درباره شعر و شخصیت احمدرضا احمدی بیشتر بدانید

آفتاب‌‌نیوز :

محمود معتقدی، شاعر پیشکسوت و صاحب ده‌ها عنوان مجموعه شعر و صد‌ها یادداشت و مقاله ادبی در روز درگذشت احمدرضا احمدی گفت: «احمدی شخصیتی طنزپرداز داشت، اما این طنز در شعرش نمود و ظهور بیرونی نداشت. تنهایی در شعر او به خوبی حس می‌شد و وقتی در شعرش از کوچه و خیابان و بیماری و بیمارستان صحبت می‌کند، ما با شاعری کاملاً شهری سر و کار داریم. همه عناصر شعر او با شهر تعریف می‌شود و او به معنای واقعی کلمه شاعر شهر است.»

گفت‌وگوی ما را با محمود معتقدی بخوانید:

احمدرضا احمدی به هیچ وجه محصور و مسحور کتابخانه نبود. شعر خاکستری او که سکوت و خلوتی در سطر سطرش موج می‌زند با حذف قافیه برای شما چه جایگاهی داشت؟

احمدی از شاعران دهه ۴۰ است و جزو نوگرایانی است که حتی از حوزه شعر نیمایی و شعر سپید عبور کرده است. کسی است که دانش شعری خودش را دارد. با توجه به اینکه شعر آزاد می‌گفت و زبان خاصی داشت، شعرهایش به گمانم به نثر‌های شاعرانه نزدیک بود. شعرش ویژگی‌های منحصر به فردی داشت که به طبیعت، آسمان، ستاره و روزمرگی‌ها نزدیک می‌شد. در نوع خودش، در حوزه شعر آزاد، شاعری بدعت‌گذار بود، اما در عین حال قافیه‌پرداز نبود چرا که نحله خودش را داشت. جزو شاعرانی بود که زبان و ذهنش به شعر حجم و شعر دیگر قرابت داشت.

احمدی از آن دسته شاعرانی است که در شعر امروز نسبت به هم نسلانش توانسته خلاقیت‌هایی را بروز دهد و در ۴ دهه اخیر بیشتر هم مطرح شد. تا جایی که به خاطر دارم، هر سال یک مجموعه شعر منتشر کرده و نشر چشمه بیشترین مجموعه شعر‌های او را در همین ۴ دهه اخیر چاپ کرده است. به نظرم انسان خاصی بود. شاعری بود که صاحب نوعی ایدئولوژی و تفکرات سیاسی به مفهومی که بسیاری شاعران داشتند، نبود و شاعری بود که خلاقیت خودش را داشت. تابع شرایطی بود که به طبیعت و گردش‌های شخصی نزدیک‌تر می‌شد. همین باعث شده بود که میان جوانان اهل شعر دارای جایگاه ویژه باشد. در همین راستا جوانان را هم به فضا‌هایی که باور داشت، نزدیک‌تر می‌کرد. او یکی از چهره‌های ماندگار شعر امروز است و با توجه به خلاقیت‌ها و عبورش از برخی فضاها، نوعی تفکر شخصی و دانش شخصی را همواره در شعرش پی می‌گرفت و سعی نمی‌کرد که جا‌های دیگر سیر کند و تأثیراتی مثلاً بیرون از فضای شعری جامعه ایرانی بگیرد. او سعی می‌کرد، مجموع خلاقیت خودش را در همین فضای فعالیت روزمرگی با فضا‌های خاص و واژگان خاص خودش به کار بگیرد و از این حیث چهره‌ای تأثیرگذار بود. اجازه دهید میان شاعران گذشته و میانه نام نبرم کسانی را که او را قبول نداشتند.

دلیل آن‌ها چه بود و چرا قبولش نداشتند؟

آن‌ها می‌گفتند که شعر احمدی به نوعی رمانتیسم نثرگرایانه نزدیک است. اما او ذهن و زبان خودش را داشت و بسیاری را هم متوجه خلاقیت خودش کرد.

 اشاره کردید که وامدار شعر بیرون از جامعه ایران نبود. احمدرضا احمدی شاعر شهر بود. وقتی کوچه و خیابان را توصیف می‌کند، مشخص است که شهر را شناخته. برخلاف برخی شاعران که نگاه و تعلق خاطر روستایی در شعر و نثرشان دیده می‌شود به شهر تعلق داشت. نظرتان در این باره چیست؟

تجربه‌های او در شعرش در فضا‌های شهری خلاصه می‌شود. مثلاً وقتی از بیماری، خنده و شادی، آسمان و ستاره و کوچه و خیابان صحبت می‌کند، آن تصویری است که در فضا‌های شهری بازتاب دارد، دیده می‌شود. هر آنچه در فضا‌های شهری بازتاب داشت، به نوعی در خلاقیت واژگانی‌اش مطرح بود. تعلق خاطری به شرایط خاص خودش داشت، اما به گمانم شعرش خیلی شخصی بود. یعنی کمتر، یک واقعه اجتماعی خاص را در شعرش دستمایه قرار می‌داد. همواره با اینکه سعی می‌کرد در بیرون جهان بایستد، اما آن نگرش بومی و شهریت همواره در ذهن و زبانش پیشتاز بود. نثرگونه‌هایی که در فضای شعری‌اش اتفاق می‌افتاد، حتی دلنشین است و با هیچ شاعر دیگری در شعر امروز قابل مقایسه نیست.

شخصی بودن شعرش ایراد است یا خیر؟

خیر، ایراد نیست. یعنی او به جایگاهی رسیده که فضا‌های حجم و دیگر و هرآنچه در دهه ۴۰ فراهم بوده، درک کرده و از شعر نیمایی و سپید عبور کرده است و در واقع خواسته نحله خاصی را در شعرهایش روایت کند. این بیشتر به دانش شخصی‌اش بازمی‌گردد.

یعنی در عین حال که شعرهایش شخصی است، شمول هم هست؟

شخصی‌ای است که در نهایت پنجره‌ای است به فضا‌های زیبایی‌شناسی خاصی که بسیاری از آدم‌ها را می‌تواند به سمت خودش بکشاند. از این حیث مخاطبان زیادی داشت. کتاب‌های بسیاری هم منتشر کرد. «وقت خوب مصائب» در روزگاری کتاب معروفش بود. خیلی‌ها به شعرش و توجیهاتی که داشت باورمند بودند و عبور‌هایی که از سلسله نُرم‌های زبانی کرد، برخی از دوستان را که باز نامشان را نمی‌برم، می‌گفتند حتی به اندازه فضا‌های کلاسیک و مدرن، آن قدر شاعر تأثیرگذاری نبوده و نیست. کسانی که طالب شعر نیمایی و سپید بودند، چندان به فضای شعر آزادی که پیشتر آقای احمدی ایجاد کرد، علاقه نشان نمی‌دادند. اما هر کسی می‌تواند ذهن و زبانی را تجربه کند. به نظرم نگاه و زبان و ذهن و واژگان احمدرضا احمدی، خاص خودش بود. زیبایی‌شناسی و درک خاص خودش را از هستی داشت و مخاطب هم داشت. نشانه‌اش هم این بود که کتاب‌هایی که طی دهه‌های اخیر و همچنین سال‌ها قبل منتشر کرده بود، مشتاقان خودش را داشت.

چالشش با احمد شاملو سر چه بود؟

من آن دوره را به درستی درک نکردم، اما برای پاسخ به پرسش شما باید به تاریخچه شعری ذهنم رجوع کنم. به طور کلی احمدرضا احمدی سعی کرد از زبان دیگری وارد شعر شود. شاملو می‌دانید که شعر نیمایی را تجربه کرد و مایه‌های عاشقانه، اجتماعی و حتی سیاسی هم در شعر شاملو حرف اول را می‌زد، اما احمدرضا احمدی سخن خودش را می‌گفت. با مسائل اجتماعی اصلاً کاری نداشت. این به گمانم یک ویژگی بود که او سعی کرد خلاقیتی که بار زیباشناسانه‌ای را هم بر دوش می‌کشید، خودش به تنهایی حمل کند. در نتیجه به فضا‌های شعر دیگران زیاد نزدیک نمی‌شد و علاقه‌ای هم به کشف آن‌ها نداشت. او صدایی بود در میان صدا‌های دیگر.

احمدی را چگونه شخصیتی دریافتید؟

در زندگی‌اش بسیار طنزپرداز بود. خاطره‌ای بگویم. زمانی که صدام به شهر‌های تهران حمله می‌کرد، احمدی می‌گفت من مادربزرگی داشتم که ۹۰ سال داشت. او به من گفت بچه جان تکلیف آینده ما چه می‌شود و من به او پاسخ دادم: «مادر جان! تو که از آینده هم عبور کرده‌ای!»

یکی دیگر از جنبه‌های طنزآلود شخصیتش این بود که هر که او را به جایی دعوت می‌کرد، اول می‌گفت اگر دشمنان من در این نشست حضور دارند من نمی‌آیم.

تا جایی که می‌دانم شعرش سراسر جدی بود. این طنز را در جایی در شعرش دیده‌اید و نمود و ظهور داشته؟

آن طنزپردازی‌هایش در شعرش دیده نمی‌شد و در قد و قامت خودش بود، اما طنزهایش جالب بود. او متولد ۱۳۱۹ بود. با بسیاری از دوستان شاعر مانند کاظم سادات اشکوری و جواد مجابی و حتی در حوزه سینما با مسعود کیمیایی و عباس کیارستمی هم سن و سال بود و حشر و نشر داشت. یادم است یک روز در خانه هنرمندان برنامه‌ای در ستایش کیمیایی برپا شد. او بالای تریبون رفت و به گذشته‌ها اشاره کرد که چپی‌ها ما را کتک می‌زدند و نمی‌گذاشتند ما حرف بزنیم. او از چپ‌های سنتی در صحبت‌هایش شکایت داشت.

در عین حال احمدرضا احمدی مانند آیدین آغداشلو و دیگران نسلی بودند که همواره هوای کار خودشان و دور و اطرافشان را داشتند. یعنی حس و خاطره‌ای هم در فضای سیاسی اجتماعی با دیگران حس می‌کردند و به آن وفادار بودند.

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: درباره شعر و شخصیت احمدرضا احمدی بیشتر بدانید