بی کی سی») اشاره کرده و میگوید: «به اسرا آب بدهید» و تیربارچیها نیز بلافاصله همه آنها را به رگبار بسته و کشتند طوری که جسدشان روی هم افتاد. واقعیت اینکه در عملیاتهای پیشین چنین نمونههایی در تشکیلات مجاهدین وجود نداشت و حتی مواردی از خوشرفتاری نیز وجود داشت اما از آنجا که در عملیات «فروغ جاویدان» از روز دوم مشخص بود که شکست خوردهاند و فرماندهان بالای ارتش صدام نیز به رجوی توصیه کردند که سریع عقبنشینی کنند اما مسعود رجوی، تا زمان شکست کامل دستور عقبنشینی نداده بود، اسیرکشی زمانی صورت گرفت که ستون مجاهدین خلق در پشت تنگه چهار زبر گیر کرده بود و از طریق زمینی و هوایی مورد تهاجم رژیم جمهوری اسلامی بود. نیرویهای مجاهدین را دور زده و برای آنها کمین میگذاشتد اما همین وضعیت نیز اسیرکشی را توجیه نمیکرد. کما اینکه از این اسیرکشی توسط افشین عکس گرفته شده بود و پس از عملیات «فروغ جاویدان» این صحنه و عکسها و کشتهها را در داخل تشکیلات نمایش داده و به عنوان پیروزی خود محسوب میکردند و به از کشته پشته ساختن افتخار میکردند.
مصاحبه عبدالوهاب فرجی (افشین) بدون به کار گرفتن نام جعلی «علی مستشاری» در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۸ از «سیمای آزادی»، و چهار سال پیش نیز در یوتیوپ گذاشته شده است. اگر چه افشین و مجاهدین خلق حقایق کشتن اسرا در عملیات :فروغ جاویدان» و...مخفی نگاه میدارند اما تعداد اندکی از جداشدگان از این تشکیلات با وجود تهدید و ارعاب شناخته شدن حاضر به بیان حقایق در رسانهها هستند.
لازم به توضیح است برای تهیه گزارش حاضر درباره عبدالوهاب فرجی (افشین)، جداشدگان از تشکیلات مجاهدین خلق با اطلاع و هماهنگی و با کسب اجازه از تک تک آنها، سخنان خود را در فایل صوتی در روز ۶ تیر برای من ارسال کردند و من از گفتار به نوشتار درآوردهام. ضمن قدردانی از آقایان رضا گوران، جمال عظیمی، امیر یغمایی و امیر نعمتالهی باید تأکید کنم فایلهای صوتی نامبردگان در صورت نیاز قابل ارائه به رسانهها و هر دادگاه و محکمهای است.
جمال عظیمی عضو پیشن و زندانی سیاسی دهه ۶۰ درباره اعدام اسرا توسط عبدالوهاب فرجی میگفت: «در مورد فروغ جاویدان وقتی از عملیات برگشتم طبق فضای معمول که هر کسی از عملیات برگشته بود تعریف میکرد یکی از بچهها که جزو محور و تیپ اینها بودند تعریف میکرد با افشین رفتیم یک پادگانی را گرفتیم با فرماهی و تاکتیکهایی که او به خرج داد محاصره و غافلگیر کردیم و رفتیم تو و چهل نفر را اسیر کردیم و افشین همه را گذاشت کنار دیوار و با دوشکا و بی کی سی همه را به قتل رساندیم. من خودم در این صحنه نبودم ولی این را شنیدم چون افشین جزو محور ما نبود. محور ما جهانگیر (پروز کریمیان) بود محمود ائمی (محسن عباسی) و کاک حسام (حسین شهیدزاده) مسئولین محور ما بودند. این را من شنیدم که در «فروغ جاویدان» چنین جنایتی کرده است.
سخنان رضا گوران در باره «افشین»
رضا گوران عضو پیشین مجاهدین که خاطرات خود در این سازمان را در کتاب «میان دو دنیا» انتشار داده است و به مدت سه سال در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ در سلولهای انفرادی مجاهدین خلق بسر برده است گفت: «افشین (عبدالوهاب فرجی) در سال ۸۰-۱۳۷۹ در مرحله عملیات سین سین که مسعود رجوی اعلام کرده بود به ما آموزش میداد تا ما را به عنوان مربی تربیت کند. آموزش درگیری و تعقیب و گریز و مصادره خودرو و... فرماندهان میگفتند: «برادر (رجوی) خیلی مایه گذاشته که افشین را برای آموزش شما فرستاده است و این خیلی مهم است. از سوابق کارهای نظامی او در تهران و عملیات تپهزنی در منطقه( عراق) و محافظ مسعود و مریم رجوی است. از همان فرماندهان قدیمی سازمان در همان دوره شنیدم: «در عملیات فروغ جاویدان در اسلام آباد در پادگان الله اکبر چهل تا از اسیران (نیروهای رژیم) را سرپا ایستاده بودند افشین فرمان شلیک داده و اعدام کرده بود این پادگان متعلق به سپاه نبود متعلق به ارتش بودند این همان اسیرکشی بود که من شنیده بودم ۴۰ (چهل) سرباز اسیر را اعدام کرده است.»
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: علی مستشاری، عبدالوهاب فرجی (افشین) شمشیر دو لبهی رجوی؛ پرسشها و ابهامات، سیامک نادری - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران