انقلاب اسلامی، تحوّلِ مثبتِ جهادی و درون‌پارادایمی است

انقلاب اسلامی، تحوّلِ مثبتِ جهادی و درون‌پارادایمی است
خبر آنلاین

بحث امروز ما راجع به «انواع تحوّل» و «گونه‌شناسی تحول» است. تحولی که از آن بحث می‌کنیم و رهبری آن را یک ضرورتی برای جامعه اسلامی بیان کردند، چه اقسامی دارد؟چه گونه‌هایی دارد؟ و تحول خوب و بدکدام است؟ چون همه تحولات مثبت نیستند، بعضی از تحولات منفی هستند، بعضی از تحولات اصلاً جبری وارد می‌شوند و اراده انسان در مقابل آنها نقشی ندارد.

یک نوع تحول بر اساس موقعیت‌های زمانی و مکانی تقسیم‌بندی می‌شود. تحول گاهی به لحاظ زمانی «خطی» است یعنی یک مسیری از گذشته شروع شده و گام به گام جلو می‌رود، شتاب ندارد ولی به صورت تدریجی جلو می‌رود. این به لحاظ زمان یکی از اقسام تحول هست.

بعضی وقت‌ها تحول «گسستی» می‌شود یعنی در یک مقطعی قطع می‌شود. مثلاً درانقلاب اسلامی، تا سال ۱۳۵۷ ما ادامه تاریخ شاهنشاهی هستیم ولی در سال ۵۷ ارتباط قطع می‌شود یعنی سیستم شاهنشاهی منقرض می‌شود. در این تحول گسست رخ می‌دهد. وقتی در تحول گسست رخ می‌دهد ، قاعدتاً باید یک بنای جدید ساخته شود چون آن بنای قبلی به هم می‌ریزد، به همین دلیل به این تحول، تحول بنیادی می‌گویند و انقلاب‌های از سنخ انقلاب اسلامی ایران، معمولاً تحول بنیادی هستند.

یک تحول دیگری داریم که به آن «تحول واکنشی» می‌گویند یعنی به اعتبار موقعیت، زمان، مکان، محرک محیطی یا یک عاملی در جامعه ایجاد می‌شود و در مقابل آن تحول ایجاد می‌شود و اصطلاحاً یک تحول عرضی و مقطعی در جامعه هست. در بعضی از موارد تحول ما می‌تواند واکشنی باشد.

یک تحول دیگری که از آن اسم می‌برم «تحول پیشگامانه» است. یعنی به نوعی آینده‌نگرانه است یعنی قبل از اینکه حوادث آینده پیش بیاید، شما پیش‌بینی می‌کنید که یک اتفاقاتی بنا است که بوجود بیاید؛ شما به صورت پیش‌دستانه و جلوگیری از آن حادثه ناگوار، یک تحولی ایجاد می‌کنید که در آن شرایط واقع نشوید. این هم یک تحول مثبتی است و راهبرد تحول ما هم می‌تواند از این سنخ باشد.

این‌ها تحولاتی است که معمولاً به اعتبار زمان دسته‌بندی می‌شوند و قاعدتاً کسانی که مدیریت تحول را بر عهده دارند و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند، باید موضع خود را نسبت به اینکه دنبال چه نوع تحولی هستند؟ مشخص کنند و معلوم شود که در این تحولی که بنا است مدیریت شود، چه اتفاقی می‌افتد؟

بعضی مواقع تحولات به اعتبار«اراده انسان‌ها» دسته‌بندی می‌شوند، این که آیا اراده انسان در این تحول دخیل است یا اینکه نه یک تحول جبری است که ما بخواهیم یا نخواهیم اتفاق می‌افتد. بر اساس اراده انسان‌ها، تحول را به دو بخش «تحولات پروسه‌ای» و «تحولات پروژه‌ای» دسته‌بندی می‌کنند.

«تحولات پروسه‌ای»؛ یعنی آن تحولاتی که به صورت طبیعی اتفاق می‌افتد. ما بخواهیم یا نخواهیم شکل می‌گیرد و اراده انسان‌ها در آن دخیل نیست و جبری است. همین الآن در شرایط انقلاب، یک سری تحولات به صورت طبیعی اتفاق می‌افتد و به دلیل اینکه ما یک تحلیل و تبیین جامعه‌شناسی از وضعیت موجود کشور نداریم، گاهی خیلی به روند این تحولات توجه نمی‌کنیم.

تحولی دیگر را اصطلاحاً «تحول پروژه‌ای» می‌گویند. همانطور که از اسم آن پیدا است یعنی تحولی که برنامه‌ریزی می‌خواهد و انسان‌ها در آن نقش دارند و می‌توانند مدیریت کنند، می‌توانند جهت تحول را تغییر دهند. تحول را بهتر کنند، تحول مطلوبی ایجاد کنند. جلوی تحول منفی را بگیرند. معمولاً همه کشورها و ملت‌ها دنبال این نوع تحول هستند و تا آنجایی که مقدور باشد می‌خواهند جلوی آن تحولات جبری پروسه‌ای را بگیرند یا آن را به پروژه مثبت تبدیل کنند.

تحول خوب و بد دارد و بر اساس ارزش‌ها آن را دسته‌بندی می‌کنند ونوع تحولی را انتخاب و مدیریت می‌کنند. به این اعتبار اینها به «تحولات مثبت و تحولات منفی» تقسیم می شوند. تحول مثبت آن است که مطلوبیت دارد همانطور که در بحث آینده‌پژوهی هم داشتیم که به سمت یک آینده مطلوب متحول شویم. برعکس این تحول مثبت، تحولات منفی‌ای است که نامطلوب هستند و جامعه دنبال آنها نیست.

در عبارات رهبری یک اصطلاحی سال‌ها پیش در حوزه‌های مختلف به کار برده‌اند، در تحول هم همین را استخدام کردند. فرمودند: مدیریت جهادی، فرهنگ جهادی و واژه جهادی را روی بسیاری از عبارت‌ها به عنوان وصف می‌آوردند.تحول را هم یک تعبیر این چنینی دارند؛ ما«تحول جهادی» می‌خواهیم. تحولی که در جامعه جهش ایجاد کند و جامعه را به سمت بهبودی ببرد، در همه بخش‌ها به لحاظ سیاسی، اقتصادی و.... پیشرفت ایجاد شود و بر اساس ارزش‌های جهادی هم باشد.

یک دسته‌بندی دیگری هم از تحول داریم که اصطلاحاً می‌گویند «تحول درون‌پارادایم و تحول برون‌پارادایم». پارادایم یعنی چارچوب کلان فکری، اعتقادی، جهان‌بینی و اندیشه‌ای که هر جامعه‌ به آن اعتقاد دارد. آن فکری که حاکم بر این جامعه است. در انقلاب اسلامی «امامت» برای ما یک پارادایم است. یعنی در این چارچوب ما حرف می‌زنیم، قانون می‌گذرانیم، تصمیم می‌گیریم، عمل می‌کنیم، اعتقاد داریم. همه چیز ما در این چارچوب است. چیزی بیرون از این چارچوب برود یعنی مطلوب نیست و خلاف ارزش‌ها است، خلاف پارادایم حاکم است. یا «اسلام» یک پارادایم است. همه چیزمان در چارچوب اسلام تعریف می‌شود و چیزی خارج از اسلام نداریم.

تحولات بیرون پارادایم در واقع تحولاتی است که به نوعی نامطلوب است. یعنی شما می‌خواهید جامعه متحول شود مثلاً در چارچوب امامت نباشد، به تعبیر دیگر می‌خواهید یک انقلابی شود که شما از این چارچوب‌های اعتقادی و بینشی امامت عبور کنید. این هم یک نوع تحولی نامطلوب است.

این انواع و اقسام تحول را اشاره کردم که بگویم تحول انواع و اقسامی دارد. در برنامه‌ریزی‌ها، در مدیریت‌ها، معمولاً کسانی که در این زمینه مسئولیت دارند، باید این اقسام و گونه‌ها را در نظر بگیرند ببینند در چه چارچوبی، در چه گونه‌ای، در چه شرایطی باید برنامه‌ریزی کنند که جامعه به سمت بهبودی و تحول پیش برود.

انقلاب اسلامی، تحوّلِ مثبتِ جهادی و درون پارادایمی است که ارادۀ انسانی در آن دخیل بوده و یک الگو و مدل مثبت برای مدیریت تحول راهبردی آینده است.

به طور روشن۳۴سال قبل از پیروزی انقلاب، دوره‌ای است که حضرت امام در آن «راهبرد تحول آینده» را برنامه‌ریزی کرده است. آغازش با نقد توفانی و افشای اسرار هزارساله، با پرچم «کشف الاسرار» وارد میدان مبارزه شد. روز انتشار این کتاب همزمان شد با یادداشت ایشان در دفتر کتابخانه مسجد جامع یزد که به نظر من آن یادداشت «بیانیه گام اول و مانیفست انقلاب اسلامی» است. دقیقاً روح آن بیانیه مکمل روح «کشف الاسرار»است. جهت‌گیری«قیام لله» دو هدف اساسی را نشانه گرفته بود؛ یکی انقراض پادشاهی دوهزار و پانصد ساله و دیگری استقرار حاکمیت الهی در قالب نظام «ولایت فقیه».

مجموعه آنها پیشران‌های راهبرد آن تحول بزرگ بودند. سخرانی‌ها، زندان‌ها تبعیدها، بیانیه‌ها، نوشتن آثار فقهی، تربیت و کادرسازی نیروهای انقلاب، تبیین بحث ولایت فقیه و ایجاد موج انقلابی در حوزه، همه در راستای مدیریت آن تحول عظیم بود.

از سال ۲۳تا ۴۲، نوزده سال زمان لازم بود تا هم حوزه، رهبر بیدار خود را بشناسد و هم نظام استبداد در قالب «انجمن های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه و مردم» شعاع زاویه ضدیّت خود را با دین بازتر کند. حاصل تلاقی آن دو، ظهور پدیده خونین«مدرسه فیضیه» شد که خون‌بهای آن در عصر عاشورای سیزده خرداد ۱۳۴۲ با سخنرانی انقلابی و تحول‌آفرین امام در قامت مرجعیت شیعه در تاریخ انقلاب ثبت شد. متعاقب آن دستگیری، بازداشت، زندان و حصر خانگی امام راحل و ایجاد رعب و وحشت در جامعه بود که به نظر می‌رسد از مهم‌ترین سازوکارهای حرکت نهضت بود.

انتشار خبر دروغ توافق امام و مرجعیت با رژیم شاهنشاهی و متعاقب آن آزادی امام خمینی از حبس، با پدیده «کاپیتولاسیون» برخورد کرد که تنها سیزده روز بعد از علنی شدن تصویب آن، زمان لازم بود که این بار امام خمینی به عنوان اولین مرجع انقلابی و زندانی شده، در چهارم آبان ۴۳ روز تولد شاه با شعار «روزعزای ملت » وارد میدان شود و انقلابی‌ترین بیانیه و سخنرانی را علیه شخص شاه، امریکا و اسرائیل مطرح کند.

همه این تحرکات پروژه «راهبرد تحول انقلابی» را با سرعت به پیش می‌برد تا آنکه خطای استراتژیک رژیم در دستگیری مجدد و تبعید امام به ترکیه آتاتورکی مرکز سکولاریزم و لائیزم جهان اسلام مطرح شد. حضور یازده ماهه امام در آنجا برای دولت غربگرای ترکیه قابل تحمل نشد تا آنکه نجف اشرف به عنوان اقامتگاه مسافر انقلابی انتخاب شد. همه ابعاد و لوازم «راهبرد تحول آینده» در جوار امیرالمؤمنین(ع) بازشناسی و بازسازی شد تا آنکه «وقود انقلاب» در میان ملت، انفجار نور ایجاد نمود و پروژه تحول‌خواهی با خروج از مبدأ نجف به سوی نوفل‌لوشاتو، تکمیل شد و مدیریت ۳۴ساله تحول‌خواهی با ورود مقتدرانه امام به میهن، ثمره داد.

تبیین و تحلیل این رویداد و فرآیند مهم و تبدیل آن به یک الگوی موفق از «مدیریت تحول انقلابی» و معرفی آن به علاقه‌مندان جهانی انقلاب، یک ضرورت است. وقتی می‌گوییم تحول مثبت، تحول بنیادی و تحول درون پارادایمی؛ انقلاب اسلامی مصداق موفق آن است. باید بر اساس همین الگوی متعالی، بیانات تحول‌گرایانه مقام معظم رهبری در آغاز سال در همه عرصه‌های کشور بازسازی و بازتولید شود.

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: انقلاب اسلامی، تحوّلِ مثبتِ جهادی و درون‌پارادایمی است