نگاهی به «زن ایرانی در گذار از سنت به مدرن»

نگاهی به «زن ایرانی در گذار از سنت به مدرن»
ایسنا

ایسنا/اصفهان زن ایرانی در طول تاریخ سیر تحولی پرپیچ‌وخمی را از سر گذرانده و پس از عبور از جوامع سنتی، به عصری نو وارد می‌شود که به‌عنوان یک انسان در جامعه هویت پیداکرده و جایگاه خود را می‌شناسد. درحالی‌که جوامع سنتی به زن تنها با یک نگاه مادری و همسری می‌پرداخته‌اند، امروز این تعریف دگرگون‌شده و زنان علاوه بر نقش مادری و همسری، هویت فردی خود را یافته و نقش اجتماعی خود را نیز ایفا می‌کنند.

این جمله‌ها به محتوای کتاب «نگاهی به زن ایرانی در گذار از سنت به مدرن» نوشته سهیلا ترابی فارسانی اشاره دارد که در یکی دیگر از سلسله نشست‌های فصل سخن محور گفت و گو قرار گرفت.

در ابتدای این نشست که در کتاب‌فروشی اردیبهشت جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، الهه باقری، پژوهشگر تاریخ گفت: این کتاب بیشتر توضیح فضای سنتی دوره قاجار است؛ در این دوره فضا هم سنتی است و هم عناصری از مدرنیته به آن وارد شده است. نویسنده سعی کرده‌ این حالت دوگانۀ انتقال از سنت به مدرنیته را شرح دهد و هم‌چنین بیشتر روایت‌های گفته‌شده، از اتفاق‌هایی است که برای زنان افتاده است و چگونگی دگرگون شدن این فضای سنتی از طریق شکل‌گیری فردیت را روایت می‌کند.

او افزود: نویسنده روی بحث هویت متمرکز شده‌ و بیشتر در مباحث، وجه هویت جامعه‌شناختی را مورد نظر دارند. هم‌چنین تأثیر جامعۀ دگرگون‌شده بر هویت زنان که بخشی از آن را به آموزش اختصاص داده‌اند و از گذر از آموزش سنتی به آموزش مدرن و تأسیس مدارس نوین گفته‌اند. نخستین نشریه‌های زنان، آغازگر تبلیغ این گذار بوده‌ و می‌کوشیدند که زنان را از طریق آموزش‌هایی که در نشریه‌ها به آنان می‌دادند، به فضاهای مدرن عبور دهند. تأثیر این نشریه‌ها در امور روزمرۀ زنان بحث جالب‌توجهی است. بخشی از بحث به امور روزمره زندگی زنان و بررسی این موضوع مربوط است که چگونه از طریق این نشریه‌ها برای عبور زندگی عادی و روزمرۀ زنان از آن ساختار سنتی و ورود ‌به حیطه مدرن، تلاش می‌شد. کتاب در ۶ فصل به مباحثی مثل هویت زنان در ساختار سنت و آموزش و نشریات که بسترساز این دگرگونی بوده‌اند، پرداخته‌ است. پرسش اصلی در این کتاب، چگونگی شیوه گذار از سنت به دنیای مدرن و تعریف هرکدام از این دو ساختار است. 

در ادامه این نشست، سهیلا ترابی فارسانی، نویسنده کتاب «زن ایرانی در گذار از سنت به مدرن» با اشاره به اینکه عنوان این کتاب غلط‌انداز است، ولی تلاش شده به‌گونه‌ای تعریف شود که الگوهای از پیش‌ساخته شده در ذهن ما، مقداری تعدیل شود، اظهار کرد: ما در این کتاب سه کلیدواژه  زنان، سنت و مدرنیته درباره موضوع زنان داریم که روی آن‌ها متمرکز خواهیم شد. مدرنیته و یا مدرنیسم، ابزار هستند و از طرفی می‌خواهیم بگوییم که گفتمان در حال تحول  است. بستر زمانی که در این کتاب راجع به آن صحبت می‌کنیم، دوره قاجار است و فقط تاریخِ اتفاق‌های این دوره روایت می‌شود. بنابراین تعریف‌مان از سنت، یعنی آنچه پیش‌ازاین دوره و در دوره قاجار تداوم داشته است. مدرن نیز پدیده‌ای نو تلقی می‌شود که به این جامعه وارد شده است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: درواقع وقتی‌که ما از زن صحبت می‌کنیم که موضوع اصلی این بحث است، مبحث هویت مطرح می‌شود و یک‌فصل از این کتاب به این بحث هویت می‌پردازد که اصلاً ما هویت را چگونه تعریف می‌کنیم که این دو عنصر دارد؛ آنچه ما از خودمان درمی‌یابیم و آنچه دیگران از ما درمی‌یابند. بنابراین وقتی‌که راجع به هویت زن صحبت می‌کنیم، دو مبحث فهم زن از خودش و تعریف یا تلقی که جامعه از او دارد، مطرح می‌شود و این دو مورد در تعامل با یکدیگر بحث هویت را شکل می‌دهد. 

او خاطرنشان کرد: ما دریکی از فصول کتاب سعی کرده‌ایم که این ۳ بخش را در ارتباط با زن سنتی که بستر زمانی آن دوره قاجار است، بیان کنیم. به دلیل اینکه ویژگی‌ها از دوره قبل از آن به دوره قاجار منتقل‌ شده است. ما به لحاظ جامعه‌شناسی می‌توانیم دو نوع جامعه را تعریف کنیم؛ جامعه مکانیکی یا توده‌وار که معمولاً جوامع سنتی به لحاظ جامعه‌شناسی این ویژگی‌ها ر ادارند و اگر بخواهیم آن را تصور کنیم باید بیشتر به سراغ جوامع ایلی برویم. این‌ها بیشتر به ساختار مکانیکی نزدیک هستند و هرچقدر به سمت جوامع شهری برویم، جامعه به جامعه ارگانیکی تبدیل می‌شود؛ یعنی جامعه‌ای که دائم خود را نقد می‌کند و وارد مرحله دیگر می‌شود. اینجا وقتی‌که می‌خواهیم یک جامعه مکانیکی ازنظر جامعه‌شناسی را برای جامعه سنتی تعریف کنیم ویژگی‌های آن را طرح می‌کنیم.

ترابی فارسانی ادامه داد: برای فهم بیشتر می‌شود ذهن را به جوامع ایلی متحدِ محدود و به‌هم‌پیوسته سوق داد. آن‌ها احساسات مشابه و همانندی دارند، در این نوع جامعه، ارزش‌ها یکسان است، تمایزها و تفاوت‌ها کمتر دیده یا کمتر پذیرفته می‌شود. فردیت به این معنا که ویژگی‌های فردی شما از دیگران متمایز باشد، خیلی پذیرفته‌شده نیست. در آن جامعه مکانیکی شما باید شبیه و همسان با دیگر افراد در آن جامعه باشید، از پیش تکالیفی برای شما تعیین می‌شود، مثلاً اگر که به دوره قاجار برویم زنان برای مادر شدن و مردان برای ادامه شغل پدری خود آماده می‌شدند. برای همین تکلیف معلوم بود که مرد نان‌آور و زن نقش مادری را بر عهده دارد و به دلیل اینکه جامعه‌پذیری  دچار آسیب می‌شده، امکان انتخاب مسیر دیگری وجود نداشته است.

او افزود: بنابراین اگر فرد نمی‌توانست مسیر یا الگویی که برای مردان و زنان تعیین شده را طی کند، جامعه پذیرای آن نبود. این الگوها از قبل تعیین‌شده بود. در این جوامع نگرش مطلق و غیر انتقادی وجود دارد؛ یعنی تو باید این‌گونه زندگی کنی و اگر نمی‌خواهی یا نمی‌توانی پس تو حتماً یک ایرادی داری که مسیر تعیین‌شده را طی نمی‌کنی. این یعنی الگوها ثابت و نگاه مطلق است، فرهنگ عمومی نمی‌تواند هیچ نوع انعطافی در این مسیر را بپذیرد.‌ این نوع جوامع در مقابل تغییر مقاوم هستند و کوچک‌ترین و جزئی‌ترین تغییرات را برنمی‌تابند؛ بنابراین در چنین جوامعی، پویایی، دگرگونی و ایده‌های جدید کمتر پذیرفته می‌شود و ارزش‌های آن از قبل تعیین و تعریف‌شده و مبتنی بر تفکری است که در آن جامعه وجود دارد.

ترابی فارسانی بیان کرد: خانواده در دوره قاجار نقش مهمی داشته و دختران معمولاً باید نقش‌هایی را ایفا می‌کرده‌اند که شامل نقش مادری و همسری بوده و وظایف او شامل شوهرداری، بچه‌داری و اداره امور آشپزخانه می‌شد. دختر در چنین خانواده‌ای باید زود ازدواج می‌کرد و اگر سن کسی در آن زمان از ۱۵ سال عبورکرده و ازدواج نمی‌کرده و یا خواستگار نداشت فاجعه‌آمیز بود؛ برای همین خانواده‌ها نگران بوده‌اند که حتماً تا ۱۵ سالگی برای دختران خود شوهر پیدا شود.

او خاطرنشان کرد: دختران تا قبل از ازدواج توسط مادران خود آموزش می‌دیدند و چون در سن کودکی به خانه همسر می‌رفتند، ادامه نقش آموزش بر عهده مادر شوهر بوده است. من فکر می‌کنم این برخوردی که همیشه بین عروس و مادر شوهر وجود دارد ریشه تاریخی دارد، به دلیل اینکه مادر شوهر در گذشته تلاش می‌کرد که حتی به‌صورت آمرانه چگونگی اداره زندگی را به عروس خود آموزش دهد و این مسئله، مشکلات را بین آن‌ها ایجاد می‌کرد.

نویسنده کتاب «زن ایرانی در گذار از سنت به مدرن» افزود: جامعه سنتی در مقابل باسواد شدن دختران مقاومت می‌کرد، برای مثال در نشریات آن دوره ذکرشده که دختران نباید خط یاد بگیرند، حتی اگر قرآن را حفظ هستند و می‌توانند به‌صورت شفاهی بخوانند ولی خط، بد است چراکه ارتباط شکل می‌گیرد و آن‌ها می‌توانند به نامحرم نامه بنویسند پس نباید امکان این حوزه ارتباطی را برای دختران فراهم کرد. در چنین جوامعی، محدودیت‌هایی حتی در بین محارم نیز وجود داشته است. دختران در چنین جامعه‌ای تنها با گروه همسالان و هم‌جنس‌های خود ارتباط داشته‌ و با یکدیگر فرهنگ مشترک داشته‌اند که این فرهنگ مشترک با دیدن یکدیگر تقویت می‌شده و یکدیگر را تائید می‌کردند.

ترابی فارسانی خاطرنشان کرد: اما زنی که در جامعه‌ای با این ویژگی‌ها و محدودیت‌های آموزش و فضای محدود وجود دارد چه ویژگی‌هایی پیدا می‌کند! او به یک‌ ضعیفه تبدیل می‌شود و به دلیل اینکه محدودیت داشته و ارتباطی ندارد و آموزش ندیده، غیرمستقل و وابسته و مملو از ترس است و مواجه‌شدنِ او با محیط اجتماعی به دلیل نداشتن آمادگی و ابزار و ندیدن آموزش، ترسناک است و چون باید توسط مردان انتخاب شود با گروه هم‌جنسان خود دائماً درگیر است و هدف اصلی او جذب جنس مخالف می‌شود، چون تنها راهی است که برای او وجود دارد و تنها نقشی است که باید ایفا کند. او به انسانی ترسو، وابسته، غیر انتخابگر و درگیر با احساس ناامنی تبدیل می‌شود و از مواجه‌شدن با آینده ترس دارد.

او افزود: این‌که چرا در دوران قاجار خانم‌ها به خرافات اعتقاد داشتند و برای همسران خود به جادو متوصل می‌شدند به این دلیل است که احساس ناامنی می‌کردند و در آن زمان تعدد زوجات وجود داشته است، بنابراین رو آوردن به جادو، برآمده از انسانی بود که ناتوان بار آمده و غیرمستقل هستند. البته اخلاق حرم‌سرایی مخصوص کسی نیست که در حرم‌سرا است بلکه برآمده از شرایطی است که زنان داشته‌اند. ویژگی‌های اخلاق حرم‌سرایی این است با هم‌جنسان خود کنار نمی‌آیند، رقابت ممتد و مداوم بین آن‌ها وجود دارد، درگیری و نزاع‌های پایان‌ناپذیر و گرایش به هیجان‌های کاذب و ارائه خودشان به شیوه‌های مختلف وجود داشته است. این اخلاقی که برآمده از شرایط رقابت و اخلاق حرم‌سرایی است شامل سبقت در خودآرایی، حسادت و تلاش برای جلب و حفظ جنس مخالف، رقابت با هم‌جنسان و برملا کردن آن‌ها، غیبت کردن درباره یکدیگر و جزئی‌نگری در رفتارهای رقبای هم‌جنس خودشان است؛ و اینکه یک میدانی است که آن‌ها باید خود را در میدان رقابت عرضه کرده و رقبا را به بهترین شکل از صحنه خارج کنند.

ترابی فارسانی ادامه داد: داستان‌های مختلفی راجع به رقابتی گفته‌شده که زنان در آن فضای سنتی با یکدیگر داشته‌اند و در حوزه ادبیات نیز به شکل فراوان شرح داده‌شده است. نوع برخورد زنان حرم‌سرا با یکدیگر به‌کل جامعه تسلی پیدا می‌کند. زن حاصل شرایطی است که جامعه مکانیکی سنت برای او فراهم کرده است و به میزانی که این پارامترها تغییر کند دیوار سنت نیز ترک می‌خورد و یکی از کارهایی که برای تغییر شرایط زنان در این چارچوب انجام شد سنتِ تلاش برای ایجاد مدارس دخترانه است که البته ایجاد این مدارس با چالش‌های فراوانی روبه‌رو شد.

این نویسنده و استاد دانشگاه تصریح کرد: طوبی رشدیه که همسرِ برادر حسن رشدیه است تلاش کرد که اولین مدرسه دخترانه را ایجاد کند ولی حتی ۳ روز هم دوام نیاورد و تابلو را پایین کشیدند و تعطیل شد. دومین تلاش برای ایجاد چنین مدرسه‌ای یک سال بعد از مشروطه در سال ۱۲۸۶ شمسی بود که آن‌هم به همین عاقبت دچار شد و تعطیل شد؛ بنابراین برای دختران تا زمان جنبش مشروطه، آموزش جدید وجود ندارد، اما تعداد معدودی از دختران اشراف و اعیان به مدارس میسیونری می‌رفتند یعنی مدارسی که مبلغین مذهبی برای اقلیت‌ها فراهم کرده بودند و برخی از آن‌ها نیز از خانواده‌های فرهیخته و کارآمدی بودند که دختران خود را با معلم خصوصی آموزش می‌دادند.

او با بیان اینکه این زنان به آوانگارد یا زنان پیشرویی تبدیل شدند که از طریق نشریات جدید برای ایجاد مدارس جدید و برای آموزش کوشیدند، بیان کرد: بخش آموزش یک قسمت است که به تغییر شرایط زنان کمک می‌کند و قسمت دیگر هم نشریات زنان وجود دارد که دومین بخشی است که تلاش می‌کند تغییراتی در شرایط زنان ایجاد کند، نشریات زنان از همان نیروهای پیشرو ایجاد می‌شود و اگرچه از فاصله پیروزی مشروطه تا روی کار آمدن دولت پهلوی زمان محدودی است، ولی ۷ تا ۸ نشریه مخصوص زنان مجوز انتشار می‌گیرد که برای آن دوره یک‌چیز عجیب‌وغریبی بوده است.

ترابی فارسانی خاطرنشان کرد: این زنان معمولاً توسط پدران، برادران، عموها و همسران خود حمایت می‌شدند و یا در خانواده‌هایی آموزش می‌دیدند که تحصیل‌کرده به معنی قدیم هستند؛ مثلاً خانواده علمای بزرگ تجار برجسته، امکان معلم سرخانه را داشته‌اند و کسانی هستند که در این مقطع می‌توانند بنویسند زبان فرانسه بلدند ترجمه می‌کنند و آدم‌هایی داریم که در این شرایط خاص متفاوت شده‌اند و این آدم‌های متفاوت می‌آیند و می‌خواهند به جامعه آموزش دهند و زنان را از آن بستری که در آن بوده‌اند بیرون آورند. خانم کحال جزو این افراد است که پدر او پزشک بود و دخترش را آموزش داد. خانم مزین السلطنه، آفاق پارسا مادر فرخ‌رو پارسا که هم پدر و هم مادرش ‌های فرهیخته‌ای بودند، شهناز آزاد، نوابه صفوی و محترم اسکندری شخصیت‌هایی هستند که در شرایط متفاوت پرورش پیداکرده‌اند و آموزش‌های ویژه داشته‌اند و توانسته‌اند که نشریاتی را منتشر کنند.

او بیان کرد: اما جالب است که بدانیم این افراد از چه روشی استفاده کردند که توانستند بمانند و ادامه دهند. نکته جالب این است که آن‌ها نمی‌خواهند هیچ نوع بحث جدیدی را ارائه دهند و این مسئله را مطرح می‌کنند که مگر نمی‌گوییم که زنان نقش همسری و مادری دارند، پس بیایید این کار را عقلانی و علمی انجام دهیم و به این ترتیب دو پارامتر گفتمان مدرن را وارد می‌کنند و گفتمان یعنی فضایی که در آن تنفس می‌کنیم. به این ترتیب دو پارامتر عقل و علم را وارد کرده و می‌گویند که تو اگر می‌خواهی مادر خوبی باشی مادری باش که عقلش خوب کار می‌کند، مادری باش که از علم استفاده می‌کند و این دو پارامتر را در آموزش‌های خود نیز می‌آورند مثلاً می‌گوید که خانه‌داری بچه‌داری و شوهرداری را علمی و عقلی انجام بده؛ یعنی دارد مرحله‌به‌مرحله به یک گفتمان جدید وارد می‌شود و از این طریق، هم آموزش داده و هم گفتمان را تغییر می‌دهند.

ترابی فارسانی تصریح کرد: بعدازآن راجع به کار صحبت می‌شود ولی باز نمی‌گوید کارِ بیرون، بلکه به شکل دوپهلو صحبت می‌کند که حتی من هم متوجه نشدم که منظور آن کار بیرون است یا کار داخل. خیلی محتاطانه به فضای دگرگون‌کننده وارد می‌شوند و این آموزش‌ها به شکل غیرمستقیم داده می‌شود هم‌چنین رمان‌هایی را ترجمه می‌کنند که مرتبط است و می‌تواند این فضای سنت را بشکند و توصیه‌هایی می‌کنند که علمی‌تر این است که دختر وقتی خیلی کوچک است ازدواج نکند به این خاطر که مریض می‌شود و برای اینکه مقاومت نشود از واژه‌های عصمت و شرافت و کرامت استفاده می‌کنند. زبان زنان در اصفهان درواقع یک نشریه رادیکال است و تقریباً از میانه‌های جنگ جهانی اول ۳ تا ۴ نشریه می‌آید که این‌ها رادیکال‌تر از دو مورد قبلی هستند و خیلی محتاطانه پیشنهاد می‌دادند و بحث حقوق را نیز مطرح می‌کنند و باز همان علم‌گرایی و عقل‌گرایی را اضافه می‌کنند.

این نویسنده خاطرنشان کرد: مقارن جنگ جهانی نشریاتی درباره زنان منتشر شده و در آن‌ها تحصیل و تساوی حقوق و آموزش زنان مطرح می‌شود. این نشریات سعی می‌کنند که استدلال‌های خود را از این طریق انجام دهند که ایجاد این تغییرات خیلی خوب است و به خانواده و آقایان کمک می‌کند، همچنین توسط نشریاتی که کمی تندروتر هستند بحث حقوق برابر مطرح می‌شود. بعد از جنگ جهانی نیز بحث‌هایی در زمینهٔ بهداشت و اخلاق پرستاری و امور خانه‌داری و لباس و مد اروپایی نیز به نشریه‌ها اضافه می‌شود. هم‌چنین رمان‌هایی به زبان فارسی در نشریه‌های آن‌زمان منتشر می‌کردند. احقاق حقوق زنان جایی است که در نشریه اشاره می‌شد و توصیه می‌کردند که به آقایان فشار نیاورید و نگویید که مقصر شما هستید بلکه سعی کنید با آن‌ها تعامل ایجاد کرده و از همدلی و همراهی آن‌ها استفاده کنید. در نشریات بعد از جنگ جهانی نیز بحث کار بیرون از خانه نیز مطرح می‌شود.

ترابی فارسانی خاطرنشان کرد: یک پارامتر خیلی مهم در نشریات پایانی اواخر قاجار مطرح می‌شود و آن بحث فردیت است که نقش خیلی کلیدی دارد. علم، عقل و حق تساوی، پارامترهایی است که وارد می‌شود. عنصر فردیت به این موضوع اشاره دارد که زنان علی‌رغم نقش‌هایی که ایفا می‌کنند یعنی نقش مادری و همسری، خودشان هم مطرح هستند؛ یعنی یک فیزیک، ذهن و حضور اجتماعی دارند و باید خودشان را هم ببینند. در این نشریات می‌گوید به خودت رسیدگی کن و چاق نشو، ورزش کن و چیزهای جدید یاد بگیر، آموزش ببین و یاد بگیر که چه دوست داری، خودت می‌خواهی چه باشی و اینجاست که آن فردیت مطرح می‌شود.

او بیان کرد: تفاوت زن سنتی با مدرن در این است که زن سنتی فقط نقش ایفا می‌کند ولی زن مدرن علاوه بر ‌نقش‌هایی که دارد، فردیت خود را نیز دنبال می‌کند و می‌تواند هیچ مغایرتی هم نداشته باشد. او برای خواسته‌اش تلاش می‌کند، ورزش می‌کند و مهارت‌های خود را بالا می‌برد و توانمند می‌شود. در این نشریات آموزش داده می‌شود که زنان از خرافه فاصله بگیرند و انتقادهایی نیز به ازدواج‌های سنتی می‌شود و اینکه افراد باید خودشان این انتخاب را انجام دهند. هم‌چنین می‌گویند که تقلید صِرف از غرب نباید وجود داشته باشد و باید فرهنگ خودمان را هم ببینیم و آن را درک کرده و ارتقا دهیم. همچنین بر بالا بردن سن ازدواج و توانمندسازی زنان در حوزه عقل و علم تأکید می‌شود؛ ضمن اینکه مفاهیم دموکراسی، لیبرالیسم، سوسیالیسم و بحث اشتغال بیرون از خانه را طرح می‌کند که جامعه در آن زمان اصلاً چنین چیزی را نمی‌پذیرفت. فردیت مدرن در حوزه زنان مطرح می‌شود که دانش زیادی در آن دوره نیاز داشته و تلاش‌هایی نیز برای ایجاد آموزش نوین صورت می‌گیرد.

این نویسنده ادامه داد: فردیت مدرن با آموزش صورت می‌گیرد که به حیطه اجتماعی و تقویت حضور زنان با آموزش و عبور از سنت در دوره قاجار مربوط است. حتی بحث زیبایی و مُد هم در این نشریات مطرح می‌شود و باید اشاره کنیم که این گفتمان مدرن به زن مدرن می‌گوید که علاوه بر هویت مادری و همسری، یک هویت فردی هم برای خود ایجاد کند و برای این هویت فردی کنشگری و تلاش کند تا خود را ارتقا دهد و توانمند کند و فردیت خود را تحقق ببخشد و سپس نقش اجتماعی ایفا کند. همین کاری که مدیران مدارس جدید و صاحب‌امتیازان نشریات کردند و سعی کردند ایده‌های خود را در بستر اجتماعی نیز وارد کنند، بنابراین فردیت مدرن، کنشگری مدرن و آمریت در میان است.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: نگاهی به «زن ایرانی در گذار از سنت به مدرن»