بیگانه هراسی و نژادپرستی؛ محور سیاست‌های مهاجرتی آمریکا

خبرگزاری میزان - در ماه می، یک مهاجر خردسال دیگر پس از گذراندن یک هفته در بازداشت در نزدیکی مرز آمریکا و مکزیک، از سوی گشت مرزی آمریکا جان خود را از دست داد.

به گزارش الجزیره، «آنادیت تانای ریس آلوارز»، پناهجوی هشت ساله پانامایی، کم خونی و مشکلات قلبی داشت و به آنفولانزا مبتلا شده بود؛ او هرگز کمکی را که از گمرک و گشت مرزی آمریکا (CBP) برای زنده ماندن نیاز داشت دریافت نکرد، حتی در وضعیتی که خانواده او دستکم سه درخواست کمک داشتند.

یک هفته پیش از آن، «آنجل ادواردو مارادیاگا اسپینوزا»، مهاجر ۱۷ ساله هندوراسی، پنج روز پس از ورود به بازداشتگاهی در فلوریدا جان باخت، اما علت واقعی مرگ هنوز مشخص نیست.

بیگانه هراسی، نژادپرستی و اسلام هراسی که از سال ۱۹۸۶ سیاست‌های مهاجرتی آمریکا را هدایت کرده است.

یکی از دروغ‌های بزرگ آمریکا که از دوران طلایی مهاجرت آن نشات می‌گیرد، اغلب با این جمله شروع می‌شود: تنها در آمریکا یک فرد می‌تواند با هیچ شروع کند و به رویای آمریکایی دست یابد.

با توجه به تاریخچه تحرک اجتماعی در آمریکا، ایده «فقط در آمریکا» یک دروغ صریح است؛ این دروغی است که مهاجران و پناهجویان ناامید را به آمریکا می‌کشاند؛ فقط برای به دام انداختن و این دروغی است که بسیاری از پناهجویان در آمریکا در تمام عمر شنیده‌اند.

صد‌ها هزار کارگر مهاجری که برای شش یا هفت روز در هفته در برخی از مرگبارترین شرایط عصر صنعتی کار می‌کردند، تقریبا به طور کامل از داستان‌های غم انگیز در این باره حذف شده‌اند. 

تنها در دهه ۱۸۸۰، حدود یک مورد از هر پنج مرگ افراد در منطقه «پیتسبورگ» را می‌توان به حوادث ناشی از کار در معادن زغال سنگ، کارخانه‌های کک و کارخانه‌های فولاد کارنگی نسبت داد.

با این حال بار‌ها و بارها، اسطوره سازان از کارنگی و دیگران به عنوان نمونه‌هایی از صرفه‌جویی، سخت‌کوشی و دستیابی به رویای آمریکایی استفاده کرده‌اند.

داستان‌هایی درباره «سرزمین فرصت» بودن آمریکا با «خیابان‌های آسفالت‌شده با طلا» به جذب بیش از ۳۰ میلیون مهاجر بین پایان جنگ داخلی و آغاز قرن بیستم کمک کرد. 

علیرغم کار‌های خطرناک و اغلب مرگبار که میلیون‌ها نفر از آن‌ها در کارخانه‌های فولاد، کشتارگاه‌ها و معادن زغال سنگ به پایان رسیدند، اما داستان‌های متفاوتی در این باره مطرح شده است.

یکی از دلایلی که بسیاری از مهاجران و پناهجویان امروزی به آمریکا می‌روند، مداخلات ژئوپلیتیکی و نظامی این کشور و غرب در امور کشور‌هاست، جایی که آزادی بیان به یک فکر بعدی تبدیل می‌شود.

برای چندین دهه، آمریکا در جنگ‌های نیابتی دوران جنگ سرد شرکت کرد یا از دیکتاتور‌ها در گواتمالا، هندوراس و السالوادور حمایت کرد؛ برای سال‌ها، آمریکا درگیر یک جنگ ناموفق و بی‌ثبات کننده علیه مواد مخدر در دریای کارائیب و آمریکای لاتین بوده است؛ برای سال‌ها، آمریکا دولت‌ها و شرکت‌های منطقه را تشویق کرده است تا کشاورزی معیشتی را با رویکرد‌های تجارت کشاورزی و محصولات غیربومی جایگزین کنند؛ میلیون‌ها نفر از مردم عادی با مهاجرت به عنوان تنها راه نجات جان خود و پایان دادن به فقر شدید خود باقی ماندند.

شاید معروف‌ترین استفاده از این دروغ باورنکردنی در سخنرانی باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا، در کنوانسیون ملی دموکرات‌ها در سال ۲۰۰۴ در بوستون، ماساچوست باشد؛ زمانی که او هنوز یک سناتور ایالت ایلینویز بود. اوباما گفت: من اینجا ایستاده‌ام و می‌دانم که داستان من بخشی از داستان بزرگ‌تر آمریکاست، که به همه کسانی که قبل از من آمده‌اند بدهکار هستم و در هیچ کشور دیگری روی زمین، داستان من حتی ممکن نیست.

واقعیت آمریکا به عنوان یک جامعه نژادپرست، بیگانه هراس، انزواطلب و خودشیفته تنها زمانی آشکار می‌شود که کسانی که از آینده‌ای بهتر ناامید هستند، با تضاد‌های مرگبار نهفته در وعده‌های آمریکا مواجه می‌شوند.

انتهای پیام/

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: بیگانه هراسی و نژادپرستی؛ محور سیاست‌های مهاجرتی آمریکا