حضرت موسی(ع) و شخصیت‌پردازی یکپارچه در قرآن

حضرت موسی(ع) و شخصیت‌پردازی یکپارچه در قرآن
ایسنا

ایسنا/اصفهان یکی از عناصر ادبی و داستانی، شخصیت‌پردازی است و قرآن در داستان حضرت موسی(ع) به‌خوبی به شخصیت این پیامبر پرداخته است و حتی رشد و توسعه شخصی او را مرحله‌به‌مرحله به مخاطب نشان می‌دهد.

این جمله‌ها بخشی از صحبت‌های ارائه شده در سومین جلسه از سلسله نشست‌های قرآن به‌مثابه متن ادبی بود که روز یکشنبه (۱۱ تیرماه) با موضوع عنصر شخصیت‌پردازی در قرآن و با تأکید بر شخصیت حضرت موسی(ع)، در محل ساختمان معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان اظهار کرد: در مورد حضرت موسی(ع) و فرعون در ادبیات ما نگاه سمبلیکی وجود دارد، ولی موسی(ع) در ادبیات دینی غرب مسیحی و یهودیت و همچنین فارغ از باورهای دینی به علت جنس خاصی که حرکت موسی(ع) داشته، در هنر و ادبیات ریشه دوانده است.‌ مجسمه‌ها، نقاشی‌ها و برداشت‌های خاص، محصول نگاه اهل کتاب به داستان موسی(ع) هستند و در ادبیات فارسی نیز به نظم درآوردن داستان ولادت موسی(ع) توسط شاعرانی همچون پروین اعتصامی مطرح است.

او با بیان اینکه در تمام فرهنگ‌ها اشاراتی به داستان حضرت موسی(ع) وجود دارد، افزود: «ویلیام فاکنر» در رمان «برخیز ای موسی» روایتی عامیانه را دستمایه قرار داده و به این پرداخته که در عمق فرهنگ‌عامه مردم دنیا و سیاه‌پوستان چه نگاهی به موسی(ع) است و به حرکت موسی(ع) و رفتن به‌سوی فرعون اشاره می‌کند. در تمام فرهنگ‌ها اشاراتی به موسی(ع) وجود دارد و نویسنده‌های مدرن از آن بهره‌برداری خاص کرده‌اند و آثاری همچون کتاب و فیلم در سطح جهانی تولید کرده‌اند. داستان موسی(ع) داستانی بلند و عمیق است که قرآن با شیوه متفاوتی آن را روایت کرده است.

در ادامه نیز امیر احمدنژاد، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان تصریح کرد: قصه موسی(ع) و فرعون برای متفکرین و هنرمندان، بسیار الهام‌بخش بوده است. ذات این داستان، نمادین است، زیرا خداوند کودکی را در یک شرایط کاملاً غیرعادی از بدو تولد به فضای متفاوتی وارد می‌کند. این کودک رشد می‌کند و قرآن به‌اندازه کافی به عناصر مختلف داستان در این روایت می‌پردازد.

او با اشاره به ایجاز و الهام‌بخش بودن داستان حضرت موسی(ع)، اضافه کرد: موسی(ع) در برابر فرعون پیروز می‌شود، اما قوم او بازهم از خدای او روی برمی‌گردانند و گوساله‌پرست می‌شوند و تلاش می‌کنند خدایی غیر از خدای موسی(ع) داشته باشند. در نهایت ۴۰ سال سرگردانی در فضای خاصی را تجربه می‌کنند. داستان به لحاظ روایت جای بحث و کار کردن دارد. لایه‌های عمیق‌تری از داستان موسی(ع) در قرآن وجود دارد و روایت تورات روایتی خطی و سطحی از این داستان است.

این مدرس قرآن با بیان اینکه ۶۰ سوره از قرآن به داستان حضرت موسی(ع) در زوایای مختلف پرداخته است، گفت: در تمام این موارد، داستان موسی(ع) هر بار با یک زاویه خاص و بر اساس شرایط زمانه مورد واکاوی قرار گرفته و درعین‌حال ثبات شخصیت‌ها حفظ شده و آشفتگی در شخصیت‌پردازی دیده نمی‌شود.

احمدنژاد با اشاره به اینکه خداوند از بیان داستان حضرت موسی(ع) در هر سوره هدف خاصی دارد، تأکید کرد: برای مثال گاهی بر شخصیت موسی(ع) تمرکز کرده و گاهی داستان را از زاویه فرعون بازگو می‌کند. اهداف قرآن از مطرح کردن داستان موسی(ع) نسبت رهبریِ او با قومش، مسائل فرهنگی اقوام، مقابله با ظلم و ستم و نیز رشد و سیر و سلوک فردی او بوده است و برای هر یک از این اهداف، از زاویه خاصی ماجرای موسی(ع) نقل شده است.

او شخصیت‌پردازی حضرت موسی(ع) در قرآن را دارای ثبات و پیوستگی دانست و بیان کرد: شخصیت موسی(ع) در این ورودهای پراکنده، تغییر نمی‌کند و از ابتدای قرآن ثابت است. در لحن روایی قرآن، گاهی سکانس واحدی در سوره‌های طه، نمل، قصص، اعراف و شعرا، از زوایای مختلفی شخصیت موسی(ع)، فرعون، بنی‌اسرائیل، زنان متعددی همچون مادر و خواهر موسی(ع)، آسیه و دختران شعیب به نمایش درآمده است، اما با این‌ وجود، شخصیت‌پردازی‌ دچار عدم ثبات نمی‌شوند. ورود و خروج‌ها به داستان موسی(ع) جای پرداخت و توجه دارد.

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه داستان حضرت موسی(ع) پر کشش‌ترین روایت قرآن است که قرآن با داستان آن شروع شده و با همان هم تمام می‌شود، اضافه کرد: موسی(ع) در سوره‌های مدنی حضور ندارد و این موضوع شایان توجه است. موسی(ع) در برهه‌های مختلف زندگی و آخرین سوره قرآن حضور دارد و آخرین سکانس‌های داستان موسی(ع) با تلخی تمام می‌شود. آخرین سوره قرآن تراژیک و تلخ است؛ برای مثال داستان هابیل و قابیل را نقل می‌کند. دو محور خیر و شر در این داستان باهم درگیر می‌شوند و سمت شر داستان غلبه پیدا می‌کند و درنهایت علی‌رغم اینکه توقع می‌رود محور شر به سزای عملش برسد، او یاد می‌گیرد که پیکر هابیل را مخفی کند و داستان همین‌جا تمام می‌شود. داستان موسی(ع) نیز در فضایی به همین سبک خاتمه می‌یابد.

احمدنژاد در مورد شخصیت حضرت موسی(ع) در قرآن تصریح کرد: خداوند در آیات سوره اعراف به موسی(ع) می‌گوید «این الواح را محکم بگیر»، اما در ادامه آیات می‌بینیم که موسی(ع) الواح را پرتاب کرده است. محال بود که حضرت مسیح یا ابراهیم و یا یوسف(ع) الواح را پرتاب کند، اما بروز خشم از موسی(ع) با توجه به شخصیتی که قرآن از او به ما نشان می‌دهد، قابل‌قبول است. موسی(ع) هیجان‌زده می‌شود و این ویژگی در طول ۲۰ سالی که از زندگی او روایت می‌شود، قابل برداشت است.

او ادامه داد: حتی در آخرین سکانسی که قرآن از حضرت موسی(ع) روایت می‌کند بازهم این خشم و هیجان‌زدگی را نشان می‌دهد. موسی(ع) در این سکانس از قومش تبری می‌جوید. او می‌گوید که «قَالَ رَبِّ إِنِّی لَا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ» به این معنا که «[موسی] گفت: پروردگارا من جز اختیار شخص خود و برادرم را ندارم پس میان ما و میان این قوم نافرمان جدایی بینداز.»  این برخورد از جانب یک پیامبر عجیب به نظر می‌رسد، اما از جانب موسی(ع) عجیب نیست، زیرا هر پیامبر شخصیت‌پردازی خاص خود را دارد.

این مدرس دانشگاه با تأکید بر اینکه لحن روایی قرآن خطی نیست و تسلسل زمانی ندارد، گفت: اسم موسی(ع) ۱۳۶ بار در قرآن ذکر شده است. اولین روایت داستان موسی(ع) به ترتیب نزول قرآن در آیات سوره طه (سوره بیستم قرآن) است. در این سوره ماجرای موسی(ع) با یک سؤال از جانب خداوند مطرح می‌شود.

در ادامه این جلسه، احمدنژاد به نقل آیات سوره طه در مورد داستان حضرت موسی(ع) پرداخت و افزود: قرآن می‌فرماید «وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَی. إِذْ رَأَی نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَی النَّارِ هُدًی» در این بخش، ابتدا از مخاطب سؤال می ‌کند که «آیا قصه موسی(ع) را شنیدید؟» قرآن به‌جای شروع داستان زندگی موسی(ع) از ابتدای زندگی و محل تولدش، از بطن داستان و یک صحنه الحادی شروع می‌کند. آتشی دیده و خانواده و اهل‌وعیالش را مخاطب قرار می‌دهد. احتمالاً این وقایع در تاریکی شب اتفاق افتاده است، می‌گوید صبر کنید به نظرم من شعله‌ای را می‌بینم و امید دارم که بتوانم شعله‌ای از آن را برای شما بیاورم یا راه را پیدا کنم.

او در خصوص شخصیت‌پردازی قرآن از حضرت موسی(ع) در سوره طه، بیان کرد: اینجا با ویژگی دیگری از موسی(ع) آشنا می‌شوید که تا پایان داستان موسی(ع) در قرآن همراه او است و همین ویژگی‌ را تا آخر قصه به شکل یکپارچه دارد. در بین اهل خودش رهبری می‌کند، امیدوار است، از رفتن در تاریکی نمی‌ترسد، شجاعت دارد، خانواده‌دوست است و خانواده را ترک نمی‌کند. احتمال راه سومی چون هلاکت یا عدم موفقیت را نمی‌دهد.

این پژوهشگر قرآنی ادامه داد: قرآن چیز دیگری از شرایط این واقعه به ما نمی‌گوید، اما به نظر می‌رسد که این وقایع در شرایط بحرانی رخ داده است. روایت‌های است که می‌گویند همسر موسی(ع) در این موقعیت در حال وضع حمل بوده است. آیه با واژه «هدایت» پایان می‌یابد. معنای اصلی آن پیدا کردن راه در آن تاریکی است، اما به صورت نمادین به هدایت بزرگ موسی(ع) نیز اشاره‌ای دارد.

احمدنژاد با بیان اینکه قرآن، پیام است و برای مشرکان، شخص پیامبر و افراد مختلفِ ماجرا، پیام می‌دهد و آن را در قالبی شیرین مطرح می‌کند، گفت: برخلاف تورات که روایت خطی را مطرح می‌کند، قران مدعی روایت تاریخی نیست و در سوره طه قصد دارد بحثی بر اساس داستان را مطرح کند.

او با اشاره به اهمیت ارائه جزئیات در قرآن، ادامه داد: آیه یازدهم سوره طه بازهم با ایجاز شروع می‌شود و نمی‌گوید خانوادۀ او در این بخش چه چیزی گفتند مثلاً نمی‌گوید خانواده‌اش احساساتی شدند و مانع او شدند، بلکه بازهم  به بخش اصلی وارد می‌شود و به‌یک‌باره در این آیه می‌گوید: «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَی» قرآن جایی به جزئیات اهمیت بسیاری می‌دهد و گاهی کاملاً جزئیات را حذف می‌کند. در آیه ۱۱ نیز به ماجراها و جزئیات صحنه نمی‌پردازد و همین مطلب، هدفمند بودن جزئیات در قرآن را نشان می‌دهد. خداوند در هر سوره‌ای هدف خاصی از طرح داستان موسی(ع) دارد و اینجا به‌نوعی ظفر در پی صبر را در این بخش داستان به مخاطبانش گوشزد می‌کند.

این مدرس دانشگاه با اشاره به وجودِ فعل مجهول «نُودِیَ» در آیه ۱۱ سوره طه، تصریح کرد: «نُودِیَ» فعل مجهولی است، زیرا موسی(ع) در آن موقعیت نمی‌دانست چه کسی او را صدا می‌کند. پایان آیه‌ها همگون، موزون و شکل ترانه به خود گرفته است.

احمدنژاد با اشاره به آیات ۱۲ تا ۱۸ سوره طه که می‌فرماید: «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی. وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَی. إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی. إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَی. فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَی. وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَی. قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَی»، گفت: در این آیات، قرآن صحنه‌سازی می‌کند و مشخص است که ما گفت‌وگو و دیالوگ خدا با موسی(ع) را شاهد هستیم و به همین دلیل «قال» و «قل‌» حذف شده است. اینجا اتفاق غیر منتظره بعدی رخ می‌دهد، توازن آیاتی که به مصوت «آ» ختم می‌شدند، از بین رفته و با مصوت «ی» ذکر خاصی آورده شده است. صدا، خود را «الله» معرفی می‌کند و لحظه وقوع جزا را هشدار می‌دهد.

او ادامه داد: صدا به موسی(ع) می‌گوید «در دست راست تو چیست؟» قرآن در بدو ورود «وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَی» را از نبی پرسیده و احتمالاً پیامبر گفته است که نه نمی‌دانم. در این آیه موسی(ع)  پاسخ می‌دهد و قاعدتاً باید جواب داده باشد که «قال عصا»، اما عباراتی استفاده می‌کند که غیرمنتظره است. برای اشاره به عصا که غیر جاندار است ضمیر «هی» را به کار می‌گیرد که برای جاندار استفاده می‌شود. این عصا برای موسی(ع) دارای احترام است. موسی(ع) با تأکید می‌گوید «این عصای من است.» این عصا در آینده نیز نقش مهمی را برای موسی(ع) در دوران پیامبری‌ِ او بازی می‌کند و می‌گوید این تکیه‌گاه من است. موسی(ع) در قرآن شخصیتی است که به تکیه‌گاه نیازمند است‌.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه موسی(ع) تنها پیامبری است که خداوند از فعل «قُل» برای او استفاده کرده، افزود: خداوند هرگز از «اوحینا» و رابطه سلسله مراتبی در ارتباط با موسی(ع) استفاده نکرده است. خداوند مستقیم با موسی(ع) سخن می‌گوید و از واژه «قُل» یا «گُفت» استفاده می‌کند. 

احمدنژاد با بیان اینکه خدا خود تکیه‌گاه موسی(ع) است، در توضیح ادامۀ آیه ۱۸ سوره طه را گفت: موسی(ع) می‌گوید من خیلی کارها را با این عصا انجام می‌دهم و مثلا گوسفندانم را با آن هدایت می‌کنم. در حالت شوک به این سؤال با تفصیل سخن می‌گوید و همین تأکید نشان می‌دهد که با شخصیت برون‌گرایی مواجه هستیم، به‌ویژه‌ در مورد چیزی که می‌تواند در مورد آن ابراز وجود کند. 

او ادامه داد: قرآن در آیات ۱۹ تا ۲۱ سوره طه می‌گوید «قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَی. فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَی. قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَی» صدا کاملاً با سردی پاسخ می‌دهد که «آن را روی زمین بینداز.» موسی(ع) توقع دارد که الآن در مورد اینکه این عصا را از کجا آورده و جایگاهش برای او چیست با او گفت‌وگو شود، اما صدا با سردی از او می‌خواهد که عصا را پرتاب کند. موسی(ع) نیز عصا را رها می‌کند و قرآن می‌گوید «عصا به موجودی زنده تبدیل شد.» اینجا عصا با ضمیر هی که موسی(ع) برای عصایش به کار برده بود هم‌خوانی پیدا کرد. قرآن می‌گوید «موسی این را بگیر و نترس و قول می‌دهم اگر جرئت کنی این مار را بگیری، به عصای خودت تبدیل خواهد شد.» اما موسی(ع) می‌گریزد و هرچه او را صدا می‌زدند بازهم فرار می‌کند. هرچقدر به موسی(ع) قول می‌دهند که این مار را بگیری بازهم به عصا تبدیل خواهد شد.

این مدرس دانشگاه بابیان اینکه موسی(ع) در تنهایی اضطراب پنهانی دارد و قرآن آن اضطراب را افشا می‌کند، افزود: قرآن گاهی می‌گوید «هیچ‌کس نمی‌فهمید که موسی(ع) می‌ترسید، اما در وجودش ترس پنهان بود.» عدم باور به وعده الهی در وجود موسی(ع) دیده می‌شود و به همین علت بارها قرآن برایش تعریف می‌کند که در آینده چه پیش خواهد آمد، اما بازهم به‌سختی اعتماد می‌کند.

احمدنژاد معجزه‌ را تکنیک رسانه‌ای قرآن دانست و اضافه‌ کرد: این گفت‌وگو ادامه می‌یابد تا آنجا که قرآن می‌گوید «وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَی جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَی؛ دستت را به پهلویت بزن و در این نشانه است.» موسی(ع) یک معجزه‌اش دارای دافعه است و معجزه دیگرش جاذبه دارد. این آیه برای ترساندن مخاطب نیست، بلکه برای جذب است. اصولاً معجزه برای برهان و دلیل نیست، بلکه با نیت رسانه‌ای رخ می‌دهد.

او با اشاره به ترس و دلهرۀ بیش از اندازه حضرت موسی(ع) افزود: در آیاتِ ۲۳ و ۲۴ آمده است: «لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَی. اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی» فرعون سرکش شده و از حد خود گذشته است.» موسی(ع) اعتراض می‌کند و در سوره‌های دیگر نیز اعتراض او آمده است که «اگر فرعون به سبب گناه قتلی که انجام داده‌ام من را ببیند خواهد کشت. وقتی ادعای پیامبری نداشتم هم ممکن بود مرا بکشد، الآن اگر با چنین ادعایی بروم قطعاً زنده نخواهم ماند.» اما قرآن رسماً به او مأموریت می‌دهد که بنی‌اسرائیل را آزاد کند.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه، حضرت موسی(ع) را مسلح اجتماعی معرفی کرد و گفت: موسی(ع) سپاهی را مسلح نمی‌کند و علیه منافع فرعون یا در جهت اثبات وجود خدای خودش سخنی نمی‌گوید. حتی تهدیدی علیه حکومت فرعون مطرح نمی‌کند، بلکه می‌گوید تنها بنی‌اسرائیل را از بردگی آزاد کن تا ما برویم. او انتظاری که ما از یک مصلح اجتماعی داریم را اجرا می‌کند.

احمدنژاد توصیف بیشتری از این صحنه را در سوره شعراء بیان و اظهار کرد: موسی(ع) می‌گوید من به این مأموریت نخواهم رفت، زیرا نمی‌توانم راحت سخن بگویم و گناهی کرده‌ام که برای جزای آن من را خواهند کشت پس به جای من هارون را بفرستید. اما در همین صحنه در سوره شعراء، خداوند پاسخ می‌دهد که «امکان ندارد و باید بروی.» اینجا بازهم شخصیت برون‌گرای موسی(ع) خود را نشان می‌دهد و چون باز مجال حرف زدن دارد، بسیار صحبت می‌کند و خواسته‌های خودش را با اشراف کافی به شرایط مطرح می‌کند. شخصیت «رَب» به‌عنوان یک معلم همواره همراه با موسی(ع) هست و به دنبال تربیت او است و مدام تکرار می‌کند که من رب همه هستم و قرآن این قصه‌ها را طوری روایت می‌کند که انگار قرار است بارها تکرار شود.

او با اشاره به مطالبات موسی(ع) از خداوند برای انجام مأموریت الهی افزود: موسی(ع) در آیات ۲۵ تا ۳۳ سوره طه می‌گوید: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی. وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی. وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ﴿۲۷﴾ یَفْقَهُوا قَوْلِی. وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی. هَارُونَ أَخِی.اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی. وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی. نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا.» یعنی «تحمل و صبر من را بیشتر کن، کارها را برایم آسان کن، گره را از زبانم بردار.» خواسته‌هایش را مدلل می‌کند تا بتواند دریافتش کند. «برای من یک وزیر بگذار و او از اهلم باشد، هارون باشد.» از ابتدا نمی‌گوید هارون را بفرست. پله‌پله خواسته‌اش را مطرح می‌کند. «او را شریک من کن و پشتم را با او محکم کن که تکیه‌گاه من باشد.» کاملاً شخصیت خودش و نیازهای خودش را می‌شناسد و درخواست می‌کند.

این پژوهشگر و نویسنده قرآنی با بیان اینکه قرآن برای تصویرسازی فضای عاطفی از مصوت «ی» استفاده می‌کند، تصریح کرد: ما صدای موسی(ع) را نمی‌شنویم که بفهمیم او متواضعانه یا طلبکارانه درخواست می‌کند، اما با این مصوت، این‌گونه استنباط می‌کنیم که لحن او احساسی و متواضعانه است.

احمدنژاد، حضرت موسی(ع) را با توجه به مطالباتش از خداوند شخصیتی قانع معرفی کرده و گفت: موسی(ع) خواسته‌های حداقلی داشته است و درعین‌حال خواسته‌هایش را با شناخت و متواضعانه مطرح کرده است. اینجا لایه‌های شخصیتی دیگری از موسی(ع) عیان می‌شود که نشان دهنده تواضع و قناعت او است. موسی(ع) از خداوند، محافظان متعدد یا رویین‌تن شدن نخواسته تا فرعون و نیروهایش نتوانند بابت گناه قتلی که کرده بوده او را بکشند، بلکه فقط مطالبه کرده که گره زبانش باز شود و برادرش که دارای قوت کلام است، همراه او باشد.

او مهم‌ترین سلاح پیامبران را سخن گفتن و کلامشان دانست و افزود: پیامبران هرگز در حرکت‌هایشان از اسلحه استفاده نکرده‌اند و با عِده و عُده و لشکرکشی شروع نکرده است. شخصیت موسی(ع) در اثر روابط تربیتی با رب رشد کرده و دچار دگردیسی شده است. در صحنه‌های آخر وقتی موسی(ع) به ساحل دریا می‌رسد و قومش نگران و هراسان شدند، قلب او به این باور و اطمینان خاطر می‌رسد که خداوند او را از این مهلکه نجات خواهد داد و دقیقاً اینجاست که دیگر رب با او سخن نمی‌گوید، بلکه وحی بر او نازل می‌شود.

مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان در خصوص روند ادامه روایت در آیات سوره طه، اظهار کرد: اینجا قرآن بازگشتی به گذشته دارد و گذشتِ این شخصیت را در رابطۀ رَب با موسی(ع) مطرح می‌کند. این مطالب با لحنی گله‌آمیز نیز مطرح می‌شود. برای همین چند خواسته کوتاه موسی(ع) شخصیت رَب لحن گلایه‌مندی از او دارد، زیرا توقع داشته که موسی(ع) بدون هیچ نگرانی به او اعتماد کند. خداوند به موسی(ع) می‌گوید «چیز کوچکی خواستی اما ما منت نهادیم و به تو اعطا کردیم و تو فراموش کردی.»

او با اشاره به آیه‌های ۳۷ تا ۴۱ سوره طه افزود: شخصیت «رَب» در ادامه با لحن گلایه‌آمیزی بابت خواستۀ کم ارزش موسی (ع) می‌گوید که «قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَی. وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَی. إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّکَ مَا یُوحَی. أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَی عَیْنِی. إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَی مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنَاکَ إِلَی أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَی قَدَرٍ یَا مُوسَی. وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی» به این معنا که «خواسته تو برآورده شد و ما بر تو منت نهادیم همان‌طور که قبلاً این کار را کردیم اما تو فراموش کرده‌ای.»

احمدنژاد ادامه داد: سکانس بعدی به گذشته موسی(ع) رجوع می‌کند و می‌گوید «بر مادرت وحی فرستادیم که تو را در صندوقچه‌ای بگذارد و با شتاب در شرایط بحرانی تو را به دریا پرتاب کند و دریا مجبور است که او را به ساحل برگرداند.» خداوند به مادر موسی(ع) هم اطمینان می‌دهد و می‌گوید دریا موظف است و چاره‌ای ندارد جر اینکه موسی(ع) را به ساحل برگرداند و من به تو خبر می‌دهم که دشمن او را از دریا می‌گیرد. در قرآن این تحلیل وجود دارد که انسان‌ها تحت تأثیر مادرانشان هستند.

این فعال قرآنی، با اشاره به شخصیت‌پردازی مادر حضرت موسی(ع) در قرآن، اضافه کرد: نزول وحی بر مادر موسی(ع) نشانه‌ای از این است که مادر موسی(ع) نیز پیامبر بوده و در شرایطی که زنان به‌سادگی فرزندان خود را می‌کشتند، حامل پیام از جانب خداوند برای حفظ کودکان بوده است. «رَب» به موسی(ع) می‌گوید محبتی بر تو گذاشتم، تو کسی را کشتی و ما نجاتت دادیم. تو را به‌شدت آزمایش کردیم و زمانی که تو طفلی بودی، در آغوش فرعون تو را حفظ کردیم، پس چرا الآن نگران هستی و می‌ترسی؟ تو را برای خودم ساختم.

احمدنژاد در ادامه با اشاره به اینکه خداوند به علت رضایت دل مادرِ حضرت موسی(ع) او را این‌چنین حفظ کرده است، افزود: خداوند به موسی(ع) می‌گوید «وقتی خواهرت مریم [که در تورات به‌عنوان نبی و پیامبر شناخته شده است] می‌رفت، تو را به‌سوی مادرت بازگردانیدیم تا دیده‏‌اش روشن شود و غم نخورد.» گلایه خداوند این است که ما تو را از کودکی و هر بار که خطا کردی، در پناه خود حفظ کردیم پس هیچ دلیلی وجود ندارد که در برابر از تو محافظت نکنیم.

او سپس به ادامۀ آیات ۴۲ تا ۴۶ از سوره طه پرداخته و ادامه داد: «اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی. اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی. فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی. قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَی. قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَی» به این معنا که «تو به همراه برادرت برو. ما فرستاده‌های پروردگار تو هستیم.‌ یاد مرا فراموش نکن و با فرعون با ملایمت صحبت کن.» اینجا مخاطب توقع دارد که موسی(ع) و هارون این مأموریت الهی را بپذیرند و راهی شوند، اما با این‌حال هر دو بازهم می‌گویند که «ما می‌ترسیم که فرعون سرکشی کند و ما را نپذیرد.» همچنان شخصیت موسی(ع) در داستان ثبات خود را نشان می‌دهد. «رَب» یا همان صدا اینجا با سعه‌صدر برخورد می‌کند و بازهم به آن‌ها قوت قلب می‌دهد و می‌گوید «فَأْتِیَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ وَالسَّلَامُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی» یعنی «نترسید، من با شما هستم. بروید و بگویید ما فرستاده‌های پروردگار تو هستیم. بنی‌اسرائیل را از بردگی آزاد کن و به‌ جای اینکه به فرعون والامقام سلام بدهید بگویید سلام بر کسی که به دنبال هدایت است.»

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: مشخص است که روایت قرآن، خطی نیست و در این آیات نیز قصه از وسط شروع شده، به گذشته بازگشته و باز به زمان حال آمده و گام‌به‌گام ایجاز و حرکت را ادغام کرده و جنبه هنری قوی همراه با موسیقی لفظ را به مخاطب ارائه داده است.

رهبری نیز در پایان این نشست افزود: در این آیات عینیت صحنه وجود دارد و مخاطب می‌تواند صحنه‌ها را تصور کند. ماجرای موسی(ع) در قرآن لحن پیدا می‌کند و لحن پیدا کردن به این معنی است که مجموعه عوامل کلام، اتمسفری را به مخاطب القا کند که ممکن است شادی‌بخش، شورانگیز یا ناراحت‌کننده باشد. «رَب» به‌عنوان یک دانای کل مهربان بر همه وقایع اشراف  و اطلاع دارد که این عصا به مار تبدیل خواهد شد و بازهم اگر موسی(ع) آن را بگیرد به ماهیت قبلی خود تبدیل خواهد شد. همین اطمینانی که این «رَب» در این کلام به مردم القا می‌کند، باعث می‌شود که همه مخاطبان قرآن نیز خود را جای موسی(ع) مخاطب کلامِ رِب قرار دهند.

انتهای پیام                                               

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: حضرت موسی(ع) و شخصیت‌پردازی یکپارچه در قرآن