طرفداران اسطوره جهانبانی مستند حرف بزنند

طرفداران اسطوره جهانبانی مستند حرف بزنند
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: تشکیل تیم آکروجت توسط ارتشبد محمد خاتمی، چرایی سقوط کایت وی و مرگ مشکوکش، آموزش نادر جهانبانی در روسیه، سقوط یکی از خلبان‌های تحت امرش در پرواز اف‌پنج‌ها از فرودگاه اینجلیک در ترکیه، حضور جهانبانی در پست‌های ستادی و عدم آموزش خلبان‌ها توسط وی، عدم واقعیت‌داشتن پرواز جهانبانی از زیر پل اهواز، عدم واقعیت‌داشتن ماجرای پرواز متمردانه‌اش به بغداد و بازگشت سالم به ایران، عدم واقعیت‌داشتن پروازش با فانتوم از روی جاده ساوه و … ازجمله موضوعاتی بودند که تا این‌جا در گفتگو با شاداب عسگری نویسنده کتاب «ژنرال چشم‌آبی» و سیدکاظم موسوی پژوهشگر مطرح شدند.

وجود یا عدم وجود ارتباط جهانبانی با بهائیت هم ازجمله موضوعاتی بود که در این‌گفتگو از موسوی به‌عنوان پژوهشگر حوزه بهائیت جویا شدیم.

در سومین‌قسمت از گزارش میزگرد بررسی کتاب «ژنرال چشم‌آبی» و اسنادی که شاداب عسگری برای نوشتن این‌کتاب بررسی کرده، درباره اعدام جهانبانی بیشتر صحبت کردیم و مسائلی هم درباره حواشی انتشار کتاب مطرح شد.

پیش از انتشار گفتگو، دو مطلب در قالب پرونده «ژنرال چشم‌آبی» منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند.

* «نادر جهانبانی؛ اسطوره یا اسطوره‌سازی؟ / حکومت پهلوی جهانبانی را بازی نمی‌داد»

* «جمله جهانبانی در دادگاه دوم نشانگر پذیرش قصور است / ثابتی و آذربرزین درباره جهانبانی چه گفته‌اند»

قسمت اول و دوم میزگرد و گفتگو با شاداب عسگری و سیدکاظم موسویان نیز در پیوند زیر قابل دسترسی هستند:

* «تیم آکروجت را ارتشبد خاتمی تشکیل داد نه جهانبانی! / سقوط کایت فرمانده نیروی هوایی توطئه خود شاه بود»

* «هیچ‌جای پرونده جهانبانی عبارت «معلم‌خلبان» ندارد / ژنرال چشم‌آبی هرگز با فانتوم پرواز نکرد»

در ادامه پنجمین‌قسمت از پرونده «ژنرال چشم آبی» را که سومین و آخرین‌بخش گفتگو با شاداب عسگری و سیدکاظم موسوی است، می‌خوانیم؛

* آقای عسگری شما در کتاب، به گفتگوی انوشیروان جهانبانی با شبکه دویچه وله اشاره کرده‌اید. او در این‌گفتگو درباره دروغ‌هایی که حول شخصیت پدرش ساخته‌اند صحبت کرده است. من تیتروار این‌موارد را بگویم. یکی ماجرای عبور از زیر پل اهواز است، یکی رفتن به عراق و محاصره توسط چهار هواپیمای عراقی است که گفته می‌شود بدون اجازه شاه انجام شد، یکی هم ماجرای جاده ساوه است. انوشیروان این‌موارد را رد می‌کند. به نظر می‌رسد نگاه انوشیروان نسبت به خواهرش به واقعیت نزدیک‌تر است.

ایشان به‌جز یک‌مورد هیچ‌چیز خلاف واقعی نگفته است؛ همان‌موردی که می‌گوید هواپیمایی داشت سقوط می‌کرد و پدرم راهنمایی‌اش کرد و نشست.

* می‌گوئید این‌مورد درست است؟

نه. این‌همان موردی است که اشتباه می‌کند. این‌مساله همان موضوع سقوط اف‌پنج در ترکیه است. این‌ماجرا مصداقی داشت که انوشیروان اشتباه می‌کند و کذب می‌گوید. به‌جز این‌مورد، باقی مسائلی که گفته درست است. جز این‌مساله هیچ‌خلاف واقعی نگفته است. نکته جالبی هم که گفته این است که پدر من خیلی با انضباط بود. ببینید این‌حرف خیلی معنی دارد. انضباط پروازی خیلی مهم است. خلبان‌ها آدم‌های جسوری هستند که رفتارهای خاصی دارند و موقعی در مأموریت و صحنه حضور دارند، خیلی کارها می‌کنند ولی یک‌دیسیپلین را رعایت می‌کنند.

یک‌نکته جالب این است که وقتی شما ده دوازه‌نفر برادرخواهر هستید اگر اتفاقی برایتان بیفتد، یک‌نفر از این دوازده‌نفر باید آن را به خاطر داشته باشند و تعریفش کنند. من در خاطرات هیچ‌کدام از برادرخواهرهای نادر جهانبانی این‌داستان‌هایی را که به او منتسب هستند، نشنیده و نخوانده‌ام. یعنی همه به نادر حسودی می‌کردند؟ یعنی همه با نادر مشکل داشتند؟ حتی پرویز که برادر تنی‌اش است؟

از زمانی‌که کتاب چاپ شده تهدیدم کرده‌اند، فحاشی کرده‌اند، یادداشت فرستاده‌اند. همه کار کرده‌اند غیر از یکی؛ این‌که یک‌دلیل بیاورند که من اشتباه کرده‌ام. من که حرفی ندارم. استقبال می‌کنم. یک دلیل و سند بیاورید که حرف تو اشتباه است. مگر نمی‌گویید جهانبانی با اف‌چهار به بغداد رفت و برگشت؟ اف‌چهار یک‌هواپیمای دو کابین است. اسم خلبان کابین دوم آن‌پرواز را بگویید کل ماجرا این است که داستانی را طرح کردند و عده‌ای از قِبل‌ش نان خوردند. الان هم دیگر نمی‌توانند پا پس بکشند. در چهل و چندسالی که از انقلاب می‌گذرد، غیر از نادر جهانبانی راجع به چه فرد دیگری این‌همه داستان‌فرسایی شده است؟ یعنی کل دارای این‌ها ایشان است. حالا اگر کسی بیاید بگوید مشت‌ات را باز کن و کل دارایی‌ات پوچ، خراب می‌شوند!

از زمانی‌که کتاب چاپ شده تهدیدم کرده‌اند، فحاشی کرده‌اند، یادداشت فرستاده‌اند. همه کار کرده‌اند غیر از یکی؛ این‌که یک‌دلیل بیاورند که من اشتباه کرده‌ام. من که حرفی ندارم. استقبال می‌کنم. یک دلیل و سند بیاورید که حرف تو اشتباه است. مگر نمی‌گویید جهانبانی با اف‌چهار به بغداد رفت و برگشت؟ اف‌چهار یک‌هواپیمای دو کابین است. اسم خلبان کابین دوم آن‌پرواز را بگویید! همه‌چیزشان کذب است و داستان است.

حالا چهل‌وچهار سال داستان تعریف کرده‌اید و یکی آمده می‌گوید این‌ها کذب است. خب عکس‌العمل فحاشی آن‌ها قابل پیش‌بینی بود.

خواهش دارم مخاطبین توجه کنند که من به اسناد بسنده نکردم و موضوع را در صحنه بررسی کردم. الان هم برای اثبات حرف‌هایم دلایلی می‌آورم. پسر جهانبانی شانس آورده اسم پدرش نادر است وگرنه به او هم توهین می‌کردند.

در افواه عمومی جهانبانی فرمانده نیروهوایی، جانشین، رئیس ستاد کرده‌اند. ولی نبود. بالاترین شغلی که گرفت معاونت طرح و برنامه بود؛ آن هم تصدق سر شاپور آذربرزین.

* اعدام جهانبانی را مرتبط با آقای خلخالی می‌دانند. این‌اعدام کار که بود؟ آیا خلخالی حکمش را داد و همان‌لحظه او را بردند پشت بام؟

غیر از چهار نفر اول که شامل رحیمی، نصیری، ناجی و خسروداد می‌شوند، هیچ‌کس دیگر در (پشت‌بام) مدرسه رفاه یا علوی اعدام نشد. چهارنفر دوم که چهار روز بعد اعدام شدند، شامل سرتیپ معتمدی، سرتیپ ملک، سرتیپ همدانی و سرلشگر امین پرویزافشار در زندان قصر اعدام شدند. دوم این‌که آقای خلخالی باوری داشت مبنی بر این‌که کسی‌که محارب و مفسد فی الارض محسوب می‌شود، از لحظه به بعد زنده ماندنش اشکال شرعی دارد و هزینه‌کردن برایش...

* گردن ماست...

بله. چون اگر بماند دارد از بیت‌المال استفاده می‌کند و این اشکال شرعی دارد. به همین‌دلیل کسانی را که محاکمه می‌کرد و حکم‌شان اعدام بود، کمتر از یک ساعت بعد به محل اجرای حکم می‌برد. ولی همین هم مراحلی داشت.

* خودش اجرا می‌کرد؟

نه. ایشان فقط حکم را می‌داد. نکته دیگری که در کتاب هم به آن اشاره کرده‌ام، این است که دادگاه‌ها چندنفر قاضی داشتند. کسی که به‌قول معروف حکم نهایی را ابلاغ می‌کرد، آقای خلخالی بود. یکی آقای جنتی بود، یکی هادی خامنه‌ای بود. دو سه نفر دیگر هم بودند. کسانی مثل مرحوم زواره‌ای هم دادستان بودند. این‌ها در دادگاه‌ها و جلسات حضور داشتند. وقتی به قطعیت می‌رسیدند و حکم صادر می‌شد، محکومین را به اتاقی می‌بردند و می‌گفتند حکمت اعدام است که تا یک‌ساعت دیگر اجرا می‌شود. اگر وصیت یا خواسته‌ای داری بگو!

* پس این‌که آقای خلخالی جهانبانی را کشته، غیرواقع است؟

بله. آقای خلخالی یک‌نفر را هم نکشت.

* در مورد هویدا این را می‌گویند.

نه. او را هم نکشت. با ضرس قاطع می‌گویم آقای خلخالی یک‌نفر را هم نکشت. خودش حکم داد ولی تیر به کسی نزد. مخصوصاً دادگاه آقای جهانبانی چهارنفر قاضی داشته است.

* این را هم که جهانبانی خودش دستور تیربارانش را صادر کرده، مردود می‌دانید!

بله. این‌که اصلاً جوک است. با قاطعیت می‌گویم و در کتاب اعدامی‌هایم هم آن را نوشته‌ام که بناست چاپ شود. جهانبانی تنها فردی بوده که می‌گوید چشمم را نبندید.

* پس این‌درست است؟

بله. درست است. زمانی که بناست اعدامی از داخل بند تا محل اعدام منتقل شود، برای این‌که دچار آشفتگی نشود و آرامش نسبی داشته باشد، چشم و دستش را می‌بندند. جهانبانی داخل بند می‌گوید چشم من را نبندید. که می‌گویند نه قانون این‌طور نیست و چشمش را می‌بندند.

هیچ‌کدام از این‌آقایان (اعدامی) نه حکم تیر خودش را داده و نه فرمان آتش را صادر کرده است.

* موقع تیرباران هم چشمش بسته بوده است؟

بله. چشم همه را می‌بستند. چشم آن‌چهارنفر اول هم بسته بود. من با کسی که در اعدام آن‌چهار نفر و اعدام جهانبانی حضور داشته هم صحبت کردم. می‌گفت همگی یک‌حالت عصبی داشته‌اند و اصطلاحاً توی خود بوده‌اند. وقتی خسروداد را برای اعدام به پشت‌بام می‌بردند فحش‌های رکیک و آبدار به شاه می‌داده و می‌گفته به این‌فلان‌فلان‌شده گفتم بگذار ما این‌ها (انقلابیون) را بکشیم ولی نگذاشت و حالا همین‌ها دارند ما را می‌کشتند.

روزنامه‌های ۲۶ بهمن ۵۷ را بخوانید ببینید مردم چه ذوقی کردند این چهارنفر اعدام شدند. حالا در سال‌های اخیر شرایطی پیش آمده که گرانی است و اختلافات سیاسی پیش آمده است. به همین‌دلیل حرف‌های دیگری زده می‌شود. آقایان اصلاح‌طلب جزو دادگاه انقلاب بوده‌اند.

* مجری بوده‌اند.

بله. ولی حالا حرف‌های دیگر می‌زنند. خب سیاسی‌اند ولی من سیاسی نیستم. سرباز هستم.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: طرفداران اسطوره جهانبانی مستند حرف بزنند