فارسی زبانی شاعرانه است و کمتر زبانی از این حیث با آن برابری می‌کند/ می‌گویند نگارگری ایرانی پرسپکتیو و موسیقی آن هارمونی ندارد؛ اینها لزوما عیب نیست

فارسی زبانی شاعرانه است و کمتر زبانی از این حیث با آن برابری می‌کند/ می‌گویند نگارگری ایرانی پرسپکتیو و موسیقی آن هارمونی ندارد؛ اینها لزوما عیب نیست
خبر آنلاین

ماهان نوروزپور: پروکلوس یکی از چهره‌های درخشان فلسفۀ نوافلاطونی است که قریب پنجاه سال جانشین افلاطون و رئیس آکادمی‌ آتن بود. وی سهمی بسزا در انتقال فلسفۀ یونانی به عالم اسلام و مسیحیت ایفا کرد و یکی از مهم‌ترین آثار او، اصول الهیات، با عنوان «خیر محض» به عربی ترجمه شده است که به گفتۀ بسیاری تأثیری ژرف بر فلسفۀ اسلامی گذاشته است. اخیراً امیرحسین ساکت، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که چند سالی است به تدریس و تحقیق در حوزۀ یونان و قرون وسطی مشغول است، اصول الهیات را مستقیماً از یونانی به فارسی ترجمه کرده است. با این استاد فلسفه دربارۀ ترجمۀ این کتاب گفتگو کردیم:

در ترجمۀ این اثر چه نکاتی را بیش از همه مد نظر داشته‌اید؟

من در ترجمۀ این رساله بیش از هرچیز به حفظ سبک مؤلف و وحدت اصطلاحات او ملتزم بوده‌ام. اصول الهیات متنی به غایت دشوار و دقیق و بری از هرگونه زینت و لطافت است. همه‌چیز تابع قواعد استنتاج منطقی است و مجال سخن‌پردازی و اظهار فضل نیست. حتی دشوارترین موضوعات فقط یک بار و در نهایت ایجاز بیان می‌شود و بر خواننده است که در صورت نیاز بازگردد و مطلب را دوباره بخواند. مسلماً چنین متنی چندان مطبوع خوانندۀ فارسی که زبانی نرم و لطیف و متنی با آهنگ آهسته را ترجیح می‌دهد، نیست. اما من به سبک مؤلف ملتزم مانده‌ام و از هرگونه تلطیف آن خودداری کرده‌ام. با اندکی ذوق و هنر می‌توان متن را بسیار بهتر از این ترجمه کرد، اما در آن صورت از سبکی که مؤلف آگاهانه و عامدانه انتخاب کرده است، دور خواهیم شد.

مسئلۀ دیگری که مد نظر داشته‌ام، وحدت اصطلاح است، یعنی انتخاب معادل واحد در برابر هر اصطلاح و التزام به آن در سراسر متن. بی‌توجهی به این نکته یکی از عیوب اصلی ترجمه‌های فارسی به خصوص در موضوع فلسفۀ یونان و قرون وسطا است. این شرط در بسیاری از ترجمه‌های فارسی از جمله در آثار مرحوم لطفی یا در ترجمۀ کتاب مقدس اصلاً رعایت نشده است. مثلاً کلمۀ κυριος، از القاب عیسی مسیح، در ترجمه‌های انگلیسی کتاب مقدس تقریباً همه‌جا به Lord و در ترجمه‌های آلمانی به Herr ترجمه شده است و بعید می‌دانم استثنائی پیدا شود. اما همین کلمه در ترجمۀ قدیم کتاب مقدس، که تازه از نظر من بهترین است، با چند معادل مختلف از جمله «خداوندگار» و «سرور» و «مولی» و «آقا» و ... ترجمه شده است. احتمالاً مترجم فارسی این را شرط فصاحت و نشانۀ تسلط بر زبان می‌داند، اما این تشتت از دقت متن می‌کاهد و استفادۀ علمی از ترجمۀ فارسی را ناممکن می‌سازد. بخش عمده‌ای از تحقیقات علوم انسانی مبتنی بر اصطلاحات و مطالعۀ معنا و تطور آنها در متن است و این بی‌توجهی استفادۀ علمی از ترجمه‌های فارسی را دشوار و ای‌بسا ناممکن خواهد ساخت.

آیا تمایل فارسی‌زبانان به نثر لطیف و آرایه‌های ادبی در یک متن علمی را عیب تلقی می‌کنید؟

فارسی زبانی لطیف و شاعرانه است و الحق کمتر زبانی از این حیث با آن برابری می‌کند. شاید به همین سبب شعر و عرفان و ادبیات در این زبان به مراتب بیش از مضامین علمی اقبال داشته است و متأسفانه شاید به همین علت گاهی فصاحت و زبان‌آوری بیش از محتوا و خلق معانی محل توجه نویسندگان بوده است. فارسی‌زبانان، صرف نظر از موضوع بحث، حتی الامکان ادیبانه و شاعرانه می‌نویسند و گویی این را شرط تفکر می‌شمارند. بی‌سبب نیست که تقریباً همۀ مشاهیر و علمای ما در کنار تتبعات علمی اشعاری سروده‌اند و از ابن سینا تا خیام و علامه طباطبایی کمتر فیلسوف و متفکری است که لااقل چند بیتی از او به جای نمانده باشد. از حاجی سبزواری بگذریم که کل فلسفۀ خود را به نظم کشیده است و نمونه‌ای عجیب از شعر فلسفی به یادگار گذاشته است. قصد قضاوت ندارم و اساساً قضاوت دربارۀ فرهنگ و زبان بی‌معنا است. هر زبانی خصوصیاتی دارد که خاص آن است و لزوماً با دیگر زبان‌ها قابل قیاس نیست. مهم آن است که به این خصوصیت زبان خود واقف باشیم و در صورت امکان و لزوم بتوانیم آن را حفظ یا تعدیل کنیم.

از هنر ایرانی مثالی بزنم. گفته‌اند که در نگارگری دورنما یا به اصطلاح پرسپکتیو وجود ندارد. جزئیات آن را نمی‌دانم، اما قدر مسلم نیاکان ما جهان را این‌گونه می‌دیده‌اند و تصویر می‌کرده‌اند و خواه ناخواه ما نیز تحت تأثیر این نگاه خواهیم بود. یا دربارۀ موسیقی ایرانی گفته‌اند که برخلاف موسیقی غربی به هارمونی توجه ندارد. اینها لزوماً عیب نیست، خصوصیات هنر ماست و مهم این است که آنها را بشناسیم و در صورت لزوم و در حد امکان در آن تجدید نظر کنیم. باید قابلیت‌ها و محدودیت‌ها را شناخت و در خلق آثار جدید همواره در نظر داشت. فارسی نیز چنین است. نیاکان ما همه‌چیز را شاعرانه و عارفانه (یا هر خصوصیت دیگری که به آن نسبت دهیم) دیده‌اند و این‌گونه وصف کرده‌اند. نه باید در جهان آنان محبوس ماند و نه باید آن را برای همیشه ترک کرد. ابداع یا تقلید از نمونه‌های بزرگ جهانی و آزمودن شیوه‌های نوین خوب و حتی لازم است و هر نسلی باید به اقتضاء نیازهای خود سبک‌های تازه‌ای را بیازماید، اما همیشه باید نگاهی هم به گذشته و سنت داشت.

امیرحسین ساکت

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: فارسی زبانی شاعرانه است و کمتر زبانی از این حیث با آن برابری می‌کند/ می‌گویند نگارگری ایرانی پرسپکتیو و موسیقی آن هارمونی ندارد؛ اینها لزوما عیب نیست