چتر چینی بر سر خاورمیانه

چتر چینی بر سر خاورمیانه
خبر آنلاین

دهه‌ها حضور پررنگ آمریکا در خاورمیانه و تمایل برخی از کشورها به سلطه‌پذیری از ایالات متحده، باعث شده بود این منطقه به عنوان حیاط خلوت آمریکا شناخته شود. وجود پایگاه‌های متعدد نظامی آمریکا در خاورمیانه، کنترل وضعیت فروش نفت کشورهای منطقه و ارائه طرح‌های گوناگون برای ترغیب کشورهای عربی به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی از جمله مصادیقی است که آمریکا را به بازیگر نقش اول تحولات منطقه تبدیل کرده بود.

در حال حاضر اما از سویی بی‌نتیجه بودن هزینه‌های هنگفتی که آمریکا در خاورمیانه داده است و از سویی دیگر تلاش‌های چین برای تبدیل شدن به قدرت اصلی جهانی، باعث شده است که آمریکا جایگاه خود به عنوان تنها قدرت جهانی را متزلزل ببیند و از چندین سال پیش تصمیم بگیرد با کاهش حضور خود در منطقه، عمده تمرکزش را بر رقابت با چین و مهار این کشور بگذارد.

از طرف دیگر چین در راستای توسعه‌گرایی‌ و تحقق سیاست‌های اقتصادمحور خود، سال‌هاست که گسترش روابط صلح‌آمیز با تمام کشورهای جهان را در دستور کار قرار داده است و در این بین خاورمیانه به دلیل دارا بودن منابع عظیم انرژی، در کانون توجهات چین به عنوان بزرگترین واردکننده انرژی قرار دارد، توجهی که با استقبال کشورهای منطقه نیز مواجه شده است.

برعکس آمریکا که همیشه تنها با چند کشور محدود منطقه رابطه صلح‌آمیز داشته است، چین همواره سعی کرده با اکثر کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان، ایران، عراق و امارات در سطوح مختلف امنیتی و اقتصادی روابط خوبی برقرار کند. چین همواره در تلاش بوده رویکردی مسالمت‌آمیز نسبت به کشورها در پیش گیرد و خود را در نگاه آنان به عنوان یک شریک مطمئن تجاری جلوه دهد؛ رویکردی که حتی در قبال آمریکا نیز دنبال شده است و علی‌رغم اینکه چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان، مهمترین رقیب آمریکا به شمار می‌رود، اما این دو کشور مهمترین شرکای تجاری یکدیگر نیز محسوب می‌شوند، به گونه‌ای که در سال ۲۰۲۲، مجموع تجارت بین این دو کشور با شکست رکورد چندین ساله خود، به رقم ۶۹۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار رسید.

وجود چنین رویکردی در سیاست خارجی چین و همچنین عدم وجود هیچ سابقه استعماری در تاریخ این کشور، باعث شده است کشورهای مختلف و به خصوص کشورهای خاورمیانه، دیدگاهی مثبت نسبت به چین داشته باشند و بتوانند علاوه بر همکاری‌های گسترده با این کشور در ابعاد امنیتی و اقتصادی، در حل و فصل مشکلات منطقه‌ای نیز به آن اعتماد کنند.

شاید بتوان نقش‌آفرینی چین برای حل مناقشات میان ایران و عربستان و باز کردن این گره هفت ساله را به عنوان عمل‌گرایانه‌ترین اقدام چین در خاورمیانه نام برد. در شرایطی که قطع رابطه میان این دو قدرت اصلی خاورمیانه باعث بروز بی‌ثباتی‌های زیادی در منطقه شده بود، میانجی‌گری‌های چین بین ایران و عربستان، منجر به عادی‌سازی روابط این دو کشور شد که نتایجی از جمله توقف جنگ در یمن، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و حتی افزایش تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط ایران و مصر را در پی داشت؛ اتفاقاتی که تا حد زیادی ثبات را به منطقه پرآشوب خاورمیانه بازگرداند.

اخیرا چین در دومین گام خود در راستای افزایش نقش‌آفرینی در خاورمیانه، در صدد است زمینه از سرگیری مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین را فراهم کند. در اواسط ماه آوریل، وزیر امور خارجه چین در تماس‌هایی با همتایان فلسطینی و اسرائیلی خود، خواستار از سرگیری مذاکرات صلح شد و راه حل "دو کشوری" را بهترین راه حل برای حل مناقشات میان فلسطین و رژیم صهیونیستی دانست. در اواسط ماه ژوئن نیز رئیس جمهور چین در دیدار با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، بر حمایت خود از مردم فلسطین تاکید و مجددا آمادگی خود برای میانجی‌گری میان فلسطین و اسرائیل را اعلام کرد؛ سخنانی که با استقبال محمود عباس نیز مواجه شد.

محمدحسین ملائک، سفیر سابق ایران در چین، حضور پررنگ این کشور در خاورمیانه را نتیجه تلاش‌هایی می‌داند که از چند سال پیش آغاز شده است. او رویکرد بی‌طرفانه چین در قبال کشورهای خاورمیانه را مهمترین عامل استقبال این کشورها از حضور چین در منطقه عنوان می‌کند و می‌گوید که تحقیرهای مکرر آمریکا نسبت به خاورمیانه، باعث شده است که امروز کشورهای این منطقه از افزایش حضور چین راضی باشند.  

وی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به تغییر رویکرد چین  در سیاست خارجی‌اش، اظهار کرد: تا سال ۲۰۰۰ که هنوز چین به عنوان یک صادرکننده عمده در جهان مطرح نبود و در WTO عضویت نداشت، بر دو موضوع اصلی در سیاست خارجی خود متمرکز بود؛ اول اختلافاتش با تایوان و دوم مسائل مرتبط با پاکستان. تایوان به دلیل مسائل ملی چین و پاکستان به دلیل رقابت‌های این کشور با هند، از محورهای اصلی مورد توجه در سیاست خارجی چین یودند.

ملائک با بیان اینکه ما در ۳سال گذشته شاهد نوعی سیاست خارجی تهاجمی از جانب چین بودیم، ابراز عقیده کرد: چین به همراه پاکستان برای به حکومت رسیدن طالبان در افغانستان تلاش کرد و از این طریق هم توانست نفوذ پاکستان به عنوان یکی از مهمترین شرکای خود را در منطقه افزایش دهد و هم خطرات احتمالی طالبان برای چین را کنترل کند.

این تحلیلگر مسائل چین اضافه کرد: همچنین چین در ادامه نقش‌آفرینی‌های خود در خاورمیانه، فعالانه و همراه با روسیه و ایران برای حل بحران سوریه وارد عمل شد تا بتواند بخشی از نیروهای ملی خود موسوم به اویغورها را کنترل کند و امروز می‌بینیم حدود دو لشکر از این نیروها در سوریه حضور دارند. در حقیقت چین از این طریق تلاش کرد تحرکات اسلام‌خواهی در منطقه که می‌تواند اویغورها را تحت تاثیر قرار دهد و به امنیت این کشور ضربه زند را به کنترل خود درآورد. بنابراین به لحاظ امنیتی چین نسبت به منطقه حساسیت پیدا کرده بود و احساس می‌کرد باید با کشورهای منطقه تعامل داشته باشد تا مشکلات امنیتی خود را برطرف کند.

ملائک با بیان اینکه همچنین مسائل اقتصادی نیز از دیگر دلایل افزایش نقش‌آفرینی چین در خاورمیانه در سال‌های اخیر است، عنوان کرد: در چند سال اخیر ما شاهد تلاش‌های کشورهای منطقه برای بازسازی خود و از طرف دیگر تحرکات عربستان، قطر و امارات برای حضور در صحنه اقتصاد جهانی هستیم. در این میان چین نیز نمی‌خواهد از این فرصت‌های بازار دستش خالی باشد. لذا به دلیل منتفع شدن از فرصت‌های اقتصادی موجود در خاورمیانه، تصمیم گرفت نقش‌آفرینی خود در این منطقه را افزایش دهد.

وی با اشاره به اینکه چین یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت است و بیش از ۶۰ درصد نفت مورد نیاز خود را از خلیج فارس وارد می‌کند، بیان کرد: بنابراین حفظ امنیت در خلیج فارس و ارتباط با کشورهای تامین‌کننده انرژی که در این منطقه قرار دارند، برای چین از اهمیت بالایی برخوردار است. مجموع این عوامل باعث شده است که خاورمیانه در سیاست خارجی چین اهمیت زیادی پیدا کند.

سفیر سابق ایران در چین با اشاره به تنش‌های موجود در خاورمیانه، خاطرنشان کرد: چین می‌تواند به عنوان یک بازیگر بی‌طرف در منطقه نقش‌آفرینی کند، کما اینکه در بهبود رابطه میان ایران و عربستان، چین به عنوان یک میانجی عمل کرد و پس از اینکه عربستان از چین خواست که برای بهبود رابطه با ایران وارد شود، این کشور پذیرفت. این اقدامات باعث می‌شود هم نفوذ چین در خاورمیانه افزایش یابد و هم این منطقه ثبات بیشتری را به خود ببیند.

کشورهای خاورمیانه از رویکرد تحقیرآمیز آمریکا خسته شده‌اند

آمریکا همواره و خصوصا در طی سه دهه اخیر، خاورمیانه را با توپ و تشر مورد خطاب قرار داده است. برای بسیاری از ساکنان کشورهای این منطقه، نام آمریکا یادآور جنگ‌های چندین ساله و آوارگی است؛ جنگ‌هایی که هرچند به بهانه‌هایی نظیر احقاق حقوق بشر و جنگ پیش‌دستانه آغاز شد، اما جز کشته شدن چند صد هزار غیرنظامی و گذاشتن تریلیون‌ها دلار خرج روی دست آمریکا، نتیجه دیگری نداشت. در مقابل چین همواره سعی کرده در قامت یک بازیگر صلح‌طلب ظاهر گردد و از موضع برابر، با کشورها وارد گفت‌وگو شود.

ملائک نیز بر این نکته صحه می‌گذارد و با بیان اینکه چین نسبت به آمریکا شریک منصف‌تری برای کشورهای خاورمیانه است، گفت: اساسا آمریکا چندان در قبال کشورهای منطقه جانب انصاف را رعایت نمی‌کرد و در تنش‌های منطقه‌ای، رویکردی جانبدارانه داشت. اکنون چین می‌تواند نقاطی که حضور آمریکا در آن‌ها کمرنگ شده است را به راحتی پر کند. مجموع این‌ها باعث شده است که چین در مرکز توجه منطقه قرار گیرد.

وی در خصوص تمایل کشورهای منطقه به افزایش حضور چین در خاورمیانه، اظهار کرد: چندی پیش یک مطالعه فرهنگی و سیاسی در منطقه با هدف مقایسه رفتار چین و آمریکا انجام شد و نتیجه این بود که چون آمریکایی‌ها همواره خود را در موضع برتر نسبت به سایر کشورها می‌دانند و فکر می‌کنند خدای جهان هستند و نژادپرستی ویژه‌ای در رفتارهایشان وجود دارد، معمولا کشورهای منطقه را مورد تحقیر قرار می‌دهند و همین باعث شده است مردم این کشورها عمدتا چندان نگاه مثبتی نسبت به آمریکا نداشته باشند.

این تحلیلگر مسائل چین با اشاره به رویکردهای استعماری و تحقیرآمیز آمریکا و انگلیس نسبت به کشورهای خاورمیانه، عنوان کرد: این در حالی است که چنین رویکردی به هیچ وجه در رفتار چینی‌ها دیده نمی‌شود. چینی‌ها از موضع برابر با کشورهای خاورمیانه تعامل می‌کنند، لذا این کشورها همواره با خیال آسوده‌تری با چین مذاکره می‌کنند و ارتباط می‌گیرند و احساس نمی‌کنند چین در یک موضع برتر قرار دارد و می‌خواهد آنان را تحقیر کند.

ملائک با بیان اینکه امروز به لحاظ نظامی و اقتصادی، آمریکا و اروپا توجه کمتری به خاورمیانه دارند، افزود: امروز دیگر غرب منافع چندانی در خاورمیانه برای خود نمی‌بیند و در پی این است که بخشی از سنگرهای پیشین خود در منطقه را به دیگر بازیگران واگذار کند، منتها به این شرط که صلح و ثبات در خاورمیانه کاهش نیابد. چینی‌ها ضمن ایجاد ثبات در منطقه، در حال فتح این سنگرها هستند و با توجه به رویکرد مثبتی هم که در تعامل با کشورهای منطقه داشته‌اند، تا کنون توانسته‌اند موفق باشند.

آمریکا تا کجا حضور چین در خاورمیانه را تاب می‌آورد؟

در حالیکه یکی از اصلی‌ترین دلایل آمریکا برای کاهش حضور در خاورمیانه، تمرکز بیشتر بر چین و انجام اقدامات لازم برای مهار قدرت این کشور است، اما اکنون به نظر می‌رسد چین با افزایش نقش‌آفرینی در خاورمیانه و مطرح کردن خود به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار بر منطقه، در حال تضعیف بیش از پیش هژمونی منطقه‌ای ایالات متحده است؛ موضوعی که باعث نزدیکی هر چه بیشتر چین به جایگاه اولین قدرت منطقه‌ای و جهانی می‌شود. اما آمریکا تا کجا می‌تواند حضور چین در خاورمیانه را تاب آورد و نسبت به آن واکنش منفی نشان ندهد؟

ملائک در پاسخ به این سوال بیان کرد: آمریکا تا جایی که چین بتواند از تنش‌های موجود در خاورمیانه بکاهد، زمینه را برای افزایش امنیت در آب‌های خلیج فارس فراهم کند و صادرات نفت باامنیت انجام شود، با نقش‌آفرینی این کشور در منطقه موافق است و حتی با چین انطباق منافع دارد.

سفیر سابق ایران در چین ادامه داد: حتی آمریکا هیچ مشکلی ندارد که چین به اسرائیل فشار وارد کند تا این رژیم ناچار شود سیاست "دو کشوری" را بپذیرد. آمریکا در این حد هیچ مشکلی با نقش‌آفرینی‌های چین در خاورمیانه ندارد، اما اگر حضور چین به حدی برسد که مثلا این کشور بخواهد در منطقه یک پایگاه نظامی تاسیس کند، حتما از سمت آمریکا به عنوان یک خط قرمز قلمداد خواهد شد و در برابر چین خواهد ایستاد. اما تعامل اقتصادی و امنیتی چین با کشورهای منطقه، تعارضی با دیدگاه‌های کلان منطقه‌ای آمریکا ندارد و این کشور می‌تواند در یک رقابت با چینی‌ها، در منطقه حضور داشته باشد.

311311

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: چتر چینی بر سر خاورمیانه